eitaa logo
🌍لبیک یا مهدی عج🌏
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
21 فایل
سلام برمهدی موعود‌(عج)،ودرود برشما منتظران ظهور🙏 خوش آمدید 🌹🌹🌹 ارتباط با ادمین : @rezazadeh_joybari تبلیغات: @tablighatch
مشاهده در ایتا
دانلود
او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت نوزدهم/ آخرین نایب امام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ابوالحسن علی بن محمد سمری چهارمین نایب و آخرین نفر از برگزیدگانی است که با امام زمان عج در ارتباط پیوسته می باشد. او کیست؟ چهره ای که برای مردم عادی زیاد شناخته شده نیست او در این سال ها کمتر در اجتماع مردم حاضر می شده و بیشتر سر به کار خویش داشته است. کناره گیری او از مردم عادی شاید به دلیل این بود که او می خواسته است راز مسئولیت مهمی که در آینده به گردن می گیرد مخفی بماند. حسین بن روح، پیش از آنکه زندگانی را وداع گوید، ابوالحسن سمری را به جانشینی خویش معرفی می نماید. ابوالحسن سمری زمان کوتاهی را که حدود سه سال می باشد در مقام نیابت امام زمان انجام وظیفه می کند. هنگامی که زمان وفات این مرد نزدیک می شود عده ای از بزرگان شیعه نزد وی اجتماع می کنند تا جانشین بعد از او را بشناسند یکی از آن عده می پرسد جانشین شما کیست و چگونه خواهیم توانست با امام خودمان همچنان در ارتباط باشیم او پاسخ می دهد مامور نیستم تا کسی را بعد از خودم به عنوان نایب امام به مردم معرفی نمایم. آن عده در حیرت می شوند خاموشی و پندارهایی رنگارنگ!! نگرانی و تشویش از آینده و راهی که پیش روی شیعیان خود را نشان می دهد این نگرانی را که در اندیشه آن مردان شکل گرفته است ابوالحسن سمری خوب می شناسد. بر همین شناخت خویش است که نامه امام زمان (عج) را که خطاب به او نوشته شده است بر یاران می خواند. 🔸🔸🔻🔻🔰🔰🔰🔻🔻🔸🔸 "بسم الله الرحمن الرحیم" ای علی بن محمد سمری خداوند پاداش برادرت را در مرگ تو بزرگ گرداند. زیرا تا شش روز دیگر تو خواهی مرد پس به کارهای خویش رسیدگی نما و بر هیچ کس به عنوان جانشین خودت وصیت منما. که غیبت کامل واقع شده است. بدان که من آشکار نخواهم شد مگر بعد از اجازه پروردگار عالم و این امر بعد از گذشت زمان طولانی و قساوت دل ها و پرشدن زمین از ستم خواهد بود. به زودی در میان شیعیان کسانی پیدا خواهند شد که ادعا می کنند مرا دیده اند آگاه باش که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعا کند که مرا دیده است دروغ می گوید و افترا می بندد ولاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. وقتی بزرگان شیعه از متن نامه امام آگاه می شوند از روی آن نسخه هایی نوشته و به خانه های خویش می برند. شش روز می گذرد شیعیان می شنوند که حال ابوالحسن سمری به وخامت گراییده است. عده ای به ملاقات او رفته و به امید اینکه فرمان تازه ای از سوی امام زمان(عج) رسیده باشد می پرسند: جانشین شما کیست؟ ابوالحسن سمری با صدایی که ناله در خود دارد می گوید: ای یاران پروردگار را امری است که خودش رساننده آن است. آخرین نایب امام زمان(عج) در نیمه شعبان سال 329 هجری قمری دار فانی را وداع می گوید... ................................................. *بسیاری از شیعیان وارسته پس از این ماجرا امام زمان خویش را دیده یا خواهند دید و این دیدار با کلام امام زمان تناقض ندارد زیرا امام زمان(عج) در نامه خود به افرادی اشاره دارد که دروغگو هستند و ادعا می کنند امام زمان را دیده و از جانب او نیابت دارند و بدین ترتیب برای خویش بازارگرمی کرده و گمراهی مردم را سبب می شوند. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت هجدهم/پدرت سرمشق توست 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ای دوست من می دانستم که تو با خواندن نامه امام من چنین عکس العملی نشان خواهی داد. اکنون امروز را تاریخ بگذار پس اگر من بعد از تاریخی که در این نامه آمده است زنده ماندم بدان که بر حق نیستم و اگر مردم در مورد کار خویش اندیشه کن. عبدالرحمان این روز راتاریخ می گذارد و از دوست خویش خداحافظی کرده و خانه او را ترک می کند. هفت روز می گذرد. قاسم بن علاء به خاطر تب شدیدی که به جانش افتاده است در بستر نشسته و پشت به دیوار دارد. پسرش حسن بن قاسم که مردی دائم الخمر و آلوده می باشد، در گوشهای از اتاق و نزدیک بستر پدر نشسته است. او عبایش را بر صورت افکنده و ساکت و خاموش است. عده ای از دوستان قاسم که در اتاق هستند آرام آرام اشک می ریزند و به پیر خویش چشم دارند. قاسم پشت از دیوار برداشته و سنگینی بدنش را بر دست ها تکیه می دهد و می گوید: -ای دوستانم در برابر خدا شفیعان من باشید... قاسم این جمله را دوبار دیگر تکرار می کند سپس مژگانش به لرزه در می آید. حدقه چشم هایش همچون غنچه گل لاله که پرپر شده باشد ورم