بد نیست اما.. خیلی ها شاید بگن ما دوست داریم فلان فرمانده ی مورد اعتماد امام باشیم. یا از آن ۳۱۳ نفر من ۳۱۴ امین باشم. یا سربازی با فلان وظیفه! خوب؟ چرا من باید به این فکر کنم که قرار است چه جایگاهی داشته باشم؟ آیا یاری من مشروط به داشتن همچین مسئولیت یا مقامی است؟ صرفاً نیت کنیم یاری گر باشیم و از این تفکرات که ممکن است مقدمه ی شرط گذاشتن برای یاری باشند، بپرهیزیم. البته..
خوب است آدم، نیت کند ویژگی هایی همچون ویژگی های آن ۳۱۳ نفر کسب کند، یا حتی مسئولیت هایی که خواهند داشت.
یک صفحه یا دو صفحه هر شب میخونیم، کافیست یا به نظرتون کم است؟
هدایت شده از «آرزوهای کوچکم»
با تشکر از خانم سپیده محب
امروز به دستمون رسید :)
داشتم فکر می کردم که تو اکثر شغل ها، آدما ممکنه استرس های زیادی از اون کار دریافت کنند، به جز معلمی که هر چه استرس از محیط های دیگه داری رو با دیدن بچه ها از دست میدی و انقدر سبک روح میشی که تو هر لحظه آماده ی پروازی. بهم بگید تو کدوم کار پس از ده ساعت فعالیت های اجرایی سنگین، با انرژی صد در صد برمیگردی خونه؟
تو راهم. با خستگی روحی فراوان و دلتنگ بودنم برای بچه ها، سر به شیشه ی ماشین گذاشته بودم و داشتم تو عالم فرضی خودم سیر می کردم. یهو گوشیم زنگ خورد که جلسه کنسل شده است. یادم افتاد دیروز بچه ها برای نرفتنم چقدر دعا کرده بودن و خب الان دارم به خدای بزرگ بچه های کوچکم فکر میکنم.