eitaa logo
مروجین یار مهربان( سرشبکه کتاب) سپاه امام صادق علیه السلام استان بوشهر
293 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
435 ویدیو
190 فایل
کانال رسمی سرشبکه کتاب سپاه امام صادق علیه السلام استان بوشهر باهدف تبیین منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی برای ارتقای فرهنگ کتابخوانی ومطالعه درجامعه ودسترسی همگانی به کتاب واخبارو رویدادهای فرهنگی وکتابخوانی
مشاهده در ایتا
دانلود
چکیده: «آخرین فرصت» روایت دوست داشتن و اوج است که از عشق و پرواز شهید علی کسایی مربی و مسئول عقیدتی سیاسی مرکز پیاده ارتش شیراز حکایت دارد. مردی که در ۱۴ آذر ۱۳۳۴ مصادف با عید غدیر در شیراز به دنیا آمد، در سن ۲۵ سالگی و در روز عید غدیر و در محضر مبارک حضرت امام خمینی «ره» پیمان زناشویی را با شریک زندگی‌اش امضا کرد و در آستانه عید غدیر از فرمانده‌اش خواست که اجازه رفتن به جبهه را به او بدهد و یادآور شد که این آخرین فرصتش برای رفتن به جبهه است. صفحات کتاب با روایت صمیمی رفعت قافلان‌کوهی، همسر شهید از آشنایی تا ازدواج شهید همراه است تا به اولین چالش یعنی ترور قهرمان اثر توسط منافقین و مجروح شدن او می‌رسد. «طرفای فلکه هنگ می‌رفتم که یه پاترول اومد نزدیکم. همین که دیدم شیشه‌هاش دودیه شک کردم. گاز موتور رو گرفتم و دور شدم. اونم شتاب گرفت و پشت سرم اومد. یه دفعه دیدم یه نفر از شیشه ماشین تا نیم‌تنه اومد بیرون و شروع کرد به تیراندازی. نفهمیدم چطور جاخالی دادم و ازش فاصله گرفتم. همینطور پشت سرم می‌اومد. یه آن نگاه کردم دیدم فاصله‌مون با هم خیلی کم شده. گفتم الان که مغزم رو بریزه کف خیابون، ولی خیلی عجیب گلوله‌ها بهم نمی‌خورد. تا اینکه یک دفعه، پهلوم بدجوری سوخت و با موتور نقش زمین شدم… همین که اسم سوختن پهلو را آورد به یاد شهادت حضرت زهرا (س) افتادم. اشک توی چشمانم جمع شد.» ایثار درس‌آموز آنچه در روایت همسر شهید جالب توجه و حقیقتاً درس زندگی است، روایت احساسات عاشقانه در کنار مشکلات زندگی با یک سرباز ایران است، مانند لحظات حضور همسر شهید در بیمارستان و پرستاری از ایشان. خصوصیات شهید مانند علاقه به کتاب و مطالعه و توصیه به دیگران در این زمینه هم در کتاب با دقتی ستایش‌برانگیز تحریر شده و همچنین ایثار درس‌آموز شهید: «علی اینقدر به زبان عربی مسلطه که راحت آزمون کارپردازان حج رو قبول شد. می‌تونست تا ده سال بدون هیچ خرجی بره مکه و حقوق هم بگیره، اما فقط همون سال اول رفت که حج واجبش بود. سال بعد مافوقش، حاج آقا فاطمی، با رفتنش مخالفت کرد و گفت حضورش تو ارتش بیشتر لازمه. علی هم دیگه انصراف داد. حاج آقا فاطمی وقتی فهمید خیلی تعجب کرد چطور تونسته از همچین موقعیت لذت‌بخشی بگذره.» اخلاص بی‌نظیر از فرازهای شایسته تامل کتاب اخلاص بی‌نظیر شهید است که می‌گوید: «ماموریت‌هایی که میریم جبهه رو جزو اضافه‌کاری حساب کردن و براش حقوق گذاشتن. هر چی گفتم آخه، جبهه رفتن وظیفه همه است، دیگه اضافه‌کاری حساب کردنش چیه، به خرجشون نرفت که نرفت....