کرده است. قاسم با آستینش بر چشم ها می کشد: خونابه ای همچون آبی که از گوشت می چکد،از چشم هایش بیرون می آید و بینایی؛ بینایی از دست رفته پس از سال های سال به چشم های او باز می آید! شگفتی در روزهای واپسین زندگانی روی داده است قاسم همه چیز و همه کس را می بیند! کسانی که گرد وجود او هستند، در حیرت غوطه ور می باشند و توان بر زبان آوردن هیچ سخنی را ندارند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 او روی به فرزندش می گوید: این حسن نزد من بیا. سپس روی به دیگر یارانش گردانده و آنها را به اسم می خواند تا در کنار او جمع شوند. خویشاوندان و یاران قاسم مبهوت و حیران شده از چنین حادثه ای اطراف او جمع شده و به حدقه های چشمهایش که هر دو سالم هستند نگاه می کند. خبر خیلی زود در میان مردم پخش می شود و گروه های مختلف مردم به خانه اش می آیند تا با چشم خویش او را ببینند. او سپس کاغذی طلبیده و وصیت خویش را بر آن ثبت می کند. هنگامی که چهل روز از ورود پیک امام زمان به خانه قاسم بن علاء می گذرد وصبح طلوع می کند قاسم بن علاء از دنیا می رود. عبدالرحمان در این روز در بازارها سر و پای برهنه می دود و فریاد بر می آورد: وای که آقایم از دنیا رفت. 🔸🔻🔸🔻🔸🔻🔸🔻 او بانگ می زند: خدایا خدایا من چیزی دیده ام که اینها ندیده اند...! سپس شیعه شدن خودش را اعلام داشته و مردم را از رستگاری خویش آگاه می سازد و در همان روز بسیاری از اموالش را وقف امام زمان (عج) می سازد. چند روز بعد پیام تسلیتی برای حسن بن قاسم از سوی امام زمان(عج) می رسد. در آخر این پیام دعای امام زمان(عج) در مورد او چنین آمده است: «خداوند فرمانبرداری و طاعتش را به تو الهام کند و از معصیت و نافرمانیش تو را دور دارد! ما پدرت را سرمشق تو اعمال و کارهایش را الگو نمونه برای تو قرار دادیم... ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت نوزدهم/ آخرین نایب امام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ابوالحسن علی بن محمد سمری چهارمین نایب و آخرین نفر از برگزیدگانی است که با امام زمان عج در ارتباط پیوسته می باشد. او کیست؟ چهره ای که برای مردم عادی زیاد شناخته شده نیست او در این سال ها کمتر در اجتماع مردم حاضر می شده و بیشتر سر به کار خویش داشته است. کناره گیری او از مردم عادی شاید به دلیل این بود که او می خواسته است راز مسئولیت مهمی که در آینده به گردن می گیرد مخفی بماند. حسین بن روح، پیش از آنکه زندگانی را وداع گوید، ابوالحسن سمری را به جانشینی خویش معرفی می نماید. ابوالحسن سمری زمان کوتاهی را که حدود سه سال می باشد در مقام نیابت امام زمان انجام وظیفه می کند. هنگامی که زمان وفات این مرد نزدیک می شود عده ای از بزرگان شیعه نزد وی اجتماع می کنند تا جانشین بعد از او را بشناسند یکی از آن عده می پرسد جانشین شما کیست و چگونه خواهیم توانست با امام خودمان همچنان در ارتباط باشیم او پاسخ می دهد مامور نیستم تا کسی را بعد از خودم به عنوان نایب امام به مردم معرفی نمایم. آن عده در حیرت می شوند خاموشی و پندارهایی رنگارنگ!! نگرانی و تشویش از آینده و راهی که پیش روی شیعیان خود را نشان می دهد این نگرانی را که در اندیشه آن مردان شکل گرفته است ابوالحسن سمری خوب می شناسد. بر همین شناخت خویش است که نامه امام زمان (عج) را که خطاب به او نوشته شده است بر یاران می خواند. 🔸🔸🔻🔻🔰🔰🔰🔻🔻🔸🔸 "بسم الله الرحمن الرحیم" ای علی بن محمد سمری خداوند پاداش برادرت را در مرگ تو بزرگ گرداند. زیرا تا شش روز دیگر تو خواهی مرد پس به کارهای خویش رسیدگی نما و بر هیچ کس به عنوان جانشین خودت وصیت منما. که غیبت کامل واقع شده است. بدان که من آشکار نخواهم شد مگر بعد از اجازه پروردگار عالم و این امر بعد از گذشت زمان طولانی و قساوت دل ها و پرشدن زمین از ستم خواهد بود. به زودی در میان شیعیان کسانی پیدا خواهند شد که ادعا می کنند مرا دیده اند آگاه باش که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعا کند که مرا دیده است دروغ می گوید و افترا می بندد ولاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. وقتی بزرگان شیعه از متن نامه امام آگاه می شوند از روی آن نسخه هایی نوشته و به خانه های خویش می برند. شش روز می گذرد شیعیان می شنوند که حال ابوالحسن سمری به وخامت گراییده است. عده ای به ملاقات او رفته و به امید اینکه فرمان تازه ای از سوی امام زمان(عج) رسیده باشد می پرسند: جانشین شما کیست؟ ابوالحسن سمری با صدایی که ناله در خود دارد می گوید: ای یاران پروردگار را امری است که خودش رساننده آن است. آخرین نایب امام زمان(عج) در نیمه شعبان سال 329 هجری قمری دار فانی را وداع می گوید... ................................................. *بسیاری از شیعیان وارسته پس از این ماجرا امام زمان خویش را دیده یا خواهند دید و این دیدار با کلام امام زمان تناقض ندارد زیرا امام زمان(عج) در نامه خود به افرادی اشاره دارد که دروغگو هستند و ادعا می کنند امام زمان را دیده و از جانب او نیابت دارند و بدین ترتیب برای خویش بازارگرمی کرده و گمراهی مردم را سبب می شوند. