eitaa logo
مسیر روشن🌼
59 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
15 فایل
ارائه نظرات و پیشنهادات: @eshgh_yaani_ye_pelak
مشاهده در ایتا
دانلود
❓سوال مخاطبان چرا در صدا وسیما و اجتماع سلبریتی‌ها بعنوان الگوی زن مسلمان معرفی می‌شوند در حالی‌که بعضی از آن‌ها سواد قابل توجهی ندارند، از طرفی حتی از پس زندگی شخصی خود نیز برنمیامده و دچار طلاق و مسائل آن هستند، فرزند آوری و تربیت فرزند در آن‌ها کمرنگ است و علاوه بر آن گرایش به داشتن حیوان دارند؟ و بر عکس موفقیت‌های زنان مذهبی کمتر دیده‌می‌شود؟
مسیر روشن🌼
❓سوال مخاطبان چرا در صدا وسیما و اجتماع سلبریتی‌ها بعنوان الگوی زن مسلمان معرفی می‌شوند در حالی‌که
🟢 پاسخ ⏬ 🔰 اصولاً امروز کسانی قدرت دارند که رسانه در اختیارشان است. خب سلبریتی‌ها با داشتن رسانه می‌توانند یک شبه ره صدساله را بروند. ضعف جامعه در ارائه الگو در گروه مرجع وجود دارد. وقتی نسل جوان ما چیزی برای اتکا نداشته باشد، هنجار‌های اجتماعی و اسطوره‌های ملی فرو ریخته باشند و کسانی که بتوانند از آن‌ها الگو بردارند در اختیارشان نباشد، به آن‌ها معرفی نشده‌ باشد و رسانه‌های درونی نتوانند در مقابل رسانه‌های بیگانه مانند ماهواره‌ها مقاومت کنند 👈 این رویداد رخ می‌دهد. 🔰کدام یک از اسطوره‌های ملی و مذهبی را به جوانان معرفی کرده‌اند؟ آیا بانو امین یا شهیده نسرین افضل یا هزاران زن اسطوره را معرفی کرده‌اند؟ چرا برای بانوان فرهیخته و دانشمند فیلم نسازند یا مستند تهیه نکنند؟ 👌مهم ترین علل: بی تفاوتی مسئولان، عدم ارائه‌ی الگوی مناسب، رهاسازی فضای مجازی و جولان زنانی است که در جهت خودنمایی و دیده شدن خود گام برمی‌دارند و اسیر دنیا و شهوات آن شده‌اند. وقتی جامعه جوان ما از درون تهی و دچار بی هویتی فرهنگی شدند در نتیجه این‌گونه سلبریتی‌های منحرف را به عنوان الگو انتخاب می‌کنند. برای جوانان چه الگویی در جامعه درست کرده‌اند؟ چه زن قهرمانی را نشان دادند؟ 🔰مشکل اینجاست که مثلا از گروهی سلبریتی که نقش منفی دارند شروع به صحبت می‌کنید. همین که درباره آن‌ها نکات منفی و بد گفته می‌شود باعث معروف شدن آن‌ها می‌شود. درحالی که شما می‌خواهید فلان شخص معروف نشود ناخواسته سبب معروف شدن آن می‌شوید. رسانه‌ها باید از انتشار اخبار این‌گونه افراد جلوگیری کنند. نقش رسانه در این مورد بی بدیل است. خود ما باید فرزندانمان را آگاه و وظیفه مدار بار بیاوریم. 🔰امروز دیگر مسئله فضای مجازی دیواری را باقی نگذاشته است. نمی‌شود جلوی تلفن همراه و پخش شدن خبر‌ها را گرفت. 👌فقط آگاهی بخشی مهم است. باید از خودباختگی بچه‌ها از درون خانواده جلوگیری و به این وسیله آگاهی آن‌ها را بالا ببریم. از این طریق می‌شود از سلبریتیزه شدن آن‌ها جلوگیری شود. 🔰در زمان کنونی مهم ترین ابزار، رسانه و فضای مجازی و سردمداران این عرصه هستند. یکی از نهادهای مورد پرسش، وزارت فرهنگ و ارشاد و صدا و سیما می‌باشد. عدم ترسیم الگوی یک زن موفق در سطح جامعه به عنوان زنی که قادر به مدیریت خانواده و زندگی اجتماعی خود باشد. عدم معرفی و ترسیم الگوی زن موفق مسلمان یا الگوی مادری معتدل که به ابعاد فردی و اجتماعی رشد دست یافته باشد؛ طوری که هم به سطوح عالی رسیده باشد و هم توانایی مدیریت خانواده و رشد فرزندانی با ارزش برای جامعه را داشته باشد، خلاء بزرگی است. متاسفانه در تولیدات صدا و سیما و همچنین سینمای کشور، زنان با روحیه مذهبی معمولا بدون تحصیلات عالی و فعالیت اجتماعی، و محدود به امور خانه است و در مقابل زنانی تحصیل کرده که موقعیت اجتماعی موفقی دارند اما قادر به مدیریت خانواده و تربیت فرزندانی سالم نیستند را به عنوان الگوی زن مسلمان معرفی می‌کنند. با ترسیم الگوهای اشتباه نتوانسته‌اند الگوی مناسب را به دختران و زنان معرفی کنند لذا نیاز به تغییر نگرش اساسی در رویکرد مسئولان احساس می‌شود تا با ارائه‌ی الگوهای مناسب، از سلبریتیزه شدن بیشتر مردم جلوگیری شود. ✍پرهون
