🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25070
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام علیکم
عزاداری هاتون قبول درگاه حق
استاد عزیز متاسفانه بنده مدتی قبل مرتکب خطایی شدم که به شدت از کرده خود پشیمانم ، و بعد توبه در صدد جبران خطا و حق الناسی که بر گردن بنده بود برآمدم . اما متاسفانه ناخواسته فردی از گناه و خطای من مطلع شده و مدام تهدید به اینکه آبروی من را خواهد برد، و هرجایی هستند حرف از رفتار من استـ .
استاد من به اندازه کافی شرمنده خدا و اهل بیتش هستم ، با رفتار و زخم زبان این افراد چه کنم ؟؟؟
چرا خدا که ستار العیوب است باید بنده هایش با ما چنین کنند؟؟؟؟!!!!!
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز نگران نباشید. به طرفی که میخواهد آبروی شما را ببرد هم باج ندهید. خداوند مدافع مؤمن است. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25070
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
هدایت شده از لب المیزان
🔸 #تفسیر_قرآن
🔸تفسیر انفسی سوره #فتح
⏱زمان:دوشنبه ها-ساعت17
🌸مکان:اصفهان-سرای هنر واندیشه(سُها)
🔮استادطاهرزاده
🌐http://lobolmizan.ir/sound/1291
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
ج16_تفسیرسوره فتح.mp3
7.36M
🔸 #تفسیر_قرآن
🔸تفسیر انفسی سوره #فتح
💠درجستجوی اجرعظیم
🔮استاد اصغر طاهرزاده
⏰جلسه16 (98/6/11)
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
پیام رسان سروش
📱sapp.ir/lobolmizan
پیام رسان ایتا
📱eitaa.com/lobolmizan
هدایت شده از لب المیزان
🔸 #تفسیر_قرآن
🔸تفسیر انفسی سوره #فتح
⏱زمان:دوشنبه ها-ساعت17
🌸مکان:اصفهان-سرای هنر واندیشه(سُها)
🔮استادطاهرزاده
🌐http://lobolmizan.ir/sound/1291
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
ج17_تفسیرسوره فتح.mp3
8.07M
🔸 #تفسیر_قرآن
🔸تفسیر انفسی سوره #فتح
💠درجستجوی اجرعظیم
🔮استاد اصغر طاهرزاده
⏰جلسه17 (98/6/18)
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
پیام رسان سروش
📱sapp.ir/lobolmizan
پیام رسان ایتا
📱eitaa.com/lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25071
💠علیالقاعده اولین مخلوق، کاملترین مخلوق است
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام علیکم استاد عزیز شما در بحث خلیفه اللهی می فرمایید هیچ وقت نمی شود صادره اول و اولین مخلوق یک ملک باشدحتما باید صادره اول یک انسان کامل باشد (کتاب حقیقت نوری اهل البیت تاریخ انتشار 89--ص92)قبل ازافرینش انسان خداوند جن و ملک را خلق کرده بود اگر از این باب نگاه کنیم اولین مخلوق انسان نیست پس این شبهه در سخن شما ایجاد میشود و نمیتوان انرا پذیرفت مگر انکه از جهت افرینش نور اهل البیت باشه ولی بحث خلقتی که در ایات 30 و33 سوره بقره هست صحبت نور نمیکنه بلکه خلقت انسان را مطرح میکند علت اینکه فرمودید صادره اول و اولین انسان است پس خلقت قبل خداوند مثل ملک و جن چه چایگاهی دارند انها اولین خلقت محسوب نمی شوند؟پس این مفهوم صادر شدن قطعا منظور خلقت نیست میشه لطفا در خصوص کلمه صادر شدن توضیح دهید
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه علیالقاعده اولین مخلوق، کاملترین مخلوق است و در قربِ خود نسبت به حق، حاملِ جامعِ انوار الهی میباشد؛ شاید بتوان گفت اشارات آیات 30 و 33 سورهی بقره به اعتبار انسان کامل به عنوان خلیفهی الهی در زمین و در بهشتْ که برزخِ نزولی است میباشد و از این جهت فرشتگان و جنّ قبل از خلیفهی الهی در زمین مطرحاند و حضرت آدم مظهر صادرهی اولاند که قبل از هر چیز خلق شدهاند و پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در این رابطه و با نظر به این مقام در وصف خود فرمودند: «اولُ ما خلق اللّه نوری». موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25071
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25072
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام . در سوال 11478 فرمودید سیاه پوشیدن برای امام حسین همان دهه اول کافی است خواستم ببینم نظر رهبری این است آیا نوشته ویا فایل صوتی از ایشان هست اگر دارید ارسال بفرمایید . با تشکر از زحمات شما
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد از مقام معظم رهبری یادم نیست. ولی فکر میکنم نباید مدت طولانی لباس سیاه پوشید. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25072
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25073
💠بالاخره روحِ همین آدمها در دورهی جنینی که در اصیلترین موقعیت خود قرار دارد، بدن خود را شکل داده
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام علیکم.ببخشید استاد یکم درباره ترنس ها توضیح می فرمایید؟افرادی که به گفته ی خودشان از نظر روح مثلا زن هستند ولی جسم شان مرد است و برعکس.
چرا روحی که در حقیقت زن است(البته جدای از ان بحث که اصل روح زن و مرد ندارد) برای خود بدنی مردانه می سازد؟این مسئله یک ناهماهنگی عجیب است بین جسم و روح.به همین دلیل بعضی از ترنس ها بعدها تغیر جنسیت می دهند و می گویند الان جسم مان مطابق با شخصیت مان شد....
