✨ پول ها و طلاهاش رو داد و خداحافظي کرد ، داشت از درب ستاد پشتيباني جنگ مي رفت بيرون که مسئول ستاد گفت:
مادر رسيدتون رو نمي گيرين؟!
پيرزن لبخندي زد و گفت:
من براي دادن شوهر و دو تا پسرم از کسي رسيد نگرفتم ، اينا که ديگه چيزي نيست...
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 با شهدا ..... تا خدا در ایتا
👈 عضو شوید
🆔 با شهدا ..... تا خدا در روبیکا
👈 عضو شوید
#bashohada_takhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ◆ انتظار
اگر کسی بخواهد در معنویت، در عرفان حقیقی، در معنویت حقیقی، در عبودیت حقیقی، یک صحنهای را ببیند که آن اسلام ناب را از آن استشمام کند، حس کند، هیچ صحنهای با این گستردگی و جامعیت پیدا نمیکند…
#مکتب_حاج_قاسم
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 با شهدا ..... تا خدا در ایتا
👈 عضو شوید
🆔 با شهدا ..... تا خدا در روبیکا
👈 عضو شوید
#bashohada_takhoda
✨ خيلي شوخ بود . هر وقت بود خنده هم بود . هر جايي بود در هر حالتي دست بردار نبود .
خمپاره كه منفجرشد تركش خورد گفت:
«بچه ها ناراحت نباشيد ،من مي روم عقب،امام تنهانباشد!! »
امدادگرهایی كه مي گذاشتندش روي برانكارد،از خنده روده بر شده بودند.
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 با شهدا ..... تا خدا در ایتا
👈 عضو شوید
🆔 با شهدا ..... تا خدا در روبیکا
👈 عضو شوید
#bashohada_takhoda
علامه حسن زاده آملی (ره) :
🔹 اعداد، ارواح و حروف، اشباح هستند، تعداد هر ذکر مانند دندانههای یک کلید است. اگر آن دندانهها کم یا زیاد شوند در باز نمیشود، زیادی بر تعداد ذکر، اسراف و کم کردن از تعداد ذکر، اخلال است.
#توئیت 👈 عالم
#انسان_سازی
@shomareshmakooszohor
✴️ یکشنبه👈21 اسفند / حوت 1401
👈19 شعبان 1444👈12 مارس 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🔥 مرگ مغیره بن شعبه " 50 هجری "لعنت خدا و ملائکه خداوند بر او باد...
⭐️احکام دینی و اسلامی.
👼مناسب زایمان و نوزاد مبارک و روزی دار و خیر از او انتظار می رود.
🔭 احکام نجوم.
🌓امروز :قمر در برج عقرب است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️آبیاری.
✳️کندن چاه و آبراه و کانال.
✳️جابجا کردن درخت.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️خرید باغ و زمین مزروعی.
✳️جراحی چشم.
✳️کشیدن دندان.
✳️و بیرون آوردن خال و زگیل و چرک و عفونت بدن خوب است.
📛ولی مسافرت.
📛و ازدواج و امور اساسی شایسته نیست.
🔵 امور مربوط به کتابت ادعیه و حرز و نماز حرز خوب نیست.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث توانگری است.
💉🌡حجامت.
#خون_دادن یا #حجامت #فصد #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب رفع درد بدن می شود.(هیچ روایتی مبنی بر منع حجامت در ایام قمر در عقرب وجود ندارد.)
😴😴تعبیر خواب:
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 20 سوره مبارکه " طه صلی الله علیه و آله" است.
فالقاها فاذا هی حیه تسعی...
و چنین استفاده میشود که دلیلی قوی در اختیار خواب بیننده قرار گیرد و کار خود را با آن پیش ببرد . ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...
💅 ناخن گرفتن:
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز:
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🔴 #فضیلت فوقالعاده ذکر شریف #استغفار در ماه شعبان
عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَا أَفْضَلُ مَا يُفْعَلُ فِيهِ؟ قَالَ: الصَّدَقَةُ وَ الِاسْتِغْفَارُ.
داوود رَقّی می گوید: به امام صادق سلام الله علیه عرض کردم: برترین عمل در ماه شعبان چیست؟ فرمود: صدقه و استغفار.
📚وسائل الشیعه ج۱۰ص۵۱۱
عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ: مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ سَبْعِينَ مَرَّةً حُشِرَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي زُمْرَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله، وَ وَجَبَتْ لَهُ مِنَ اللَّهِ الْكَرَامَةُ
امام رضا سلام الله علیه فرمود: هرکس در هر روز از ماه شعبان 70 مرتبه استغفار نماید، روز قیامت همراه رسول خدا صلّی الله علیه وآله محشور می شود، و مورد لطف و عنایت خاصّ خداوند قرار می گیرد.
📚بحارالانوار ج۹۷ص۷۲
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ سَبْعِينَ مَرَّةً «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ، الْحَيُّ الْقَيُّومُ، وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» كُتِبَ فِي الْأُفُقِ الْمُبِينِ. قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا الْأُفُقُ الْمُبِينُ؟ قَالَ: قَاعٌ بَيْنَ يَدَيِ الْعَرْشِ، فِيهِ أَنْهَارٌ تَطَّرِدُ فِيهِ مِنَ الْقِدْحَانِ عَدَدَ النُّجُومِ.
ابوحمزه نقل می کند از امام صادق سلام الله علیه که فرمود: هرکس در هر روز از ماه شعبان 70 باربگوید:
«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ، الْحَيُّ الْقَيُّومُ، وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ»
این استغفار برای وی در افق مبین نوشته می شود. ابوحمزه گفت: عرض کردم: افق مبین چیست؟ فرمود: زمین مسطحی در جلوی عرش که نهرهایی در آن جاری است، و به تعداد ستارگان در آنجا جام وجود دارد.
📚بحارالانوار ج۵۸ص۲۸
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ: مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي شَعْبَانَ سَبْعِينَ مَرَّةً، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُومِ.
امام رضا سلام الله علیه فرمود: هرکس در ماه شعبان70 بار استغفار بگوید، خداوند گناهانش را می آمرزد، هرچند به تعداد ستارگان آسمان باشد.
📚وسائل الشیعه ج۱۰ص۵۱۰
عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ: مَنْ قَالَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ سَبْعِينَ مَرَّةً «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ، وَ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ، وَ أَدْخَلَهُ دَارَ الْقَرَارِ.
امام رضا سلام الله علیه فرمود: هرکس هر روز از ماه شعبان، 70 بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»، خداوند دوری از آتش و جواز عبور از صراط را برای او می نویسد، و وی را در خانه دائمی جای خواهد داد.
