🌺مسلم ابن عوسجه ی لشکر🌺
شهید «قباد شمس الدینی» عید نوروز سال ۱۳۰۸در آبادی روسکین از توابع بخش رابر کرمان، دیده به جهان گشود...
او با شروع جنگ تحمیلی همپای جوانها تا رسیدن به آرزوی دیرینه اش شهادت، پیش رفت ، شور و شوق جهادی او اکسیری برای روحیه رزمندگان بود و با حضور اودرجبهه ها،هیچ رزمنده ای خسته نمیشد.
🌷سردار جبهه ها، فرمانده لشکرثارالله، حاج قاسم سلیمانی، قباد را مسلم ابن عوسجه لشکر می نامیدند🌷
سرانجام در سحرگاه ۲۲بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو عراق، به شهادت رسید...
@laleha_lori_kerman
شهیدی که حاج قاسم او را حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ ثارالله نامیده بود...
حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست!!!
در وصیت نامه اش نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام به روان پاک شهدا...
من چندتا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرست.»
مسئولین واسطه شدند و متقاعدش کنند که این حقوق ناچیز؛ حق خودش و فرزندانش است.
در جواب نوشت:
«امام علی (ع) که افراد را به جنگ دعوت میکرد، یکی میگفت محصولم، یکی میگفت زن و بچه ام و... با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست!»
و به فرزندانش گفت: شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه، که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند.
🌷شهید حاج قباد شمس الدینی
#حقوق_نجومی
https://t.me/laleha_lori_kerman
شهرستان رابر 4 شهید روحانی تقدیم انقلاب اسلامی کرده است، که از این شهداء 2 شهید از ایل لری به نام های شهید جمشید (صالح ) شمس الدینی از شهدای گنجان و شهید خدابخش مطلق نژاد از شهدای سیه بنوئیه می باشد.
گزیده ای از زندگینامه شهید صالح (جمشید ) شمس الدینی:
شهید صالح (جمشید ) شمس الدینی در مرداد ماه سال ۱۳۴۸ دیده به جهان گشود پدرش حاج رضا و مادرش کبری بود. پدرش حاج رضا از مردان متدین و پرهیزگاربود که در سال ۱۳۸۹ از دنیا رفت .
صالح در سال ۱۳۵۴ وارد دبستان عشایری شد در سال ۱۳۵۹ جهت ادامه تحصیلات دوره راهنمایی به شهر بافت عزیمت کرد ، با پایان تحصیلات راهنمایی جهت ، فراگیری علوم و معارف اسلامی وارد حوزه علمیه سجادیه بافت شد وهمزمان در دانشسرای تربیت معلم جیرفت نیز مشغول تحصیل شد.
وی با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه ها شد و در گردان تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله مشغول خدمت گردید و سرانجام در صبحگاه نوزدهم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات ظفرمند کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرمطهرش در روستای نمونه و شهید پرور گنجان زیارتگاه اراتمندان و رهروان شهداست .
فرازی از وصیت نامه شهید: بارالها! اینک که چند سطر را به عنوان وصیت نامه می نویسم هیچ آرزویی از درگاهت ندارم و تمامی وجودم را در راه هدف مقدس الهیت سپردم .
معبودا! تو را به درگاه مهربانیت قسم می دهم که از سر تقصیرات این عاصی بگذری و بنده ای که همیشه در امواج پرشتاب نفس و خودپرستی غوطه می خورد هم اکنون با عنایت خودت به مکانی پاک از شرک و ریا و دورنگی آمده ام و از نعمت بزرگ با شهیدان و دیگر رزمندگان بودن توانسته ام این دریا را بیابیم و فریاد برآورم که الهی العفو…
@laleha_lori_kerman
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیر_و_سلوک_در_سیره_شهدا
خاطره ای از شهید قباد شمس الدینی
راوی و پرده خوان : محمدحسین ناظری
۲۱بهمن بمناسبت #سالروز_شهادت
@shohadaes
@laleha_lori_kerman
شهیدی که حاج قاسم او را حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ ثارالله و هم مسلم ابن عوسجه لشکر نامیده بود...
حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست!!!
در وصیت نامه اش نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام به روان پاک شهدا...
من چندتا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرست.»
مسئولین واسطه شدند و متقاعدش کنند که این حقوق ناچیز؛ حق خودش و فرزندانش است.