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز عجیبی است از آن جهت که بالاخره روحِ همین آدمها در دورهی جنینی که در اصیلترین موقعیت خود قرار دارد، بدن خود را شکل داده و بعداً همین افراد طالبِ بدن دیگری میشوند. آیا میتوان گفت که طلبِ بعدی برای آنها طلبی اصیل نیست؟ موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25073
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25076
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️با سلام و تشکر بابت جواب ب سوالاتم من چند سوال دا م ۱ اینکه چطور میشود متوجه شویم که ایا جادو شده ایم یا ن ؟یا اینکه ایا جادو یا سحر در زندگیمان افتاده ؟؟من خانمی بیست و ن ساله هستم که هفت سال است از دواج کردهام که از حدوذد دو ساال و نیم پیش شاهد تغییر رفتار یک دفعه ای همسرم شدم ب طوری که ایشان جواب حرف من را هم نمیدهد و بعضی اوقات اصلا از صبح تا شب یا در خانه نیست یا اگر هست شده که کلمه ای با من حرف نمیزند و جواب حرفهایم را باعصبانیت میدهد هر چند من سعی در ارام کردن اوضاع دارم وبعضی از رفتارهای غیر طبیعی که باعث تعجب دیگران هم شده البته قبلا اختلاف بین ما بوده اما اصلا در این حد نبوده و من قبل از این دو سال و نیم سختی زیادی را ب خاطر مسایل اقتصادی همسرم تحمل کرده ام اما بعضی وقتها او حتی این قضیه را برعکس میداند و رفتارهای این چنینی . منفکر میکنم شاید جادو باشد که البته دشمن هم زیاد داریم و اما از شما عاجزانه در خواست راه حل دهرم اول از کجا بدانم جادو هست یا ن .با این فرص که در ذهن من وجود جادو در زندگیم خیلی قوی حس میشود و دوم اینکه راه حل چیست و سوم اینکه ایا اینکه اموختن سحر برای ابطال ان اشکال ندارد نظر درستی است که من از علما خوانده ام چهارم اینکه یکی از افراد درجه دوم فامیل دایم ب من گوشزد میکند که افراد جادوگری در ارافم هستند که باید مواظب باشم البته در مورد یکی از انها ب من صدق حرف های ایشان ثابت شده اما ایشان در مورد دونفر از اعضای خانوا ده خودم نیز این نظر را دارند .خب سوال من این است وظیفه من در مواجهه با انها چیست .ایا میشود با انها قط ارتباط کنم وقتی انها خانواده من هستند ؟؟ممنون
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیز مشخصی نمیدانم ولی فکر میکنم با روحیهی توحیدی که خدا را مدّ نظر داشته باشیم و خوشخلقی و صلهی رحم و قانعبودن به آنچه حضرت حق عطا کرده است، چنین نقشههای شیطانی خنثی میشود. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25076
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25078
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر،
از کجا بفهمیم عملی که انجام دادیم با اخلاص بوده
واز کجا بفهمیم مورد قبول حق تعالی واقع شده؟
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد انگیزهی دیگری جز رضایت حضرت حق در میان نباشد. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25078
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25079
💠کتاب «منازلالسائرین» از خواجه عبداللّه، مبنای همهی این کتابها است
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام استاد
وقت بخیر
1-کسی که بخواهد استاد خیلی ناب بشود در معرفت النفس باید از کجا شروع کند بغد از مطالب سایت و کتب شما؟
بنده قصد دارم در رشته ی روانشناسی که درس خوانده ام معرفت النفس رو در بین روانشناسها خیلی مفید و موثر جلوه بدهم و لطف خدا را در ایجاد این علاقه در خودم دیده ام .
چون واقعا تمام مشکلات من با معرفت النفس حل شده و خیلی از جوانها رو با استعداد سخنرانی جذاب که خداوند در درون من نهاده جذب کتب شما کرده ام
میخواهم اختلالات روانی و اختلالات شخصیت رو با معرفت النفس تحلیل و تفسیر کنم برای مخاطبین و مراجعین و افرادی که قراره بهشون اموزش بدهم.و نیاز به راهنمایی جامع و کامل شما دارم
2-بهترین کتاب سیروسلوک کدوم کتاب هست استاد ؟
کتاب بانو امین؟
منارل السایرین انصاری ؟
سیروسلوک بحر العلوم؟
یا.........؟؟
3-گاهی فکر میکنم وظیفمه هر چی کتب عرفانی از شما یا امام خمینی یا دیگر بزرگان مطالعه می کنم همشو باید برا خانوادم بگم
و واقعا وظیفه ی ما در انتقال مباحث به افراد خانواده که اهل مطالعه نیستن چطوری باید باشه؟
ممنونم از لطف شما
انشالله که جزو 313 نفر باشید
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «معاد» و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» 2- کتاب «منازلالسائرین» از خواجه عبداللّه، مبنای همهی این کتابها است 3- خیلی به آنها سخت نگیرید. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25079
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25080
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️با سلام و ادب
استاد من طلبه سطح سه و رشته دانشگاهیم ادبیات نمایشی است
چند سالی مشغول به تولید فیلم کوتاه و مستند هستم
سوالی که دارم افرادی که در رشته ها رسانه ای مثل فیلم سازی هستند برای اینکه دیده بشوند و بتواند سفارش قبول کنند باید خود را در شبکه ها اجتماعی ( اینستگرام و ... ) نشان دهند و بگویند من فلان کار را تولید کردم
استاد از خیلی از دوستان شنیده ام کسانی که خود را نشان داده اند مورد چشم زحم اطرافیان و فامیل و با شکست مواجه شده اند
استاد راهکار چیست ؟
ممنونم
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: همهچیز را از خدا بدانید و نه از خود و با این رویکرد از خواندن آیتالکرسی غفلت نکنید. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25080
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25081
💠اگر ما در کسب کمالات تلاش نکنیم، به چه دلیل آن کمالات از آنِ ما باشد
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️عرض سلام محضر مرجع عالیقدر
بنده مدتهاست سوالی در ذهنم ایجاد شده و لحظه ای از آن رها نمی شوم.
خدای مهربان، چرا مخلوقات مختاری چون انسان خلق کرده است که برای رسیدن به عالی تمرین درجه باید از پس امتحانات بسیار سخت و دنیای وحشتناک بر بیایند. آیا مهربانی خدا نمی توانست باعث شود که مخلوقش این چنین عذاب نکشد و بدون این عذاب ها همه لذت هایی که قرار است به برندگان این مسابقه داده شود، پیشاپیش بدهد؟
با تشکر
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: تصحیح بحث آن مفصل است و در جزوهی «عدل الهی» که بر روی سایت هست نکاتی در این مورد عرض شده است. عمده آن است که متوجه باشیم اگر ما در کسب کمالات تلاش نکنیم، به چه دلیل آن کمالات از آنِ ما باشد و بتوانیم از آن بهره ببریم؟ موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25081
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25082
💠حضرت حق عین وجود است و از او جز وجود صادر نمیشود
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام استاد بزرگوار. سوالی از حضورتان داشتم: استاد گفته میشه رابطه بین خالق و مخلوق در آفرینش، مثل رابطه بنا و ساختمان نیست، بلکه مثل رابطه خورشید و شعاع نوره. اما سوال من اینه جنس نور از سرچشمه تا انتها، یک چیز است اما چطور خدای متعال که عین تجرد است، سنگ و درخت و...را تجلی کرده؟بیشتر این رابطه شبیه رابطه بنا و ساختمان است چون خالق و مخلوق از دو جنس و در دو ساحت مختلفند. اما اگر ارتباط اشیا با خالق از نوع تجلی باشه، چطور میشه ؟متشکرم
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت «برهان صدیقین» روشن میشود که حضرت حق وجودِ مخلوقات را به مخلوقات میدهد و حضرت حق عین وجود است و از او جز وجود صادر نمیشود. آری! وجود در مراتب مختلف، خواص مختلفی دارد. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25082
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25083
💠انسان ترازِ انقلاب اسلامی
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام استاد عزیز
ان شالله قرارهست هفته بعد با یکی از برادران که روحیه اصلاح طلبی دارند گفتگویی درباب دانشگاه طراز انقلاب اسلامی و رویکرد دانشگاه آزاد داشته باشیم
منون میشوم نگاه و تحلیل شما را در مورد دانشگاه طراز انقلاب بدانم
اگر ممکن است منابعی روبرای مطالعه رویاین موضوع به ببنده معرفی کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز به بحث مفصل دارد. مقالهای تنظیم شده است در رابطه با «انسانِ ترازِ انقلاب» که شاید بتوانید در دل آن نکاتی را جهت بحث خود بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی
انسان ترازِ انقلاب اسلامی
از آنجایی که انقلاب اسلامی در راستای به فعلیترساندن استعدادهای نهفته در خود، پس از هر مرحلهای باید با نگاه مجددی که به خود میاندازد چگونگی ادامهی راه را معلوم کند؛ لازم است به عقلی که جایگاه این انقلاب را میشناسد نظر کنیم و آن عقلی است ماوراء عقل غربی که تنها اهداف فرهنگ غربی را مدّ نظر دارد وگرنه انقلاب اسلامی در آینده با همان خطری روبهرو میشود که در صدر اسلام با به صحنهآمدنِ مجدد عقل جاهلی روبهرو شدیم و عملاً پس از مدتی امویان توانستند معاویه را به جهان اسلام تحمیل کنند. عقلی که موجب قوام انقلاب اسلامی میشود، عقلی است که در کنار نظر به معاش مردم از نظر به عالم قدس و معنویت غافل نیست و برعکسِ عقل روشنفکریِ غربزده که از دولتها تحقق اهداف فرهنگ مدرن را مطالبه میکند، در صدد مطالبات فرهنگی و معنوی است تا بستر تربیت انسان ترازِ انقلاب اسلامی فراهم شود، انسانی که شخصیت معنوی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» را میفهمد و متوجه است حضرت امام در این انقلاب به کجا اشاره دارند.
