6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل ما روشن از نور وجود شماست آقا ❣
شنیدن تبریک عید از زبان شما قند مکرر است و ...نور علی نور 😊
عید شماهم مبارک آقاجانم😍😍
🌸حلول ماه عید و شادی مسلمین است
🌱پایان ماه روزه، برای صائمین است
🌸نشاط و افتخار و شادی و سربلندی
🌱از محک الهی برای مؤمنین است
#عید_فطر بر شما مبارررررک 🥳😍
〰〰🍃 🌸 🍃〰〰
مسیر روشن🌼
#دوراهــــــــــے #قسمت6 صبح حدود ساعت هفت بیدار شدم کش و قوسی به بدنم دادم و از روی تخت بلند شدم.
#دوراهــــــــــے
#قسمت7
رفتم سمت صندوق...
آستین هایم را بالاتر دادم میخواستم بدانم که واکنش آن دختر نسبت به تیپ من چیه...
ابروهایم را بالا انداختم و با غرور گفتم:
-سلام.
سرش را بالا آورد چشمانم گره به چشمان زیبایش خورد...
ابرو هایم به حالت عادی برگشت...
لبخند ملایمی زد از روی صندلی اش بلند شد و گفت:
-سلام عزیزم.خوبی؟؟؟
آب دهانم را قورت دادم و گفتم:
-ممنون.
-پات بهتره؟؟؟
-آره خوبه، یکم درد میکنه ولی خوب میشه.
هرلحظه منتظر واکنشش نسبت به موهای بیرون ریخته و دستان پیدایم بودم، ولی او همچون کسی که چیزی نمی بینید...
بدون توجه به تیپ من با من برخورد خوبی دارد...
مقنعه ام را عقب تر کشیدم ولی او باز هم با من رفتار خوبی داشت...
چادرش را روی سرش مستقر کرده بود صورتش هیچ گونه آرایشی نداشت ولی زیباییش چشم گیر بود...
بیسکویتم را طرفش گرفتم و گفتم:
-بفرمایین...
تصور می کردم که دستم را رد می کند اما یکی از بیسکویت هارا برداشت و گفت:
-ممنونم عزیزم.
نگاهش کردم و گفتم:
-سختت نیست؟؟
لبخندی زد ابروهایش را بالا انداخت و گفت:
-چی؟؟؟
دستم را بین موهایم بردم و گفتم:
-اینکه چادر سرته...
لبخندش عمیق تر شدو گفت:
-اگر چادرم نباشه سختمه.
-مگه میشه؟؟؟
-چادرم صدف منه...
اون لحظه منظورشو نفهمیدم بهش گفتم:
-ولی من هیچوقت نمیتونم با چادر کنار بیام! واقعا سخته پوشیدنش، جمع کردنش.
این لبخند همیشگی روی لب هاش منو کفری می کرد...
گفت:
-نه اصلا سخت نیست...آدم وقتی چیزی رو دوست داشته باشه هیچ سختی نمی کشه...
لبخندی زدم و گفتم:
-موفق باشی...
چشم هایش را به نشانه ی تایید روی هم فشار داد و با لبخندی که زد گفت:
-همچنین...
ادامه دارد...
✍سـرخـه اے
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
مسیر روشن🌼
#دوراهــــــــــے #قسمت7 رفتم سمت صندوق... آستین هایم را بالاتر دادم میخواستم بدانم که واکنش آن دخ
#دوراهــــــــــے
#قسـمـت8
ساعت کاری من به پایان رسیده بود، صدای زنگ موبایلم به گوشم خورد...
پشت خط...یلدا...
من_جونم؟؟
یلدا_سلام دوست جون چطوری؟
-قربونت تو خوبی؟
-منم خوبم.وقت داری بریم یه سر بیرون؟؟
-اره بی کارم میام تازه کارم تموم شده!
-پس یک ساعت دیگه میاییم دنبالت.
-با کی؟؟
-با فرشید.
-باشه فعلا خداحافظ.
یلدا دختر بدی نیست ولی خیلی سرو گوشش میجنبه...
فرشید هم دوست یلداست...
یلدا هم دختری مثل من مانتوییه و در سن و سال من حدود 23...
لباس هایم را عوض کردم شالم را انداختم روی سرم دسته ای از موهایم را به طرف راست صورتم ریختم.
یلدا تماس گرفت و گفت که سر خیابان منتظره...
با عجله از خانه خارج شدم تا مادرم گیر نده...
سر خیابان پژوی نقره ای رنگ فرشید برقی زد...
دست تکان دادم و به طرفشان رفتم در ماشین را باز کردم با سلام و احوال پرسی به هر دوی آن ها راه افتادیم...
من_حالا کجا می ریم؟؟؟
یلدا_بریم یه رستوران چند وقته باهم بیرون نرفته بودیم دلم تنگ شده بود...
خندیدم و گفتم:
-ایول ایول...
تا رسیدن رستوران کلی حرف زدیم و خندیدیم...
وقتی رسیدیم پشت یک میز چهار نفره نشستیم فرشید برای سفارش غذا کنار رفت و من و یلدا تنها شدیم...
من_یلدا؟؟؟
-جونم؟؟
-اینجایی که تازگیا برای کار میرم.یه دختر چادری هست خیلی عجیبه!!
یلدا لبخند تمسخر آمیزی زدو گفت:
-چادری؟؟
با جدیت گفتم:
-نه یلدا...چادری ها اون قدر هم آدم های خشکی نیستن.
