15.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 این کار بالغ بر سه ماه طول کشیده الآن در مازندران انجام شده توسط طلبه ها ....
🔹 کارفرهنگی تمیز یعنی این👌 حتما ببینید
#کلیپ
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#حیا_و_عفت
#همه_مقاطع
16.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کلیپ خیلی قشنگ
که دلتون پر بکشه حرم امام رضا❤
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
15.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احساس خوشبختی💎
هیچ چیز تو دنیا قدرت یک ذهنیت تغییر یافته و یا یک نگاه زیبا رو نداره!
وقتی نگاه شما به دنیا عوض میشه همه چیز در دنیا برات عوض میشه...
خیلی وقتا شما نمیتونید یک مشکل رو تو زندگیتون حذف کنید ولی وقتی نگاه خودتون رو به اون مشکل عوض میکنید با اینکه اون مشکل هنوز پابرجاست ولی دیگه آزارتون نمیده....
🌱
مسیر روشن🌼
#دوراهــــــــــے #قسـمـت52 صبح ساعت 9 از خواب بلند شدم. دیشب با روشنک حرف زدم قرار شد برم پیشش گ
#دوراهــــــــــے
#قسـمـت53
من_روشنک چی شده اینقدر میخندی...
روشنک_وایسا...وایسا
تو چرا این شکلی شدی آخه اولا اینکه چادرتو اشتباه سرت کردی دوما این که کشش رو اوردی توی صورتت سوما اینکه موهات اومده بیرون اصلا شالت کج شده یه دقه بیا خودتو توی آیینه ببین...
جلوی آیینه رفتم تا چشمم به چهره ی خودم افتاد زدم زیر خنده. من میخندیدم و روشنک میخندید...
من_هی خدا...خیلی سخته چادر پوشیدن.اصلا نمیتونم جمعش کنم. نگاه چقدر خاکی شده!!!
روشنک که خنده اش تمام شده بود طرف من آمد کنار آیینه ایستاد و به من نگاه کرد و گفت:
-نه اصلا سخت نیست یاد می گیری.
لبخندی زدم و بعد روشنک گفت:
-اینطوری اینجا واینستا بیا بریم اتاقم.
سمت اتاقش رفت و منم پشت سرش راه افتادم.
-نفیسه میدونم دیر دارم بهت خبر میدم. ولی چ کنم قسمته! یهویی شد.
-چی یهویی شد؟!
نگاهی به من انداخت و گفت:
-ببینم راجع به راهیان نور چیزی شنیدی؟؟
-آره شنیدم چند سال پیش دوران مدرسمون میبردن.
-رفتی تاحالا؟؟
-نه ولی تعریفشو شنیدم.
-دوست داری بری؟
-قبلا دوست نداشتم ولی با این تفاسیر و شهدایی که شناختم شاید دوست داشته باشم.ببینم اصلا چرا میپرسی؟!
-وسایلاتو جمع کن.
-ها !چی؟؟؟!
لبخندی زد و گفت:
-برادرم اونجا خادمه! دیشب بهش گفتم اگر میتونه یه جوری مارو ببره. یهو بهم گفت اتفاقا دو نفر جا دارن !!!
-وای جدا؟؟؟!!!کی ؟؟؟
-فردا بعد از ظهر راه میفتن.
-وای راست میگی!!!چقدر غیر منتظره.
لبخندی روی لب های هر دوتامون نشست.
روشنک_ببین چقدر زود خدا خریدت... حالام ک طلبیده شدی پیش شهدا.
گریم گرفت.
-روشنک واقعا راست میگفتی وقتی بیای توی این فضاها حس های قشنگیو تجربه میکنی...خدایا شکرت...
-عزیزم...گریه نکن...
اشکامو پاک کردم و روشنک رو بغل کردم:
-مرسی بخاطر همه چیز.
-از خدا تشکر کن من فقط یه وسیله بودم.
لبخندی زدم و گفت:
حالام بلند شو بریم ناهار بخوریم و بعد حسابی کار داریم.
ناهار رو کنار روشنک و مادرش نوش جان کردیم.
بعد هم روشنک وسایل هاشو جمع کرد و هی به من سفارش می کرد چی بیارم چی نیارم.
دل تو دلم نبود. دلم میخواست زود تر فردا شه...
خلاصه گذشت تا من رفتم خونه و وسایل هامو جمع کردم به خانوادم خبر دادم و اونام موافقت کردن...
ادامه دارد...
✍سـرخـه اے
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
مسیر روشن🌼
#دوراهــــــــــے #قسـمـت53 من_روشنک چی شده اینقدر میخندی... روشنک_وایسا...وایسا تو چرا این شکلی
#دوراهــــــــــے
#قسـمـت54
دنبال روشنک می دویدم:
-روشنک...روشنک...
-ساکتو بذار کنار وسایل من بعدشم بیا اینجا بشین تا خبر بدن بریم.
-روشنک خواهش میکنم.
-نفیسه نمیشه خب.
اشک توی چشمام حلقه زد به چشماش نگاهی انداختم و گفتم:
-اگر این اتفاق نیفته من نمیام.