ما در این مرحله از انقلاب موظفیم با نظر به بحثی که در مقالهی « نسبتها و تمایزات «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی» عرض شد جایگاه «دولت اسلامی» و «نظام اسلامی» را مدّ نظر قرار دهیم تا با تضارب آرائی که در بین صاحبنظران پیش میآید از دولت اسلامی و نظام اسلامی به تعریف جامعی برسیم. هرچند در این مرحله نمیتوان تعریفی قطعی ارائه داد ولی لااقل میتوان به تعریفی نایل آمد که نسبت به «انقلاب اسلامی» و «نظام اسلامی» و «دولت اسلامی» قابل توجه باشد و امکان تفکر بر روی این سه موضوع را فراهم آورد. ما در موقعیتی قرار داریم که اگر صاحبان اندیشه جایگاه دولت و نظام اسلامی را نسبت به انقلاب روشن نکنند، میراثخوارانی که همیشه به دنبال فرصتاند تا کارهای گرانبهای تاریخ را به نفع خود مصادره کنند بیکار نمینشینند و با طرح عقل روشنفکری غربی که پاسدار ارزشهای فرهنگ مدرنیته است، طوری دولت را تعریف میکنند که هیچ نسبتی با اهداف انقلاب اسلامی نداشته باشد و عملاً انقلاب اسلامی را از رسالت تاریخی خود در حجاب میبرند.
وظیفه داریم از خود بپرسیم حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» با طرح انقلاب اسلامی به کجا اشاره داشتند و چه هدفی را دنبال میکردند و راه رسیدن به آن هدف از کجا باید شروع شود؟ و نسبت دولت اسلامی با آن اهداف چگونه باید باشد. حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» دوم فروردین سال 1368 یعنی در آخرین پیام خود میفرمایند: «مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسئولين را از وظيفهاى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در ادارهی هرچه بهتر مردم بنمايد، ولى اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند».[1]
انقلاب اسلامی در صورتِ آرمانی خود به عنوان مقدمهی ظهور حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» و در راستای رسالت آن حضرت بنا دارد زندگی زمینی بشر را به آسمان معنویت متصل گرداند و چرخش تاریخی که رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» در توصیف حرکت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» مطرح کردند باید از همین جنس باشد.[2] و از این لحاظ ابتدا باید با دقت بیشتر به انقلاب اسلامی و جایگاه آن بنگریم تا جایگاه نظام اسلامی و دولت اسلامی را بر اساس هدفی که در پیش داریم تعیین نماییم ، همچنانکه همیشه حُسن و قبح هرچیزی را براساس هدفی که در پیش داریم تعیین میکنیم. در رابطه با این که ابتدا باید بتوانیم انقلاب اسلامی را درست بنگریم مطالبی به عرض میرسد:
1- آیا انقلاب اسلامی ظرفِ ظهور ارادهی خاص الهی در این تاریخ جهت عبور از ظلمات دوران و تعالی بشر به زندگی قدسی است، یا طرحی است که صرفاً توسط حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» بدون نظر به عالم قدس و معنا ارائه شده؟
2- برای جواب به سؤال فوق لازم است به شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» نظر کنیم که آیا صرفاً مثل یک دانشمند اسلامی تئوری انقلاب اسلامی را مطرح کرد
ند؟ و یا همچون فقیهی حکیم و عارفی دغدغهمند در ذیل فرهنگ مهدوی دغدغهی تغییر تاریخ را داشتند و خداوند مطابق دغدغهی آن مرد الهی راهکاری مطابق ظرفیت این زمان را بر قلب او اشراق نموده آنهم با خصوصیاتی که هر نوع تجلی معنوی و اشراقی با خود به همراه دارد؟ آن طورکه حضرت صادق«علیهالسلام» در این رابطه مىفرمايند: رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» فرمودند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ يَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»؛ در هر قرنی انسانهاى متعادل و عدولى هستند كه اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون و ادعاهاى جاهلين را از آن دور مىگردانند، همانطور كه كورهى آهنگران پليدى و چركى آهن را پاك مىكند.( بحارالأنوار، ج 27، ص 222)
وقتی توانستیم جایگاه امام«رضواناللّهتعالیعلیه» را به عنوان عدول این قرن بنگریم و نیز وقتی متوجه بودیم که حضرت رضا«علیهالسلام» در رابطه با شخصیتهایی همچون امام خمینی میفرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بندهاى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينهى او را گشاده مىگرداند. تا در مديريت خود كوچكترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مىشود كه در جوابگويى به نيازهاى جامعه در نمىماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مىگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[3] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. با توجه به این دو امر میفهمیم ما از طریق حضرت امام وارد تاریخ دیگری خواهیم شد که آن تاریخ، تاریخی است جدایِ تاریخی که فرهنگ مدرنیته در مقابل بشر امروز قرار داده.
3- با توجه به اینکه قرآن در وصف حضرت حق میفرماید: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ»(الرّحمن/29) و با نظر به اینکه به تعبیر علامه طباطبایی«رحمةاللّهعلیه»؛ ربوبیت عبارت است از «خلق بعد از خلق»،[4] هر تاریخی ظرف ظهور ارادهی خاصی از حضرت حق است که انسانها برای رجوع به حق باید در متن آن تاریخ با حق مأنوس شوند وگرنه با خدای انتزاعی و ذهنی زندگی خواهند کرد، نه با خدایی که هرلحظه برای هدایت ما در حال تجلی است، در آن صورت عملاً هیچ اُنسی بین آن ها و خدا برقرار نمیشود. زیرا با خدایی که در این تاریخ ظهور کرده است مأنوس نیستند و عقل و قلب مناسبِ احساس ارادهی الهی در دوران خود را در خود رشد ندادهاند.
