eitaa logo
لاله های ایل لری جنوب کرمان
336 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
175 ویدیو
30 فایل
شهدای ایل لری جنوب استان کرمان کانال معرفی ستارگان ایل لری دیار مالک ارتباط با ما از طریق آیدی زیر: @Mapsh66
مشاهده در ایتا
دانلود
32.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 انیمیشن فوتبالی⚽️😍 🔅تقدیم به فرزندان شهدای مدافع حرم و امنیت 🇮🇷 @laleha_lori_kerman 😇
شهیدیحیی شمس الدینی یحیی، دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۰ در روستای گنجان واز پدر و مادری به نام های اکبر و عرب ناز دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان روستای گنجان به پایان برد، دوره راهنمایی را در مدرسه بلال حبشی همین روستا مشغول به تحصیل شد و سپس در سال ۱۳۶۹ به استخدام سپاه در آمد و در لشکر ۴۱ ثارا.. مشغول خدمت شد. چندین نوبت برای فراگیری آموزشهای وی‍ژه نظامی عازم شهرهای تهران- تبریز و اهواز شد و در سال ۱۳۷۳ ازدواج کرد. وی که یکی از نیروهای منضبط و کار آمد سپاه به حساب می آمد، جهت انجام ماموریتی ویژه به استان سیستان و بلوچستان اعزام گردید و سرانجام هنگام برگشت از این ماموریت، در تاریخ ۳۰/۱۱/۸۱ در منطقه سیرچ کرمان به همراه ۲۷۵ کبوتر سبز پوش سپاه در جریان سانحه هوایی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. تکه هایی از پیکر مطهرش در گلزار شهدای شهر کرمان به خاک سپرده شد. یحیی ، از سیزده سالگی مرتب پی گیر اعزام به جبهه بود ولی ممانعت می کردیم ، چند مرتبه که جهت ثبت نام در سپاه رابر حاضر شده بود وقتی متوجه موضوع شدم او را به منزل برگرداند م و از این بابت چندین بار به گریه افتاد. بعد از شهادت او، این کلام مقام معظم رهبری را مرور می کردم که فرموده بود« آن روزها دروازه شهادت داشتیم و حالا معبری تنگ و هنوز هم برای شهادت وقت هست باید دل را صاف کرد.» به این حقیقت پی بردم که دلیل تکاپوهای یحیی و هدفش از رفتن به جبهه رسیدن به شهادت بود و نگرانی اش به این دلیل بود که جبهه و جنگ تمام می شود و شانس شهادت کمتر می شود امروز خدا را شکر می کنم که به آرزویش رسید. @laleha_lori_kerman
شهید فرج الله زمزم در سال 1336 در یکی از روستاهای شهرستان رابر در خانواده ای از عشایر ایل لری دیده به جهان گشود. او نزدیک 24 سال عمر خود را با سربلندی گذراند. شغل او از کودکی دامداری بود و همراه اقوام خویش ییلاق و قشلاق می نمود و در این مدت سختیهای زیادی را متحمل شد. پس از چندی در معدن مس سرچشمه استخدام شد و دو سال در آنجا خدمت نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ترک آنجا نمود و در محل و جاهای دیگر به کارگری پرداخت. برای جبهه روحش پرواز می کرد و عاشق شهادت بود. روی همین اصل پس از دیدن دوره کوتاه آموزشی از طرف بسیج سپاه کرمان عازم جبهه شد. پس از بازگشتن از جبهه عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بافت شد. پس از سه ماه اقامت در سپاه دوباره برای فتح بستان عازم جبهه شد و در عملیات طریق القدس مردانه جنگید و همچون سید مظلومان حسین (ع) دعوت حق را لبیک گفت. لاله های ایل لری در ایتا https://eitaa.com/laleha_lori_kerman