♦️بازخوانی نیم ساعت قبل از امر به معروف و نهی از منکر ✍ «علی جهانبخش، قاضی دادگستری» 🌹 : خواهرم لطفا حجاب خودتون رو کمی بیشتر رعایت کنید، ممکنه بعضی از مردهای مریض و بی اخلاق این وقت شب به خودشون اجازه بدن که به شما بی حرمتی کنند. 🔸: من خواهر شما نیستم، به شما ربطی نداره، اصلا دلم می خواد لخت بشم. برو خواهر و مادر خودت رو امر به معروف کن، عیسی به دین خود، موسی به دین خود. 🌹 : ولی آخه همه تو یه جامعه زندگی می کنیم و شما هم مثل خواهر و مادر من هستید و با اونا فرقی ندارید. 🔸خانم بی حجاب با صدای بلند: برو گم شو، این دیگه چه مملکتیه، مگه قانون نداره! مگه اینکه آمریکا بیاد ما رو از شر شما نجات بده (همزمان فیلمبرداری با موبایل و ارسال برای شبکه تروریستی سعودی نشنال و تکرار جمله زن زندگی آزادی، مرد میهن آبادی). 📢📣 👇 🔸آن خانم بی حجاب لحظاتی قبل از : کمک، کمک، کثافتِ بی شرف به من دست نزن، مگه خودت خواهر و مادر نداری؟ خدایا یعنی یه بسیجی که حاضر شد برا مردم سوریه بجنگه پیدا نمیشه به من که «««ناموس خودشم»»» کمک کنه؟ این دیگه چه مملکتیه، مگه قانون نداره؟ برادر، برادر (خطاب به یک بسیجی وطن پرست در فاصله دور) کمک کنید، فک کنید منم خواهر و مادر خودتونم! «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ، وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» و این قصه ادامه دارد، لبیک یا زینب...
مسیر روشن🌼
♦️بازخوانی نیم ساعت قبل از #شهادت_شهیدان امر به معروف و نهی از منکر ✍ «علی جهانبخش، قاضی دادگستری»
♦️آری، اینگونه بود که جنگِ ترکیبی دشمن به وسیله اینترنشال، یه ضدارزش (بی حجابی) را ارزش قلمداد، برخی اشخاص دلسوز (آمرین به معروف و مدافعان امنیت) را دشمن تلقی و در ادامه شعار زن زندگی آزادی را به «زن» «هرزگی» «بردگی» تبدیل و شعار مرد میهن آبادی را نیز، مرد میهن «ویرانی» (مرگ جوانان وطن و داغدار شدن مادرانشان) تفسیر کرد!
مسیر روشن🌼
♦️آری، اینگونه بود که جنگِ ترکیبی دشمن به وسیله اینترنشال، یه ضدارزش (بی حجابی) را ارزش قلمداد، برخی
🔹این روزها صحنه آمرین به معروف (منظورم ناهیان از منکر هست) تداعی‌گر این جمله است که فرمود: «در جمهوری اسلامی همه آزادند به جز بچه حزب اللهی ها!» درست گفت سید، این روزها انسان های بی دین در آدم ربایی، تجاوز و... برای خودشان حقی قائل اند اما حزب اللهی ها حتی برای انجام واجباتشان (نهی از منکر) عملاً حقی نداشته و باید جان خود را تقدیم کنند!😔
مسیر روشن🌼
#دوراهــــــــــے #قسـمـت20 نیم ساعتی تا رستورانی که مد نظر روشنک بود راه بود.از ماشین پیاده شدی
رسیدم جلوی خانه... دیگر اشک نمی ریختم اما معلوم بود که گریه کردم. نفس عمیقی کشیدم...دستم را در جیبم فرو بردم و دسته کلید را بیرون آوردم.کلید را در قفل در انداختم و به سمت راست چرخاندم.در باز شد.داخل شدم و در را بستم.پله ها را یکی یکی گذراندم.در خانه را هم با کلید باز کردم و داخل شدم.لب هایم را تکان دادم و آوایی از دهانم خارج کردم: -سلام... ولی جوابی نشنیدم.یک راست وارد اتاقم شدم به دستمالی که روی زمین افتاده بود نگاهی انداختم.بعد هم بی توجه از رویش رد شدم.روبه روی آینه ایستادم.به چشمانم زل زدم.بغض خفه ام کرده بود.ابروهایم در هم فشرده می شد. نفس عمیقی کشیدم و چشمانم را از آیینه گرفتم.روی تخت نشستم و چشمانم را به زمین دوختم... نمیدانم کار درستی کرده ام یا نه... ولی لحظه ای حسی درون من شعله ور شد...با عصبانیت از روی تخت بلند شدم و باخودم گفتم‌: -بله که کار درستی کردم...اصلا مگه من و اون بهم میخوریم!!! من که نمیتونم چادری شم...اونم که نمیتونه مانتویی شه! اصلا چه معنی میده! اصلا نمیفهمم چرا ازش خوشم اومده... یک دفعه به خودم آمدم... آرام و بابغض تکرار کردم... -اصلا نمیدونم...چرا ازش خوشم اومده... روی زمین افتادم و اشک صورتم را خیس کرد... با خودم گفتم: - شاید الان به گوشیم زنگ زده باشه...شاید پیامی داده باشه... سمت گوشی ام رفتم و با عجله رمزش را باز کردم اما نه از زنگی خبری بود و نه از پیامکی... ادامه دارد.... ✍سـرخـه اے ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