4- راز اینکه با آمدن پیامبر بعدی، تأکید بر باقیماندن بر دین قبلی کفر محسوب میشود، آن است که اگر مؤمنین با آمدن پیامبر جدید با خدای قبلی زندگی کنند عملاً با نور اسماء الهی که فعلاً در این دین ظهور کرده مأنوس نیستند و خدایی را میپرستند که در ذهن خود دارند. در حالیکه اگر حقیقتاً با خدای پیامبر قبلی مأنوس بودند باید با نور آن خدا در جلوهای که مناسب زندگی دینی در امروز آنان است آشنا باشند و ببینند چگونه آن خدا در مظهری بس متعالی ظهور کرده.[5]
5- بزرگان فکر و اندیشه متذکر میشوند که تحولات تاریخی ابتدا در دلها رخ میدهد و از این جهت دلها دگرگون و خواستنها عوض میشود زیرا دلها متأثّر از ارادهی خاص حضرت حق در دوران خود میباشند و وظیفهی اندیشمندان، که آنها نیز از تجلیات ارادهی الهی متأثّرند، متذّکرکردن انسانها است در راستای ارادهی الهی تا سستی و تنبلی و امیال نفس امّاره، مردمان را از تجلیات الهی محروم نکند و کار اصلی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در این زمان و وظیفهی همهی ما در این فضا میتواند قابل توجه باشد. در این رابطه حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند: در حکمت داود هست: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ»(الكافي، ج2، ص 116.) بر عاقل است که زمانهاش را بشناسد و براساس شأنش با زمانهاش برخورد کند و زبان خود را از هرگونه سخنگفتن که مطابق زمانهاش نيست باز دارد.
در فهم آنکه تحول تاریخی ابتدا به ارادهی الهی در دلها رخ میدهد همین بس که آن عارف کامل که متوجه ظهور ارادهی الهی در این تاریخ بود فرمود: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمىگردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمىكند»،[6] و مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» با نظر به چنین جایگاهی که از حضرت امام یافتهاند میفرمایند: «ملت ايران با رهبرىِ آن مرد عظيمى كه بلاشك خداوند لمعهاى و لمحهاى از انوار طيبه در وجود او قرار داده بود، دنبالهى همان راه را بهكار گرف
ت».(21/ 11/ 1390)
6- انقلاب اسلامی مثل هر مخلوقی با نظر به علت ایجادی و اهدافی که در آن مطرح است شناخته میشود. حال اگر متوجه باشیم انقلاب اسلامی، اشراق و تجلی نور ارادهی الهی بر قلب امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» است، آنهم مطابق دغدغهی حضرت امام جهت تغییر تاریخ ظلمانیِ استکبار و با هدف رجوع به خدای مهدیg، خداوند در همین راستا قلب مردم را نیز آمادهی چنین حضوری در این تاریخ کرده است. پس نگاه صحیح به انقلاب اسلامی و به مردم وقتی پیدا میشود که در همین فضا باشد وگرنه ما در تاریخی که انقلاب اسلامی شروع کرده است زیست نمیکنیم و خواسته یا ناخواسته ناظر بر به بنبسترسیدن طرحهای فرهنگی خود خواهیم بود،[7] و دیر یا زود مردمی که مایلاند متذکر نوری باشند که در این تاریخ بر قلبهایشان تجلی کرده به ما پشت میکنند، زیرا ما با عقلی که به کمک آن میتوان از غرب عبور کرد و به انقلاب اسلامی نظر نمود با آنها سخن نگفتهایم.
7- اگر پذیرفتیم حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» مظهر سلوکِ علمی و عملی این تاریخ است و هراندازه این واقعیت را نادیده بگیریم گرفتار بیفکری دوران خود هستیم، باید از خود بپرسیم چگونه باید در ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» سلوک کرد تا در تاریخی زندگی کنیم که راه به سوی خدایِ حیّ و قیّوم دارد و ما را به حضوری برتر یعنی به تاریخ ظهور مهدی«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» میرساند. در این رابطه دولت اسلامی چگونه باید باشد که بیرون از اهداف انقلاب عمل نکند و زبانی که در کام دارد زبان مردم باشد؟
8- امیدوارم انتظار نداشته باشید برای ورود به چنین سلوکی و چنین تاریخی، این عقلِ گرفتارِ فرهنگ مدرنیته کافی باشد و به دنبال ورودی باشید که هیچ آرامشی را در فضای استیلای فرهنگ مدرنیته به هم نزند و هیچ خلاف عادتی در آن ظهور ننماید. آیا باید سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت روحاللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» چیزی باشد مثل آنچه از دنیای مدرن میشناسید؟[8] و یا با چرخشی که باید در تاریخ رخ دهد ما نیز خود را آمادهی حضور در ساحتی دیگر از تفکر بنماییم؟ و دولتمردانی را انتخاب کنیم که در تراز چنان تحولی باشند؟
9- اگر متوجه شدهاید که جریانهای فکریِ وفادار به انقلاب در این تاریخ در نشستهای خود از یک نوع عدم انگیزه و عدم رقابتِ تاریخساز با محافل سکولاریستی رنج میبرند باید ریشهی آن را در ضعف تعمّقی دید که نسبت به حضور تاریخی انقلاب اسلامی در این دوران دارند و آن ضعف را باید در عدم ارتباط سلوکی با ملکوت حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» جستجو کنیم؛ دو موضوعی که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» بهخوبی شناختهاند و درنتیجه به عالیترین شکل خودشان جلو میروند و تلاش دارند ملت را نیز در این مسیر راهنمایی کنند، در مسیر حضور در تاریخی که انقلاب پدید آورده و در مسیر سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه».
10- مسلّم انقلاب اسلامی با بالندگیِ خاصی در حال ظهور در این تاریخ است و با شناخت هرچه عمیقترِ جایگاه تاریخی آن توسط دولتمردان آنها نیز بهتر میتوانند رسالت خود را انجام دهند.
ذات و گوهر انقلاب اسلامی از آنجهت که از طرف خدایی حکیم اراده شده، تفکر است و هر کس بیشتر تلاش کند حقیقت آن را درک کند، بیشتر به تفکر تاریخی خود نزدیک شده است. نزدیکی به انقلاب اسلامی به عنوان حقیقتی وجودی، با نظر به مناظری که گوهر آن را نشان میدهد ممکن است و نه از طریق فهم چیستی و ماهیت آن در قالب علم حصولی. کسی که میپرسد انقلاب اسلامی چیست؟ بداند هرگز امکان فهمیدن انقلاب اسلامی را پیدا نخواهد کرد و انقلاب اسلامی در مقابل سؤال از چیستیاش در حجاب میرود. ولی کسیکه سعی میکند حضور انقلاب اسلامی را در جهان امروز و در مظاهر آن بنگرد میتواند انقلاب اسلامی را بیابد و رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» بدین لحاظ دائماً متذکر میشوند که حضور انقلاب اسلامی را در شکستهای ممتد آمریکا در صحنههای مختلف بنگرند و این یعنی نظر به حقیقت انقلاب در مظاهر مختلف.
11- کلید ورود به انقلاب اسلامی با نگاه اشراقی و با تعالی عقل قدسی در شناخت شخصیت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» نهفته است که اگر ایشان را عارفی سالک دانستیم باید بدانیم عارفان خود را طوری تربیت میکنندکه بتوانند رابطهی قلبی با عالم ملکوت برقرار کنند و همواره خود را در معرض فیوضات الهی قرار میدهند تا خداوند مطابق دغدغهی آنها اشراقات لازم را بر قلبشان بنماید و در این رابطه دو موضوع استکه باید بررسی شود: یکی شخصیت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و مقام عرفانی او، و دیگر تفاوت اشراقی که بر قلب عارفان دغدغهمند متجلی میشود با تئوریهای فکری که اندیشمندان به آن میپردازند.
