🔻 نان درست شده در غزه از علف و کاه و غذای حیوانات
یاد ماجرای ستار خان افتادم: درکتاب گلچین خاطرات ستارخان آمده است که ستارخان، سردار مقاومت آذربایجان و جنبش مشروطیت نوشته است که من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم، آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین می خورد… اما در مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم.
حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم… بدون غذا. بدون لباس… از قرارگاه اومدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف بوته و علف… علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن… با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک اومد طرفش و بچهاش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم… خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم… اونجا بود که اشکم دراومد.»
✅کاندیدایی که منتخب مردم نشد اما منتخب_خدا شد!
🔸 سردار شهیدمدافع حرم ذاکر حیدری در انتخابات مجلس دهم از حوزه ورزقان ثبت نام کرد و منتخب مردم نشد. این سردار عالیقدر در روزهای آرامش و بازنشستگی با همان حال و هوای جوانی برای دفاع از حرم مطهر حضرت زینب راهی سوریه شد و فرماندهی دیده بانهای توپخانه در سوریه را برعهده داشت. حاج ذاکر در نهم آبان ماه سال ۱۳۹۵ مزد سال ها رزمندگیاش را گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
#شهیدحاج_ذاکرحیدری
#انتخابات
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دلبرى نوجوان اصفهانى با لهجه شیرین در حسینیه معلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 خاطرهای زیبا از حجت الاسلام قرائتی در مورد #امام_زمان علیه السلام
#نیمه_شعبان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ انتقاد از افراد تضعیف نظام نیست تقویت نظام است
مرحوم حضرت علامه مصباح یزدی(ره):
همه ما در برابر رشوهخواری، پارتی بازی، رانتخواری، رباخواری و فساد اخلاقی مسئولیم/ ما باید مواظب باشیم مچ خائنین را بگیریم انها را رسوا کنیم و نگذاریم نظام اسلامی را بدنام کنند/ انتقاد از افراد تضعیف نظام نیست تقویت نظام است...
11.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊💚 "یک نامه عاشقانه"
🔸 استاد کاشانی
🔵 راهی بسوی امام زمان علیه السلام
🔻از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت امام زمان علیه السلام داشت، پرسیده بودند چطور به این مقامي رسيدید؟
🔸گفته بود: نمي دانم انتخاب خدا بود ،
اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن براي كَفْن و دفن و مجلس عزاداري و پذیرایی از اهالي روستا گذاشته بودم. اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم.
مؤمن صادقي آمد كه آثار صدق و شكستگي در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
🔹گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است. مي تواني كمكي به من بكني؟
گفتم: هزار تومان دارايي من است که گذاشتم براي كفن و دفن و مجلس عزايم. پانصد تومان آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردي! اين چه احتياطي است مي كني؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که مي داني راست مي گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خداي تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: ناراحت نباش؛ شتر ديدي نديدي؛ نمي خواهد پول را برگرداني.
🌹 شب آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهي براي خودت به ما باز كردي!