حالا خدا رو شکر که زود فهمیدم و حداقل نذاشتم حقوق خودم رو زیاد کنن.» شهیدان زنده‌اند ۲۱ مرداد سال ۱۳۶۶ مصادف با عید غدیر این قهرمان ارتشی در منطقه سومار به شهادت رسید و حکایتش جاودان ماند. پایان کتاب حکایتی است خواندنی از حضور همیشگی شهید در زندگانی دوستداران. یک روز همسر شهید متوجه می‌شود که در خانه نان ندارند. به نانوایی می‌رود تا نان بخرد که متوجه می‌شود نان تمام شده است. در راه برگشت به خانه به یاد همسرش می‌افتد و با خود نجوا می‌کند، کاش شهید در کنار من بود و شب خواب شهید را می‌بیند که برایش نان آورده است. صبح روز بعد: «صبح، حدود ساعت نه، زنگ خانه، مرا از آشپزخانه بیرون آورد. در را باز کردم. یک سرباز ارتش جلوی رویم ایستاده بود. گفت، سلام ببخشید منزل شهید کسایی اینجاس؟ گفتم، بله بفرمایین. خم شد و از کیسه پلاستیک بزرگی یک بسته نان به طرفم دراز کرد. و گفت، یه نونوایی تو مرکز پیاده باز شده. تیمسار دادبین دستور دادن که از این به بعد هر روز براتون نون بیاریم. آنقدر حالم دگرگون شد که حتی نتوانستم از سرباز تشکر کنم. علی هنوز هوایم را داشت.» لینک شرکت درمسابقه:ravibook.ir
رمان «خار و میخک» اثر شهید یحیی سنوار با ترجمه دکتر کریم شنی به زودی توسط نشر نیستان ادب منتشر می‌شود. این کتاب رمانی جذاب است که به قلم شهید مجاهد یحیی سنوار در دوران حبس طولانی‌اش در زندان‌های اسرائیل نوشته شده است. «خار» در این کتاب نماد دردها، سختی‌ها و مشکلات است و «میخک» به عنوان نمادی برای شادی‌ها و موفقیت‌ها است و سنوار با به کارگیری این نمادها، توانسته ابعاد مختلف زندگی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مبارزاتی فلسطینی‌ها را به تصویر بکشد. همچنین ترجمه دیگری از «خار و میخک» به همت مرکز هنری رسانه‌ای سلوک و توسط هانیه کمری به فارسی ترجمه شده و قرار است که به زودی در انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شود. ضمن این‌که بریده‌هایی از این کتاب در شماره پیش‌روی مجله «سوره» به چاپ خواهد رسید. در پشت جلد این رمان می‌خوانیم: «خار و میخک» نه تنها یک اثر داستانی، بلکه گواهی عمیق بر روح پایدار غزه است. این روایت که توسط یحیی سنوار در میان سایه‌های زندان‌های اسرائیل نوشته شده است، از داستان سرایی سنتی فراتر می رود تا نگاهی ناب و بدون فیلتر به آن ارائه دهد. این رمان در ۳۰ فصل خود، انتخاب سخت برخی از آوارگان فلسطینی برای کار در اسرائیل را نیز به نمایش می‌گذارد. برخی آن را فرصتی برای بهبود شرایط زندگی خود برای خانواده خود می‌دانستند، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز خیانت نبود.»
