eitaa logo
مسیر روشن🌼
62 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
اینجا از روزمرگی خارج می‌شیم و سعی می‌کنیم به اصل بپردازیم... حاشیه‌ها نباید حواس‌مون رو از اصل پرت کنن👌 اصل، آمادگیِ جامعه برای ظهور مولاست🤲 یاعلی✋ ارائه نظرات و پیشنهادات: @eshgh_yaani_ye_pelak
مشاهده در ایتا
دانلود
مسیر روشن🌼
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت شصتم خانواده   برای چند لحظه واقعا بریدم … خدایا، بهم رحم کن … حالا
🌾 🌾قسمت شصت و یکم خیانت روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم …  دلخوریش از من واضح بود … سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه … مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه … توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید … و من رو خطاب قرار نمی داد …  اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم …  حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود … سه، چهار ماه به همین منوال گذشت …توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو …  بدون مقدمه و در حالی که … اصلا انتظارش رو نداشتم … یهو نشست کنارم … – پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ … اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن … چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ …   همه زیرچشمی به مانگاه میکردن …👀  با دیدن رفتار ناگهانی دایسون … شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد …هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم … _دکتر دایسون … واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ … اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟… یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن … و وقتی یه مرد … بعد از سال ها زندگی …از اون زن خواستگاری می کنه … اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟… یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ … یا بوده اما حقیقی نبوده؟ … خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم … خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود … منم بی سر و صدا … و خیلی آروم … در حال فرار و ترک موقعیت بودم …  در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون … در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه … توی اون فشار کاری …   که یهو از پشت سر،🗣 صدام کرد … ادامه دارد ... ✍نویسنده: ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
مسیر روشن🌼
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت شصت و یکم خیانت روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم …  د
🌾 🌾قسمت شصت و دوم زمانی برای نفس کشیدن دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد … می خواستم گریه کنم … چشم هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد … – دکتر حسینی … دکتر حسینی …پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ …   ایستادم و چند لحظه مکث کردم … – من چطور آدمی هستم؟ … جا خورد … – شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی … معلوم بود متوجه منظورم شده … – پس علائق تون چی؟ … – مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ …  چند لحظه مکث کردم …  _طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن …در کنار اخلاق … بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است …اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن … اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می زد … با اون فشار و حجم کار … این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود … دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم … دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم …😒😣 – دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف ها صرفا کاری باشه؟ …  خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد … – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ … ادامه دارد ... ✍نویسنده: ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
اطلاعات کاربردی سفر اربعین (وای‌فای) 🖤محل ارائه وای‌فای رایگان همراه اول در اربعین 1402 ✔️نجف: مقبره آیت الله حکیم: واقع در ثوره العشرین مقام صافی صفا در غرب حرم امام علی علیه السلام پارکینگ طبقاتی : مابین ضلع شمالی حرم و قبرستان وادی السلام کنسولگری ایران: میدان ثوره العشرین محله حی السعد ✔️جاده نجف کربلا: عمود 88 موکب ام المومنین عمود 146 عمود 202: موکب فاطمه الزهراء عمود 309: موکب دیوان وقف شیعی عمود 343 : موکب القریشی عمود 483 عمود 547 موکب شهدا طریق کربلا عمود 707 : موکب علی بن موسی الرضا عمود 828 : موکب صاحب الزمان عمود 953:موکب شهید الله عمود 998 عمود 1080 : موکب حضرت معصومه(س) عمود 1120 : موکب خدام الحسین(ع) ✔️سامرا : پارکینگ
امروز اول شهریور ۱۴۰۲ روز بزرگداشت حکیم بوعلی سینا روز پزشک نامیده شده و به پزشکان عزیز تبریک می گیم💚🥰 و البته که حکیم بوعلی‌سینا، فقط طبیب حاذقی نبود ادامه👈پست بعد👇😅
مسیر روشن🌼
امروز اول شهریور ۱۴۰۲ روز بزرگداشت حکیم بوعلی سینا روز پزشک نامیده شده و به پزشکان عزیز تبریک می گ
💚✔️🌷حسین بن عبدالله بن علی بن سینا (۳۷۰-۴۲۸ق)، معروف به ابوعلی سیناو ابن سینا و ملقب به شیخ الرئیس، فیلسوف، پزشک و از بزرگترین دانشمندان مسلمان ایرانی قرن چهارم و پنجم قمری که در پاره‌ای از علوم من جمله؛ طب، زیست‌شناسی، منطق و فلسفه از سرامدان تاریخ علم محسوب می‌شود. او از نوابغی است که در کودکی قرآن را حفظ کرده و در نوجوانی به بسیاری از علوم همانند ادبیات، هندسه، فقه، منطق، فلسفه، طب تسلط پیدا کرد. وی زندگی پرفراز و نشیبی داشته و به دلایلی مدتی به دنیای سیاست وارد شده و سمت وزارت را بر عهده گرفته و سفرهایی به شهرهای مختلف داشت و مدتی هم به زندان افتاده است. تالیفات زیادی از ابن سینا برجای مانده که کتاب الشفاء، القانون فی الطب، دانشنامه علائی، الاشارات و التنبیهات را می‌توان نام برد. ابن سینا بیشتر در طب شهرت دارد و از پزشکان حاذق به شمار می‌رود، با این حال در فلسفه ابداعات فراوانی داشت و تاثیر عمیقی را به خصوص در رشته‌های نفس‌شناسی و جهان‌شناسی بر جای گذاشت و در منطق نیز توانست تغییرات شگرفی ایجاد کند که بیشتر این تغییرات تاکنون نیز به قوت خود باقی است و غالب آنها مورد پذیرش متفکران بعد از وی قرار گرفته است. آرامگاه ابوعلی سینا در میدان بوعلی سینا در شهر همدان واقع شده است.
