eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
596 ویدیو
62 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب جواب پیام ناشناس رو اینجا بخونید: @pimlahn راه ارتباطی https://daigo.ir/secret/3411742195 حرف:
مشاهده در ایتا
دانلود
بد نیست اما.. خیلی ها شاید بگن ما دوست داریم فلان فرمانده ی مورد اعتماد امام باشیم. یا از آن ۳۱۳ نفر من ۳۱۴ امین باشم. یا سربازی با فلان وظیفه! خوب؟ چرا من باید به این فکر کنم که قرار است چه جایگاهی داشته باشم؟ آیا یاری من مشروط به داشتن همچین مسئولیت یا مقامی است؟ صرفاً نیت کنیم یاری گر باشیم و از این تفکرات که ممکن است مقدمه ی شرط گذاشتن برای یاری باشند، بپرهیزیم. البته..
خوب است آدم، نیت کند ویژگی هایی همچون ویژگی های آن ۳۱۳ نفر کسب کند، یا حتی مسئولیت هایی که خواهند داشت.
یک صفحه یا دو صفحه هر شب میخونیم، کافیست یا به نظرتون کم است؟
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«به نظر بچه ها، من هر ماه، سالروز تولدمه.»
هدایت شده از «آرزوهای کوچکم»
با تشکر از خانم سپیده محب امروز به دستمون رسید :)
داشتم فکر می کردم که تو اکثر شغل ها، آدما ممکنه استرس های زیادی از اون کار دریافت کنند، به جز معلمی که هر چه استرس از محیط های دیگه داری رو با دیدن بچه ها از دست میدی و انقدر سبک روح میشی که تو هر لحظه آماده ی پروازی. بهم بگید تو کدوم کار پس از ده ساعت فعالیت های اجرایی سنگین، با انرژی صد در صد برمیگردی خونه؟
تا حالا به معنی آیه ی «لأن شکرتم لأزیدنکم» فکر کردید؟
برای اینکه زیبایی نوشتار را افزایش دهیم و نوعی اعتبار و هیبت به آن بیافزاییم، نیازی به نوشتن عبارتی طولانی، وسیع و آراسته نداریم. کافی است بنویسیم که این تصویر: دیروز در جنوب لبنان، گرفته شده است!
تو راهم. با خستگی روحی فراوان و دلتنگ بودنم برای بچه ها، سر به شیشه ی ماشین گذاشته بودم و داشتم تو عالم فرضی خودم سیر می کردم. یهو گوشیم زنگ خورد که جلسه کنسل شده است. یادم افتاد دیروز بچه ها برای نرفتنم چقدر دعا کرده بودن و خب الان دارم به خدای بزرگ بچه های کوچکم فکر میکنم.