📚بحارالانوار ج۹۷ص۹۱
عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: فَمَا أَفْضَلُ الدُّعَاءِ فِي هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ: الِاسْتِغْفَارُ، إِنَّ مَنِ اسْتَغْفَرَ فِي شَعْبَانَ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً كَانَ كَمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَرَّةٍ. قُلْتُ: فَكَيْفَ أَقُولُ؟ قَالَ: قُلْ: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
ابراهیم به امام صادق سلام الله علیه عرض کرد: برترین دعا در ماه شعبان چیست؟ فرمود: استغفار؛ هرکس هر روز از ماه شعبان 70 بار استغفار کند، مانند کسی است که در ماه های دیگر هفتاد هزار بار استغفار نماید. عرض کردم: جهت استغفار چه بگویم؟
فرمود: بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»
📚بحارالانوارج۹۷ص۹۱
💯 @karballa_ir 🔙
🌼آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
برای اینکه کسالت در بیدار شدن و نماز شب خواندن رفع شود بنا بگذارید هرشبی که موفق به خواندن آن نشدید، قضایش را بجا آورید.
برای بیدار شدن و کسب توفیق نماز شب، بر قرائت آیه آخر سوره کهف مداومت کنید.
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَد
💯 @karballa_ir 🔙
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره:
✨اما اینکه چه کنیم که معرفت به نورانیت ائمه علیهمالسلام نصیبمان گردد، بعد از نمازها بخوانیم و بخواهیم:
«أَللهُم، عَرفْنِی نَفْسَک...».
📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۹
🔻پینوشت:
١. مقصود خواندن دعای زیر است:
«أَللهُم، عَرفْنی نَفْسَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک. أَللهُم، عَرفْنی رَسوُلَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسوُلَک، لَمْ أَعْرِفْ حُجتَک. أَللهُم، عَرفْنی حُجتَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَک، ضَلَلْتُ عَنْ دینی»
خدایا، خودت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست پیامبرت را بشناسم. بار خدایا، رسولت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست حجتت را بشناسم. خداوندا، حجتت را به من بشناسان، وگرنه از دینم گمراه خواهم شد.
ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۳۳۷؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶؛ ج۹۲، ص۳۲۶.
💯 @karballa_ir 🔙
💡روشن کردن #چراغ_های_خانه، قبل از غروب آفتاب
🔸️در روایت صحیح السند از معصوم علیه السلام وارد شده است که قبل از غروب آفتاب (مثلا ده دقیقه یا یک ربع) چراغ های خانه را روشن کنید. این کار پریشان حالی را از بین می برد و فقر را دور می سازد و #رزق_و_روزی را #افزایش می دهد.
📚حلیه المتقین، علامه مجلسی، صفحه ۱۱
🔸️یکی از دلایل اینکه در آخرالزمان مردم بیشتر در سختی قرار می گیرند یا رزق آنها کم می شود، بی توجهی به سخنان ائمه اطهار علیهم السلام در زمینه سبک زندگی است. اگر به این دستورات عمل کنیم، ان شاءالله حتما زندگی بهتری خواهیم داشت. چون خداوند دنیا و انسان را خلق کرده است و او بهتر می داند که چه چیزی برای انسان بهتر است.
💯 @karballa_ir 🔙
زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشنده مهربان
السلام علیک یا سیدتنا رقیه
درود بر تو ای بزرگ ما رقیه
علیک تحیه والسلام و رحمه الله و برکاته
که بر تو باد احترام و سلام و عنایات و برکات خداوندگار ما
السلام علیک یا بنت امیر المومنین علی ابن ابی طالب
. به تو ادای احترام میکنم ای دخت امیر المومنین علی بن ابی طالب،
السلام علیک یا بنت فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین
در برابر عظمتت تعظیم می نمایم ای دختر فاطمه زهرا
که مادرت بزرگ زنان دو جهان است،
السلام علیک یا بنت خدیجه الکبری ام المومنین و المومنات
تسلیم مقام توام ای دختر یادگار خدیجه کبری،
که سمت مادری داشت بر مردان و زنان با ایمان
السلام علیک یا بنت ولی الله
. سلام بر تو ای دختر ولی خدا.
السلام علیک یا اخت ولی الله
درود بر تو ای خواهر دوست خدا.
السلام علیک یا بنت الحسین الشهید
سلامتی بر تو ای دخت حسین شهید .
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
دعا نثارت ای که هستی راستگو و حاضر در دینت .
السلام علیک ایتها الرضیه المرضیه
سلام بر تو ای که از راهت راضی بودی و خدا از مسیرت خشنود.
السلام علیک ایتها التقیه النقیه
در برابرت خاضعم ای پرهیزکار و پاکیزهتن ،
السلام علیک ایتها الزکیه الفاضله
تحیت بر تو ای تزکیه شده برتر،
السلام علیک ایتها المظلومه البهیه
تسلیم مقام توام، ای که بودی در مظالم و با ارزشت
همه را تحمل کرده افشا نمودی .
صلی الله علیک و علی روحک و بدنک
صلوات خداوند بر تو و بر روح تو و جسمت .
مع ابائلک و اجدادک الطیبین الطاهرین المعصومین
خداوند تبارک و تعالی خانه و زندگی تو را در بهشت قرار داده
در کنار پدران و اجداد پاک و گرامی معصومت .
السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی
درود بر شما به آنچه که صبر کردید.
پس چه زندگی زیبایی در انتظار شماست .
و علی الملائکه الحافین حول حرمک الشریف
و نیز به فرشتگان پاسدار حرمت که نگهبان مقامات میباشند کرنش میکنم
فجعل الله منزلک و ماواک فی الجنه
پس قرار داد منزل و سرای تو را در بهشت
و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطیبین الطاهرین
و رحمه الله و برکاته
و به خاندان معظم رسول خدا محمد (صل الله علیه وآله و سلم)
که درود و رحمت خدا بر او باد دعا می کنم
برحمتک یا ارحم الراحمین .
و الطاف و مراحم الهی را مسئلت میکنم
از تو ای مهربانترین مهربانان
ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید
💯 @karballa_ir 🔙
#یارقیه_خاتون❤️
همه دنيا ميدونند تاج سرم رقيه است
مي و ميخونه و جام و ساغرم رقيه است
ميگه حضرت حسين بن علي به زيرِ لب
به خدا شبيه زهرا مادرم رقيه است
❤️ولادت حضرت رقیه مبارک❤️
🌱نثار روح پاکش یک حمد و سوره و
صلواتی قرائت کنید🌱
💯 @karballa_ir 🔙
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخلَائِقِ أَجْمَعِينَ، وَ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَیِّدَ الْأَنْبِیَاءِ وَ خاتَمِ الْنَبیّین، حَبیبِنا وَ حَبیبِ إلِه العالَمین أبِیالقاسِم الْمُصطَفی مُحَمَّدصَلّیَ اللهُ عَلَیهْ وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ.
هم عبادات طریق است و هم بلا ها.
منتها دو تفاوت بین عبادت ها و بلا ها هست، هر دو راه قرب هستند اما با دو تفاوت.
یک: عبادات ما – امثال خودم را عرض می کنم – چون ضعیف هستیم، ما را دچار عجب می کند.
