هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
🌿زائر امام رضا
🔷امشب با پای دلم میروم مشهد. از باب الجواد وارد میشوم به این امید که دل امام رئوف، با من مهربانتر از همیشه باشد.
🔷وارد صحن جامع میشوم، باشد که جامع همۀ خوبیهایی بشوم که تو دوست داری.
🔷 از دالان صحن قدس رد میشوم و در میانۀ صحن میایستم، شاید از حالات شیطانیام فاصله بگیرم و قدسی شوم.
🔷 صحن قدس را پشت سر میگذارم قدم قدم نزدیک میشوم به صحن گوهر شاد. در آن جا به دنبال گوهرِ شادی میگردم، همان گوهری که عالمی به دنبال آن است.
🔷میایستم پشت پنجرهای که رو به ضریح، دلها را گره میزند به امام. میمانم که وارد شوم یا همان جا بمانم.
🔷در حیرت ایستادن پشت خلوت پنجره یا رفتن در متن ازدحام ضریح، با تو حرف میزنم.
🔷خوشحالم که وقتی به ضریح نگاه میکنم و میخواهم با صاحب آن نجوا کنم، تو در نظرم میآیی و بی آن که بخواهم، میان تو و امام رضا خلط میکنم. من این اشتباه را دوست دارم؛
🔷 اصلا سفر به مشهدی که مرا بیشتر یاد تو نیندازد، هدر دادن عمر و تلف کردن مال است.
مرا هیچ گاه به مشهدِ بیخودت دعوت نکن.
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
🌸ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻼ ﻣﻬﺪﯼ ﻧﺮﺍﻗﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﻣﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ، ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﭘﻨﺞ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ، ﯾﮏ ﺷﺐ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ. ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﺁﯾﻨﻪ ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﻣﺤﺎﺳﻨﻤﺎﻥ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪﻩ
ﺍﺳﺖ !
به نقل از استاد فاطمی نیا
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
با حسابرسی از خود، برای حضور در قیامت آماده و مهیا شوید
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
💌گناه مثل میکروب است.
آلودگی اگر کم هم باشد اثر خودش را میگذارد. آدمهای زیرک به جای اینکه روی عبادت سرمایهگذاری کنند، روی ترک کار بد سرمایهگذاری میکنند.
گناه مثل سوراخ در کشتی است. رفته رفته کشتی را در آب غرق میکند. تَرَک روی سد باعث میشود، سد از بین برود. اول حرامها را بشناسید و بعد آنها را ترک کنید.
کسی که اصرار روی گناه دارد از چشم خدا میافتد انسان ممکن است، دچار گناه شود ولی هیچ وقت اصرار به گناه نمیکند.
اصرار به گناه باعث میشود تمام زحمات عمر انسان هدر رود چون لجبازی با خداوند است. امیرالمومنین فرمودند: پرهیز از گناهان سزاوارتر از انجام کارهای خیر است.
💚اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
#رزق_معنوی
#صفر
#یا_امام_رضا
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
آنجا(مشهد) که رفتی
مراقب چشمت باش
مراقب زبانت باش
خیلی بیشتر مواظبت کن
وَلو سه روز در محضر
حضرت رضا(؏) هستی؛
در این سه روز گناهی
از تو سر نزند
که امام رضا(؏) دلگیر شود ..
• آیت اللّٰه حق شناس(ره) •
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
⚠️انتخاب عالم ترین فرد برای انجام امور
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:
مَن تَوَلّى شيئاً مِن أُمورِ المسلمين فَوَلّى رَجُلاً شيئاً مِن أمورِهم وَ هُوَ يَعلمُ مَكانَ رَجلٍ هُوَ أعلمُ مِنهُ، فَقَد خانَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمنين. (التعجب، ص59)
هر كس امری از امور مسلمین را به عهده بگیرد و مردی را بر یکی از کارهای مسلمانان بگمارد در حالی که می داند کس دیگری عالم تر از او برای آن جایگاه هست، قطعا به خدا و رسولش و مؤمنین خیانت کرده است.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
✅🗣 ثواب لعن بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام در تنهائی های خود
قالَ العَسکَرِیُّ علیه السّلام: قَالَ رجلٌ للصَّادِقِ علیه السلام: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! إِنِّي عَاجِزٌ بِبَدَنِي عَنْ نُصْرَتِكُمْ، وَ لَسْتُ أَمْلِكُ إِلَّا الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ، وَ اللَّعْنَ عَلَيْهِمْ، فَكَيْفَ حَالِي؟ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: مَنْ ضَعُفَ عَنْ نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَلَعَنَ فِي خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا، بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ جَمِيعَ الْأَمْلَاكِ مِنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ. فَكُلَّمَا لَعَنَ هَذَا الرَّجُلُ أَعْدَاءَنَا لَعْناً، سَاعَدُوهُ فَلَعَنُوا مَنْ يَلْعَنُهُ، ثُمَّ ثَنَّوْا، فَقَالُوا: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَبْدِكَ هَذَا، الَّذِي قَدْ بَذَلَ مَا فِي وُسْعِهِ، وَ لَوْ قَدَرَ عَلَى أَكْثَرَ مِنْهُ لَفَعَلَ. فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى: قَدْ أَجَبْتُ دُعَاءَكُمْ، وَ سَمِعْتُ نِدَاءَكُمْ، وَ صَلَّيْتُ عَلَى رُوحِهِ فِي الْأَرْوَاحِ، وَ جَعَلْتُهُ عِنْدِي مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ. (تفسیرالامام العسكري عليه السلام، ص 47)
حضرت عسکری علیه السلام فرمود: مردی نزد حضرت صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! من ناتوانم و نمی توانم با بدنم شما را نصرت دهم، و کاری جز برائت از دشمنان شما و لعن بر ایشان از عهده من بر نمی آید. حال بفرمایید وضع من چگونه است؟ حضرت صادق علیه السلام فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السلام از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل کرده اند که فرمود: کسی که از یاری ما اهل بیت ناتوان است، پس در تنهائی های خود دشمنان ما را لعنت می کند، خداوند صدایش را به همه مُلکش از خاک تا عرش می رساند. پس هرگاه چنین فردی بر دشمنان ما لعنت می کند، (فرشتگان) با او همراهی کرده و همانی را که وی لعن کرده، لعن می کنند، و سپس می گویند: بارالها! بر این بنده ات درود فرست، آن کس که در حدّ توان خود مایه گذاشت، و اگر بر بیش از این، توانایی داشت، قطعاً انجام می داد. پس از جانب خداوند متعال چنین ندا می آید: من دعای شما را اجابت کردم، ندای شما را شنیدم و بر روح آن فرد در میان ارواح، درود فرستادم، و او را نزد خود از برگزیدگان و نیکان قرار دادم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