‌ 📚 جدیدترین کتاب تقریظی مقام معظم رهبری «پاییز آمد» خاطرات همسر شهید یوسفی که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده به تقریظ مقام معظم رهبری مزین شد. در این کتاب روایت زندگی عاشقانه دختری کتابخون، بسیار فعال و ماجراجو شما را شگفت زده خواهد کرد، اگر می خواهید قصه متفاوتی از زندگی یک شهید رو مطالعه کنید، این کتاب رو از دست ندید. لینک پویشravibook.ir
📚 تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاییز آمد» بسمه‌تعالی - عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره‌نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده میکند و فاصله‌ی نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد. آذر۱۴۰۱ ☘ حال خوب، با کتاب خوب @libdashti1401
16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ حضرت آقا با این همه مشغله بهونه‌ای برای کتاب نخوندن ما باقی نذاشتن این کلیپ رو تا آخر ببینید ☝️ لینک پویش ravibook.ir ☘ حال خوب، با کتاب خوب 🆔 @libdashti1401
معماران جهاد و شهادت در گستره جبهه مقاومت جهان اسلام : فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت با محوریت ج.ا.ایران: طی نیم قرن گذشته که فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت با محوریت ج.ا.ایران در منطقه و جهان فراگیر شده است، همواره شاهد یک نکته اساسی و مهم بوده ایم و آن این است که عاشقان جهاد و شهادت با سرعت زیاد آسمانی شده و به سمت خداوند شتابان در حرکتند. اولین معمار امام خمینی: اولین معمار امام خمینی(ره) بود که در اوج اقتدار کشور و تثبیت انقلاب اسلامی، بلافاصله پس از اتمام جنگ، آسمانی شد. دومین معمار جهادی حاج قاسم سلیمانی، اسطوره و نماد مقاومت: دومین معمار جهادی حاج قاسم سلیمانی، اسطوره و نماد مقاومت، معمار مبارزه با تروریسم و مرد میدان بود که پس از نابودی داعش آسمانی شد. سومین معمار سید مظلوم حسن نصرالله: سومین معمار سید حسن نصرالله بود که پس از استحکام ساخت درونی قدرت در حزب‌ الله و تبدیل آن به یک کنشگر جهانی و جهادی، آسمانی شد. چهارمین معمار یحیی سنوار کابوس صهیونیسم بین الملل و آمپریالیسیم: چهارمین معمار یحیی سنوار کابوس صهیونیسم بین الملل و آمپریالیسیم جهانی بود که پس از به زانو در آوردن ارتش عنکبوتی رژیم صهیونیستی به عنوان مغز متفکر طوفان الاقصی آسمانی شد. معماران جهادی فرزند مقاومت و پرورش یافته مکتب توحیدی : این معماران جهادی فرزند مقاومت و پرورش یافته مکتب هستند. مقاومت قائم به مکتب است، در فرهنگ مقاومت شکست وجود ندارد، در فرهنگ مقاومت تکلیف جای خود را به شکست داده است، به همین دلیل نتیجه مقاومت همواره پیروزی است. تفاوت اساسی جنگ و مقاومت این است که جنگجو ها به دنبال اجرای مأموريت و پیروزی هستند اما جهادگران در مقاومت به دنبال ادای دین و تکلیف هستند، در تکلیف شکست وجود ندارد و مجاهد همواره پیروز است. اما در جنگ هم شکست وجود دارد و هم پیروزی، نتیجه جنگ چهار حالت است: الف- برد، ب- باخت، پ- برد- برد، ت- باخت- باخت. نتیجه مقاومت همواره برد و پیروزی است، خون ریشه در مقاومت و مکتب دارد: فرهنگ عاشورا چون برگرفته از مکتب امام حسین(ع) نه تنها شکست نخورده است، بلکه برای همیشه و علی الابد ماندگار شده است، چون خون بر شمشیر است، خون ریشه در مقاومت و مکتب دارد اما شمشیر ریشه در جنگ دارد. مقاومت قائم به مکتب است، قائم به فرد نیست: مقاومت قائم به مکتب است، قائم به فرد نیست، اما جنگ قائم به دکترین و آئین نامه و افراد است، پس در مقاومت شکست وجود ندارد اما در جنگ شکست وجود دارد. https://eitaa.com/masuodmohamdi