الف: در مورد شخصیت عرفانی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» همین
بس که مدتها در محضر آیتاللّه شاهآبادی بودهاند و به گفتهی آیتاللّه حاج شیخ مهدی حائری یزدی حتی مواقعی هم که اسفار تدریس میکردند درس اسفار ایشان بیشتر جاذبهی عرفانی داشت و اسفار را هم از نظر ابن عربی نگاه میکردند،[9] و در تفسیر سورهی حمد نشان دادند در چه جایگاهی از مقامات عرفانی هستند و چگونه به عالَم نگاه میکنند.[10]
ب: در مورد تفاوت بین موضوع تجلیات اشراقی با موضوع عقلی و استدلالی، باید روشن شود که وقتی در موضوعی تعقل میکنید تا به نتیجه برسید مجبور به داشتن قضیهای هستید با صغرا و کبرایِ خاص و نتیجهای در محدودیت صغرا و کبرایِ قضیه، ولی در موضوعات اشراقی چنانچه قلب آماده باشد با نوری از معرفت روبهرو میشوید که بر قلب شما تجلی کرده و همهی جوانبِ دغدغهی شما در آن لحاظ شده.
از آنجایی که قلب انسان همهی شخصیت انسان است وقتی حقیقتی بر قلب کسی اشراق و متجلی شود همهی شخصیت او را فرا میگیرد. در همین رابطه خداوند از یک طرف در وصف قرآن که بر قلب رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» نازل شده میفرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمينَ$ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ$ عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ»(شعراء/192 تا 194). و از طرف دیگر میفرماید: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى$ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»(نجم/3 و4) او بر اساس میل خود سخنی نمیگوید، آنچه میگوید چیزی نیست مگر وَحی الهی که بر او وَحی شده زیرا قرآن با قلب و شخصیت رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» متحد شده، بر همین اساس سنت و سیرهی رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» عین وَحی الهی است. در ذیل همین قاعده است که شخصیت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» عین انقلاب اسلامی است و ما میتوانیم از طریق سیرهی آن مرد الهی در صحنههای مختلف، انقلاب اسلامی را تفسیر کنیم و ببینیم ارادهی الهی در این تاریخ به کجا اشاره دارد؟
12- با توجه به موارد فوق معتقد هستیم انقلاب اسلامی یک حقیقت اشراقی است که بر قلب حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» تجلی کرده و در ذیل چنین اشراقی که با شخصیت حضرت امام متحد است باید اهداف انقلاب اسلامی را در نظام اسلامی و در دولت اسلامی به فعلیت رساند که البته این راهکارهای خاص خود را دارد و انسانی تراز خود را میطلبد و رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» در سخنان خود پس از اعلام پیروزی آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور، از کارهای زمینمانده سخن به میان آوردند که باید به آنها بپردازیم. آیا یکی از مهمترین کارهای زمینمانده، تربیت انسانهایی نیست که باید با عقل قدسی و معرفتی ربّانی متوجه حقیقت انقلاب اسلامی باشند و در سلوکْ ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» بتوانند در آینده امور اجرایی دولتها را مطابق اهداف انقلاب اسلامی مدیریت کنند و امید دشمن را که با تکیه بر امیال قشر خاکستری مردم -که تحت تأثیر فرهنگ و عقل غربیاند- میخواهد انتخابات را به نفع خود مصادره کند، به یأس تبدیل نمایند؟
13- در روايت بسيار ارزشمندى از امام صادق«علیهالسلام» داريم: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِي أَقَالِيمِ الْأَرْضِ فِي كُلِّ إِقْلِيمٍ رَجُلًا يَقُولُ عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ أَمْرٌ لَا تَفْهَمُهُ وَ لَا تَعْرِفُ الْقَضَاءَ فِيهِ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ وَ اعْمَلْ بِمَا فِيهَا»[11] وقتى قائم قيام كند به هر ناحيه از نواحى زمين كسى را مىفرستد و مىگويد تعهد و پيمانت-دستورالعملات- در كف دست تو است، چون امر مهمى به تو روى آورد كه تو آن را ندانى و در انجام آن سرگردان شوى، به كف دستت بنگر و تصميم خود را بگير و عمل كن. در ذيل اشراق مهدى«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» هر كدام از ياران حضرت دريچهاى مىشوند كه عالم غيب و معنا بر قلبشان گشوده مىگردد. رابطه اشراقی با امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» پیدا کردن از این سنخ است و قرارگرفتن در ذيل فرهنگ دينى وقتى به صورت اشراقى واقع شد، موجب میشود تا جان و قلب انسان تحت الشعاع آن اشراق قرار گیرد و انسان ترازِ انقلاب اسلامی ،انسانی است که با نظر به سیره و رهنمودهای حضرت امام متذکر اشراقاتی میشود که بر قلبش وارد میشود و میتواند در هرجایی که هست وجهی از وجوه حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» باشد همچنانکه یاران حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» در هرجا که میباشند وجهی از آن حضرتاند و از اشراقاتی که در ذیل وجود مقدس آن حضرت دارند راه را از چاه باز میشناسند. و ما در انقلاب اسلامی شخصیتهایی مثل مرحوم شهید چمران و سرداران بزرگ دفاع مقدس را از این جنس مییابیم و از همه مهمتر مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» است که در فضای اشراقی که بر قلب مبارک حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» شد، زیست مینمایند و جامعه انفلابی را راهنمایی میکنند. لا
زم است در این انقلاب که مقدمهی فرهنگ حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» است این فرهنگ شروع شود تا انسان ترازِ انقلاب اسلامی در همهی جوانب به صحنه آید.
والسلام
[1]- صحيفهی امام، ج21، ص: 325)
[2]- مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» میفرمایند: واقعاً حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» انسان عجيبى بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اينكه بگوييم تفضّل الهى بود براى اينكه چرخشى در تاريخ و در حركت قافلهى عظيم بشرى بهوجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مىشد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد».(بيانات در تاريخ: 1/3/ 1369)
[3] - تحف العقول، ص 443
[4] - در رابطه با معنای ربوبیت و «خلق بعد از خلق» نظر به مبحث حرکت جوهری ملاصدرا شده که میفرماید در هر مرتبه از حرکتِ مخلوق با تجلیات الهی قوهای از آن مخلوق به فعلیت تبدیل میشود و در مرتبهی بعدی تجلی الهی همان تجلی قبلی نیست بلکه تجلی دیگری است تا قوهی بعدی را به فعلیت تبدیل کند. مثل وقتی فیض خداوند کودک چهارساله را برای رسیدن به سن پنجسالگی ربوبیت میکند و سپس فیضی که افاضه میکند برای رساندن کودک پنجساله به شش سالگی است فیض جدیدی است، و بدین لحاظ همواره فیض الهی جدید است و خلق جدیدی را به صحنه میآورد و این معنای ربوبیت الهی یا «خلق بعد از خلق» است و ما همواره با فیض جدیدی روبهرو هستیم همان طور و قرآن در مورد کفار میفرماید :« بَلْ هُمْ في لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَديدٍ » (سوره ق/15) ان ها در آفرينش جديد ترديد دارند.