آدم گاهی مواقع در هنگام عبادت دچار عجب و غرور می شود.
تا چند قطره اشک می ریزد، چند زیارت می رود، جمکران می رود، نماز شب می خواند، چند کار خیر انجام می دهد، ممکن است دچار عجب و غرور شود که حالا ما این کار ها را کردیم، خدا باید به ما همه چیز بدهد و هر دعایی می کنیم مستجاب شود.
یعنی ناخودآگاه آدم نسبت به خدا طلب کار می شود که من این کارها را کردم. اگر احیانا دعای او کمی دیر یا زود شد و به او ندهند، با خدا درگیر می شود.
می گوید: خدایا من این همه کار کردم، این همه جمکران آمدم، این همه اشک ریختم.
لحن حرف زدن او با خدا طلب کارانه می شود.
در یک نقل هست، حضرت ایوب وقتی مبتلا به بلا های متعدد شد، در یکی از بلا ها، حیوانات و آن دامی که داشت از دست رفت. گفت: خدایا صبر می کنم و شکر.
در یک بلا، فرزندان خود را از دست داد. گفت: خدایا این امانت بود که دادی و خودت پس گرفتی، صبر می کنم و شکر.
بعد از مدتی مبتلا به بلا های جسمی شد و زمین گیر شد.
گفت: خدایا صبر می کنم و شکر.
شایعه سازان، شایعه کردند که در کار ایوب با خدا، یک گیری هست که این همه بلا برای او می بارد.
شروع کردند با آبروی او بازی کردن.
در این نقل دارد که حضرت ایوب، به خداوند متعال عرض کرد که خدایا:
اموال من و حیواناتی که بود از بین رفت، صبر کردم.
فرزندان من از دنیا رفتند، صبر کردم. خودم مبتلا به بیماری های جسمی شدم، صبر کردم.
اما این را نمی توانم صبر کنم که با آبروی من بازی کند.
ندا آمد: ایوب آن قبلی ها را تو صبر کردی یا ما به تو صبر دادیم؟
مگر آن قبلی ها را تو کرده ای؟
در نقل است که حضرت ایوب زد در دهان خود، که لحن حرف زدن من با خدا طلب کارانه بود.
گاهی ما هم میگوییم: خدایا ما آمدیم، حالا نوبت تو هست. یکی ما، یکی تو.
ببینید چقدر طلب کارانه است.
گاهی مواقع حرف زدن ما با خدا طلب کارانه است، انگار خدا نعوذبالله مثل ما است. ما یک کار کردیم تو هم بکن.
اگر انجام ندادی ما گله از تو داریم.
ما چه حقی بر خدا داریم؟
مگر ما چه کردیم؟
هر کار هم که کردی، برای خودت کرده ای.
ما اینطور هستیم، ضعیف هستیم.
حافظ در یکی از غزلیات خود، به قدری زیبا این درس طلبکار بودن از خدا را می دهد.
اول شروع می کند با لحن طلب کارانه با خدا حرف زدن.
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاهِ سواران
پیکی نَدوانید و سلامی نفرستاد
چندان که زدم لافِ کرامات و مقامات
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد
همه گله است. بعد آن آخر درس خودش را می دهد:
حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد
تو داری خدا را مؤاخذه می کنی؟ تو کی هستی؟
ما اگر تمام اعمال خوب خود را، گناه را اصلا به فرض نداریم، اعمال خوب ما را بگذارند پیش اعمال امیرالمومنین، از همین اعمال خوب خود باید استغفار کنیم.
اگر نماز ما را بگذارند پیش امیرالمومنین، امیرالمومنین نه، بگذارند پیش نماز سلمان.
نا امید نیستیم خدا را شکر همین دست و پا شکسته را انجام می دهیم اما این کلاس گذاشتن برای خدا و طلبکار شدن ندارد.
اعمال ما اینطور هست.
مرحوم آیت الله شهید مدنی، خدا رحمت کند ایشان را.
ایشان شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، شب قدر، در مصلای تبریز، جمعیت بسیار زیاد، ایشان هم آدم بسیار باسواد، آمد خطبه را خواند... بسم الله الرحمن الرحیم ... شروع کرد به گریه کردن. گفت: مردم تبریز، همه شما از من بهتر هستید.
چون شما آمدید امشب، از گناهان خود استغفار کنید، معلوم هست که یک اعمال خوبی دارید که خیالتان راحت هست، و از اعمال بد خود استغفار می کنید.
من امشب آمده ام از اعمال خوب خودم استغفار کنم.
من از اعمال خوب خودم می ترسم.
ببینید ما این هستیم، که اگر اعمال خوب ما را بخواهند بگذارند پیش اعمال امیرالمومنین، مو را از ماست بکشند بیرون، ترازو را بسیار دقیق حساب کنند، همه ما رفوزه هستیم و هیچ کس حق بندگی خدا را نمی تواند بجای آورد.
این که این همه منیت و عجب و غرور ندارد!
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه جمله ای دارد که خیلی زیبا است.
اباعبدالله در دعای عرفه به خداوند متعال عرض می کند:
– لطافت کلام، در متن عربی آن است – إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ فَکَیْفَ لَا تَکُونُ مَسَاوِیهِ مَسَاوِیَ
خدا آن کسی که خوبی هایش هم بدی هست، اگر بخواهی مو را از ماست بکشی بیرون، آن کسی که خوبی هایش بدی هست، چه برسد به بدی هایش.
شما نگاه کنید، یک بچه پنج ساله بیاید با شما حرف بزند و شما روی خود را این طرف و آن طرف کنید، بچه ناراحت می شود و می گوید: بابا من دارم با تو حرف می زنم، به من نگاه کن.
خوشش نمی آید به این طرف و آن طرف نگاه کنید.
دل ما در نماز این طرف و آن طرف هست ولی خدا به روی ما نمی آورد و می گوید: من همین را هم قبول می کنم. این نماز ما هست.
باز هم می گویم: خدا شکر که همین را هم انجام می دهیم ولی دیگر به خاطر اینها دچار عجب و غرور نشویم، کلاس برای خدا نگذاریم، طلبکار نشویم از خدا.
با یکی از اساتید، خدا حفظ کند ایشان را یکی از مراجع بود.
خیلی سال پیش بود، ایشان درس خارج می داد حدود سی و پنج دقیقه - درس خارج یعنی: خارج از کتاب – ده دقیقه گذشت گفت آقایان عذر میخواهم من بیشتر مطالعه نکردم.
یک مرجع بگوید من دیشب مطالعه نکردم! خیلی جای تعجب است.
ایشان می گفت: من مطالعه می کردم روایات را برای بحث امروز، به روایتی که رسیدم حالم منقلب شد و دیگر نتوانستم ادامه بدهم و مطالعه کنم.
