601.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب خدیجه می رود از خانه ی وحی
تاریک شد در ماتمش کاشانه ی وحی
چشم از خدیجه بر نمی دارد پیمبر
خون جگر از دیده می بارد پیمبر
رحمت خدا بر حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) باد که شاخه های رسالت، بر ریشه های مقتدرش پیوند خورده بودند
⚫ وفات #حضرتخدیجه سلام الله علیه تسلیت باد
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
♥️🍃لحظات معنوی ارتباط باخدا
هرگاه ڪه نمازتــ
قضا شد و نخواندے
دراین فڪر نباش ڪہ
وقت نماز خواندن نیافتے
بلڪه!
فڪر ڪن چہ گناهے را
مرتڪب شدے کہ خداوند نخواست
در مقابلش بایستے!
#نماز_را_سبڪ_نشماریم
عاشقان خدا التماس دعا
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
#دعای_افطار
روایت شده است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام هنگام افطار این دعا را زمزمه میکردند:
«بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»؛
23.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رزق امشب ما
📹 #ڪلیپ_ویژه
حتما ببینید
✍فرزند شهیدی
ڪہ استخوان دست پدرش را
بہ مدرسه میبرد...😔😭
یاد همه
#شهدا باذکر صلواتی بر محمد و آل محمد
شبتون شهدایی
التماس دعا
http://eitaa.com/joinchat/3630301184C68bc4866f9
امشب هم از راه رسید وخجل ازروزه داریم
هرچه دیده ام دراحوالات خودم
غیرازشرمندگی وتهی بودن کیسه اعمال چیزی ندیدم
بعضی وقتا از گرسنگی خوردن خودم خجالت میکشم که هیچ معرفتی درآن نیست، تنها به فضل وکرامات ان مهربان چشم دوخته ام، که شاید به برکت خوبان درگاهش ماراهم پذیرا شود
الهی عاملنابفضلک ولاتعاملنا بعدلک
بحق اولیا وخوبان وشهدای مقربت
امشب هم با چندشهید عزیز همراه میشویم
بیاد شهیدانی که کمتر از انها یاد شده
به امید روزی که دست خال ماراهم بگیرند
امشب ازبین بسیجیان گمنام، بیاددو برادر بی پدر و مادروبدون هیچ نام و نشان و یک مدافع حرم که دوسال قبل از شهادتش،
تاریخ شهادتش را برروی سنگی حک کرده بود
چند لحظه ای رابااین شهدا دنبال
می کنیم
به امید #شفاعت
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🌺 از شیرخوارگاه تا آسمان 🌺
ثابت و ثاقب شهابی نشاط. نوجوانهایی که سال ۶۱ امدادگران خستگیناپذیر گردان سلمان بودند. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولینباری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند.
همرزمان این دو شهید میگویند وقتی نامه به خط مقدم میآمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان میزد! یکبار یکی از رزمندگان متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکسهایشان را با وجد نگاه میکنند، دوقولوها دست در گردن هم در کنج سنگر، گریه میکنند.
بعدها که موضوع را جویا شدم، فهمیدم آنها بیسرپرست هستند و هر بار دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. عکسهای کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شدهاند را بغل کرده گریه میکنند.
چندی بعد ثاقب در مجتمع نگهداری خودش به دلیل مجروحیت دعوت حق را لبیک گفته و ثابت نیز بعد از چند سال تحمل مجروحیت از استنشاق گازهای شیمیایی به نزد برادر میشتابد و او نیز شهد شهادت را مینوشد.
روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته بود و زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رهایشان کرده بود. حال درد نان بود یا درد جان،کسی نمیدانست. از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیدهشان.
ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام میشدند، در درون ساکشان اعلامیههایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکیشان به همراه دست نوشتهای بود که به در ودیوار شهرها میچسبانیدند:
"مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم..."
اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت وخانوادهشان در کنار یکدیگر.
آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است.
اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شبهای جمعه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!
@lahzaei_ba_sh
دو برادر بودند؛ ثابت و ثاقب. بی نام آمدند و با نشان رفتند. در زمین ریشه زدند، ثابت شدند و در آسمان، فروزان و ثاقب. به دنیا آمدند، باهم. آن زمان که یک سبد به اندازه قدشان بود، نمی دانم پدر یا مادرشان آن ها را پشت در پرورشگاهی رها کرد. قد کشیدند و پرورش یافتند. آن قدر متعالی و بزرگ شدند که به خط مقدم جبهه رسیدند. امان از دشمن بریدند و دشمن امانشان نداد. دو برادر، ثابت و ثاقب، مجروح شدند اما نفس کم نیاوردند و تا پایان جنگ ماندند و چون دیگر راست قامتان، شهید زنده، نام گرفتند. ثاقب زودتر رخت از دنیا بست و آسمانی شد(1377) و ثابت هم چند سال بیشتر تاب برادر نیاورد و جاویدان شد(1385). دو برادر بودند؛ روزگاری ماندن در زمین را تاب نمی آورند و شاید گریزان از مردمان بودند اما حالا یک جهان به احترامشان تعظیم می کند. ریشه دارند تا پایان تاریخ و استوارند تا ابدیت. شهیدان ثابت و ثاقب شهابی نشاط سال 1343 دیده به جهان گشودند. پس از گذران زندگی در بهزیستی، با آغاز جنگ تحمیلی رهسپار جبهه شدند و هر دو به مقام جانبازی نائل آمدند. شهید ثاقب سال 1377 و شهید ثابت سال 1385 به یاران شهیدشان پیوستند.
هدایت شده از لحظهای باشهدا
کاش در اين #رمضان لايق ديدار شوم
سحری با نظر لطف تو #بيدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم #مهدی جان
تا که همسفره تو لحظه #افطار شوم
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
@lahzaei_ba_sh
هدایت شده از لحظهای باشهدا
4.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این کلیپ رو عاشقان شهادت ببینند.
شهدا مدیون شماییم🌹
@lahzaei_da_sh
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺درد و دل های شهید مدافع حرم محمد آژند با دوست شهیدش مصطفی صدرزاده
بگذردق دلم را برایتان بگویم
آنهائی که کنایه می زنید ،اگه روز عاشورا هم بودید،درصف تماشا گران بودید،
شهدانگاهی
شهدا شرمنده
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh