تولد امام خمینی رو به براندازها تبریک و تسلیت میگم! @leylache_ir

عزیزِ من آدمیزاد،بنده ی حبّ است. 🌱@leylache_ir

صحبت های حاج مهدی رسولی درباره بیانات اخیر مقام معظم رهبری - مراسم میلاد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) 🗓 پنجشنبه ۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۱ 🌱@leylache_ir

نشانِ لیلاچه‌ی ما هم طراحی شد🌱

سرت را قدری بیاور جلوتر تا باز هم آهسته تر بگویم: بهترین دوستِ انسان؛ انسان است نه کتاب. کتاب ها، تا آن حد که رسمِ دوستی و انسانیت بیاموزند، معتبرند، نه تا آن حد که مثل دریایی مُرده از کلماتِ مُرده، تو را در خود غرق کنند و فرو ببرند. تو در کوچه ها انسان خواهی شد نه در لا به لای کتاب ها... تو در کوه ها، در جاده ها، و در کنارِ ستمدیدگانِ واقعی، رسم زندگی را یاد خواهی گرفت... نه با غوطه خوردن در آثاری که در اتاق های دربسته نوشته شده... و نویسندگانش هرگز نسیم را ندانسته اند و قایقی در تن طوفان را... 📚یک عاشقانه آرام #نادر_ابراهیمی 🌱@leylache_ir

اونجایی که حس میکنی کارها و برنامه‌هات یه جوری به هم پیچیدن که خودت کاری نمیتونی بکنی... دقیقا همون لحظه بسپر به خودش:)) 🌱@leylache_ir

مثل تماشای جاده‌ی برفی مثل بوی نارنگی وقتی کسی که کنارت نشسته داره برات پوست میگیره و نگاهش از یک بغل طولانی هم گرم تره مثل دستای یخ زده و قرمز شده از سرمای برف بازی مثل نرمیِ برفِ تازه، وقتی هی تو دستت میگیری گوله کنی ولی زود پودر میشه میشه روزهای کوتاه و شب‌های بلند زمستون... دوست داشتنت این شکلیه... _ثانیه‌هایی از یک روز برفی ❄️@leylache_ir

از کدوم بخش آموزش غیر حضوری خوشم میاد؟! هیچیش! اما بخش قشنگش فقط و فقط اونجاست که بچه‌ها باید از روی درس بخونن و صداشون رو برامون بفرستن😍 خسته نمیشم از گوش کردن به صداهای بچگونه و گوگولی‌شون 🎶 ولی هیچی حضوری نمیشه! اونم وقتی زنگای تفریح با لب و دهن شکلاتی... پلاستیکِ لقمه‌های نصفه نیمه گاز زده‌ای که خواهش میکنن اجازه بدم تمومش کنن... مقنعه‌های کج و کوله‌ای که موهای لطیفشون پریشون ریخته بیرون... مانتوهایی که یه طرفش خیس شده چون رفتن دستاشونو بشورن ولی دوش گرفتن! و یه طرفش پر از خرده های بیسکوییتی شده که از یکی دیگه کش رفتن! در ظاهر این توصیفِ شلخته‌ای به نظر میاد!😅 ولی وقتی با این شکل و قیافه میان سر کلاس و هم باید خودت رو کنترل کنی بهشون نخندی، هم یکم جمع و جورشون کنی و صبر کنی تا کم کم آداب رو یاد بگیرن... استمرار، صبر، صبر و صبر... ❣ به وقت آخرین روزهای دی‌ماه ۱۴۰۱ #خاطرات‌خانوم‌معلم‌ ☁️@leylache_ir

داشتم فکر میکردم... یه وقتایی شخصیتهای قدرتمند، بخاطر یه مساله انتسابی، به یکی از بستگان رفتند یا مزاجشون به این صورته و برخی هم کاملا اکتسابی، در محیط، فرهنگ، نوع تربیت و... این رو به دست آوردن ولی هر چقدر هم بیایم اینها رو موشکافی کنیم به نظرم خیلی فرق هست بین آدمی که خودش عزت نفس داره و واقعا قدرتمنده... با کسی که فقط داره با مجموعه‌ای از رفتارها (که فقط فکر میکنه نمادِ قدرته)، سعی میکنه خودش رو قدرتمند نشون بده! بله؛ تکرار و تمرینِ برخورد و رفتار و طرز تفکر، برای حفظ و افزایش عزت نفس و قدرت، خیلی عالیه... ولی چیشد که برخی رفتارها فقط شدن نماد قدرت؟ با وجود اینکه بیانگر معانی دیگه‌ای هستن و فقط ظاهرشون قدرته! #استخراجات_فکری ! @leylache_ir

این بحثمون ادامه داره... و شماهم میتونید بیاید باهم راجع بهش حرف بزنیم یا اگر توی منابعمون(از قرآن تا نهج البلاغه و...) نکته‌ای در این باب دیدین بفرستین برام اینجا: @leylache برای حرفهای شما

كار خير اندك، كه بر آن مداومت ورزي، از كار بسيار كه از آن خسته شوي، اميدوار كننده‌تر است. | امیرالمومنین علیه‌السلام | #جوانه‌بزن 🌱@leylache_ir

آیینه‌ ی نگاهت، پیوندِ صبح و ساحل #شفیعی_کدکنی 🌱@leylache_ir

اسنپی که ساعت ۶ و نیم صبح داره حدیث کساء گوش میده و روحت میخواد پرواز کنه >>>>بقیه...

«إنَه يِتحَدث كالمَوسيِقىَ المَفضَلة لدَيِ.» او همانند موسيقی مورد علاقه‌ام سخن مى‌گوید. 🌱@leylache_ir

نظاره کن نگاه ما را که پرده ای دیگر بِکَنم...

برهنه میکنم صدا را که با دلت حرفی بزنم...

به تن تو پیوسته نشد دو دستِ عاشقم... #نوای_دل 🌱@leylache_ir

 يُرسلنا الله بعضنا لبعضٍ كالأرزاق خدا بعضی از ما رو برای بعضی دیگه مثل رزق می‌فرسته... 🌱@leylache_ir

" همام " از یارانش بود؛ عاشق خدا بود، و روحی شعله ور از معنویت داشت. با اصرار و ابرام از مولا خواست تا سیمای کاملی، از پارسایان ترسیم کند....

امیرمومنان؛ از طرفی نمیخواهد جواب نا‌امید کننده‌ای بدهد؛ و از طرفی هم میترسد، که همام توان شنیدن نداشته باشد!! _چند جمله‌ی کوتاه فرمود و کار را تمام کرد....

همام راضی نشد؛ بلکه مشتاق تر هم میشد، بیشتر اصرار میکرد و علی را قسم میداد، که باز هم برایش بگوید. _ مولا حدود ۱۰۵ صفت در این ترسیم گنجاند.....

همام متلاطم تر میشد و ضربانش بالا رفته بود. ناگهان فریاد هولناکی جمع را متوجه خودش کرد!! بر بالین همام رسیدند؛ بله، همام جان داده بود! علی‌علیه‌السلام فرمود: " من از همین میترسیدم. عجب! مواعظ بلیغ با دلهای مستعد چه میکند؟! " این بود عکس العملِ معاصران فهمیده‌ی علی در برابر سخنانش... | سیری‌در‌نهج‌البلاغه،ص۲۷ 🌱@leylache_ir

اما واقعیت ماجرا این بود؛ که همام، تمام این ویژگی ها را در علی دید، که جان داد!