در جواب نوشت:
«امام علی (ع) که افراد را به جنگ دعوت میکرد، یکی میگفت محصولم، یکی میگفت زن و بچه ام و... با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست!»
و به فرزندانش گفت: شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه، که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند.
سرانجام در سحرگاه 21 بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو عراق، به شهادت رسید.
🌷شهید حاج قباد شمس الدینی
گردان_غواص410 مناجات
#حقوق_نجومی
@Zaminanjir
@laleha_lori_kerman
شهید اکبر شمس الدینی...شادی روحشون صلوات🌹
@shohadaes
@laleha_lori_kerman
شهید اکبر شمس االدینی
فرزند: دیدارعلی
تاریخ تولد: 3/2/1322
تاریخ شهادت: 21/11/1364
محل شهادت : اروند رود
اکبر، در سال 1322 در قصبه آبدر از توابع شهرستان رابُر در خانواده ای مستضعف از عشاير ايل لري واز پدر و مادري به نامهاي ديدارعلي و زينب ، ديده به جهان گشود.
در 7 سالگی، خانواده اكبر او را به مکتبخانه فرستادند تا در کنار کار و تلاش، قرآن یاد بگیرد. اکبربا عشق وپشتکاری که در یاد گیری قرآن داشت به زودی توانست كتاب هاي مرسوم آن زمان مكتبخانه ها را به پايان برده و بعد از چند سال كه تبعیض و بی عدالتی آن روز حکومت پهلوی در نبود امكانات آموزشي براي عشاير او را آزار مي داد خود مکتب خانه ای راه انداخت و به آموزش قرآن به كودكان ايل همت گماشت و تعدادي از شهدا و رزمندگان و جانبازان ايل از شاگردان درس مكتب خانه او بودند .
درزمان مبارزات مردم ایران برعلیه رژیم منحوس پهلوی ،اکبر نیز همانند بسیاری ازغیورمردان ایلیاتی از حامیان جدی حضرت امام « ره» بودو در این راه ازهیچ کوششی دریغ نمی کرد
این عزیز،در بهار سال 1363 به جبهه هاي جنگ اعزام شد و پس از چندين مرحله حضور در جبهه ، سرانجام در سحرگاه 21 بهمن ماه 1364 در عمليات والفجر 8 با اصابت تركش خمپاره به آرزوي ديرينه اش رسيد .
از شهیداكبر ، دودختر ودو پسر به یادگار مانده است.
نوع دوستی ، مهمان نوازی و توجه به انجام وظایف شرعی ازمهمترین خصوصیات اخلاقی شهید اکبرشمس الدینی بوده است .
@shohadaes
@laleha_lori_kerman
مهدی می گفت:
رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک #شاه بودند و من هم طرفدار #امام_خمینی. بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با #زنجیر افتادند به جان من.
هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد #امام_کاظم (ع) را برایم تداعی می کند.
کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند.
#شهید_مهدی_توسن
راوی: یونس شمس الدینی
#کتاب_خاکریز_هزار_و_یک ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴.
@laleha_lori_kerman
*پرواز آخـر*🕊️
*شهید علیرضا شمس الدینی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۵۶
تاریخ شهادت: ۳۰ / ۱۱ / ۱۳۸۱
محل تولد: کرمان / گنجان
محل شهادت: ارتفاعات سیرچ
*در خانواده ای مذهبی و عشایری که از معتمدان ایل لری بودند بدنیا آمد همرزم ← هوا حسابی سرد بود و آب سردتر از هوا علیرضا با موههای خیس کنار آب از سرما می لرزید به او اعتراض کردم و گفتم دلیلی نداشت در این آب سرد استحمام کنی گفت : بی خیال سرما‼️ مگر این روایت را از معصوم نشنیده ای که هرکس ۴۰ جمعه غسل جمعه کند بدنش در قبر نمی پوسد.»
همرزم← دوستان دور هم جمع بودند و هرکس از رنگ مورد علاقه اش و دلیل علاقه به آن رنگ سخن می گفت نوبت علیرضا که شد گفت رنگ سبز را دوست دارم دلیلش این بود که این رنگ به او آرامش می دهد و در ادامه گفت: سبز ، رنگ زنده بودن است و مهمتر اینکه رنگ مورد علاقه معصومین علیهم السلام بوده و خیلی ها با همین رنگ به معشوقشان رسیدند. علیرضا پاسدار بود پس از حدود یازده سال خدمت بی ریا مخلصانه و خستگی ناپذیر سرانجام در آخرین پروازش شامگاه مصادف با عید غدیر پس از بازگشت از ماموریت زاهدان در سانحه هوایی به همراه ۲۷۵ کبوتر خونین بال دیگر پرواز کردو با پیکری خونین شربت شهادت را نوشید*
*شهید علیرضا شمس الدینی*
*شادی روحش صلوات*
@laleha_lori_kerman
#شهیدی_که_براثر_شیمیایی_شدن_به_شهادت_رسید🌹
شهید منوچهر شمس الدینی🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۲ / ۱۳۴۳
تاریخ شهادت ۲ / ۱۲ / ۱۳۶۴
محل تولد: شهرستان رابر کرمان
محل شهادت: اروند رود
🌹از زبان دوستش↓
من و منوچهر معمولا" نیمکت نشین اخر کلاس بودیم.معلم ما خانمی بود که بدون #حجاب و با ظاهری نامناسب در کلاس حضور پیدا می کرد.
چون شهید صدای خیلی قشنگ و رسا و دلنشین داشت، معلم همیشه به او می گفت که کتاب را بخواند. منوچهر میگفت:شرطی دارد و آهسته به معلم گفت.خانم معلم ناراحت شد و قبول نکرد. چون شرطش با حجاب شدن معلم بود، و شهید هم دیگر هیچوقت کتاب نخواند.🌷
او با شهید محمد حسین یوسف الهی و چند تن دیگر، در عملیات والفجر۸ با انفجار راکت، شیمیایی شدند
آنها به سختی با یک قایق از اروند گذشتند و وارد منطقه عملیاتی شدند هنوز چیزی نرفته بودند که حال شمس الدینی به هم میخورد چون اولین مشکلی که برای یک مصدوم شیمیایی پیش می آید تهوّع است
او بر اثر انفجار راکت های شیمیایی تمامی سینه و ریه هایش حالتی سوخته پیدا میکند و بیمارستان برای او کاری نمیتواند انجام دهد🥀 منوچهر را برای درمان به آلمان میفرستند و او در هواپیما به محض رسیدن به آلمان تمام میکند و در آن لحظه شربت#شهادت را مینوشد.
🌷شهید منوچهر شمس الدینی
@laleha_lori_kerman
#شهیدی_که_براثر_شیمیایی_شدن_به_شهادت_رسید🌹
شهید منوچهر شمس الدینی🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۲ / ۱۳۴۳
تاریخ شهادت ۲ / ۱۲ / ۱۳۶۴
محل تولد: شهرستان رابر کرمان
محل شهادت: اروند رود
🌹از زبان دوستش↓
من و منوچهر معمولا" نیمکت نشین اخر کلاس بودیم.معلم ما خانمی بود که بدون #حجاب و با ظاهری نامناسب در کلاس حضور پیدا می کرد.
چون شهید صدای خیلی قشنگ و رسا و دلنشین داشت، معلم همیشه به او می گفت که کتاب را بخواند. منوچهر میگفت:شرطی دارد و آهسته به معلم گفت.خانم معلم ناراحت شد و قبول نکرد. چون شرطش با حجاب شدن معلم بود، و شهید هم دیگر هیچوقت کتاب نخواند.🌷
او با شهید محمد حسین یوسف الهی و چند تن دیگر، در عملیات والفجر۸ با انفجار راکت، شیمیایی شدند
آنها به سختی با یک قایق از اروند گذشتند و وارد منطقه عملیاتی شدند هنوز چیزی نرفته بودند که حال شمس الدینی به هم میخورد چون اولین مشکلی که برای یک مصدوم شیمیایی پیش می آید تهوّع است
او بر اثر انفجار راکت های شیمیایی تمامی سینه و ریه هایش حالتی سوخته پیدا میکند و بیمارستان برای او کاری نمیتواند انجام دهد🥀 منوچهر را برای درمان به آلمان میفرستند و او در هواپیما به محض رسیدن به آلمان تمام میکند و در آن لحظه شربت#شهادت را مینوشد.
🌷شهید منوچهر شمس الدینی
@laleha_lori_kerman
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بشنوید روایت حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ثارالله
#حاج_قباد_شمس_الدینی
┄┄┅┅┅❅🇮🇷🇮🇷🇮🇷❅┅┅┅┄┄
کانال #معرفی_ستارگان_ایل_لری_دیار_مالک👇
🆔 @laleha_lori_kerman