eitaa logo
مسیر روشن🌼
59 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
15 فایل
ارائه نظرات و پیشنهادات: @eshgh_yaani_ye_pelak
مشاهده در ایتا
دانلود
سریال عشق کوفی رو احتمالاً دیدین، حالا کاری به محتوای سریال نداریم و نقد و بررسی هم نمی‌کنیم. فقط این دیالوگ خیلی خوب بود! "برده که ندارد! سربندش را بِکن..." باتوجه به شرایط حساسی که چند وقته ایجاد شده خیلی نقطه‌زنی باحالی بود 😁 ظاهرا قدیما داشتنِ حجاب یک ارزش انسانی و والا بوده!!! جالبه مگه نهههه ...👌
مسیر روشن🌼
سریال عشق کوفی رو احتمالاً دیدین، حالا کاری به محتوای سریال نداریم و نقد و بررسی هم نمی‌کنیم. فقط ا
🤔 حالا بنظرتون تو دنیای مدرن امروزی هم، بردگی وجود داره؟!!!!! ✔️بله، اونم بردگی مجانی ... !!😏 لااقل قدیما در قبال خرید کنیز و غلام مبلغ قابل توجهی پرداخت می‌شد. اما الان؛ مفت و مجانی خودشو در معرض دید هزاران نفر قرار میده و تصور می‌کنه این یعنی ❗️ 🔺زنِ امروز، هنوز باورش نشده وقتی ساعت‌ها جلوی آینه آرایش می‌کنه و تلاش می‌کنه خودش رو پیش دیگران زیباتر جلوه بده دیگه خودش نیست، یک برده است، برده‌ای عمومی و مجانی ...
مسیر روشن🌼
🤔 حالا بنظرتون تو دنیای مدرن امروزی هم، بردگی وجود داره؟!!!!! ✔️بله، اونم بردگی مجانی ... !!😏 لااق
••• تو غرب دانشگاهای معتبرش برای پوشش، قوانین سفت و سختی دارن چون میگن اینجا جای کسب‌علم‌و‌دانش هست جای هوس بازی بیرونه توی فضای دانشگاه نیست اسلام میگه جامعه محل کسب و کاره جای هوسبازی نیست که... پس باید اینجاهم پوشش‌ات درست باشه...
مسیر روشن🌼
••• تو غرب دانشگاهای معتبرش برای پوشش، قوانین سفت و سختی دارن چون میگن اینجا جای کسب‌علم‌و‌دانش هست
پس آدما باید تو جامعه انسان دیده بشن خدا میگه اون چیزی که باعث میشه فقط جنسیتت دیده بشه و انسان بودنت دیده نشه رو بپوشون مثلاً زن یک انسانه مونث بودنش فقطِ فقط برا شوهرشه نباید برا آدمای تو خیابون زنِ جذابی باشه🤫 ما باید تو جامعه انسان دیده بشیم همونطوری که حق نداریم محیط دانشگاه رو جنسی کنیم محیط جامعه روهم حق نداریم جنسی کنیم ❌
مسیر روشن🌼
پس آدما باید تو جامعه انسان دیده بشن خدا میگه اون چیزی که باعث میشه فقط جنسیتت دیده بشه و انسان بود
💡حالا حرف من بهت چیه ما ها که حلال‌زاده‌ایم و با افتخار شیعه علی(ع) خدایی بنظرت حیف نیست طوری حضور پیدا کنیم تو اجتماع که در شأن ما نیست بهمون نگاه جنسی باشه فقط...😐 بعد اون وقت یهودی‌هایی که قرآن به صراحت لعنشون کرده و مورد بغض و کینه پیغمبر(ص) و اهل بیت علیهم السلام هستن، شدن واسه ما مروج 🤨 یاللعجب...😏
مسیر روشن🌼
💡حالا حرف من بهت چیه ما ها که حلال‌زاده‌ایم و با افتخار شیعه علی(ع) خدایی بنظرت حیف نیست طوری حضو
⭕️ در بین زنان یهودیان 🙄 تا حالا این سوال رو از خودتون پرسیدین؟ چرا حجاب برای اونا خوبه ولی برای ما بد؟ خودشون رو به هر دری میزنن که دخترای ما رو بی‌حجاب کنن، چه منفعتی براشون داره بنظرتون ؟!!!
مسیر روشن🌼
⭕️ #حجاب در بین زنان یهودیان 🙄 تا حالا این سوال رو از خودتون پرسیدین؟ چرا حجاب برای اونا خوبه ولی
حالا جالبتر اینکه این دیدگاه و نظر و رویه گروهی که مصداق بارزش در روایت هم اومده، اینا «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» هستن. روایت کدومه با منبعش براتون میزارم 👇 سألت أبا عبد الله ع عن قول الله « غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» قال هم الیهود و النصاری» راوی گفت از امام صادق (ع) در مورد آیه «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» پرسیدم فرمود: آنان یهودیان و مسیحیان هستند. 📚 (تفسیرعیاشی ، محمد بن مسعود عیاشی‏ ج ۱ ص ۲۴ ح ۲۷ ؛ وتفسیر قمی ج۱ ص۲۹ ؛ تفسیرالامام ،امام عسکری(ع)،ص۵۰ ؛ بحار الانوار،مجلسی،ج۲۵ص۲۷۳ح۲۰) ......... صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ‌ (خداوندا! ما را به) راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدايت كن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!
