💔
دردها هم
ارثی اند و از نیاکان میرسند
دختری، مادربزرگش سوخت
او هم همچنین😔
#یارقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقلانی منتظر ظهور باشیم
بقول آقای پناهیان ؛
خدایا ما دیگه خسته شدیم ...
🔴مبلغان و زائران ايرانى به مسائل داخلی #عراق ورود نکنند
🔹رئیس کمیته فرهنگی ستاد اربعین:
🔹دولت #عراق
یک حکومت مستقل است. همه مردم و گروههای عراقی برای ما قابل احترام هستند و مسائل سیاسی نباید به اربعین وارد شود و مبلغان و زائران ایرانی هم نباید به مسائل داخلی عراق ورود کنند.
🔹گروههای انحرافی
نیز در #اربعین حضور دارند. مردم باید مراقب باشند تا در دام این گروهها گرفتار نشوند.
یا زهرا(س):
📿ذکر یونسیه...
آقای قدوسی نجفی مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی یکی از اساتید حوزه علمیه برای من نقل کرد که روزی به بیت علامه رفتم و درخواست کردم ذکری به من ارائه کنید که در سلوک خودم استفاده کنم و ایشان ذکر یونسیه را به من تعلیم داد من گفتم این ذکر را میدانم یک ذکر دیگر هم بفرمایید ایشان فرمودند باید به این ذکر عمل کنید و زمانی که آثارش پدیدار شد بیایید ذکر دوم را بگویم من سوال کردم آثار آن باید چگونه پدید آید که من متوجه شدم ایشان فرمودند در همین خیابان صفائیه که قدم میزنی باید صدای تسبیح درختان را بشنوید هر زمان شنیدی بیا ذکر دوم را برایت بگویم.
ذکر یونسیه👇
بر شما باد به مداومت *سجدۀ یونسیّه* و گفتن ذکر یونسیّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانکَ إنی کُنْتُ مِن الظالمین
کمی تا بهجت🌷
4_5922529360224460045.mp3
1.96M
🎵الا یا اهل العالم ..
🔻بیایید اباعبدالله الحسین(ع) را جهانی کنیم!
#اربعین
🔴مهمترین اقدامات دولت رئیسی در یکسال اول فعالیت چه بود؟
✌️🇮🇷😊👆
✅از پاستور تا قلّـه
✅خـــروج از چــاه
#دولت_رییسی
📌 *ماجرای شهیدی که تکه تکه اش کرده و جگرش را خوردند*
| اگر ناراحتی قلبی دارید نحوه شهادت سعید را ادامه ندهید |
🔹️ شهیداحمد(سعید) وکیلی بچه شهر قم بود و در اردیبهشت سال 59 و درجریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد.
🔹️ همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه *شهادت* بلاهائی برسر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است
◇ بعد از مجروحیت و اسارت دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد:
◇ حدود یك سال و چندی كه دردست کومله اسیر بودم همان اول پاشنههای هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی براین اعمالشان شادمانی میکردند.
◇ بعد از 18 روز قرارشد ما را به سبك دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند.
🔹️ روزدادگاه رسید، عدهای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم. حكم ما كه اعداممان قسطی بود بصورت كشیدن ناخنها، بریدن گوشتهای بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی! توسط هویه برقی وآتش سیگار به سینه و پشت و تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد. كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است.
🔹️ عروسی دختر یكی از سركردگان بود، دستور داده شد 16 نفر ازمقاوم ترین بچههای سپاه وبسیج وارتش ودو روحانی راكه همه جوان بودند، آوردند و تك تك ازپشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پرپر میزدند وآنها شادی و هلهله میكردند.
🔹️ شهید احمد وکیلی (سعید) 75 روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دوپایش نعل كوبیده وبه همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس ازدادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند.
◇ اولین كاری كه كردند هر دودستش را ازبازو بریدند وچون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان بخاطراین بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست.
◇ پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی میگذرد تا پوستهای نو جانشین سوخته شده و آن وقت همان پوستهای تازه را میکندند كه درد وسوزندگیاش بسیار بیش ازقبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه باهمان جراحات داخل دیگ آب نمك میاندازند.
◇ تمام این مراحل را احمد(سعید) وكیلی بااستقامتی وصفناپذیر تحمل كرد ولب به سخن نگشود.
◇ او ازایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میكرد. استقامت این جوان آن بیرحمها را بیشتر جری میكرد
◇ او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید: "خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگیام تنها برای تو باشد و بس"
🔹️ خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید.
◇ زخمهایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همان جا شهید شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت.
◇ اما آنها كه حتی از جسد بیجانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند و البته ناگفته نماند مقداری را هم برای امام جمعه ارومیه فرستادند.
🔹️ امروز همه ما در دفاع از خون پاک این شهدای مسئول و باید پاسخگوی خون پاک این عزیزان باشیم.
🔹️ *صبحانه ای با شهدا*
#شهدا_شدمنده_ایم