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت هجدهم/پدرت سرمشق توست 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ای دوست من می دانستم که تو با خواندن نامه امام من چنین عکس العملی نشان خواهی داد. اکنون امروز را تاریخ بگذار پس اگر من بعد از تاریخی که در این نامه آمده است زنده ماندم بدان که بر حق نیستم و اگر مردم در مورد کار خویش اندیشه کن. عبدالرحمان این روز راتاریخ می گذارد و از دوست خویش خداحافظی کرده و خانه او را ترک می کند. هفت روز می گذرد. قاسم بن علاء به خاطر تب شدیدی که به جانش افتاده است در بستر نشسته و پشت به دیوار دارد. پسرش حسن بن قاسم که مردی دائم الخمر و آلوده می باشد، در گوشهای از اتاق و نزدیک بستر پدر نشسته است. او عبایش را بر صورت افکنده و ساکت و خاموش است. عده ای از دوستان قاسم که در اتاق هستند آرام آرام اشک می ریزند و به پیر خویش چشم دارند. قاسم پشت از دیوار برداشته و سنگینی بدنش را بر دست ها تکیه می دهد و می گوید: -ای دوستانم در برابر خدا شفیعان من باشید... قاسم این جمله را دوبار دیگر تکرار می کند سپس مژگانش به لرزه در می آید. حدقه چشم هایش همچون غنچه گل لاله که پرپر شده باشد ورم کرده است. قاسم با آستینش بر چشم ها می کشد: خونابه ای همچون آبی که از گوشت می چکد،از چشم هایش بیرون می آید و بینایی؛ بینایی از دست رفته پس از سال های سال به چشم های او باز می آید! شگفتی در روزهای واپسین زندگانی روی داده است قاسم همه چیز و همه کس را می بیند! کسانی که گرد وجود او هستند، در حیرت غوطه ور می باشند و توان بر زبان آوردن هیچ سخنی را ندارند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 او روی به فرزندش می گوید: این حسن نزد من بیا. سپس روی به دیگر یارانش گردانده و آنها را به اسم می خواند تا در کنار او جمع شوند. خویشاوندان و یاران قاسم مبهوت و حیران شده از چنین حادثه ای اطراف او جمع شده و به حدقه های چشمهایش که هر دو سالم هستند نگاه می کند. خبر خیلی زود در میان مردم پخش می شود و گروه های مختلف مردم به خانه اش می آیند تا با چشم خویش او را ببینند. او سپس کاغذی طلبیده و وصیت خویش را بر آن ثبت می کند. هنگامی که چهل روز از ورود پیک امام زمان به خانه قاسم بن علاء می گذرد وصبح طلوع می کند قاسم بن علاء از دنیا می رود. عبدالرحمان در این روز در بازارها سر و پای برهنه می دود و فریاد بر می آورد: وای که آقایم از دنیا رفت. 🔸🔻🔸🔻🔸🔻🔸🔻 او بانگ می زند: خدایا خدایا من چیزی دیده ام که اینها ندیده اند...! سپس شیعه شدن خودش را اعلام داشته و مردم را از رستگاری خویش آگاه می سازد و در همان روز بسیاری از اموالش را وقف امام زمان (عج) می سازد. چند روز بعد پیام تسلیتی برای حسن بن قاسم از سوی امام زمان(عج) می رسد. در آخر این پیام دعای امام زمان(عج) در مورد او چنین آمده است: «خداوند فرمانبرداری و طاعتش را به تو الهام کند و از معصیت و نافرمانیش تو را دور دارد! ما پدرت را سرمشق تو اعمال و کارهایش را الگو نمونه برای تو قرار دادیم... ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت نوزدهم/ آخرین نایب امام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ابوالحسن علی بن محمد سمری چهارمین نایب و آخرین نفر از برگزیدگانی است که با امام زمان عج در ارتباط پیوسته می باشد. او کیست؟ چهره ای که برای مردم عادی زیاد شناخته شده نیست او در این سال ها کمتر در اجتماع مردم حاضر می شده و بیشتر سر به کار خویش داشته است. کناره گیری او از مردم عادی شاید به دلیل این بود که او می خواسته است راز مسئولیت مهمی که در آینده به گردن می گیرد مخفی بماند. حسین بن روح، پیش از آنکه زندگانی را وداع گوید، ابوالحسن سمری را به جانشینی خویش معرفی می نماید. ابوالحسن سمری زمان کوتاهی را که حدود سه سال می باشد در مقام نیابت امام زمان انجام وظیفه می کند. هنگامی که زمان وفات این مرد نزدیک می شود عده ای از بزرگان شیعه نزد وی اجتماع می کنند تا جانشین بعد از او را بشناسند یکی از آن عده می پرسد جانشین شما کیست و چگونه خواهیم توانست با امام خودمان همچنان در ارتباط باشیم او پاسخ می دهد مامور نیستم تا کسی را بعد از خودم به عنوان نایب امام به مردم معرفی نمایم. آن عده در حیرت می شوند خاموشی و پندارهایی رنگارنگ!! نگرانی و تشویش از آینده و راهی که پیش روی شیعیان خود را نشان می دهد این نگرانی را که در اندیشه آن مردان شکل گرفته است ابوالحسن سمری خوب می شناسد. بر همین شناخت خویش است که نامه امام زمان (عج) را که خطاب به او نوشته شده است بر یاران می خواند. 