این روایت این است:
امام صادق علیه السلام به حماد بن عیسی از اصحاب بسیار با عظمت امام صادق است. که خیلی از روایات فقهی امام صادق را ایشان برای دیگران بیان کرده است. علم و تقوای چند مرجع تقلید درجه یک را روی هم بگذاریم می شود حماد بن عیسی.
امام صادق با حماد نشسته بودند.
امام صادق فرمود: حماد بلدی نماز بخوانی؟
حماد بن عیسی گفت : آقا روایات نماز را که شما فرمودین من نقل کردم.
امام فرمود: بلند شو و دو رکعت نماز بخوان.
حماد بلند شد و دو رکعت نماز خواند.
استاد ما گفت من دیشب به این روایت رسیدم.
حماد نمازش تمام شد و امام صادق فرمود: حماد خجالت نمی کشی؟
موهای سر و صورتت سفید شده. این نماز است؟
این استاد بزرگوار زد زیر گریه. گفت: من به این قسمت روایت رسیدم دیگر نتوانستم مطالعه کنم چون یقین دارم حماد بن عیسی از من بهتر است. اگر امام صادق علیه السلام به او این را گفته حتما به من هم می گوید چون من از او بهتر نیستم.
ببینید این است وضع ما.
در محضر خدا دچار عجب و غرور شدن و کلاس گذاشتن ندارد.
یکی از مشکلاتی که برای ما به وجود می آید این است که کمالات خدا را برای خودمان مینویسیم و دچار عجب و غرور می شویم.
کمالات خدا مثل چی؟
بعضی ها هستند که به علم خود می نازند، این علم یکی از کمالات خدا است که به تو داده اند. تو اصل وجود تو برای خودت نبوده که کمالات تو هم برای خودت نیست.
هیچ کس در این عالم نه اصل وجود و نه کمالات او مال خودش نیست.
چرا؟
چون اگر مال خودش باشد، یعنی خودش به خودش داده باشد یعنی مستقل و بی نیاز از خدا است و این امکان ندارد.
همان طور که اصل وجود و حیات ما را خدا داده است، کمالات، علم، قدرت، جمال، زیبایی همه را خدا داده است.
این کمالات مال او است.
یک شعاعی از زیبایی او خورده است به یک نفر که زیبا شده است.
یک شجاعی از عزت او خورده است به یک شخصی که با عزت شده است. یک شعاعی از قدرت او خورده است به یک نفر که قدرت دارد.
حالا اگر کسی به این کمالات بنازد، مثل این است که یک آدم زیبا رو، مثلا حضرت یوسف جلوی آینه بایستد و آینه فکر کند که خودش قشنگ است.
همه به او می خندند. این زیبا رو مقابل تو ایستاده و عکس او افتاده است روی تو.
عکس و تصویر کمالات خدا هست که روی ما افتاده است.
این عکس افتاده است روی ما.
به قول حافظ:
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد
حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود
یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد
می دانید دلیل آن چیست؟
دلیل اینکه کمالات ما مال خودمان نیست و آن لحظه که به آنها نیاز داریم، کمالات ما نیست؟
مثلا آن کسی که به زیبایی اش می نازد، اگر خدایی نکرده در یک آتش سوزی صورتش وحشتناک شود، الان فرد به آن زیبایی نساز دارد، اگر زیبایی مال خودش است، اگر می تواند به خودش برگرداند.
آن کسی که قدرت دارد در پیری که نیازمند قدرت می شود، اگر می تواند قدرت را به خود بر گرداند.
آن کسی که خیلی به علم خود می نازد، در شرایطی که دچار فراموشی کی شود، در این شرایط که به علم نیاز دارد اگر مال خودش است برگرداند.
اینکه ما نمی توانیم کمالات خود را در زمانی که نیاز داریم به خودمان برگردانیم، آن موقع هم که داریم مال خود ما نیست. این امانت خدا است، امانت داده است که ببیند تو با آن چه می کنی.
خدا رحمت کند مرحوم سید جمال گلپایگانی از مراجع تقلید، صاحب رساله، فقیه، عارف، بسیار با عظمت.
ایشان هم مباحثه و هم درس آیت الله بروجردی در نجف بود.
ایشان می فرمودند: من در جوانی وقتی از ایران رفتم نجف، تحت تربیت یکی از عرفای نجف، آقای سید احمد کربلایی قرار گرفتم.
چند روز که گذشت رفتم حرم امیرالمومنین علیه السلام.
از زیارت که برگشتم، یافتم که عالم را من دارم فیض می دهم.
یعنی حیات همه، علم همه، رزق همه، موت همه با من است. عالم را من دارم رزق می دهم.
این را می یافتم. عقل من میگفت: این اشتباه است. من عالم را فیض نمی دهم. در عین حال که عقل من می گفت من عالم را فیض نمی دهم ولی من آن را می یافتم که من عالم را فیض می دهم.
رفتم نزد استادم سید احمد آقا کربلایی گفتم همچین چیزی پیش آمده است.
گفت: برای چه آمده ای پیش من؟
گفتم: کجا بروم؟
گفت: برو پیش امیرالمومنین خودشان درست کنند.
آمدم حرم حضرت امیر گفتم یا امیرالمومنین این حالتی که من پیدا کردم اشتباه است این را از من بگیر.
چند روز حرم رفتم ولی این را از من نگرفتند. خیلی می ترسیدم. عقل من می گفت که این اشتباه است.
تا اینکه یک مرتبه به دل من افتاد که بروم کاظمین حرم موسی بن جعفر باب الحوائج او این مریضی را شفا دهد.
آمدم حرم کاظمین، هوا هم سر بود و زائر هم نبود.
فرش های جلو ضریح را جمع کرده بودند، صورتم را گذاشتم روی زمین و می گفتم یا باب الحوائج من را شفا دهید که این حس درست نیست.
می گوید: من هنوز سر خود را از روی زمین بر نداشته بودم که حضرت به من عنایت کردن و یک حالت توحیدی خاصی به من دادند که همه کاره در این عالم خدا است. کمالات او افتاد روی تو و تو فکر کردی که علم را فیض می دهی.
خدا همه کاره عالم است. می گوید: این حالت خاص توحیدی را به من دادند، بلند شدم و از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام تشکر کردم و نماز خواندم و زیارت کردم و برگشتم.
تا ده روز این حالت توحیدی را داشتم بعد از آن در حرم حضرت امیرالمومنین، حضرت امیر به من عنایتی بالا تر از آنچه کسب کرده ام به من عنایت کردند ولی نگفت چه بوده است. فقط گفت که من سَر خود را از بزرگی این عنایت در کوچه، ده دقیقه روی دیوار گذاشته بود.
این کمالات، این فضایل مال خدا است. عکس اینها افتاده است روی ما که خیال می کنیم کاره ای هستیم.
دچار عجب و غرور نشویم.
روایت بسیار زیبا در اصول کافی است که می گوید:
بعضی از بندگان من خیلی آدم های تلاشگری در بندگی هستند.
اهل نماز شب، گریه، توسل، شب ها مثل فنر بلند می شوند برای نماز شب.