[5] - عنایت دارید که شما باید به همهی پیامبران قبلی به عنوان رسولان خدا ایمان داشته باشید، ولی نباید به دین پیامبران قبلی ایمان داشته باشید.
[6] - صحيفه امام، ج1، ص: 303
[7] - یک روز تبلیغات وهّابیّت مسئلهمان میشود و یک روز عرفانهای نوظهور.
[8] - کاری که بعضی از روشنفکران مذهبی در صدد آن هستند تا انقلاب اسلامی را بر وفق اصول تجدّد تفسیر کنند زیرا متوجه هیچ عقلی ماوراء عقل تجدّد نیستند، ولی فرزندان واقعی حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» آن مرد الهی را عقلی حتی برتر از عقلِ حکمت و عرفان رسمی میدانند.
[9] - نامهی فرهنگ، شمارهی 17، ص 104
[10] - در رابطه با مقام عرفانی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» کافی است به مقدمهی کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافة والولایه» از استاد سیدجلالالدین آشتیانی رجوع فرمایید که میفرماید: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مىباشد. مرحوم امام خمينى كتاب سرّ الصلاة، كه بهحق اثرى است بىنظير، و شرح دعاء السحر، و اثر حاضر را به زبان عرفان- كه لسان خاص اين قبيل از آثار است و جز خامه كمل از ارباب عرفان هيچ قلمى را توانايى آن نيست كه اثرى قابل دوام و كتابى كه حق مطلب عرفانى را ادا نمايد به وجود آورد. در نحوهی سير يا سريان، و به عبارت ديگر، ظهور حقيقت «نبوت تعريفيه» و ولايت محمديه و علويه در كافه ذرارى وجود، مطالب دقيق و تحقيقي به قيد تحرير آوردهاند كه خاص خواص و در بعضى از موارد ابتكارى است. مرحوم امام، أعلى اللّه درجته في المراتب العلمية و العملية، در ذوق و سليقه علمى و پرهيز از ذكر مطالب غير لازم نظير ندارند. يكى از علل جاذبه قابل توجه در آن بزرگ زمانه، علاوه بر نظم و ترتيب خاص در درس و بحث، جامعيت او بود.
[11] - بحارالانوار، ج 52، ص 365- محمدبن ابراهيم نعمانى، الغيبه، ص 319
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25083
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25084
💠به این «ده نکته» فکر کنید
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام و خدا برکت
استاد چجوری میشه چهار چوب طبع شکست مرد وار بعد از آن در غار وحدت کرد قرار؟؟؟؟
من خسته شدم
نمیدونم چرا مردم خسته نمیشند...؟
ولی من خستم
بسیار خسته...
اما امیدی هست که هر دردی را پنجه می کشد...
)ای رود مهربان از روز وصلمان چیزی بگو به من، من کم تحملم چیزی بگو گلم)
من همون بنده ایم که در اوج جوانی از دنیا رو گرفتم و به سوی او رو آوردم.
بخت جوان یار ما ، دادن جان کار ما ، قافله سالار ما فخر جهان مصطفی
اگر دل نا امید من را به کلامی امید وار کنید،چه کار بزرگی کرده اید...
من چه میدونستم که چیز هایی که میدیدم چه قدر عالی بود دراومدم بهش گفتم برو و بهتر و در دست تر بیا تا که گوشمو گرفت و گفت حمد و ستایش گو که این رحمت خداست ،از آن روز، روز و شب را میشمارم روز و شب...
اما آنگونه نماند اینگونه نیز نماند
درسته ضعیفم اما با منصفی در قمارم که او برنده است و برد او برد من است...
فقط بشینید و تماشا کنید
یادمه فرمودید محمد تو نمیتونی ،مگه از اولش من تونستم؟؟؟ همش خودش بود و همش خودش هست من اینو اثبات می کنم...
من محمد مرادیم پسر حاج آقا مرادی
اگر اینو نوشتم فشار روم بود باید میگفتم
این اواخر دیگه کنترل ندارم هیچ هیچ
چرا اونروز با انگشتتون روز وصل را کشیدید که من اینجوری دیوونه بشم؟؟؟
چیزی ازم باقی نذاشته سر تا پا عشق شدم
خیلی خستم...
در بی خبری ماند چه هشیار و چه مست
این نباشد چاره بنده ره مانده پست
آه
حُب
فرمودید قرآن را بفم چیه :در یک جمله بگم در ایات عذابش جز محبت او ندیدم
حالا شما بگین با این همه بدهکاریپیش روی او چکار میشه کرد؟؟؟
شما بگین با این همه جوانیو تنهایی چکار باید کرد؟؟؟
شما بفرمایین با این همه راه که او دارد برای بندگی چگونه می شود من به درد نخور بمانم؟؟؟
شما بفرمایین من الان محتاج یک جمله شما هستم
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کردم بد نیست به این «ده نکته» فکر کنید:
🔻نكته اول
✅مقدس يا نا مقدس بودن انسان
آشتى با خدا از طريق آشتى با خود راستين، نگرشى است به عالم و آدم به صورتى كه هر چيزى در اين نگرش معناى خاصى مىدهد و چهره مقدس عالم و آدم رخ مىنماياند. راستى انسان را چگونه ببينيم؟ مقدّس يا نامقدّس؟ آيا مىتوان انسان را به طرزى نگاه كرد كه در عين واقعىبودن، پنجرهاى باشد براى نظر به مقدسترين واقعيت هستى، يعنى خدا؟ و اگر انسان بتواند از طريق آشتى با خود پنجره نظر به حق گردد، آيا هيچ جنبهاى جز مقدس بودن برايش مىماند؟ آيا اين انسان ديگر گوشت و استخوان است يا منظرى بسيار متعالى؟ و آنهايى كه انسان را در اين راستا موجود قدسى نمىبينند، مگر نه ايناست كه بسيارى از ابعاد متعالى او را ناديده گرفتهاند؟ راستى اينها از انسان چه چيزى مىبينند؟ ما آزاد نيستيم تا انسان را از سر خود مقدس بشماريم، ولى موظفيم جنبههاى مقدس او را ناديده نينگاريم و از رمزهاى وجود او روى برنتابيم و واقعيت معنوى او را انكار نكنيم، واقعيتى كه در خود راهى به سوى خدا را دارد، واقعيتى كه اگر با خدا در انس نباشد غم غربتش در اين دنيا او را از پاى درمىآورد، چرا كه خود را از جهان خدايى محروم داشته و به كوير نامقدس تن گرفتار شده.