-نفیسه یه روزه رفتی اونجا مختو زدن؟؟؟
-نه یلدا جدی میگم!!!خیلی عجییه...
-آخه من چی به تو بگم نفیسه؟؟؟
فرشید یا یک پسر دیگر بین ما آمد و حرفمان را قطع کرد...
چشم هایم را به سمت بالا حرکت دادم و گفتم:
-سلام!!!
یلدا از جایش بلند شد و گفت:
-اوه اومدی پیمان!! دوستم نفیسه که بهت گفتم ایشونن...
بعد روکرد به هردویمان و گفت:
-نفیسه پیمان...پیمان نفیسه...
ابروهایم را در هم فروبردم و گفتم:
-چی؟؟!!!یلدا میدونستم دعوت بی موقع تو بی علت نیست!
یلدا طور عجیبی نگاهم کرد و گفت:
-نفیسه...چی داری میگی...!!!
سرم را پایین انداختم و گفتم:
-خداحافظ...
بعد هم سریع از رستوران بیرون رفتم...
اما آبروی یلدا را جلوی آن پسر بردم! برای یلدا بودن با پسر ها خیلی عادیه و انتظار همچین حرکتی از من نداشت...
نمیدانم چرا این حرکت رو انجام دادم اما نگاه های آن دختر چادری هنوز هم توی ذهنم هست...
وای خدای من...چشم شده!!!
پیامکی از یلدا به من رسید...
-فکر نمیکردم انقدر بچه بازی در بیاری یه روز رفتی سرکار یه دختر چادری دیدی معلوم نیست چجوری مختو شست و شو داده...
گوشیم را با عصبانیت پرت کردم داخل کیفم افکار مسخره ی یلدا راجع به چادری ها برایم اهمیت نداشت...من به چشم خودم دیدم که آن دختر چادری چقدر مهربان بود...
ادامه دارد....
✍سـرخـه اے
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
عید فطر خاصتون مبارک🌹😍🤲
رندترین عید فطر
به تقویم شمسی
02/02/02
التماس دعای فرج 🤲
#عید_فطر
🌹
مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه🌙
به اَبی اَنتَ وَ اُمی یا اَباعَبدِالله. . .❤
اللهم ارزقنا زیارت کربلا 🙏
دوم اردیبهشت
یادآور صدور فرمان پیر جماران برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ است؛
نهادی که در حدود چهار دهه گذشته همواره نگهبان انقلاب اسلامی بوده
و اعضای آن بارها از جان خود برای حفظ انقلاب و آبروی ملت گذشته اند.
#قدرت
#اقتدار
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
مسیر روشن🌼
میخوایم درباره حکمرانی فضای مجازی و حکمرانان اون مطالبی داشته باشیم شاید از خودتون بپرسید مگه این
📋هندسه حکمرانی فضای مجازی
▪️فضای مجازی، ابزار اورجینال حکمرانی نوین و خط مقدم تنازعات تمدنی امروزی است.
نه می شود مثل دایره و بدون لبه گام برداشت و در جریان جهانی هضم شد
و نه می توان با گارد بسته و بیتوجه عبور کرد.
صریح و سریع و دقیق باید #هندسه_بازی را وضع یا کشف کنیم تا هویت و جمهوریت و اسلامیت جامعه را در سلامت و امنیت، راهبری نماییم.
▫️خیلی سریع اگر بخواهیم ابعاد و اضلاع فضای مجازی و #شیوه_حکمرانی مبتنی بر این هندسه و زیست بوم ویژه را مطرح کنیم به مثلث ها، مربع ها، چندضلعی ها و تقاطع های متعددی میرسیم که بایستی پیرامون آنها گفتگو کنیم و تصمیم جدی بگیریم.
✍علیرضامحمدلو؛ پژوهشگر و مدرس رسانه
ادامه دارد
#حکمرانی_فضای_مجازی
#سواد_رسانه
#مهارت_رسانه
3.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معنای واقعی زندگی
از زبان آقاسید مرتضی ..
#ڪمۍباشهدا | #شهید_آوینـے ✨
مسیر روشن🌼
📋هندسه حکمرانی فضای مجازی ▪️فضای مجازی، ابزار اورجینال حکمرانی نوین و خط مقدم تنازعات تمدنی امروزی
ادامه مبحث:
1️⃣ #لایههای_موثر_پیام_رسانی را بایستی بازبینی و تقویت و بروزرسانی کنیم:
۱.اتاق فکر فضای مجازی
۲.ارگان تصمیم گیر و مدیریت
۳.لایه های کنشگری و راهبری میدانی
-----------<¤💢¤>-----------
(توجه: مباحث رو تک به تک بیان و بررسی می کنیم)
#حکمرانی_فضای_مجازی
#سواد_رسانه
#مهارت_رسانه
یکی از دوستان در گروهی نوشته بود؛
والله حیرانم در مقابل این مردم
با این وضعیت اقتصادی
با این وضعیت پاسخگویی سیاسی
با این وضعیت ناهنجاریهای اجتماعی
والله اینها معجزه ولایت است
اینها کوچک نیست، عادی نیست، کم نیست
ما کم و کوچک و حقیریم در #روایت
در انعکاس
و چقدر درست نوشته بود ...
شکر خدا بابت نعمت #ولایت 🤲
اللهم ارزقنا #بصیرت🤲