شهید جعفرشمس الدینی جعفر، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ به دنیا آمد. پدرش محبعلی نام داشتت. تحصیلات ابتدایی وراهنمایی را در شهرستان رابر و دوره ی دبیرستان را در دبیرستان مکتب المهدی (عج) کرمان در رشته تجربی گذراند. در آزمون ورودی دانشگاه ها درسال ۱۳۷۸، در رشته کاردانی اموراداری دانشگاه امام حسین (ع) پذیرفته شد و پس از فارغ التحصیلی، در لشکر ۴۱ ثارا… مشغول به کار شد و و در خرداد ۱۳۸۱ ازدواج کرد ونه ماه پس از ازدواج در تاریخ ۳۰/۱۱/۱۳۸۱ در ارتفاعات سیرچ کرمان همراه با ۲۷۵ کبوتر خونین بال همرزمش در سانحه هماپیما ایلیوشین سپاه و در سودای عشق به ولایت امر مسلمین به فیض عظمای شهادت نائل آمد. حاصل زندگی مشترک جعفر و همسرش فرزند پسری است به نام محمد حسین که چند ماه پس از شهادت پدر به دنیا آمد. اهمیت فوق العاده به شرکت در مراسم مذهبی و نمازهای جمعه و جماعت بویژه مداومت در قرائت دعای کمیل و کمک واحترام فوق العاده به پدر از خصوصیات بارز این عزیز بوده است. @laleha_lori_kerman
شهید علیرضا شمس الدینی علیرضا، سال ۱۳۵۶ در خانواده ای مذهبی و عشایری پدرش به نام احمد که از مردان مومن و متعهد تیره بارانی ایل لری بود، دیده به جهان گشود. پدرش وی را در سن ۵ سالگی به مکتب خانه فرستاد. ظرف مدت یکسال قرآن را به طور کامل فرا گرفت و سپس در مدرسه سیار عشایری، دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. وی همواره مقیّد به عمل به دستورات الهی بود به طوری که قبل از اینکه به سن تکلیف برسد نمازهای یومیه و روزه هایش را بجا می آورد. به دلیل شور انقلابی و روحیه شهادت طلبی که در وجود علیرضا بود، مهرماه ۱۳۷۰ وارد دبیرستان مکتب الهمدی (عج) سپاه کرمان شد و در این دوره با عزم و اراده آهنین در کنار کسب علم و دانش به خود سازی معنوی و روحی مشغول شد. پس از اخذ دیپلم در چندین رشته تحصیلی در دانشگاه های مختلف پذیرفته شد که از میان همه آنها دانشکده افسری اصفهان را برگزید. او دوره کارشناسی را با موفقیت به پایان برد و در تیپ سوم زرهی ذوالفقار لشکر ۴۱ ثارالله کرمان مشغول به خدمت شد و با دختر شهید سهراب شمس الدینی ازدواج کرد و سرانجام شب عید غدیر سال ۱۳۸۱ هنگام برگشت از یک ماموریت به همراه ۲۷۵ کبوتر خونین بال سپاه در جریان سانحه هوایی به شهادت رسید. علاقه ی وافر به مقام معظم رهبری( مدظله ) و نمادهای دفاع مقدس ازجمله چفیه، ازویژگی های برجسته این عزیز است. @laleha_lori_kerman
شهیدمهدی ستوبر مهدی ، سال ۱۳۳۲ در منطقه عشایر نشین گشکین از توابع شهرستان رابر در خانواده مذهبی محیا و دُرخاتون دیده به جهان گشود. درسن ۷سالگی به مکتبخانه رفت وقرآن را آموخت در دوران نوجوانی وجوانی ناگزیر به فعالیت های عشایری و کمک به پدر پرداخت و در ادامه درکنار کارهای عشایری مکتب خانه ای راه انداخت و شاگردان قرآنی زیادی تربیت نمود. مهدی، سال ۱۳۴۵ ازواج کرد و با شروع مبارزات مردمی علیه حکومت سرسپرده پهلوی از فعالین منطقه بود. بارها مأمورین ساواک برای پیدا کردن رساله حضرت امام جاهایی که فکر می کردند توسط ایشان رساله ها پنهان شده ،تفتیش می کردند که به یُمن زیرکی و ذکاوت مهدی هر بار دست از پا درازتر برمی گشتند. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، مهدی شهریورماه ۱۳۶۲ عازم جبهه ها شد و لباس سبز سپاه را به تن کرد. شجاعت، جسارت و تعصب شیعی- انقلابی ازشاخصه های اصلی زندگی مهدی بود. مهدی بعد از شرکت در چندین عملیات دفاع مقدس و حضور مؤثر در خطوط مقدم جبهه سرانجام مورخه ۰۵/۰۵/۱۳۶۷ در تک نفوذی دشمن در حالی که ذکر مولایش امام حسین(ع) را بر لب داشت با لب تشنه به شهادت رسید. کانال لاله های ایل لری جنوب استان کرمان در ایتا https://eitaa.com/laleha_lori_kerman