إنّ مِن عِبادِيَ المؤمنينَ لَمَن يَجتَهِدُ في عِبادَتِي فَيَقُومُ مِن رُقادِهِ و لَذيذِ وِسادِهِ فَيَتَهَجَّدُ لي اللَّياليَ
تهجد می کند، بلند می شوند، سعی می کنند.
کم کم این بنده من که خیلی سریع جلو می رود، مغرور می شود.
خدا می فرماید وقتی ببینم بنده من این چنین است: فَأضرِبُهُ بالنُّعاسِ اللَّيلةَ و اللَّيلَتَينِ یک یا دو شب خواب می کنم او را.
همان کسی که برای سحر بیدار میشد، همان فرد یک روز نماز صبح او قضا می شود. شروع می کند:
ماقِتٌ لنفسِهِ، زارٍ علَيها
به خوش خشمگینانه اعتراض می کند که نماز صبح تو رفت.
خدا می فرماید: الان قشنگ شدی. داشتی دچار غرور میشدی و می رفتی، الان قشنگ شدی.
حساب های خدا با حساب های ما خیلی فرق می کند.
استادی می گفت: آن موقعی که فکر می کنی خیلی وصل هستی، آن موقع قطع هستی.
آن موقع که فکر می کنی گیر هستی و مشکلات خیلی زیادی به وجود می آید. هر طرف مثل بوکسورهایی که گوشه رینگ قرار می گیرند و از هر طرف می خورند، در حدی که تو با خدا هم خجالت می کشی که حرف بزنی که خدایا من از خودم هم بدم می آید ک بگویم استغفرالله.
همان موقع وصل هستی، آن موقع که شکستی وصل هستی. حساب های ما با حساب های خدا متفاوت است.
آقای سید حمید روحانی، که تاریخ انقلاب اسلامی را نوشته است، ایشان یک خاطره ناب نقل میکند که کمتر شنیده شده:
می گوید: حضرت امام را وقتی دستگیر کردند و از قم می خواستند بیاورند تهران - نصف شب دستگیر کردند امام را – امام عقب ماشین نشسته بود و دو تا از مأمورین امنیت ساواک دو طرف او و دو نفر هم جلو.
امام را شبانه آوردند به تهران .
امام می فرموند: من دیدم موقع نماز صبح شد به آنها گفتم آقایان نماز است بایستید یک نماز بخوانیم، یک کاری بکنید.
آنها گفتند: نمی شود ما دستور داریم شما را مستقیم به تهران ببریم.
به آنها گفتم: توقف نکنید، کنار جاده سرعت ماشی را کم کنید من خم شوم دستم را بزنم به زمین بتوانم تیمم کنم.
گفتند: نخیر ما همچین اجازه ای نداریم.
وقتی از قم به تهران می آییم تقریبا پشت به قبله هستیم.
می گفت: من همانطور که نشسته بودم دستم را روی عبا زدم – عبا که خاک ندارد – دستم را زدم روی عبا و تیمم کردم و دو رکعت نماز خواندم.
می گوید آنچنان قلب من شکست که گفتم خدایا نماز ما این است. نشستیم بدون وضو، یا این وضع تیمم، پشت به قبله این نماز ما و بندگی ما است.
امام بعد ها می گفت: اگر امیدی به عبادت خودم داشته باشم در طول عمرم همان دو رکعت نماز من است چون خیلی شکسته بود. یک ذره منیت نداشتم در پیش خدا. یک ذره حسابی باز نکرده بودم که حالا مثلا این چی هست.
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس
عبادات ما را دچار عجب می کند. ولی بلا ها انسان را می شکند، دچار عجب نمی کند.
شما وقتی مریض هستید منم منم نمی کنید. مریضی همه اش التماس است.
بلا عجب نمی آورد. یکی از فرق های عبادات و بلا ها.
عبادات هم آدم را بالا می برد ولی این آسیب را دارد ولی بلا آدم را می شکند.
پیغمبر رفته بود عیادت سلمان که مریض بود.
پیغمبر فرمود: سلمان خداوند به ¬ازای مریضی سه چیز به تو می دهد. - نه فقط سلمان بلکه همه مریض ها-
یک: أَنْتَ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِذِكْرٍ
یاد خدا هستی. خدا خدا می کنی. این همان شکستن است.
دو تا دیگر هم پیغمبر گفتند ولی مورد بحث ما نیست ولی من عرض میکنم.
دوم: دُعَاؤُكَ فِيهَا مُسْتَجَابٌ دعای تو در مریضی مستجاب است.
در روایت است که دعای مریض مثل دعای ملائکه است. هر وقت دیدن مریض می روید هم شما برای او دعا کنید و هم از او بخواهید برای شما دعا کند. دُعاءَهُ كَدُعاءِ المَلائِكَةِ
سوم: پیغمبر فرمود سلمان: وَ لاَ تَدَعِ اَلْعِلَّةُ عَلَيْكَ ذَنْباً إِلاَّ حَطَّتْهُ این مرضی و درد تو گناهان تو را پاک می کند. کفاره گناهان او هست.
مجذوب تبریزی، یکی از عرفای بزرگ، اشعار بسیار قشنگی دارد. می گوید:
یک شب آتش در نیستانی فتاد
می گوید: یک شب آتش در یک نیستان افتاد. مقصود از آتش بلا است و مقصود از نی و نیستان در ادبیات عرفانی خود انسان است. همان که در اول مثنوی مولوی است: بشنو از نی چون حکایت می کند. نی تو خالی است ولی سر و صدا دارد.
مجذوب تبریز می گوید:
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
شعله تا سر گرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت کین آشوب چیست؟
انسان به بلا گفت برای چه افتادی به جان ما؟
نی به آتش گفت کین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نفروختم
خدا من را بی خود خلق نکرده است. خدا می توانست دنیا را طوری بیافریند که هیچ بلایی در آن نباشد، کما اینکه در بهش
ت هیچ درد و بلایی نیست.
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
می خواهم ادعای تو را بزنم. می خواهم این منیت تو را از بین ببرم.
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
مرحوم آیت الله شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی از صحن مطهر امام رضا رد می شد، از کنار پنجره فولاد که مریض ها دخیل می بندند، یک نگاهی کرد به این مریض ها و گفت خوش بحال شما.
آهسته گفت ولی یکی از این کسانی که خیلی مریض بود شنید.
گفت آقای شیخ حسن علی ما داریم درد می کشیم تو می گویی خوش بحالت؟!
ایشان فرمودند: نه من که می گویم خوش بحالت نه به خاطر مریضی است به خاطر این است که تو اگر این مریضی را نداشتی می آمدی خودت را به امام رضا ببندی؟
هر مقام و هر پستی که داری را زیر پا گذاشتی و آمدی شکستی و زانو زدی در خانه امام رضا. این مریضی باعث شده که تو بشکنی در خانه خدا و امام رضا من برای این می گویم خوش به حالت.