مسیر روشن🌼
#دوراهــــــــــے #قسـمـت21 رسیدم جلوی خانه... دیگر اشک نمی ریختم اما معلوم بود که گریه کردم. نفس
راوے: رروشنڪ💕 نگاهم را به رفتنش دوختم... از تعجب دهانم بسته شده بود،هرچه میخواستم اسمش را صدا بزنم انگار لال شده بودم. بدنم چسبیده به صندلی بود. نفیسه در دید من کوچک و کوچک تر می شد تا جایی دور شد که دیگر ندیدمش... هنوز هم به در رستوران خیره بودم همانند کسی که یڪ لیوان آب یخ را روی بدنش ریخته باشند و از سرما نتواند تکان بخورد.آرام نفسم را از بین لب هایم خارج کردم.آب دهانم را قورت دادم و آرام آرام برگشتم دو دستم را روی میز گذاشتم. صدایی آمد: -خانم...سفارشتون. نگاهی انداختم و بعد از چند لحظه مکث گفتم: -آهان! ببخشید اگر ممکنه من غذا هارو می برم. -بله چشم. -ممنون. دستانم را در هم گره زدم و منتظر ماندم. به اتفاقی که افتاده فکر می کنم. منظور نفیسه چی بود! چشم هایم را می بندم، نفس عمیقی می کشم.گارسن غذا ها را در جای مناسب و داخل نایلون سمت من آورد.تشکر کردم و بعد از حساب کردن پول از رستوران خارج شدم. جلوی در ایستادم به چپ و راست نگاهی انداختم. و بعد قدم هایم را به سمت ماشین حرکت دادم. در را باز کردم غذاها را سمت کمک راننده قرار دادم و پشت فرمون نشستم. کمی مکث کردم.به صندلی کمک را ننده نگاهی انداختم و بعد ماشین را روشن کردم از قسمت پارک ماشین خارج شدم و به سمت خانه حرکت کردم. ادامه دارد.... ✍سـرخـه اے ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
قدیما میگفتن طرف سرش رو مثل کبک کرده تو برف ورژن جدیدش اینه که یه عده سرشون کردن تو سطل ماست کاریکاتور: اثر محمدعلی رجبی 🌹💙🌷
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی قهرمانان پوشالی (سلبریتی‌ها) جای قهرمانان واقعی (شهدا) را با ابزار سینما می‌گیرند!
https://virasty.com/r/AxIE صفحه ادمین کانال در برنامه بومی "ویراستی"
مسیر روشن🌼
ادامه مبحث #حکمرانی 8️⃣ سطوح کاربران و #جامعه_مصرف پیام نیز بایستی دسته بندی دقیق تری داشته باشد که
بخش پایانی مبحث ▪️آنچه که حائز اهمیت است، ضرب و ترکیب و تجمیع داده‌ها در سطوح مختلف این هندسه چندوجهی است که می‌تواند نقشه راه متحد با متکثر را تحت عنوان پروژه های متعدد، ذیل خود تعریف کند. ▫️نکته اینجاست که و و و این حوزه، دور میزهای واحدی به گفتگو نشسته و از حیث ۱.معنایی، ۲.راهبردی، ۳.امکان سنجی و ۴.عمق میدان، نظام مسائل فضای مجازی را بازطراحی و بازتنظیم‌گری نمایند. 📝نویسنده: علیرضامحمدلو، پژوهشگر و مدرس رسانه
🌹 یادت باشه؛ این تو هستی که "ﺁﻫﻨﮓ" ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺭﺍ، ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﯼ! ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﻴﺪ، ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻬﻤﺎﻥ "ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ" ﺯﻧﺪﮔﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫﺎ، ﻣﯽ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ " ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ" ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ! ﻳﺎﺩﺕ باشد، ﻣﻬﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭﯼ "ﺑﻨﻮﺍﺯﯼ" ﻛﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ " ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ" ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﯼ ﻭ ﺑﺮﺍی تشویق ﺧﻮﺩﺕ " ﺩﺳﺖ" ﺑﺰﻧﯽ! لحظه هاتون لبریز آرامش🌹 ✍عین🌺