کتاب مجیدبربری «مجید بربری» صدوپنجاه بیشتر نیست. اسم جالبی هم دارد و کتابی بسیار خواندنی است. هم خواندنی و هم متفاوت، و این تفاوت از جنس تفاوت‌هایی است که خواننده را به خود جذب می‌کند. در این حدود سه سالی که از چاپ نخست این کتاب می‌گذرد، چندین و چند بار تجدید چاپ شده است و همین نشان می‌دهد که خیلی‌ها آن را خریده‌اند و خوانده‌اند و احتمالاً خواندنش را به دیگران هم پیشنهاد کرده‌اند. «مجید بربری» داستان زندگی جوانی دهه هفتادی به اسم مجید است. البته نام خانوادگی‌اش نه بربری، که قربان‌خانی بود. او برای سال‌ها، یک جور بود و بعد در اتفاقی غیرمنتظره، جور دیگری شد. آدم دیگری شد. قهوه‌خانه‌ای در جنوب تهران داشت و دغدغه‌ها و دنیایش به آنچه در این قهوه‌خانه می‌گذشت محدود می‌شد. دعوا و درگیری و سروکار داشتن با آدم‌هایی نه‌چندان سربه‌راه بخشی از زندگی روزمره‌اش بود. آن زمان از زیادی قلیان‌های قهوه‌خانه‌اش خرسند بود و آن را نشانه‌ای از موفقیت در کار خود می‌دید. آنقدر غرق در این جنس از زندگی بود که وقتی بعد تغییر کرد و مسیر دیگری را برای ادامه راه انتخاب کرد، خیلی‌ها باورش نمی‌کردند. حتی نزدیکانش نیز تردید داشتند که او در این تغییر جدی است. می‌خوانیم: «رفتن مجید، هیچ‌وقت در ذهنم نمی‌گنجید. فکر می‌کردم شوخی می‌کنه. مثل همه بیستوچند سال زندگی‌اش، به استثنای این اواخر، که شوخی شوخی سر کرد. می‌گفتم به قول خودش جوگیر شده، جو چند تا بچه هیاتی را گرفته که اومده‌اند قهوه‌خانه‌اش و بعد از چند وقتی تموم می‌شه و می‌ره. هر بار که آبجیم نگران بود و به من زنگ می‌زد، با هق‌هق گریه می‌گفت: حسن، رفتنش قطعی شده، این داره می‌ره. اگه بره من چه خاکی به سرم بریزم. ولی من در جواب اون گریه‌ها از ته دل قش‌قش می‌خندیدم و می‌گفتم: آبجی، نگران نباش. این فیلمشه! این هم یه اذیت جدیده، جو گیر شده. چشمش به چهار تا بچه هیاتی افتاده، این‌جوری شده. از دور و برش که برن، برمی‌گرده پیش همون رفیق‌های قبلیش. قلیون و بقیه بساط. تو این‌قدر نگرانش نباش. ما فکر می‌کردیم مجید جوگیر شده، ولی نشده بود…» تحولی که او تجربه‌اش کرد، نه از جوگیری بود و نه تغییر سطحی و گذرا. به گذشته پشت کرد، داوطلب جنگ در سوریه شد و عزمش را برای دفاع از حرم جزم کرد. ذهنش درباره تکلیفی که احساس می‌کرد به عهده دارد روشن شده بود. البته به او گفتند که تک‌پسر است و قرار نیست در فهرست اعزامی‌ها قرار بگیرد. اما تقدیرش رفتن بود. قرعه به نامش افتاد و پا در سفر گذاشت و مسیر را تا شهادت پیش رفت. از این حیث، او را با شاهرخ ضرغام قیاس می‌کنند، که او نیز جایی از مسیر گذشته برید و در انتخابی متفاوت، صراط سعادت را پیش گرفت. قطعاً به مجید و شاهرخ و دیگرانی که به این دو شهید شباهت دارند، عنایتی خاص شده بود. حتماً چیزی درون آنان بود که وقتی فرصت هدایت و رستگاری پیش پای‌شان قرار گرفت، از آن حداکثر بهره را بردند و در زمانی کوتاه، از تاریکی‌های زمین تا روشنایی ملکوت را طی کردند. لینک پویش کتابخوانی خط امین ravibook.ir @libbasijbousher