روشنک لبخندی زدو گفت:
-آخه عزیزم این چه حرفیه اگر جا بمونیم چی؟؟
-روشنک مگه تو نمیگی هرچی قسمت باشه همون میشه. پس اگر قسمتمون باشه که بریم شلمچه حتما میریم و از اتوبوس جا نمیمونیم.
روشنک در فکر فرو رفت و بعد از مدتی گفت:
-باشه اشکال نداره ولی اول بگو چرا میخوای الان بری مزار شهدا؟؟؟
-من دلم نمیخواد وقتی قلب شهیدی رو شکستم برم اونجا باید قبلش ازش عذر خواهی کنم.
چشم هایش را ریز کردو گفت:
-یعنی چی؟؟
-یادته رفته بودیم بهشت زهرا. آخرین بار همین دو روز پیش. کنار مزار شهید #علی_خلیلی .
-خب؟؟
-یادته تا فهمیدم اون شهید امر به معروفه خواستم بلند شم تو نذاشتی؟
-خب خب؟؟
-خیلی وقت پیش وقتی شنیدم یه شهیدی شهید شده بخاطر امر به معروف و بخاطر دفاع از دوتا خانوم بی حجابی که توی درد سر افتادن. راستش اولش با خودم گفتم. میخواست این کارو نکنه که نکشنش...با خودم گفتم اصلا ربطی نداره من دوست ندارم حجابمو رعایت کنم!!! اون و امثال اونم به ما کاری نداشته باشن. گذشت بعد از مدتی که بخاطر قضیه ی اون آقا پسری که منو اذیت کرد توسط یلدا. همون پسره پیمان. وقتی توی درد سر افتادم. یه پسر شبیه همون شهید با خانومش بود وقتی دید من توی درد سر افتادم کنار خیابون با موتورش ترمز زد و نگه داشت. سمت پیمان رفت که یه وقت صدمه ای به من نزنه...
و اونجا بود که فهمیدم اون شهید بخاطر ناموسش از خودش گذشت...
واقعا از شهید خلیلی شرمنده شدم واقعا بزرگواره...
من باید ازش عذر خواهی کنم...
روشنک خواهش میکنم بریم مزار...
روشنک اشک توی چشم هاش جمع شده بود.
-باشه زود باش بریم سریع بر گردیم ان شاءالله ڪه جا نمی مونیم.
ادامه دارد...
✍سـرخـه اے
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
دوستی از شرایطش می نالید و می گفت
آخه چرا من در این زمان به دنیا آمدم که زمان فتنههاست؟!😫
بهش گفتم
اولا هر زمان و دورهای شرایط و سختیهای خاص خودش را داشته و این طور نبوده است که فلان زمان کلا گل و بلبل بوده باشد. 😐
😒بلکه هر زمانی سختی خودش را داشته است و اگر بر فرض اینکه یک زمانی در تاریخ خوب بوده است از اول آن طور نبوده بلکه مردم آن زمان سختیها و مشکلات را تحمل کردند و شرایط بد را به شرایط خوب تبدیل کردند.
مسیر روشن🌼
دوستی از شرایطش می نالید و می گفت آخه چرا من در این زمان به دنیا آمدم که زمان فتنههاست؟!😫 بهش گفتم
دوما درست است برخی زمانها و دورهها بهتر از زمانهای دیگر است اما آنچه که مهم است خود شخص است که در هر زمانی چگونه با شرایط کنار بیاید و بر مشکلات پیروز شود. زیرا خداوند به او عقل و اختیار و قدرت داده است تا با آنها بر مشکلات پیروز شود.
👍 آن کسی که از شرایط، زمانی که در آن زندگی میکند، ناراضی است و نمیتواند بر مشکلاتش پیروز شود، از کجا معلوم اگر در زمان دیگری که شرایط بهتر بود زندگی میکرد میتوانست بر سختیها و مشکلات پیروز شود؟!
و سوما فتنهها موجب رشد و آبدیدگی ما میشوند 💪
پس نباید از فتنهها فرار کرد بلکه باید علاوه بر انجام وظیفه خود و کسب بصیرت، از خداوند نیز کمک بگیریم تا به سلامت از فتنهها عبور کنیم. و رشد و ترقی مادی و معنوی خود را ارتقا دهیم.
#شبهه
#شبهه_دوازدهم
همراه با
#پاسخ
🌼🍃معامله با خدا
🌸🍃اگر دیدی مردم از تو خوششان میآید، پس بدان آنها از نعمتی که خداوند به تو عطا کرده خوششان آمده و از عیوبی که خداوند آنها را پوشانده خبر ندارند؛
👌 پس خدا را شکر کن و مغرور نشو
✍عین
🌺🍃
💚 #جمعه
بنفسی انتَ اُمنِیَّةُ شائِق یَتَمَنَّی مِن مؤمن و مؤمنة🙏😭
به جانم قسم که تو همان آرزوی قلبی و مشتاق الیه هر مرد و زن مومن هستی
#امام_زمانم 😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دعای_ندبه
https://eitaa.com/na_be_afkarepooch