میگه رفتم کربلا و برگشتم چی شد؟
رفتم مکه و مدینه و برگشتم چی شد ؟
رفتم مشهد و برگشتم چی شد؟
همین چی شد ها که نفس امارت می گه
یه روزی میاد که به روت میارن
اگه کربلا نمی رفتی جهنمتو امضا می کردن
اگه مکه و مدینه نمی رفتی مهر به قلبت می زدن
اگر مشهد نمیرفتی بیچاره می شدی به هزاران دلیل
اما به این فکر کن بردنت نه اینکه تو رفتی تو آدم رفتن نبودی بردنت که یادت بیارن صاحب داری بردنت واسه اون روزی که هیچ کس به دردت نمی خوره جز همین چیزایی که تو می گفتی چی شد ؟ سرت گرم خیلی چیزهاست نمی فهمی چی شد ؟
کاظم راجی
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع)
(تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله)
🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل میکند:
🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت میکردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کمکم عقب افتادم بطوریکه اثری از قافله دیده نمیشد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان بهخاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمیتوانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم.
در اینجا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل اینکه در خانهام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب مینمودم و عرایضی را عرض میکردم و میگفتم:
🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتادهام و دست حیوانم شل شده است.
▫️ و امثال این مطالب را ذکر میکردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه میآید. گفتم:
🔹 لابد این شخص از زوّار است.
▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم.
مرا به اسم نام برد و گفت:
🔸 ای شیخ حسین، طوری نشستهای مثل اینکه در خانه خودت نشسته باشی آیا نمیدانی اینجا چه جایی است؟
▫️ گفتم:
🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است.
▫️ گفت:
🔸 برخیز بارت را روی حیوانت میگذاریم و میرویم شاید خداوند ما را به قافله برساند.
▫️ گفتم:
🔹 آیا نمیبینی که دستش چه شده و نمیتواند راه برود؟
▫️ اصرار کرد. گفتم:
🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه
▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را میراندم و ایشان نیز کمکم راه میرفت.
در بین راه گفت:
🔸 ای شیخ حسین، بار من سبکتر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم میگذارم و بار خودم را روی حیوان تو.
▫️ گفتم:
🔹 میل خودتان.
▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت میرفتیم.
گفت:
🔸 ای شیخ حسین، نمیخواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربهسر شود؟
▫️ گفتم:
🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان میکنی من نمیفهمم که مرا مسخره میکنی! حیوان شما ده برابر حیوان من میارزد؛ با اینکه من در این صحرا در معرض هلاکتم و چارهای ندارم جز اینکه مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم.
معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست.
▫️ گفت:
🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه میبرم. تو چه کار داری، من میخواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم.
▫️ هرچه میگفتم:
🔹 ای برادر مرا مسخره نکن،
▫️اصرار میکرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت:
🔸 پس سوار شو.
▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی میپرد.
آن مرد گفت:
🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق میشوم.
▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیدهام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آنکه از آن مرد غافل شدم. همینکه به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم.
فرمود:
🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟
▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه میبردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل میفرمودند.
عرض کردم:
🔹 شیخنا قضیّه من این بود
▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود:
🔸 آن مرد کجا است؟
▫️ عرض کردم:
🔹 خودش را به ما میرساند؛ ولی هنوز نرسیده است.
▫️ فرمودند:
🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان میکنی که اینطور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام میدهد؟
▫️ بعد شیخ بهخاطر این جریان قصیدهای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود.
♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند:
▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نمودهام. و گفت:
▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آنجا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم.
⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
🔰خسرو دین رضا
🔹مرحوم آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی:
در يكى از تشرّفاتم به حرم امام رضا علیه السلام متوجّه شدم حضرت نشسته اند و مردم به دورشان هستند و حضرت به همه توجّه دارند و به تقاضاهايشان گوش مي دهند، من هم خود را به حضرت رسانده دستبوسى نمودم.
حضرت ازجيب مباركشان كارتى درآوردند و به من دادند يك طرف كارت علامت هاى ريز زيادى بود و طرف ديگر جمله اى با امضاى حضرت بود. در همان موقع متوجّه شدم اين علامت ها تعداد تشرّفاتم به حرم حضرت رضا علیه السلام مي باشد.
وامّا طرف ديگر كه به امضاى آن حضرت بود، مرقوم فرموده بودند:
برات آزادی از آتش؛ خسرو دین رضا
هدایت شده از هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غصههای ما از گناهان ماست .... !!!!
استاد محمدعلی جاودان