مسیر روشن🌼
حالا جالبتر اینکه این دیدگاه و نظر و رویه گروهی که مصداق بارزش در روایت هم اومده، اینا «غَیْرِ ال
بعضیا خیال می‌کنن؛ گناه یه کاریه که توی دین اسلام بده و خارج از دین حساب کنی کار اشتباه و بدی نیست و ضرری هم نداره... مثلا رابطه با جنس مخالف، مذهبی باشی بده نباشی کار بدی نیست و مشکلی نداره... یا داشتن برا بچه مذهبیاس و مذهبی نباشی حجاب ضرورتی نداره و چیز مهمی هم نیست.ــ. ولی خب همونطور که عمل کردن به قوانین رانندگی ربطی به مذهبی بودن یا نبودن نداره و هرکسی برای سلامتی جون خودش و یه رانندگی خوب موظفه رعایتش کنه... عمل کردن به دستورات خدا هم همینطوره و هرکسی زندگی خوب می‌خواد باید بهش عمل کنه... حالا می‌خواد مذهبی باشه یا نباشه... فرقی نداره...🤷‍♀ چون دستورات یه سری اعمال مذهبی نیست، یه سبک زندگی برای رسیدن به بی نهایت لذت و آرامشه ... آرامش هم لازمه‌اش یاد خداست 🙂😉
مسیر روشن🌼
#رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت بیست و هفتم حمله زینبی بیچاره نمیدونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول
🌾قسمت بیست و هشتم لیلی و مجنون شده بودیم …💞💑  اون لیلای من… منم مجنون اون … روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت … مجروح پشت مجروح …  کم خوابی و پر کاری … تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد … من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود …اون می موند و من باز دنبالش …  بو می کشیدم کجاست … تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم…  هر شب با خودم می گفتم … خدا رو شکر … امروز هم علی من سالمه …  همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه … بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت …  داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد …  حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه … 😣زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن …  این وضع تا نزدیک غروب 🌄ادامه داشت … و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم …  تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد …تو اون اوضاع … یهو چشمم به علی افتاد … 😥 یه گوشه روی زمین … تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود … ادامه دارد... ✍نویسنده: ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
مسیر روشن🌼
#رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت بیست و هشتم لیلی و مجنون شده بودیم …💞💑  اون لیلای من… منم مجنون اون … رو
🌾 🌾قسمت بیست و نهم و سی جبهه پر از علی بود! با عجله رفتم سمتش …  خیلی بی حال شده بود … یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش … تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد … عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد… اما فقط خون بود …😥 چشم های بی رمقش رو باز کرد … تا نگاهش بهم افتاد … دستم رو پس زد … زبانش به سختی کار می کرد … – برو بگو یکی دیگه بیاد …😖 بی توجه به حرفش … دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم … دوباره پسش زد … قدرت حرف زدن نداشت … سرش داد زدم … – میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ … مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود… سرش رو بلند کرد و گفت … – خواهر … مراعات برادر ما رو بکن … روحانیه …شاید با شما معذبه...😥 با عصبانیت😠 بهش چشم غره رفتم … – برادرتون غلط کرده … من زنشم … دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم … محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم … تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم … علی رو بردن اتاق عمل …😞😣  و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم … مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن …  اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب … دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم …  ✨👌از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر … یا همسر و فرزندشون بودن … یه علی بودن …  🇮🇷جبهه پر از علی بود …🇮🇷 بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی ... بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ... توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار میشد ... کیفیت صدای بد ... و کوتاه ... برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... علی حالش خیلی بهتر شده بود ... اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ... به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ... _فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی که میخوای ازش مراقبت کنی نیستی ... خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ... خیلی لجم گرفت ... آخر به روی علی آوردم ... _تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ ... من نگهش داشتم ... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ... باز بخاطر تو هم داره باهام دعوا میکنه ... و علی باز هم خندید ...😃 اعتراض احمقانه ای بود ...وقتی خودم هم، طلسم این اخلاق بامحبت و آرامش علی شده بودم ... ادامه دارد... ✍نویسنده: ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁_فیلم بدون کلام است ... فیلمی مفهومی؛ جهت کارکرد مهمترین ابزار دشمن.
◽️آقا مرا به خاکِ روی چادرِ زنی ◽️که راهِ اهل‌بیتِ تو را می‌رود ببخش 👤حمید رمی 💬فرق اصرار بر لاک سیاه در اذهان مخاطبین (جذب کوتاه مدت با خطر استحاله ارزشی و فرهنگی) و چادر سیاه در راه خدا (غیرت افزایی بلند مدت و اصلاح ارزشی و فرهنگی) اینجور وقتا خوب خودش رو نشون میده! مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد