eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
713 دنبال‌کننده
580 عکس
269 ویدیو
2 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: @m_sepehri
مشاهده در ایتا
دانلود
جانماز حاج حسن ... تسبیح آقا.... محراب امام علی... درود بر نامه‌ای قشنگتون درود بر راههای که مرا به شما رساند خدایا شهادت را در تقدیر ما هم بنویس...⚘️ لطفا حتما به حق آن قطرات خون شیدای علی درین محراب و به حق سجود شهید حاج حسن آقا که دوست داشت کاری کند که اگر زمان مولا علی هم بود، آن را انجام‌می‌داد... خدایا... خدایا ... در مسجد کوفه، حرفهای دیگر هم داشتم و دارم... بماند... https://eitaa.com/lashkarekhoban
اطراف حرم غوغاست... همه مومنین و مومنات، نامدگان و رفتگان، شریک و سهیم این احوالپرسی در شب آخر حضور در خانه پدری😭 مهمان عکسها باشید...
شترانی در انتظار ذبح و قربانی برای اطعام ۱۵ رجب و شب جمعه...
پخت گوشت شتر که بویش فضا را پر کرده... شبیه ایام زیارت اربعین و کرامت عراقی‌ها....
ما بیشتر مشتاق چای عراقی و خرما بودیم که سیراب شدیم...
روایت زیارت ۱۳ متاسفانه زیارت اربعین تا حالا قسمت خیلی از جانبازان نشده و من مدام می‌گویم تقریبا دو سه در صد از اربعین است این فضا... بخاطر عدم اطمینان از موکبهای مناسب برای استراحت حداقلی.... امیدوارم کسانی که می‌توانند رسیدگی کنند...😅 کسانی که دلشان برای خدمت بی‌منت و درست می‌تپد نه مثل کسانی که هنرشان در ساخت و سازها و ... یکی از عوامل خانه نشینی جانبازان و معلولین عزیزمان شده... https://eitaa.com/lashkarekhoban
لطفا، این شب جمعه، شما هم مرحوم امیرحسین سعادتفر را یاد کنید و همه زائرانی که دیگر به خانه برنگشتند... مثل شهدای منا، مثل شهدای سالگرد حاج قاسم... آقا امیرحسین، زائر باصفای اربعین حسینی که در اربعین ۱۴۰۱ ، وقتی با همسر عزیز و سه فرزند خردسالش به نجف رسید؛ یک ساعت پس از حضور، در حرم امیرالمومنین علی علیه‌السلام، جان به دوست بخشید در مقابل بهت همسر و دردانه‌های صغیرش؛ امیرعباس ۱۰ ساله ، محمدحسن ۵ساله و فاطمه چهار ساله‌اش😭 با همین پیراهن مشکی که در غسالخانه وادی‌السلام از تنش درآوردند... یکی از غمهایی که گفتم در تابستان ۱۴۰۱ بر رنجهای تمام کردن کتاب، افزون شد همین مصیبت بود که بر مریم عزیزم، همسر مکرم آقا امیرحسین وارد شد. خانواده ۵ نفره آقا امیر حسین، پخش شدند و با چه حالی، جدا جدا به ایران برگشتند... کاروانی زیارتی ناتمام و دل شکسته... من که خیلی یادشان هستم. عاشق بچه‌ها هستم و امیدوار به لبخند و دعاهایشان... یک باری که با همسرم مهمان خانه آقا امیرحسین بودیم، لطف و صفا و مهمان‌نوازی را بر ما تمام کرد... افسوس که فرصت جبران نیافتیم. انشاالله شرمنده یتیمان این عزیزان که کم از شهدا ندارند، نباشیم 🥀 قسم به وعده شیرین من یمت یرنی که ایستاده بمیرم به احترام علی😭😭 https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت زیارت ۱۴ جای دیگر نمی‌رویم.... همین‌جا در سادگی محض، در خانه امن و باصفای پدری که درد بچه‌هایش را به جان‌خرید و با هر حرکت و کلام و رفتارش درسشان داد تا بزرگ شوند، بدانند بزرگ شدنی هستند، بزرگتر از دنیا و آنچه در آنست... می‌مانیم همین جا در ازدحام مردمی که ساده حرف می‌زنند، اشکهایی که بهانه ناپذیرند، دعاهایی که شگفتانه، نو به نو، هر بار یک جور معنا می‌شوند....‌ آه بله بله پدر شهید من همینجا زیر نام شما در کنج عین نامتان زندگی می‌کنیم ان‌شاءالله ... تا کی وقت دیدار ما نیز برسد 😭❤️ https://eitaa.com/lashkarekhoban
تو میر عشقی عاشقان بسیار داری یا امیرالمؤمنین روحی فداک... زیارت قبول آقاجان🤍 زیارت همه شما قبول اهالی لشکر خوبان🤍