دومین فرق بین بلا و عبادت: عبادات عمل ما است. عمل ما به اندازه خودمان ما را بالا می برد، مرکب قله ها نیست.
نماز ما، ما را چقدر بالا می برد؟
روزه ما، ما را چقدر بالا می برد؟
ما که نماز امیرالمومنین را نمی خوانیم، نماز امام حسین را نمی خوانیم.
اعمال ما به اندازه خود ما است.
نردبان قله ها نیست. اما بلا از آن طرف می آید. می آید پایین که ما را ببرد.
بخصوص بلا اولیاء خدا که طوری است که وقتی ولی خدا آن بلا را تحمل می کند، در اصول کافی امام صادق در مورد حضرت یوسف می گوید: وقتی حضرت یوسف، بلا تحمل کرد، در چاه رفت و به عنوان برده او را فروختند، بیست سال از خانواده دور بود، بندگی کرد، تحمل کرد، با خدا در گیر نشد.
امام صادق می فرماید: به پاس این شکر گذاری یوسف رَحِمَ بِه اُمةً خدا سفره رحمت را برای آن جامعه پهن کرد.
قحطی از آن سرزمین دفع شد.
برادران یوسف هم که آن کار را با یوسف کرده بودند به واسطه یوسف توبه کردند.
پدر یوسف، یعقوب که چشمانش از فراق یوسف نابینا و کمر او خم شده بود، به واسطه یوسف به مقاماتی رسید.
یوسف بلا کشید ولی سفره رحمت برای برا یک عده پهن شد.
سوال: اگر بلای یوسف باعث شد که خدا رحمت خود را برای عده ای فرستاد، بلای سید الشهدا که بزرگترین بلای عالم هست، آن باعث می شود که خدا چه کند؟
چون مصیبت امام حسین طوری است که در زیارت عاشورا می خوانیم:
مُصیبَهً ما أعظَمَها وَ أعظَمَ رَزیَّتَها فِی الاِسلامِ وَ فِی جَمیعِ السَّماواتِ وَ الأرضِ بزرگ ترین بلای آسمان و زمین بود.
بلایی هست که خدا به واسطه آن تمام درهای رحمت خود را باز می کند.
یوسف رحمت را برای امت خودش باز کرد اما رحمت امام حسین تا آخر تاریخ را فرا می گیرد.
برای همین امام حسین می شود، باب رحمة الله الواسعه
تمام رحمت می آید پایین با این بلای اباعبدالله و آن وقت دستگاهی درست می شود که رزق های خاص خداوند متعال در این ده روز که هیچ دهه ای در ایام محرم و صفر و در کل سال مثل این دهه نیست.
به پاس آن بلاکشی سنگینی که اباعبدالله کرد. آدم هم با عبادت می تواند بالا رود و هم با بلا. ولی عبادت می تواند عجب و غرور بیاورد و عبادت در حد عمل ما است ولی بلا هم آدم را می شکند و عجب و غرور ندارد و هم از بالا می آید که آدم را بالا برد.
بلای امام حسین نه فقط باعث شد امام حسین بالا رود و به مقام فوق عرش برساند، بلکه رحمتی بر عالم نازل شود و دستگاهی تشکیل شود که خداوند متعال همه را در این دستگاه راه می دهد.
کلّنا سُفُن النجاه و سفینة الحسین اسرع
در این ده روز برادر و خواهر بزرگوار، در همین ده روز می تواند آدم یک آدم دیگری شود.
هر آلودگی ای که دارد می تواند در این ده روز از خود پاک کند.
ده روز! ده روز هم نه.
حر، در کمتر از نصف روز از قعر جهنم، حر در مقابل امام زمان خود ایستاده بود. من و شما هر چقدر هم گناه کنیم جلو امام زمان نایستادیم، گناه از دست ما در رفته ولی حر در مقابل امام حسین ایستاد، اولین کسی بود که دل فرزندان امام حسین را لرزاند.
ایستادن در مقابل ولایت بزرگترین گناه است و با نماز نخواندن و روزه نگرفتن خیلی متفاوت است.
آن کس که در مقابل ولایت حق بایستد پشت به خدا کرده است و هر چقدر هم که نماز بخواند باز هم پشت به خدا است. بزرگترین معصیت، معصیت نسبت به ولایت حق است و حر اینگونه بود.
اما در کمتر از نصف روز رسید به جایی که امام صادق فرمود:
اگر کسی تا قیامت بخواهند به شهدای کربلا سلام دهند که یکی از آنها حر است، باید دست بر سینه بگذارند و بگویند: بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى پدر و مادر فدای شما که یکی از آنها هم حر است. از قعر جهنم به اوج بهشت در کمتر از نصف روز.
امام حسین و دستگاه سیدالشهدا این هنر ها را دارند.
لذا آدم اگر می خواهد تغییر کند و عوض شود الان وقت مناسب است.
بیتوجهی خدا به افراد بلا ندیده
در جلد دوم «اصول کافی» است که پیغمبر اکرم منزل شخصی برای غذا دعوت شده بود، وقتی حضرت تشریف بردند، چشمشان افتاد به یک مرغ که بالا دیوار، بلندی، جایی یک تخم گذاشته بود، این تخم یکمرتبه غلتید و پایین افتاد. جایی افتاد که نشکست.
پیغمبر تعجب کرد که این تخم از بلندی افتاد و نشکست.
آن فردی که صاحبخانه بود، گفت: آقا! خیلی تعجب نکنید.
قسم خورد که من اصلاً در زندگیام مشکل و سختی ندیدهام.
پیغمبر بلند شد و از آن خانه بیرون آمد، در حین این که میآمد، فرمود: کسی که سختی و بلا ندیده باشد، نشان میدهد که خدا با او کاری ندارد.
این نشان میدهد که خدا با او کاری ندارد!
واقعاً هم همینطور است.
سعدی یک بیت در «بوستان» دارد که خیلی زیبا است.
سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجرا است
این شعر خیلی بلند است؛ حالا با این که سعدی خیلی معروف به عرفان نیست و حافظ است که شعرهایش، شعرهای خیلی بلند عرفانی است و سعدی بیشتر در نصیحتها خیلی معروفیت دارد؛ اما انصافاً این جملهاش خیلی بلند است.
سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست: از طرف خداوند متعال رشتهای مثل مو که از بالای سر تا پایین آویزان میشود، از رأس عالم آفرینش از طرف خداوند متعال، رشتهای که اسماء الهی است (که من نمیخواهم تعبیرات عرفا را بگویم)، در عالم پخش شده است که شما باید با این اسماء به خدا برسی، باید این سلسله را، این رشته را، این حبلالله را متصل بشوی و بالا بیایی. منتها آن کسی که میخواهد متصل بشود، هی در بلاها میافتد.
سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلا است. مثل حلقههای زنجیر، آدم را در بلا میاندازد.
هر که در این حلقه نیست: آن کسی که در این بلاها نمیافتد، اصلاً به آن بالا نمیرسد. فارغ از این ماجراست؛ اصلاً از گود خارج است؛ فارغ از این ماجراست.
واقعاً هم همینطور است.
عالم دنیا، عالم دنیا است؛ سختیها و بلاها عالم دنیا را عالم دنیا کرده و کورۀ امتحان الهی را گرم کرده است.
بله در بهشت، در عالم آخرت هیچ سختی ای نیست؛ هیچ رنج نیست؛ هیچ غصه نیست؛ حتی از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدند که: آقا! اگر آن جا کسی قوموخویشی، چیزی داشته باشد که بهشت نیامده باشد، طبیعتاً او غصه میخورد که مثلاً فلان نزدیکش به بهشت نیامده است؛ مثلاً فرزندش؛ همسرش و ... بهشت نیامده است و غصه میخورد.
آقا فرمود: نه، آن جا نسبت به آن فرد به فراموشی میافتد که اصلاً غصه نخورد.
آن جا جای غصه و رنج نیست؛ آن جا هرکسی هر چه بخواهد، برایش فراهم است.
به تعبیر قرآن: «وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ» هر چه اشتها کرده است، هر چه دلش بخواهد، برایش فراهم است.
اما آن، عالم بهشت است؛ عالم دنیا که بهشت نیست.
عالم دنیا جلسۀ امتحان بهشت است؛ جلسۀ امتحان غیر از خود بهشت است؛ این جا هنوز جلسۀ امتحان است. طبیعتاً در جایی هم که امتحانداده میشود، سختی هست؛ سر امتحان نشستن سخت است، اضطراب دارد، سختی دارد، مشکل دارد.
مثل یک مسابقه میماند، شما وقتی میخواهید وارد میدان مسابقه بشوید، یک مسابقۀ فوتبال، یک مسابقۀ کشتی، از اول میدانید که در میدان مسابقه لگد خوردن دارد؛ زمینخوردن دارد؛ تنه خوردن دارد؛ زخمیشدن دارد و ای چهبسا سرودست شکستن دارد و اگر آدم آسیبی ببیند، از همان اول میداند که یک امر غیرطبیعی اتفاق نیفتاده است، بازی سر شکستن دارد. میداند که این میدان مسابقه همین است. آنوقت همینجا است که اگر بتواند حریف را رد بکند و یک گل بزند، خیلی لذت دارد؛ وَالّا اگر همه بکشند کنار، دروازهبان هم کنار بکشد، شما بروید گل بزنید که لذتی ندارد؛ در همین مبارزه و سختی و مبارزه کردن و لگد خوردن و تنه خوردن است که اگر آدم به پیروزی برسد، لذت دارد.
عالم دنیا هم همین چیزهایش است که باعث میشود که اگر آدم پیروز بشود، بهشت گیرش بیاید؛ آنوقت خیلی لذت گیرش میآید و آنوقت آن آخرش خیلی شیرین میشود.
خداوند متعال اینطور نیست که نمیتوانست برای انسان ها عالمی درست کند که هیچ درد و رنجی در آن نباشد؛ فقر نباشد؛ مریضی نباشد؛ مصیبت نباشد. اینطور نیست که از سر عجز یا از سر سوء مدیریت یک همچین عالمی به وجود آمد. اینطور نیست که خدا می خواست عالمی درست کند که در آن هیچ رنجی نباشد، نتوانست.
یا مثلاً میخواست عالمی درست کند که هیچ درد و رنجی در آن نباشد، کار از دستش در رفت و این شد.
نخیر، هیچکدام از اینها نیست. خداوند متعال همینطور عالمی را میخواست؛ وَالّا عوالم بیدرد و رنج هم دارد؛ مگر عالم ملائکه نیست؟ عالم ملائکه هیچ درد و رنجی در آن نیست؛ هیچ فقری نیست؛ مصیبتی نیست؛ گرفتاری ای نیست؛ قرض نیست.
پس خدا همچین عالمی دارد؛ منتها این عالم را درست کرده، به خاطر این که انسان ها بتوانند از بین دود و آتش دربیایند و آنوقت از ملَک بالاتر برود. اگر قرار باشد که انسان بخواهد از ملک بالاتر برود، باید در این میدان مسابقه وارد بشود.
وَالّا کار از دست خدا خارج نشد. «وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ» خدا سوارکار است. کار از دستش خارج نشده است.
ازاینجهت است که آدم وقتی نگاه میکند، میبیند بلاها همهاش حکیمانه است؛ پشت تمام سختیها و بلاها همهاش حکمت خوابیده.
برای همین هم است که عرض کردم آدمهایی که میفهمند، اهل معرفت هستند، اولازهمه ماهیت دنیا را میفهمند که اینطور نیست که در زندگی مشکل نداشته باشند.
مهم این است که آدم با خودش کاری کند که با زندگی مشکل نداشته باشد؛ با فلک و ملک درنیفتد؛ با تقدیرات درنیفتد؛ با تقدیرات در نیفتد؛ آنوقت خوشی حس میکند؛ آنوقت در بین سختیها خوشی حس میکند؛ آنوقت نمیشکند؛ افسردگی پیدا نمیکند.
بلاها و سختیها، پشتش واقعاً حکمت خوابیده است که اگر آدم بفهمد، میبیند از بزرگترین نعمتها است، از بزرگترین نعمتها!
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «ثَلاثٌ» سه چیز است، «لُو لا ثَلاثٌ» اگر سه چیز نبود، «لاِبْنِ آدمَ ما طَأْطَأ رأسَهُ شَيءٌ» اگر سه تا بلا نبود، انسان هیچ موقع جلوی خدا سر خم نمیکرد.
سه تا بلا است که باعث میشود انسان جلوی خدا زانو بزند. ببینید، این بلاها این کارکرد را دارد.
بعد خود حضرت فرمود: «الفَقرُ وَ المَرضُ، و المَوتُ»
یکی فقر است که باعث میشود آدم بهزانو در بیاید. یکی مریضی است، درد و آه است که باعث میشود آدم به التماس دربیاید. یکی هم مرگ است که کسی از آن چاره ندارد.
شما فرض کنید اگر این سه چیز در عالم نبود، اگر در زندگی ما فقر نبود و همۀ انسانها در رفاه و راحتی بودند؛ مریضی هم نبود، نه مریضی برای خود آدم و نه عزیزانش، وقتی مریضی نیست، برای هیچکس نیست، هیچ مریضی هم نبود و مرگ هم نبود و همه جاودانه بودند؛ آدمی که در رفاه کامل باشد، هیچ موقع نمیمیرد و هیچ مصیبتی هم او را به درد نمیآورد، آنوقت این خدا را بنده بود؟ این جلوی خدا زانو میزد؟
این کوس أنا الحق میزد. این ادعای خدایی میکرد.