لاله های ایل لری جنوب کرمان
شهیدمهدی ستوبر مهدی ، سال ۱۳۳۲ در منطقه عشایر نشین گشکین از توابع شهرستان رابر در خانواده مذهبی محی
بخشی ازوصیت نامه: امام خمینی وارث۱۴۰۰ سال رنج و زحمت، خون دل، شلاق، شکنجه، و اعدام شیعیان علی(ع) است قدر این مرد به خدا رسیده و تکیه زده برمسند پیامبر را بدانید تمام عمرم فدای یک لحظه عمر این پیرو خدا. بنا به دستور خداوند، قدم به راه جهاد و شهادت گذاشته ام امیدوارم اگر شهادت نصیبم شد به راه پر عظمت شهادت عارف شده باشم. همسرم ! دختران و پسرانم را زینب گونه و حسین وار تربیت کنید مبادا از خط امام و خط سرخ شهدا فاصله بگیرند. دولت مردان و مسئولان به خدا قسمتان می دهم از یاد مستعضفان و مردم محروم غافل نشوید تمام عمر را صرف بهبود وضع زندگی این مردم عزیز و بی نظیر کنید مبادا از آرمانهای امام فاصله بگیرید و طرز زندگی و رفتارتان مثل طاغوتیان قبل ا زانقلاب شود در این صورت شهدا در قیامت شما را بازخواست خواهند کرد. مجالس و مراسم مذهبی را گرم نگه دارید سنگر تشکیلات فرهنگی، مذهبی و سیاسی را به نفع فرصت طلبان خالی نکنید اوامر ولی فقیه نشات گرفته از امر فرزند پاک زهرا (س) حضرت مهدی صاحب الزمان است از آن پیروی کنید.
شهدای کرمان در جنگ تحمیلی به روایت سردار دلها قسمتی از صحبت های شهید سلیمانی که در ارتباط با شهدای کرمان در جنگ تحمیلی در جشنواره فرهنگی اقتصادی کرمان در برج میلاد تهران در مرداد 94 را بازنشر کنیم: ما افتخار می کنیم شهسواری مال ما بود. شهسواری که با دست های بسته در محاصره دشمن فریاد زد مرگ بر صدام ضد اسلام. این خیلی ارزش دارد و قابل قیمت گذاری نیست. ما افتخار می کنیم میرحسینی مال ما بود. انسانی که به تنهایی یک لشکر بود. وقتی در تنگنای جنگ در طول این خط جنگی که بعضی وقت ها جنازه ها و مجروحین و زنده ها آنقدر در هم تنیده بود و قابل تفکیک نبود، وقتی صدای میر حسینی شنیده می شد مثل این بود که یک لشکر وارد می شد. افتخار می کنیم که حسین عالی مال ماست. او نوجوان بود. ما افتخار می کنیم که علی حاجبی مال ماست. جلوه زیبای ارزشمندی که در خلوص بی همتا بود. ما افتخار می کنیم که مغفوری امروز قبرش امامزاده شهر ماست، مال ماست و در هیچ شبی نافله شب او قطع نمی شد. ما افتخار می کنیم به مغفوری که در حفظ بیت المال موقع وضع حمل همسرش برای انتقال او از موتورسیکلت سپاه استفاده نکرد. افتخار می کنیم که حسین یوسف الهی مال ماست. او که عارف بود و مدعی شد حضرت فاطمه پیروزی والفجر ۸ را به او بشارت داده بود. ما افتخار می کنیم که مشایخی مال ماست و در شب خوف کربلای ۵ گفت چراغ ها را روشن کنید تا در روشنایی حرف بزنم . گفت برادران اگر من خواستم عقب نشینی کنم من را با تیر بزنید. ما افتخار می کنیم حاج علی محمدی