🔸🔸🔻🔻🔰🔰🔰🔻🔻🔸🔸 "بسم الله الرحمن الرحیم" ای علی بن محمد سمری خداوند پاداش برادرت را در مرگ تو بزرگ گرداند. زیرا تا شش روز دیگر تو خواهی مرد پس به کارهای خویش رسیدگی نما و بر هیچ کس به عنوان جانشین خودت وصیت منما. که غیبت کامل واقع شده است. بدان که من آشکار نخواهم شد مگر بعد از اجازه پروردگار عالم و این امر بعد از گذشت زمان طولانی و قساوت دل ها و پرشدن زمین از ستم خواهد بود. به زودی در میان شیعیان کسانی پیدا خواهند شد که ادعا می کنند مرا دیده اند آگاه باش که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعا کند که مرا دیده است دروغ می گوید و افترا می بندد ولاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. وقتی بزرگان شیعه از متن نامه امام آگاه می شوند از روی آن نسخه هایی نوشته و به خانه های خویش می برند. شش روز می گذرد شیعیان می شنوند که حال ابوالحسن سمری به وخامت گراییده است. عده ای به ملاقات او رفته و به امید اینکه فرمان تازه ای از سوی امام زمان(عج) رسیده باشد می پرسند: جانشین شما کیست؟ ابوالحسن سمری با صدایی که ناله در خود دارد می گوید: ای یاران پروردگار را امری است که خودش رساننده آن است. آخرین نایب امام زمان(عج) در نیمه شعبان سال 329 هجری قمری دار فانی را وداع می گوید... ................................................. *بسیاری از شیعیان وارسته پس از این ماجرا امام زمان خویش را دیده یا خواهند دید و این دیدار با کلام امام زمان تناقض ندارد زیرا امام زمان(عج) در نامه خود به افرادی اشاره دارد که دروغگو هستند و ادعا می کنند امام زمان را دیده و از جانب او نیابت دارند و بدین ترتیب برای خویش بازارگرمی کرده و گمراهی مردم را سبب می شوند. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت بیستم//همچون خورشید پنهان در ابر 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 اسحاق بن یعقوب از دانشمندان برجسته شیعه می باشد که در روزگار نیابت محمد بن عثمان نامه ای را در اختیار او قرار داده بود. در این نامه سوال شده بود که: در زمان غیبت مردم چگونه از وجود امام زمان(عج) خویش بهره مند می شوند؟ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 امام زمان(عج) جواب نامه او را چنین داده بود: -... فایده ای که مردم در زمان غیبت از وجود من می برند، مانند استفاده آنان از نور خورشید است که ابر آن را از نظرها پنهان ساخته است. اکنون که غیبت طولانی امام زمان(عج) آغاز شده است و دیگر نایب و نماینده ای مشخص شده وجود ندارد تا مردم به او مراجعه نمایند، عالمان راستین شیعه به هدایت مسلمانان همت خواهند گماشت. دوران هفتاد ساله آن چهار نفر که نایب خاص و برگزیده امام زمان بودند سپری گشته است و اینک مردم خودشان باید در بهبود کیفیت ایمان و اندیشه خویش گام بردارند. رشد عقلی و ایمانی مردم که سالها به طول خواهد انجامید، زمینه اصلی بهره وری آنان از امام زمان خواهد بود. آنگاه که قابلیت فکری و ایمانی انسان ها به اندازه ای از رشد خویش برسد و چشم دلشان به گونه ای روشن شود که بتواند خورشید وجود امام زمان را نظاره کند، بیگمان او را خواهند دید. دانشمندان پرهیز کار و وارسته شیعه، بعد از غیبت طولانی امام زمان(عج) به عنوان نایب عام او به هدایت و ارشاد مردم خواهند پرداخت. 🔻🔸🔻🔸🔻🔸 فرمان مهدی(عج) در مورد پیروی مردم از رهبران عالم در روزگار خودشان، اینگونه است: در کارها و حوادثی که بعد از این برای شما مردم پیش خواهد آمد و ممکن است که خیر و شرّ خویش را ندانید، به گویندگان گفتار و احادیث ما خاندان رسالت، که حجّت من بر شما هستند و من نیز حجّت خدا بر ایشان می باشم، مراجعه کنید. این یک فرمان عمومی و کلی می باشد؛ اما چگونه می توان علما و دانشمندان پرهیزکار و وارسته را شناسایی کرد؟ امام صادق(ع)، سال ها قبل برای مردم زمان خویش و تمام حق جویانی که در طول تاریخ به جستجوی دانشمندانی الهی خواهند بود، شرایط آن دانشمندان را بیان داشته است: آنها باید نگهدار نفس خویش از گناه باشند. آنها حافظ و نگهبان دین خود بوده و ایمان خویش را به دنیای خودشان نمی فروشند. آنها با خواسته های نفسانی خویش مبارزه کرده و در جستجوی ریاست دنیا نیستند. آنها در برابر فرمان خداوند و پیامبر و امامان مطیع و فرمانبردار می باشند. ای مردم بر شما لازم است که از چنین علمایی پیروی کرده و در کار دین خویش از آنان تقلید نمایید. دانشمندان پرهیزکار و وارسته شیعه از همان هنگام که غیبت کوتاه امام زمان آغاز شده است به بیداری افکار مردم پرداخته و سعی کرده اند تا اراده و خواست پروردگار را در مورد غیبت حجت و ولی خودش برای توده های مردمی قابل پذیرش سازند. بعد از غیبت طولانی امام زمان(عج)، کوشش و تلاش علمای شیعه در این زمینه افزایش چشمگیری می یابد. مردم پرسش های گوناگونی در مورد غیبت امام دوازدهم مطرح می نمایند و علمای اسلامی با استمداد از سخنان رسول گرامی خدا و امامان بزرگوار به پاسخگویی می پردازند: پیامبر خدا در مورد اساس و ریشه غیبت امام مهدی(عج) اینگونه فرموده است: -او باید غیبت کند زیرا اگر چنین نکند همچون پدران خویش به توطئه دشمن کشته خواهد شد. مردم می پرسند: فایده غیبت چیست؟ علمای شیعه کلام امام موسی کاظم(ع) را بازگو می کنند: غیبت قائم ما آزمایشی است که خداوند با آن بندگانش را می آزماید. احادیث فراوانی وجود دارد که امتحان به غیبت امام مهدی(عج) را از شدیدترین امتحانات می داند. -به کدام دلیل، این امتحان شدید و سخت می باشد؟ بزرگان مذهب تشیع دو دلیل اصلی را در پاسخ ذکر می کنند: چون زمان غیبت بسیار طولانی خواهد شد بیشتر مردم در شک و تردید می افتند، بسیار طولانی خواهد شد بیشتر مردم در شک و تردید می افتند، مگر انسان های با ایمان و ثابت قدم در عقیده که بر امامت مهدی(عج) باقی خواهند ماند. دلیل دوم ریشه در حوادث و وقایع ناگواری دارد که در این غیبت بلند مدت روی خواهد داد. امام صادق(ع) در خصوص این روزگار چنین بیان می دارد: -کسی که در روزگار غیبت بخواهد دین خود را حفظ کند، مانند انسانی است که با دست برهنه شاخه های درخت خار را ضربه زند تا خارهایش قطع شود. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت بیست و یکم//همچون خورشید پنهان در ابر 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 مردم می پرسند: امام زمان(عج) در چه زمانی ظهور خواهد کرد؟ و علمای شیعه آنچه را از امامان پیشین به یاد دارند بیان می کنند: هیچ کس غیر از پروردگار متعال از زمان ظهور آگاه نیست، اما آنچه مشخص است، رشد استعداد انسان ها و آمادگی فکری آنان برای ظهور مهدی خواهد بود. امام باقر(ع) وضعیت مردم دوران ظهور را چنین ترسیم کرده است: وقتی قائم قیام کند دست عنایت و مهر پروردگار بر سر تمام انسان ها گذارده می شود. در این زمان عقل ها به رشد کامل خویش رسیده و اندیشه و تفکر بشری، کاملا شکوفا خواهد شد. مردم می پرسند: چرا امام زمان قرن ها پیش از ظهور خودش تولد یافته و باید عمری طولانی داشته باشد و سپس ظهور نماید؟ مگر خداوند قدرت ندارد که چند سال قبل از زمان ظهور کسی را که صالح و شایسته این مقام باشد خلق کند؟ 🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻🔹 علمای شیعه سخنی را که از امام زین العابدین رسیده است نقل می کنند: به وجود ما آسمان برقرار است... به خاطر ما خاندان وحی است که باران فرو می بارد و رحمت و برکات عالم را نمایان می سازد. اگر کسی از ما خاندان بر زمین باقی نماند، زمین مردمی را که بر خودش نگه داشته است فرو بلعیده و آنها را نابود می سازد. از هنگامی که خداوند آدم را خلق فرمود زمین را از حجت خویش خالی نگذارده است. حجت پروردگار گاهی ظاهر و آشکار می باشد و زمانی غایب و پنهان خواهد بود. آری تا روز قیامت حجت پروردگار بر زمین باقی خواهد بود. هر چند که علمای وارسته و دانای شیعه با پاسخ های خویش به مردم افکار عمومی جامعه را در مورد امام زمان آگاهی می بخشند، اما همگی بر این واقعیت اتفاق دارند که: راز بزرگ و حقیقی غیبت برای هیچ کس معلوم و آشکار نیست. بعد از ظهور آن امام می باشد که حکمت این کار هویدا خواهد شد. همچنان که کارهای خضر پیامبر در همراهی موسی(ع) بعد از پایان سفر آنها هویدا گردید. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت بیست و یکم//همچون خورشید پنهان در ابر 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 مردم می پرسند: امام زمان(عج) در چه زمانی ظهور خواهد کرد؟ و علمای شیعه آنچه را از امامان پیشین به یاد دارند بیان می کنند: هیچ کس غیر از پروردگار متعال از زمان ظهور آگاه نیست، اما آنچه مشخص است، رشد استعداد انسان ها و آمادگی فکری آنان برای ظهور مهدی خواهد بود. امام باقر(ع) وضعیت مردم دوران ظهور را چنین ترسیم کرده است: وقتی قائم قیام کند دست عنایت و مهر پروردگار بر سر تمام انسان ها گذارده می شود. در این زمان عقل ها به رشد کامل خویش رسیده و اندیشه و تفکر بشری، کاملا شکوفا خواهد شد. مردم می پرسند: چرا امام زمان قرن ها پیش از ظهور خودش تولد یافته و باید عمری طولانی داشته باشد و سپس ظهور نماید؟ مگر خداوند قدرت ندارد که چند سال قبل از زمان ظهور کسی را که صالح و شایسته این مقام باشد خلق کند؟ 🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻🔹 علمای شیعه سخنی را که از امام زین العابدین رسیده است نقل می کنند: به وجود ما آسمان برقرار است... به خاطر ما خاندان وحی است که باران فرو می بارد و رحمت و برکات عالم را نمایان می سازد. اگر کسی از ما خاندان بر زمین باقی نماند، زمین مردمی را که بر خودش نگه داشته است فرو بلعیده و آنها را نابود می سازد. از هنگامی که خداوند آدم را خلق فرمود زمین را از حجت خویش خالی نگذارده است. حجت پروردگار گاهی ظاهر و آشکار می باشد و زمانی غایب و پنهان خواهد بود. آری تا روز قیامت حجت پروردگار بر زمین باقی خواهد بود. هر چند که علمای وارسته و دانای شیعه با پاسخ های خویش به مردم افکار عمومی جامعه را در مورد امام زمان آگاهی می بخشند، اما همگی بر این واقعیت اتفاق دارند که: راز بزرگ و حقیقی غیبت برای هیچ کس معلوم و آشکار نیست. بعد از ظهور آن امام می باشد که حکمت این کار هویدا خواهد شد. همچنان که کارهای خضر پیامبر در همراهی موسی(ع) بعد از پایان سفر آنها هویدا گردید. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت بیست و دوم//به نزد امام زمان (عج) برو 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 اکنون صدها سال است که از غیبت طولانی امام زمان(عج) می گذرد. امام شاهد، آگاه و حاضر بر تمام انسان ها و آنچه بر تاریخ می گذرد، به اثبات وجود خویش و نمایان ساختن اراده پروردگار به تمامی مردمان، خود را نمایان می سازد؛ نمایان برای چشم های پاکیزه ای که لیاقت دیدار او را دارند. مقدس اردبیلی از دانشمندان مشهور و سرشناس شیعه می باشد. او ساکن شهر نجف بوده و به کار تعلیم طلّاب دینی مشغول است. یکی از شاگردان او «میرعلام» نام دارد که شب هایی را به قصد زیارت امیرالمومنین علی(ع) به حرم مطهر امام می آید. دور از چشم دنیا پرستان بودن و هیاهو و غوغای آنان را نشنیدن دل را صفا می بخشد تا بهتر بتوان با مولای خویش گفتگو کرد. میر علام با چنین روحیه ای که در خویش دارد، خلوتی صحن حرم را عشق می ورزد و قصد تبرّک جستن از امیر مومنان را دارد. نزدیک درهای بسته حرم که می رسد، شخصی را می بیند که پشت به او دارد. میرعلام در تاریک و روشن نور نقره ای ماه که بر زمین تابیده است آرام باقی می ماند و حرکتی نمی کند. آن مرد روی به قبله گردانیده و زیر لب دعا می خواند. در این هنگام میرعلام فرصت می یابد تا چهره او را ببیند: مقدس اردبیلی است! میرعلام چهره استاد خودش را خوب تشخیص می دهد. دلش می خواهد پیش رفته و به استاد سلام کند؛ اما یکی چیزی او را از رفتن باز می دارد. بی اختیار دلش به او فرمان می دهد که همچنان ساکت و خاموش بماند. مقدس اردبیلی به سوی در حرم پیش می رود. درها بسته هستند اما حادثه ای شگفت انگیز رخ می دهد. چیزی که باور کردنش برای میرعلام آسان نیست: با رسیدن مقدس اردبیلی به جلوی در حرم آن در از داخل گشوده می شود! میرعلام در حالیکه سعی دارد سر و صدایی ایجاد نشود، گام هایش را تند برمی دارد و قصد می کند که او هم به حرم داخل شود اما در بسته می شود! تو بیگانه ای! اینجا جایی است که آشنایان را می طلبند! بیگانه هستی تو ای میرعلام! میرعلام از شکاف باریک در چشم می گذراند: هیچ چیز پیدا نیست! چراغ روغنی که بر سینه دیوار آویخته شده است شعله اش سوسو می زند اما نمی توان کسی را در روشنایی دید. چه خبر است؟! برای مقدس اردبیلی چه کسی در را گشوده است؟! کاش او را می دیدم...! یا اینکه صدایش را می شنیدم. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 به این آرزوی دل خویش میرعلام گوش به شکاف در می چسباند: صدایی شبیه زمزمه می آید در گوشی و پنهان صحبت کردن دو نفر با همدیگر! دقایقی که بر میرعلام بسیار شورانگیز می گذرد سپری شده و آن نجوای آرام قطع می شود. دیگر چیزی نمی شنود. یکباره صدای پای مقدس اردبیلی در پشت در شنیده می شود؛ چه کسی غیر از او می تواند باشد. میرعلامخود را به پناه یک ستون می کشاند. در حرم گشوده شده و مقدس اردبیلی بیرون می آید. کسی دیگر غیر از میرعلام هم اگر باشد این ماجرا را نیمه تمام نمی گذارد باید تا پایان حادثه را پیش رفت و مرهمی برای حس کنجکاوی که به اندیشه آدمی ضربه وارد می آورد، یافت. مقدس اردبیلی از نجف خارج شده و به سوی شهر کوفه که در فاصله ای بسیار نزدیک قرار دارد می رود. میرعلام همچنان پنهانی و با سکوت بسیار که در راه رفتن به کار می بندد، استادش را تعقیب می کند. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 مسجد کوفه جایی که مرکز حکومت و خلافت جانشین رسول خدا-علی(ع)- بو مکانی که امیرمومنان در محراب آن ضربه شمشیر خورد و با خون خودش آنجا را گلگون ساخت. مقدس اردبیلی به سمت مسجد کوفه می رود. درهای مسجد باز است او پس از ورود به مسجد سوی محراب می رود. توقفی دوباره و باز هم صدای زمزمه و گفتگوی پنهانی! میرعلام که دورتر ایستاده است هیچ کس را نمی بیند اما به یقین و اطمینان کامل درمی یابد که مقدس اردبیلی با انسان دیگری مشغول گفتگو است. میرعلام در وجود خویش چیز عجیبی را احساس می کند. ناشناخته ای که چنگ بر دلش کشیده و او را از خود بیخود کرده است. ناگهان می بیند که مقدس اردبیلی حرکت کرده و از مسجد خارج می شود. بازگشتِ به شهر نجف؛ استاد روی به نجف دارد و در راه است. میرعلام اندکی که راه می رود ناگهان بی اختیار شده و سرفه اش را نمی تواند در سینه نگه دارد... ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت بیست و سوم//به نزد امام زمان (عج) برو 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 مقدس اردبیلی به شنیدن این صدا بر می گردد و با نگاه گذرایی که به شاگرد خویش می اندازد او را می شناسد: -تو هستی میرعلام! میرعلام با شادمانی و اندک لرزه ای در صدا می گوید: -آری. -اینجا چه می کنی؟ میرعلام نزدیکتر می آید و پاسخ می دهد: -از وقتی که شما وارد صحن مطهر شدید با شما هستم. مقدس اردبیلی ساکت می ماند. میرعلام که گمان و اندیشه ای این چنین درباره استاد خویش دارد هراس از این می کند که خاطر او را رنجانده باشد. پس با کلامی که پوزش طلبانه می نمایاند، می گوید: -شما را به صاحب این قبر مطهر سوگند می دهم که هر چه را در این شب شاهدش بوده اید برایم باز گویید. مقدس اردبیلی همچنان خاموش و در اندیشه است: میرعلام سید فاضلی است که در حلقه شاگردان او قرار دارد و عشق به آموختن و پی جویی مراحل زهد و تقوای الهی دارد همان چیزی که این اولاد فاطمه را از خانه بیرون کشانیده و به مناجات خلوت و دور از چشم دیگران معتقدش ساخته است. در دل مقدس اردبیلی می گذرد که: چه بگویم با تو ای سیّد! 🔻🔻🔻🔻🔸🔸🔸🔸🔸 راز را می توانی نگه داری تو؟ میرعلام به تیزی هوش خویش در می یابد که بر استاد چه می گذرد: استادم، تردید کرده است. تردید دارد که رازش را فاش سازد! پس برای اینکه مقدس اردبیلی را اطمینان دهد می گوید: -برایم بگویید. رازی را که من می دانم وجود دارد و تمام شب را شاهدش بوده ام باش کنید. این بزرگوار سپیده سحر در حال شکفتن است سخن گویید تا به نماز صبح رویم. مقدس اردبیلی با شنیدن این کلام از شاگرد خویش به سوی او رفته و لب می گشاید: -به یک شرط می گویم. میرعلام با اطمینان می گوید: -شرطش را به جان پذیرا هستم. مقدس اردبیلی سرتکان می دهد و با چهره ای که جدی و مصمم می نمایاند، می گوید: -تا زنده هستم نباید ماجرای این شب را به کسی بازگویی. میرعلام استوار و همچنان مطمئن پاسخ می دهد: -می پذیرم قبول است استاد! 🔹🔰🔹🔰🔹🔰🔹🔰 مقدس اردبیلی خشنود از قبول شرط خویش ماجرا را فاش می سازد: -در پاره ای از مسائل علمی اندیشه می کردم و حل آن برایم مشکل می نمود. به دلم نشست که بروم خدمت مولا امیرالمومنین علی(ع) و حل مشکل را از آن حضرت بپرسم. وقتی به در حرم رسیدم چنانکه دیدی در خودش گشوده شد. در آن مکان مقدس از خداوند تمنا کردم که امیرمومنان جواب پرسش هایم را بدهد. ناگهان صدایی از قبر مقدس مولا شنیدم که فرمود: «به مسجد کوفه برو و از قائم ما سوال کن زیرا او امام زمان(عج) تو است.» من بر همان فرمان به سوی مسجد کوفه رهسپار گشتم. در کنار محراب وجود شریف و مقدس امام مهدی(عج) را دیدم که نشسته اند. پیش رفتم و مشکل خود را پرسیدم. حضرت صاحب الزّمان، پاسخ فرمودند و مشکل علمی من حل شد... و به راه خانه خویش بودم که تو را دیدم. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت بیست و چهارم//تو فتوا بده 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علمای راستین شیعه، در زمان غیبت کوتاه مدت و طولانی امام زمان(عج) پیوسته از مراتب لطف و امدارسانی آن بزرگوار برخوردار شده و می شوند. مردان الهی که نگاهبان نفس خویش هستند و پشتیبان آیین پاک محمدی از مراقبت و حمایت همیشگی مولایشان برخوردار می باشند. شیخ مفید از دانشمندان خستگی ناپذیری است که در راه خدمتگزاری به اهل بیت گرامی رسول خدا با زبان و قلم خویش کوشش می کند. روزی مردی روستایی که سرآسیمه و آشفته حال می نمایاند به خدمت او درآمده و می پرسد: -مشکلی برای ما پیش آمده است که نشان شما را داده اند. شیخ مفید با ملاطفت و گشاده رویی همیشگی خود می گوید: -آنچه می خواهی بپرس. 🔸🔹🔸🔹🔹🔸🔸🔹🔸🔹 مرد روستایی بر زمین می نشیند. عرق پیشانی و صورتش را با دستمالی که دارد می زداید و می گوید: در روستای ما زنی که حامله بوده فوت کرده است ما نمی دانیم که باید شکم زن را شکافت و طفل را بیرون آورد یا اینکه با آن نوزاد به دنیا نیامده او را دفن کنیم؟ شیخ مفید سری می جنباند. گره در ابروان پیشانی و چهره درهم کشیده، شاید به اندوه و تاسف بر حال زن آنگاه می پرسد: -نوزادش چه؛ آیا او زنده است؟ مرد روستایی در حال پاک کردن عرق از گردن جواب می دهد: -کودکش زندهاست. شیخ مفید به جستجوی یافتن چاره ای مناسب سر به زیر انداخته و می اندیشد: چنین حادثه ای اگر تا امروز نمونه ای هم داشته باشد به من روی نیاورده تا پیرامویش تحقیق کافی به عمل آورم. باید پاسخی به این مرد داد. جنازه مسلمانی بر زمین مانده است و نباید زمان درازی اینگونه باقی بماند پس به پاسخ مرد روستایی می گوید: -با همان نوزادی که در شکم دارد او را دفن کنید. روستایی بر می خیزد جمله ای برای احترام و تشکر از شیخ مفید بر زبان آورده و پای در راه می گذارد. اهل روستا چشم دوخته اند تا او از راه درآید. مرد روستایی بر مرکب خویش نهیب می زند تا حیوان تندتر حرکت کند. کمی که دور می شود ناگهان متوجه صدایی می شود. کسی از پشت سر با سرعت اسب می تازد و پیش می آید. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 مرد روستایی عنان مرکتب را کشیده و برجای باقی می ماند. سوار به او می رسد. انگار پیغامی با خود دارد. به چهره مرد روستایی که همچنان درافکار خودیش غوطه ور است نگاه کرده و می گوید: -ای مرد از جانب شیخ می آیم. او گفته است که شکم آن زن را بشکافید و طفل را بیرون آورده و سپس او را دفن کنید. مرد روستایی بدون درنگ به راه می افتد. همانگونه که سر در کار خویش دارد بانگ می زند: -از شیخ ممنون هستیم. منت او بر ما خواهد بود. بر اساس فرمان جدیدی که به مرد روستایی رسیده است سرانجام نوزاد زنده می ماند و مادرش به خاک سپرده می شود. زمانی می گذرد و این ماجرا به گوش شیخ مفید می رسد. عالم وارسته و پرهیزکار شیعه از شنیدن سرانجام آن حادثه به سختی تکان می خورد. او با خود می اندیشد: من که کسی را دنبال مرد روستایی روانه نکرده بودم و هیچ کس نیز از صحبت های ما خبر نشد. پس آن مرد... او که بود؟! دل پاک و قلب با ایمان شیخ مفید او را مدد می رساند و درمی یابد که آن سوار کسی غیر از صاحب اختیار مسلمانان نبوده است. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi
🔺او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت بیست و سوم//به نزد امام زمان (عج) برو 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 مقدس اردبیلی به شنیدن این صدا بر می گردد و با نگاه گذرایی که به شاگرد خویش می اندازد او را می شناسد: -تو هستی میرعلام! میرعلام با شادمانی و اندک لرزه ای در صدا می گوید: -آری. -اینجا چه می کنی؟ میرعلام نزدیکتر می آید و پاسخ می دهد: -از وقتی که شما وارد صحن مطهر شدید با شما هستم. مقدس اردبیلی ساکت می ماند. میرعلام که گمان و اندیشه ای این چنین درباره استاد خویش دارد هراس از این می کند که خاطر او را رنجانده باشد. پس با کلامی که پوزش طلبانه می نمایاند، می گوید: -شما را به صاحب این قبر مطهر سوگند می دهم که هر چه را در این شب شاهدش بوده اید برایم باز گویید. مقدس اردبیلی همچنان خاموش و در اندیشه است: میرعلام سید فاضلی است که در حلقه شاگردان او قرار دارد و عشق به آموختن و پی جویی مراحل زهد و تقوای الهی دارد همان چیزی که این اولاد فاطمه را از خانه بیرون کشانیده و به مناجات خلوت و دور از چشم دیگران معتقدش ساخته است. در دل مقدس اردبیلی می گذرد که: چه بگویم با تو ای سیّد! 🔻🔻🔻🔻🔸🔸🔸🔸🔸 راز را می توانی نگه داری تو؟ میرعلام به تیزی هوش خویش در می یابد که بر استاد چه می گذرد: استادم، تردید کرده است. تردید دارد که رازش را فاش سازد! پس برای اینکه مقدس اردبیلی را اطمینان دهد می گوید: -برایم بگویید. رازی را که من می دانم وجود دارد و تمام شب را شاهدش بوده ام باش کنید. این بزرگوار سپیده سحر در حال شکفتن است سخن گویید تا به نماز صبح رویم. مقدس اردبیلی با شنیدن این کلام از شاگرد خویش به سوی او رفته و لب می گشاید: -به یک شرط می گویم. میرعلام با اطمینان می گوید: -شرطش را به جان پذیرا هستم. مقدس اردبیلی سرتکان می دهد و با چهره ای که جدی و مصمم می نمایاند، می گوید: -تا زنده هستم نباید ماجرای این شب را به کسی بازگویی. میرعلام استوار و همچنان مطمئن پاسخ می دهد: -می پذیرم قبول است استاد! 🔹🔰🔹🔰🔹🔰🔹🔰 مقدس اردبیلی خشنود از قبول شرط خویش ماجرا را فاش می سازد: -در پاره ای از مسائل علمی اندیشه می کردم و حل آن برایم مشکل می نمود. به دلم نشست که بروم خدمت مولا امیرالمومنین علی(ع) و حل مشکل را از آن حضرت بپرسم. وقتی به در حرم رسیدم چنانکه دیدی در خودش گشوده شد. در آن مکان مقدس از خداوند تمنا کردم که امیرمومنان جواب پرسش هایم را بدهد. ناگهان صدایی از قبر مقدس مولا شنیدم که فرمود: «به مسجد کوفه برو و از قائم ما سوال کن زیرا او امام زمان(عج) تو است.» من بر همان فرمان به سوی مسجد کوفه رهسپار گشتم. در کنار محراب وجود شریف و مقدس امام مهدی(عج) را دیدم که نشسته اند. پیش رفتم و مشکل خود را پرسیدم. حضرت صاحب الزّمان، پاسخ فرمودند و مشکل علمی من حل شد... و به راه خانه خویش بودم که تو را دیدم. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ➖➖➖➖➖➖➖ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸 @labeik_ya_mahdi