از امام کاظم (علیهالسلام) پرسیدند: آقا! برای چه خدا انسانها را از عالم بالا، از عالم ارواح که نقصی نبود، پایین آورد؟
امام کاظم (علیهالسلام) فرمودند: اگر انسانها در همان عالم بالا میماندند، (همان بهشتی که آدم در آن بود که هیچ رنجی هم در آن نبود) نقصها و ضعفهای خودشان را نمیدیدند، ای چهبسا ادعای خدایی میکردند.
اما آنها را به عالمی آورد که رنج است؛ درد است؛ میفهمد که من چقدر نیاز دارم؛ چقدر بیچارگی دارم؛ میفهمد که باید التماس کند و آنوقت این زانو زدن و التماس کردن باعث میشود که از خدا چیزی گیرش بیاید. وَالّا خدا که نمیخواهد که مثلاً فرض کنید که تو باید جلوی من زانو بزنی؛ این که زانو بزنیم، خودمان چیزی گیرمان میآید؛ ولی لازمهاش این است که با آن بلاها اینطوری باشیم.
خدا مرحوم آقای صفایی را رحمت کند! رضوان خدا و رحمت خدا بر او!
من به خیلی از رفقا گفتم اگر میتوانید، کتابهای ایشان را بخوانید.
مرحوم علی آقای صفایی روحانی بسیار بزرگوار، اخلاقی و متدینی بود که در مسائل تربیتی صاحبسبک بود. ایشان کتابی دارد به نام «آیههای سبز» که خاطرات و بعضی از نکاتی که برای خودش یا اطرافیانش پیشآمده را در این کتاب نوشته است که خیلی درسآموز است.
در این کتاب یک قسمتش چیزی دارد که من حیفم میآید نخوانم، حالا این بخش را از رو میخوانم.
میگوید: دوستی میگفت: مادر من از کودکی رنجبرده و گرفتار بوده است. با شوهرش، با بستگان شوهرش و با خانوادهاش مشکل داشته است. با فرزندانش مصیبتها دیده و امروز هم گرفتار فرزند عقبافتادهای است که شدیداً به آن وابسته است و او را از جلوی چشمش دور نمیکند.
(این زن) شبها بارها برمیخیزد و او را میپوشاند و خواب راحت خودش را به هم میریزد.
(خوب عنایت بفرمایید در اطراف خود ما از امثال این زن کم نمیبینیم. حالا عنایت بفرمایید.)
این دوست من میگفت: مادرم که بارها قصد خودکشی هم داشته است، تازه آن جا که آرام است و حالش خوب است، این را قبول ندارد که خدا مهربان است و رحیم و رحمان است و میگوید: آخر این چه محبتی است که خدا دارد؟!
بعد این زن به خودش نگاه میکند که چقدر نسبت به آن بچۀ عقبافتاده مواظب و فداکار است.
آنوقت آقای صفایی میگوید: راستی که آدمی بدون معرفت از ذکرها هم بهره نمیبرد. (از چیزهایی که میتواند باعث تذکرش باشد، بهره نمیبرد.)
میگوید: همین مادر مهربان، این کودک ضعیف و محبوب عقبافتاده را اگر بخواهد بیرون برود (این بچه اگر بخواهد بیرون برود) یا زیر باران بماند، یا غذای کثیفی بخورد، آنچنان میزند و میکشد و میبندد که جای انگشتهایش بر بدن او مینشیند و درعینحال این زدن را جزء مواظبت میداند (جزء مهربانی میداند که من چون بر او مهربان هستم اینطوری هستم، آن غذای کثیف را نباید بخورد؛ زیر باران برود میمیرد. اگر به خودش باشد، باید بزنمش که داخل بیاورمش. مادر میگوید اینها جزء مواظبتها و مهربانیهای من است.)
مادر اینها را از مراقبت و مراعات و محبت میداند، پس چطور شکستن بتها و دورکردن شیطان و کنار زدن تعلقات را نمیفهمد؟!
خدا هم گاهی موقعها میزند؛ خدا هم گاهی موقعها بت یک نفر را میشکند؛ خدا هم گاهی موقعها تعلقات کسی را که اعتیاد و عادت به او دارد، میزند قطع میکند؛ خدا هم دردش میآید.
خدا دوستت دارد، این جزء محبت است. تو یک مادر مهربان چطوری آن بچهای که عقبافتاده است، بیپناه است، وقتی میخواهد یک غذای کثیف بخورد، او را میزنی، تنبیه میکنی؟ از باب محبت است.
خدا گاهی موقعها میخواهد بعضی از آلودگیها در ما را بزند که داریم آلوده میشویم، داریم کثیف میشویم، مجبور است و راه دیگری برای این که آنها را بشکند. آنوقت آن جا میگویی خدا نامهربان است؟
خیلی درس زیبایی است؛ دنباله دارد که خودتان بعداً بخوانید.
برای همین هم است که اگر آدم اینطوری نگاه بکند، بلاها سختیها و دردها در عالم دنیا حکیمانه گذاشته شده؛ حکیمانه گذاشته شده! و واقعاً جزء بالاترین نعمتهای خدا است.
ازاینجهت است که اهل معرفت درست است که وقتی دعا میکنند، میگویند: خدایا! به ما عافیت بده؛ از خدا بلا نمیخواهند، «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»
هیچ جا گفته نشده است که از خدا بلا بخواهید؛ اما اگر بلا آمد، اگر یک حادثۀ سنگین برایشان آمد، استقبال میکنند؛ نمیشکنند، افسرده نمیشوند؛ به فلک و ملک و کائنات فحش نمیدهند؛ میتوانند قشنگ تحمل و صبر و بلکه شکر کنند.
خدا مرحوم آیتالله آقا سید علی آقای قاضی را رحمت کند! رضوان خدا بر او!
مرحوم آقای قاضی جزء عرفای کمنظیر شیعه در این دورههای اخیر بود.
ایشان عائلهمند بود؛ ده یازده سر عائله داشت؛ خیلی هم فقیر بود؛ خودش به شاگردانش میگفت: خدا امتحان من را در این دنیا فقر قرار داده است.
اما بااینوجود کسانی که با ایشان بودند و از ایشان نقل میکردند، میگفتند: زبان شاکر، روحیۀ خوش و بانشاط که اصلاً گویا هیچ غمی در این عالم ندارد، بهخصوص در نماز میگفتند: آنچنان مبتهج و لذت بر بود که بعدها به بعضی از شاگردانش میگفت، میگفت: من چند روز است که ماندهام، دارم فکر میکنم که اگر از دنیا رفتیم و در بهشت خدا گفت اینجا دیگر نماز نیست، من از چه لذت ببرم؟ من لذتم از این نماز است؛ کِیفم از این نماز است. خوش بود.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
مرحوم علامه تهرانی، سالهای نهچندان دور از دنیا رفت؛ علامه تهرانی در مشهد بودند، شاید حدود ده پانزده سال پیش مرحوم شد.
ایشان میگفت: من نجف خدمت یکی از بزرگان نجف، آیتالله آقا جمال گلپایگانی رسید