مال ماست. ما افتخار می کنیم جمع عظیمی از آن ۲۳ نفری که دشمن را به سخره گرفتند مال ما بودند. ما افتخار می کنیم به عظیمی. آن عارفی که دعای او دل ها را می سوزاند. ما افتخار می کنیم به شیخ عباس شیرازی شهید ماست. ما افتخارات بزرگی داریم و افتخار می کنیم داشتیم جوانانی را که عمر خودشان را در انتظار و در کمین رسیدن به محبوب گذر کردند. مثل بادپا، ا… دادی و جمالی که پس از ۲۵ سال خود را به قافله شهدا رساندند. ما افتخار می کنیم به بی بی سکینه که جز یک فرزند هیچ قومی نداشت و ندارد. او مادر شهید ماست. ما افتخار می کنیم عباس ماریچی مال ماست که پدر او از فقر فرار کرد. ما افتخار می کنیم پیرمرد ۷۰ ساله شمس الدینی غواص لشکر ماست. ما افتخار می کنیم به مادران شهید. این ها افتخارات شهر ماست. افتخارات ابدی کرمان ماست. ما افتخار می کنیم به تاجیک که او از روی پل کانال ماهیگیری در حال عبور بود و از یک فاصله هزار متری از گردان سیصد نفری صد نفر شهید شدند و او کمر خم نکرد و ایستاده می دوید و خود را به طرف دیگر کانال رساند. @laleha_lori_kerman
شهیدمهدی ستوبر مهدی ، سال ۱۳۳۲ در منطقه عشایر نشین گشکین از توابع شهرستان رابر در خانواده مذهبی محیا و دُرخاتون دیده به جهان گشود . درسن ۷سالگی به مکتبخانه رفت وقرآن را آموخت در دوران نوجوانی وجوانی ناگزیر به فعالیت های عشایری و کمک به پدر پرداخت ودر ادامه درکنار کارهای عشایری مکتب خانه ای راه انداخت و شاگردان قرآنی زیادی تربیت نمود. مهدی ، سال ۱۳۴۵ ازواج کرد و با شروع مبارزات مردمی علیه حکومت سرسپرده پهلوی از فعالین منطقه بود . بارها مأمورین ساواک برای پیدا کردن رساله حضرت امام جاهایی که فکر می کردند توسط ایشان رساله ها پنهان شده ،تفتیش می کردند که به یُمن زیرکی و ذکاوت مهدی هر بار دست از پا درازتر برمی گشتند. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان , مهدی شهریورماه ۱۳۶۲ عازم جبهه ها شد.و لباس سبز سپاه را به تن کرد. شجاعت،جسارت و تعصب شیعی- انقلابی ازشاخصه های اصلی زندگی مهدی بود . مهدی بعد از شرکت در چندین عملیات دفاع مقدس و حضور مؤثر در خطوط مقدم جبهه سرانجام مورخه ۰۵/۰۵/۱۳۶۷ در تک نفوذی دشمن در حالی که ذکر مولایش امام حسین(ع) را بر لب داشت با لب تشنه به شهادت رسید.از این شهید عزیز ، ۶ فرزند (۴پسر و ۲ دختر)به یادگار مانده است . بخشی ازوصیت نامه: امام خمینی وارث۱۴۰۰ سال رنج و زحمت، خون دل ، شلاق ، شکنجه، و اعدام شیعیان علی(ع) است قدر این مرد به خدا رسیده و تکیه زده برمسند پیامبر را بدانید تمام عمرم فدای یک لحظه عمر این پیرو خدا . بنا به دستور خداوند ، قدم به راه جهاد و شهادت گذاشته ام امیدوارم اگر شهادت نصیبم شد به راه پر عظمت شهادت عارف شده باشم . همسرم ! دختران و پسرانم را زینب گونه و حسین وار تربیت کنید مبادا از خط امام و خط سرخ شهدا فاصله بگیرند. دولت مردان و مسئولان به خدا قسمتان می دهم از یاد مستعضفان و مردم محروم غافل نشوید تمام عمر را صرف بهبود وضع زندگی این مردم عزیز و بی نظیر کنید مبادا از آرمانهای امام فاصله بگیرید و طرز زندگی و رفتارتان مثل طاغوتیان قبل ا زانقلاب شود در این صورت شهدا در قیامت شما را بازخواست خواهند کرد. مجالس و مراسم مذهبی را گرم نگه دارید سنگر تشکیلات فرهنگی ، مذهبی و سیاسی را به نفع فرصت طلبان خالی نکنید اوامر ولی فقیه نشات گرفته از امر فرزند پاک زهرا (س) حضرت مهدی صاحب الزمان است از آن پیروی کنید . @laleha_lori_kerman