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ هوشیاری چیزی که امام حسن مجتبی(علیه‌السّلام) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنه خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود؛ واِلّا همه مردم که بی‌دین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن می‌انداخت؛ فوراً این شایعه همه جا پخش می‌شد و همه آن را قبول می‌کردند!...  ۱۳۷۲/۸/۱۲ (علیه‌السلام)
با دوستان مروت، با دشمنان مروت این خُلق در یکی بود، او حضرت حسن بود!...
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همه زائر می بینم دلم می گیره دلم می گیره😭😭 آقام حسن یدونه زائرم نداره نه گنبدِ طلا حتی علم نداره دلم میگیره حتی آقام شعر قدم قدم نداره قدم قدم با یه علم یه شب میریم تو صحن زیبای حسن! به زودی توو ، صحنِ آقام میریم یه مشایه با کلی سینه زن جانم حسن جانم حسن ..... 🖤شهادت آقا امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد🖤 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
مسیر روشن🌼
❇️🔸 کلمات و عبارات پر کاربرد عربی به لهجه عراقی *فارسی : گذرنامه – پاسپورت العربية : جَواز – باسبور
❇️🔸 فارسی : اتوبوس میخوای یا ون العربية : تِريدِ الباص لُو كَيّة؟ *فارسی : کرایه اش چنده – چقدر میشه العربية : إشگَد؟ – إشگد الأجرة *فارسی : ده هزار – 10000 دینار – 10 العربية : عَشِر – عَشرتالاف *فارسی : خوبه العربية : زِيَن *فارسی : نه گرونه! العربية : لا، باهِز *فارسی : خيلی – گرونه العربية : إهوَاي، كِلَّش – باهز *فارسی : گروهتون، چند نفر هستید؟ العربية : جَماعَتْكُم، چَم نفرات؟ *فارسی : بیا بالا – سوار شو – بپر بالا العربية : صْعَد – يا أللّه صْعد *فارسی : تمام شديد؟ همه سوار شدید؟ – تکمیل شد – تمام شد. العربية : خَلاص؟ – *يا به صورت خبري* :خلاص! *فارسی : چمدان – ساک العربية : جُنطَة – جمع : جُنَط *فارسی : راننده العربية : سايِق
مسیر روشن🌼
❇️🔸 فارسی : اتوبوس میخوای یا ون العربية : تِريدِ الباص لُو كَيّة؟ *فارسی : کرایه اش چنده – چقدر میش
🔸❇️🔸 فارسی : ایستگاه پلیس العربية : سِیطَرَة *فارسی : گیت – دروازه – ورودی العربية : بَوّابَة *فارسی : افسر – مامور – مسؤول العربية : ضابُط *فارسی : گاری – ارابه العربية : عَرَبانة *فارسی : گاری چی – ارابه کش العربية : عَرَبَنچي *فارسی : (بردار،بلند کن) – چمدون رو بردار العربية : (شيل) – شيلِ الجُنطَة *فارسی : کیف – کوله العربية : حَقْبَة *فارسی : هوا گرمه – گرمه العربیة : ألْجَو حار – حار *فارسی : آبجوش العربیة : مایِ الحارّ، ماي حار *فارسی : نان العربیة : خُبُز *فارسی : نان ساندویچی(مخصوص به عراق) العربیة : صَمّون
مسیر روشن🌼
🔸❇️🔸 فارسی : ایستگاه پلیس العربية : سِیطَرَة *فارسی : گیت – دروازه – ورودی العربية : بَوّابَة *ف
❇️🔸 فارسی :کولر را روشن کن العربیة : شَغِّلِ الْمُكَيِّف *فارسی : خاموش کن – خاموشش کن – کولر را خاموش کن العربیة : طَفْ – طفِّيَه – طفّي المُكيّف *فارسی : وایستا – نگه دار العربیة : اُگُفْ *فارسی : اینجا – آنجا العربیة : إهْنا – إهناك *فارسی : بیا العربیة : تعال *فارسی : برو العربیة : رُح (روح) *فارسی : گم کردم العربیة : ضَيَّعِت *فارسی : بگذار – قرار بده العربیة : خَلّي *فارسی : چرا – برای چه العربیة : لِيَش *فارسی : نمی فهمم – نمی فهمم چی میگی العربیة : مَافْتَهِم (الف خوانده نمي شود) – مَفتَهم شِتگول *فارسی : کم – کمی عربی بلدم العربیة : شُوَیّ، شْوَيّ – شوي أعرف، شوي أحچی
مسیر روشن🌼
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت شصت و دوم زمانی برای نفس کشیدن دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتا
🌾 🌾قسمت شصت و سوم خدای تو کیست؟ خنده اش محو شد …😟 – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …   چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا … – صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما…که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه …😒 بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … 😐دوباره لبخند زد …😊 – شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ … خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود … – نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه …  چند لحظه مکث کردم …  _بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید …  – ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید …  یهو زد زیر خنده …  _اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ …  – انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته… حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره …  در لاکر رو بستم … – خواهش می کنم تمومش کنید … و از اتاق رفتم بیرون… ادامه دارد ... ✍نویسنده: ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