🔻نكته دوم
✅درك غم غربت
انسان به صورتى شگفتانگيز در طلب بازگشت به آن عالم مقدسى است كه خود را در آنجا آرام مىبيند، ولى راه بازگشت را نمىشناسد، وقتى خود را به عنوان پنجرهاى مقدس شناخت، اين بازگشت را شروع مىكند و در فرهنگ مؤمنين به عالم معنا قدم مىگذارد و ديگر مسئوليتى خاص نسبت به بودن خود احساس مىكند، كه اين مسئوليت، غير از آن چيزى است كه انسان متجدّد نسبت به بودن خود دارد. او ديگر غم غربت از عدم ارتباط با حق را مىفهمد و آرزوى زندگى كردن در قرب خدا در جان او سر برمىآورد و معنا پيدا مىكند و به نمونههايى از انسانها دل مىبندد كه فوق زمين و زمان، زندگى را طى كردند و مىكنند، از روزمرّگىها آزاد است و در عالم معنوى خود رمز و رازهايى را اندوخته دارد. از دنياى تاريكِ ابهامات به آسمان شفاف معنويت نظر دارد، حتى چنين انسانى طبيعت را به مانند مادر و پرستارى مىشناسد كه پروردگار انسانها براى پروريدنِ او آن را آفريده و لذا با طبيعت به صورتى شفاف برخورد مىكند و از آن پيام پروردگارش را مىشنود و جلوه روحانى او را مىبيند. ديگر براى او طبيعت و فوق طبيعت به دوگانگى مطرح نيست، چرا كه وقتى متوجه شد خودش پنجره ارتباط با حق است، راه پنجره ديدن همه چيز را تمرين كرده است، و در اين حال در همه چيز و در همه جا يك نحوه تقدس مىيابد، وقتى حيات انسانى رشد كرد و از حيات بدنى بالاتر آمد همه چيز را در حيات مىيابد.
🔻نكته سوم
✅ راه ورود به دنياى حكمت و خلوت
اول بايد متوجه بود كه غير از آن خودى هستيم كه در سطح طبيعى با خود برخورد مىك
نيم، در اين حالت است كه كوشش خود را به سوى مقصدى متعالى شروع خواهيم كرد، و پاى در دنياى عظمتهاى وجود خود خواهيم گذارد، و دنياى حكمت و خلوت در مقابل ما گشوده خواهد شد و استعداد ارتباط با خود واقعى سر بر خواهد آورد، فقط كافى است متوجه باشيم غير از آنى هستيم كه در سطح طبيعى با آن روبهرو هستيم. انسان سرّ پروردگار است، و انسانى كه بتواند با خود خلوت داشته باشد راه ارتباط با سرّىترين اسرار الهى را پيدا كرده است، خداوند اسرارى را كه در عبارت نيايد در نزد ما گذارده است تا بنگريم و بيابيم.
اى نسخه عالم الهى، كه تويى
اى آينه جمال شاهى، كه تويى
بيرون ز تو نيست هرچه در عالم هست
از خود بطلب هرآنچه خواهى، كه تويى
🔻نكته چهارم
✅آشتى با خدا، آشتى با همه چيز
يقيناً آن حياتى حيات است كه مقدّس باشد، و حياتى مقدّس است كه در جهانى مقدّس و با خدايى كه مبناى همه تقدّسهاست بتوان به سر برد، و لذا مىخواهيم بگوييم: «آشتى با خدا، آشتى با همه چيزهاست، كه همه چيز به جهت بىخدايى ما، به ما پشت كرده بودند و ما نيز به آنها پشت كرده بوديم». و با چهره ظلمانى عالم روبهرو بوديم، ونه با چهره رحمانى و حياتمندش، و در اين حال در واقع با هيچ چيز آشنا نخواهيم بود، و هيچ چيز هم با ما آشنا نخواهد بود، و اين تنهايى واقعاً مرگ است و مرگآفرين.
🔻نكته پنجم
✅بى تفاوتى چرا؟
خودشناسى گشودن جادهاى است روبهروى انسان تا او با طى آن همواره به لايههاى عميق و بىكرانه عالم دست يابد، و وارد عالمى از وحدت شود كه هرچيز آن همهچيز است، انسان مىتواند از اين طريق به شور حياتى كه مطلوب واقعى هر انسانى است، دست يابد. در اين رهگذر انسان نسبت به خود بىتفاوت نخواهد بود تا نسبت به هر چه زمانه بر سر او آورد، تسليم شود و اميدى به دستيابى به خود برين نداشته باشد.
قدمزدن در خود برتر، قدمزدن در واقعيتى است كه در طول و عرض هستى حضور دارد. هراندازه ما با خودِ واقعى خود آشنا شويم، در تمام عوالم هستى حاضر خواهيم بود.
🔻نكته ششم
✅خود باش، تا زندگى باشى
راستى آيا قيام در خود و سير از خود وهمى به خودِ حقيقى عاملى نيست كه با اولين جرقه حيات از لابهلاى خاكستر روزمرّگى روبهرو شويم؟ تا از آن جرقه مشعلى فراهم آيد كه هم فرا راه خود را روشن كنيم و هم ديگران را دعوت به رفتن نماييم؟
از طريق آشتى با خود، راهِ دقيق نگاهكردن به عالم درون آشكار مىشود، راهى به ماوراء عالم اشياء. خودت، آرى خودِ خودت، يك انگشت اشاره به عالم لايتناهى هستى، و مىتوانى تو اى انگشت اشاره به عالم درون! از طريق خودت راه زندگى صحيح را بيابى، آنوقت كه خود را يافتى، مىبينى كه خودت يك زندگى صحيح هستى، آنكه بيراهه مىرود ناخود تو است، خود را ناخود نكن، خود باش تا زندگى باشى، و اين هم آغاز راه است و هم پايان راه، تفاوت در چگونهبودن خود است، كه چقدر خود هستيم، و چقدر از ناخود آزاد شدهايم.
🔻نكته هفتم
✅حيات است كه حيات را مىنگرد
اگر قبول دارى ايدهآلهاى «معنوى» حقيقىترين واقعيات هستند، و خودت، آرى خودت واقعىتر از تن و اندازه و وزن و مدرك و خانهات هستى، پس وقتى به خودت دست يافتهاى به واقعىترين چيزى كه در دسترس تو مىتواند باشد دست يافتهاى و در اين حال از وهم رسته و به حق پيوستهاى و در اين شرايط ديگر پاى ايمان به ميان است و نه پاى فكر و انديشه، اينجا ديگر موضوع دانائى به خود نيست، بلكه دارايى خود است، خود ما نزد خود خواهد بود، يعنى ارتباط با واقعىترين چيزى كه هر انسان دارد، اما نه ارتباط با مفهومى از خود، بلكه با نگاهى زنده به خود مىنگريم، چون در ارزيابى خود، حيات است كه حيات را مىنگرد. آرى حيات است كه حيات را مىنگرد و در آن صورت حق در منظر جان نمايان مىگردد.[1]
🔻نكته هشتم
✅روبهرويى با خود، نگاه با روشنايى خود
وقتى با خود واقعى روبهرو نيستيم هزاران سؤال ناگشوده داريم كه مىخواهيم به كمك استدلال جواب دهيم، من كارى ندارم كه بالاخره جواب مىگيرم يا نه. ولى وقتى باخودمان از طريق خودمان روبهرو شويم، يعنى وقتى با قدرت حيات، «حيات مجسم» را كه همان خودمان باشد، خود را ببينيم ديگر همه آن سئوالات بى معنى خواهند شد.