شهید سلیمان شمس الدینی سلیمان، زمستان سال ۱۳۴۳ در منطقه قشلاقی جنوب شهرستان بافت به دنیا آمد. پدرش مصیب ومادرش شاه نسا نامداشت کودکی را در طبیعت آزاد و سبز، همراه با مشقت های و سختیهای زندگی عشایری که فقر خانواده چاشنی آن بود سپری کرد. سال ۱۳۵۶ به کرمان عزیمت کرد و مشغول فعالیت های بنّایی و ساختمانی شد که همزمان با تظاهرات و اعتراضات مردمی علیه حکومت سر سپرده پهلوی بود که او نیز همانند بسیاری از همشهریانش از انقلابیون پر پا قرص بود که به همین دلیل در سال ۱۳۵۷ توسط ساواک دستگیر و چند روز زندانی شد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، جزو اولین گروه از جوانان منطقه بود که همکاری اش را با سپاه آغاز کرد و عازم جبهه های حق علیه باطل شد. سال ۱۳۶۲در جهت برقراری امنیت استان و سیستان بلوجستان عازم این استان شد و سرانجام غروب روز ۲۵/۱۱/۱۳۶۲ در درگیری با اشرار و ضد انقلاب در منطقه ی پیشین به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در گلزار شهدای روستای گنجان آرام گرفت. فرازی از وصیت نامه شهید سلیمان شمس الدینی: برادران و خواهران مسلمان ، خمینی عزیز و رزمندگان را تنها نگذارید و به آنها کمک کنید، هرکس توانایی دارد به جبهه ها بشتابد و هرکس توانایی جنگیدن ندارد در پشت جبهه رزمندگان را یاری کند. کارهایتان را خالص و برای خدا انجام دهید خداوند از لحظه لحظه عمر شما سوال خواهد کرد که در چه راهی و چه مقصدی صرف نموده اید کاری کنید که درآن روز روسفید باشید. @laleha_lori_kerman
شهید محمد ستوبر اوایل تابستان ۱۳۴۷ در منطقه ی عشایرنشین جنوب شهرستان بافت، از پدر و مادری به نام های عزت الله و شهربانو، محمد به دنیا آمد. دوران کودکی را در محیط کوه و بیابان و زندگی بی آلایش عشایری سپری کرد. پدرش، محمد را در۷ سالگی جهت فراگیری قرآن کریم پیش سید فرج الله گلسرخی از سادات باکرامت و انقلابی فرستاد. ایام نوجوانی محمد مصادف با مبارزات مردم انقلابی ایران بود و محمد نیز متاثر از فضای این ایام، نفرت ازظلم و فساد رژیم پهلوی و عشق به امام و آرمان های الهی مردم در دلش نهادینه شد. محمد در سال ۱۳۶۲ برای نیل به اهداف بلند یاری ازدین و ارزش های الهی جذب سپاه پاسداران شد و سال ۶۴ به جبهه اعزام شد و در واحد تخریب لشکر ۴۱ ثارالله مشغول فعالیت شد. درجریان عملیات کربلای۴، محمد که قهرمانانه با دشمن بعثی در نبرد بود و نیروهای دشمن را تعقیب می کرد به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از۳۳ ماه، شناسایی شد و درگلزار شهدای گنجان در کنار سایر همرزمانش آرام گرفت. یکی ازهمرزمانش نقل میکند: شب عملیات کربلای ۴، محمد نبرد به یاد ماندنی از خود به نمایش گذاشت. آخرین بارکه اورا دیدم می گفت به طرف پل بروید پل را بزنید معطلش نکنید. اگر به پل می رسیدیم و آن را می زدیم نیروهای عراقی به محاصره در می آمدند. محمد نزدیکی های پل که تلاش می کرد خودش را به پل برساند با آرپیجی عراقی ها به شهادت رسید. @laleha_lori_kerman