معرفی کتاب بیست سال وسه روز کتاب بیست سال و سه روز؛ زندگینامه سیدمصطفی موسوی،جلد دوازدهم از مجموعه مدافعان حرم و نوشته خانم سمانه خاکبازان از اعضای بانوی فرهنگ است که در انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.که خواندن این کتاب ارزشمند را به همه دوستان توصیه میشود. کتاب بیست سال و سه روز از سری مجموعه کتاب های مدافعان حرم است. این کتاب زندگی و رشادت‌های شهید مدافع حرم شهید سید مصطفی موسوی را روایت می کند. این شهید که وی را به عنوان جوانترین شهید ایرانی مدافع حرم می‌شناسند، بیست و یکم آبان ماه 94 در شهر العیس حلب به شهادت رسید. سمانه خاکبازان از نویسندگانی خوش قلمی است که سالها با انتشارات روایت فتح و انتشارات فاتحان همکاری داشته و یکی از خروجی‌های این همکاری کتابی با عنوان «بیست سال و سه روز» است . سید مصطفی موسوی، از جوان‌ ترین شهدای مدافع حرم است و در عین جوان بودن دانشگاه و تحصیل خود را رها کرد و به میدان جنگ رفت و به شهادت نایل شد. خاکبازان پس از تحقیقات و مطالعه در مورد زندگی و لحظه شهادت این شهید بزرگوار مسئولیت نگارش کتاب را بر عهده گرفت و برای تحقیق با دوستان و خانواده سید مصطفی موسوی تماس گرفته و طی مصاحبه و ملاقات توانست ۲۰ مصاحبه با خانواده و دوستان این شهید انجام بدهد .خاکبازان یکسال برای آماده‌سازی و نوشتن کتاب «بیست سال و سه روز» زمان گذاشت. نام کتاب هم بر اساس سن شهادت این شهید بزرگوار انتخاب شده است . از نظر سمانه خاکبازان شهید شخصی بسیار کوشا، موفق و همیشه لبخند به لب بوده است. مصطفی موسوی، نوجوانی اهل تأمل، تعمق و مطالعه بود. او مطالعه را دوست داشت و بدون اینکه کسی برایش باید‌ و نباید‌ هایی مشخص کند کتاب‌های متفاوت می‌خواند و در مجموع توانسته با آشنایی افکار و نگرش‌های مختلف، راهش را انتخاب کند. از کتاب‌های شریعتی تا علامه جعفری را مطالعه کرده بود و اطلاعات جامع و کاملی نسبت به تمام عقاید داشت. او اهل مسافرت، اهل قلیان کشیدن و البته نماز اول وقت بود. که همه این‌ها در کتاب نوشته شده تا هم بزرگنمایی نشود و هم مخاطب جوانی که کتاب را می‌خواند متوجه شود که شهدا دست نیافتنی نیستند. خاکبازان در مصاحبه ای گفت :من با نگارش این کتاب خواستم مخاطب یا خواننده کتاب به شناخت درستی از این شهید برسد. همچنین با توجه به مواردی که در این کتاب به آن اشاره شده، خواننده متوجه زندگی متوسط و عقاید عادی و معمولی بودن شهید میشود. خواننده در مواجهه با مطالعه این کتاب هم ذات پنداری می‌کند چرا که خود واقعی شهید را با همه ابعادش مانند اهل شوخی بودن، اهل هیئت و روضه رفتن و… می‌شناسد. مخاطب کتاب «بیست سال و سه روز»، این شهید را دور از دسترس نمی‌بیند و می‌فهمد که شهید شدن فقط به نیت یک فرد بستگی دارد. – شهید سید مصطفی موسوی. عاشق موسیقی بود؛ هم پاپ و هم سنتی. اگر با بچه های فامیل جمع می شدند می زدند به دل جاده و می رفتند سفر، گاهی قلیان هم می کشید؛ اما نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نمی شد. هر پنج شنبه بهشت زهرا می رفت. هم سر خاک خسرو شکیبایی و پیمان ابدی، هم سر خاک شهید پلارک و شهدای گمنام گزیده ای از کتاب: وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته، برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت نامه دوم. امضا می کنی؟» آقا سید لبخندی زد و گفت: «ای کلک. فکرشو می کردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت، نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون. الآن مملکت ما به آدم های تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالا ها هست.» چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالاحالا ها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم. این کتاب در سال ۹۹ و در ۲۱۶ صفحه توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است. لینک پویش کتابخوانی خط امین avibook.ir @libbasijbousher