وقتى در آن اطاق با دستماليدن بر اعضاء فيل مىخواستند آن را ببينند، هركدام چيزى گفتند كه هيچكدام درست نبود. ولى:
در كف هر يك اگر شمعى بدى
اختلاف از گفتشان بيرون شدى
🔻نكته نهم
✅مراقبه؛ يعنى از دست ندادن خود
معنى زندگى به واقع مراقبهاى است جهت از دستندادن خود، و برگرداندن نظر از ناخودها به سوى خود، و مرگ چيزى جز ادامه و استمرار همين خود، و آزادشدن از سلطه طبيعت نيست. در مراقبه و در اين استمرارِ خود واقعى، انسان خود را از تاريخ و طبيعت بزرگتر مىيابد، و در اين حال هرگز لقمهاى در دهان تاريخ و طبيعت نخواهد بود، بلكه سازنده خود و سازنده زندگى خود مىباشد.
گفت: «هرك
س چشم از حرام نگاه دارد، و تن از شهوات، و باطن را آباد گرداند به مراقبت دائم، و ظاهر را آراسته دارد به متابعت شريعت، و عادت دهد تن را به خوردن حلال، فراست وى خطا نيفتد».[2]
🔻نكته دهم
✅شورش و زندگى
اگر انسان فهميد كه خداگونه است، خدا گونه زيست كردن براى او مشكل نخواهد بود، و شوريدن بر هر نارسايى كه راه جان او را به فراخناى حيات برين مىبندد براى او عين زندگى است. دعوت به قيامى كه آيه «انَّما اعِظُكُمْ بِواحِدَة، انْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى»[3] به آن دعوت مىنمايد، معناى زندگى مىگردد، و نمىتواند بهطور جمعى يا فردى به قيام قيّوم هستى، در سراسر زندگى قائم نباشد، چنين انسانى، انسان نشسته و فرو رفته و خاكستر شده نيست، انسان ايستاده و قيام كرده است، در همه جا و همه وقت و در مقابل همه موانع.
بخت جوان يار ماست، دادن جان كار ماست
قافلهسالار ما، فخر جهان مصطفاست
موفق باشید
[1] ( 1)- براى شرح اين نكته به كتاب« آنگاه كه فعاليتهاى فرهنگى پوچ مىشود» رجوع فرماييد.
[2] ( 1)- كشفالمحجوب هجويرى، سخنان ابوالفوارس شاه بنشجاع كرمانى
[3] ( 1)- سوره سبأ، آيه 46.
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25084
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
💐 حضرت امام حسین (علیه السلام) :
🔹نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شماست. از این نعمت، افسرده و بیزار نباشید.
📚 مستدرک الوسایل، ج ۱۲، ص ۲۰۹
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
پیام رسان سروش
📱 sapp.ir/lobolmizan
پیام رسان ایتا
📱 eitaa.com/lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25085
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام استاد.... نمیدونم کجای کارم میلنگه که چندین ساله هر کار میکنم نمیتونم از شر یه گناه اونم کبیره خلاص شم ، دیگه کار از بحران گذشته و به فاجعه تبدیل شده. تمام ذهنمو مشغول خودش کرده،نمیذاره دینداری کنم.. نمیذاره مباحثتونو دنبال کنم. بداخلاقم کرده، جهنمم کرده، و تو این جهنم زنو بچه و اطرافیانمم دارن میسوزن، خیلی براش دعا میکنم، توسل میجویم ، اعمالی که شیطونو دفع کنه انجام میدم، تقریبا دائما سوره ی ناس میخونم مخصوصا توی نماز (که اگه بشه بهش گفت نماز).فعالیت سخت بدنی و..و.و. ..
ولی اثر نداره... نا امید شدم...احساس میکنم هر لحظه نفس از رفتن راه نا امید شه و بدنو ول کنه بره...کم کم دیگه داره ملکه میشه... حتی به فکر رفتن پیش روانشناس افتادم.. ولی نمیخام قبول کنم که راهی که اسلام نشون داده برای اینجور موارد جواب نمیده و کامل نیست و باید راهی که بشر نشون داده رو بریم تا نجات پیدا کنیم... اگه خدایی که ازش طلب کمک میکنم خدای واقعی نیست که چه کنم که ندارمش تا ازش طلب کنم... و اگه طلبم واقعا با تمام وجود طلب واقعیم نیست خب کی باید این آهنو تبدیل به طلا کنه و طلب قلبو عوض کنه...به قول سعید حدادیان یه لباس خاکی پوشیدنو سربند یا زهرا سر کردن بلد بودیم که اونم نشد...بگید کجای کار میلنگه؟؟؟ خدایی که میشناسم خدا نیست یا طلبم واقعا گناه جوست..؟؟
شاید شمام از دست امثال من با این سوالای بیخود خسته شده باشین ولی چه کنیم که نه خدایی داریم تا ازش کمک بخاییم و نه توانی برای رفتن راه..
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در معارف عالیه هزاران کمک در این رابطه به شما خواهد کرد. چرا از «معرفت نفس» شروع نمیکنید؟ موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25085
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره25088
🔵استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام استاد عزیزم ببخشید مجبورم شبهاتم مطرح کنم ولی این شبهات دلیل بر انکارم نیست شما در صفحه 144 کتاب حقیقت نوری اهل البیت چاپ 89- فرمودید خداوند ابتدا به رسول خدا(ص) دستور داده بود که این پیام برائت را به مشرکان برسان بعد با نزول جبرائیل یک نکته ای به موضوع اضافه شد مبنی بر اینکه اینجا باید ان کسی که پیام را می رساند باطنا هم با ارائه این ایات را دفع کند-- سوال من اینجاست چرا خداوند ازابتدا پیام را به گونه ای نداده که از همان اول امام علی به جای ابوبکر برود؟مگر نمیدانسته که باطنا هم باید پیام برسد؟ در این نوع نوشتار اینطور تصور می شود یاباید پیامبر امتحان شود که ببیند چه کسی را می فرستد؟ که بعید می بینم با توجه جایگاه امام علی پیامبر بخواهد کسی را جایگزین امام علی کند یا اینطور به ادم القا میشه پیامبر تصور نکرده اطلاع رسانی این پیام باید از طریق فرد خاصی صورت بگیرد یا نعوذبالله خداوند بعدا به این نتیجه رسیده که فرد خاص چون امام علی باید بره عذر میخوام من بابت حدیث مشکلی ندارم اما نوع فرمایش شما برای من ایجاد شبه کرده لطفا توضیح بفرمایید چرا در طی دو پیام وحی موضوع برائت مطرح شدکه سبب شد پیام از ابوبکر گرفته شود و به امام علی انتقال داده شود البته بر اساس شبهات بنده سپاسگزارم
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه واقع شده آن بود که عرض شد. شاید بتوان گفت در ابتدای امر، تنها یک ارادهی کلّی تحت عنوان «برائة من اللّه» به میان آمد و وقتی ظرفیت لازم فراهم شد قدمی بیشتر مطرح گشت که آن پیام به کمک حضرت علی«علیهالسلام» اعلام شود. شاید هم خداوند میخواست نشان دهد که به هر صورت نسبت به نزدیکی امیرالمؤمنین«علیهالسلام» به پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» نظر خاصی دارد. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/25088
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال وصدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan