eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
477 دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
10هزار ویدیو
78 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مداحی آنلاین
🎊درودهای خدا بر تو پرستار ❣️که هستی ناجی و دلسوز بیمار 🎊ادامه می دهی راه کسی را ❣️که هست الگوی صبر و عشق و ایثار 🎊 ❣️ 🎊 ♨️ @Maddahionlin 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 در طول این مدت ، من تقریباً هر یک ماه به ایران برمی گشتم و ارتباط تلفنی با مصطفی داشتم ، اما مدام نگران بودم که چه می شود ، آیا این زندگی همین طور ادامه پیدا می کند؟ ☄تا اینکه جنگ کردستان شروع شد . آن موقع من لبنان بودم و وقتی توانستم در اولین فرصت خودم را به ایران برسانم دیدم مثل همیشه مصطفی در فرودگاه منتظرم نیست . برادرش آمده بود و گفت دکتر مسافرت است . آن شب تلویزیون که تماشا می کردم دیدم اسم پاوه و چمران زیاد می آمد . فارسی بلد نبودم . فقط چند کلمه و متوجه نمی شدم ، دیگران هم نمی گفتند . خیلی ناراحت شدم ، احساس می کردم مسئله ای هست ولی کسانی که دورم بودند می‌گفتند: چیزی نیست ، مصطفی بر می گردد . هیچ کس به حرف من گوش نمی کرد. مثل دیوانه‌ها بودم و دلم پر از آشوب بود . ⚡️روز بعد رفتم دفتر نخست وزیری پیش مهندس بازرگان . آنجا فهمیدم خبری است ، پیام امام داده شده بود و مردم تظاهرات کرده بودند . پاوه محاصره بود . به مهندس بازرگان گفتم: من میخواهم بروم پیش مصطفی . به دیگران هر چه می گویم گوش نمی دهند . نمی گذارند من بروم. 💟فردای آن روز بازرگان اورا خواست و با لبخند گفت: مصطفی خودش کسی را فرستاده دنبالتان . گفته غاده بیاید . غاده گل از گلش شکفت . از اول می دانست که محال است مصطفی بداند او اینجا است و نگذارد بیاید ، حتی اگر جنگ باشد . مصطفی راضی است او برود پاوه و آن قدر عزیز و عاقل است که "محسن الهی" را دنبال او فرستاده ، محسن را از لبنان از آن وقت که به موسسه آمد و مدتی تعلیم دید ، می شناخت. ✅البته من وقتی رسیدم پاوه ، آن جا از محاصره در آمده و آزاد شده بود. مصطفی هم نبود. او را روز بعد دیدم . وقتی آمد همان لباس جنگی تنش بود و خاک آلود ، یاد لبنان افتادم. من فکر میکردم کلاشینکف ولباس جنگی مصطفی در ایران دیگر تمام شد ، ولی دیدم همان طور است ، لبنانی دیگر . 🔹مصطفی به من گفت: می خواهم در کردستان بمانم تا مسئله را ختم کنم و دنبالتان فرستادم چون در تهران خانه نداریم و شما اینجا نزدیک من باشید بهتر است. از من خواست مراقب باشم و جریان را بنویسم مخصوصاً برای روزنامه های کشورهای عرب . مصطفی می گفت و من می نوشتم . 🌙نزدیک یک ماه در کردستان با او بودم . از پاوه به سقز ، از سقز به میاندوآب ، نوسود ، مریوان و سردشت . مصطفی بیشتر اوقات در عملیات بود و من بیشتر اوقات ، تنها . زبان که بلد نبودم . قدم میزدم تا بیاید . گاهی با خلبانان صحبت می کردم ، چون انگلیسی بلد بودند ... ⚡️در نوسود که بودیم من بیشتر یاد لبنان می افتادم ، یاد خاطراتم ، طبیعت زیبایی دارد نوسود ، و کوههایش بخصوص من را یاد لبنان می انداخت . من ومصطفی در این طبیعت قدم می‌زدیم و مصطفی برای من درباره این جریان صحبت می کرد، درباره کردها و اینکه خودمختاری می خواهند ، من پرسیدم: چرا خود مختاری نمی‌دهید ؟ مصطفی عصبانی شد و گفت: عصر ما عصر قومیت نیست . حتی اگر فارس بخواهد برای خودش کشوری درست کند ، من ضد آنها خواهم بود . در اسلام فرقی بین عرب و عجم و بلوچ و کرد نیست . مهم این است ، این کشور پرچم اسلام داشته باشد .🇮🇷 البته ما بیشتر روزهای کردستان را در مریوان بودیم . آن جا هم هیچ چیز نبود . من حتی جایی که بتوانم بخوابم نداشتم . همه اش ارتش بود و پادگان نظامی و تعدادی خانه های نیمه ساز که بیشتر اتاقک بود تا خانه . در این اتاق ها روی خاک می خوابیدیم ، خیلی وقتها گرسنه می ماندم و غذا هم اگر بود 🍉هندوانه و پنیر. خیلی سختی کشیدم . یک روز بعداز ظهر تنها بودم ، روی خاک نشسته بودم و اشک می ریختم . 💟غاده تا آن جا که می توانست نمی گذاشت که مصطفی اشکش را ببیند ، اما آن روز مصطفی یکدفعه سر رسید و دید او دارد گریه می کند. آمد جلو دو زانو نشست شروع کرد به عذر خواهی . 🔹گفت: من می دانم زندگی تو نباید اینطور باشد . تو فکر نمی کردی به این روز بیفتی . اگر خواستی می توانی برگردی تهران . ولی من نمی توانم ، این راه من است ، خطری برای خود انقلاب است . امام دستورداده که کردستان پاک سازی شود و من تا آخر با همه وجودم می ایستم. غاده ملتمسانه گفت: بیایید برگردیم ، من نمی توانم اینجا بمانم . مصطفی گفت: تو آزادی ، می توانی برگردی تهران. چشمهایش پرآب شد . 🔸گفت: می دانی که بدون شما نمی توانم برگردم . این جا هم کسی را نمی شناسم با کسی نمی توانم صحبت کنم. خیلی وقتها با همه وجود منتظر می‌نشینم که کی می آیید و آن وقت دو روز از شما هیچ خبری نمی شود. مصطفی هنوز کف دستهایش روی زانوهایش بود، انگار تشهد بخواند، گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر خدا بمانید نه بخاطر من... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 نماز هدیه به امام زمان علیه السلام 🌕 یکی از راه های ارتباط و انس با امام عصر ارواحنا فداه هدیه و پیشکش کردن اعمال مستحب به ساحت مقدس آن حضرت است که می تواند مسیر دوستی با ایشان را هموار کند. ازجمله اعمالی که برای هدیه به محضر آن حضرت توصیه شده، نمازی دو رکعتی است که سید بن طاووس، در «جمال الاسبوع» آن را ذکر کرده است و بدین شرح است: 🔵 این نماز مانند نماز صبح دو رکعت است اما فقط بعد از ذکر رکوع و سجده در هر رکعت باید سه مرتبه ذکر «صلّی الله علی محمّدٍ و آله الطاهرین» را بیان کرد. همچنین، بعد از اتمام‌ نماز می گوییم : «اللّهمّ أنتَ السَّلام و مِنکَ السَّلام، یا ذَا الجلالِ و الإکرامِ صلِّ عَلَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ الطّیبین الطّاهرین الأخیار، و أبلغهم منّی أفضلَ التّحیّةَ و السلامَ. أللّهمَّ إنّ هاتَینِ الرَّکعَتَیْنِ هَدیَّةٌ مِنّی إلَی عَبْدِکَ وابْنِ عَبْدِکَ و وَلیِّکَ وابْنِ وَلیِّکَ سِبْطِ نَبیِّکَ فی أرضِکَ و حجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ، یا وَلیَّ المُؤمِنینَ، یا وَلیَّ المؤمنینَ، یا ولیّ المؤمنینَ.» 📚 جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص ۲۹ 🌺 در کتاب مکیال المکارم در وظیفه شماره ۴۳ این نماز با عنوان هدیه نماز مخصوص (با اندکی تفاوت در دعای بعد از نماز) آمده است.
🌸کمترین مهربانی 💫می‌تواند این باشد 🌸که در انتهای شب 💫برای آرامش یکدیگر 🌸دعا کنیم 💫 شبتون در پناه اَمن الهی ⭐️✨🌟🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
687.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 الهی صبح را آفریدی ✨و ما را خلقتی 🌸دوباره بخشیدی 🌸خلقت دوباره ی تو را در ✨این صبح زیبا شاکریم 🌸الهـی بـه امیـد تــو 🌸 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی، تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عج) ... ❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س) به قصد زيارت ارباب بی کفن : ❤السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله أبدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السَّلامُ عَلي الحُسٓين و عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و عَلي اولاد الحُسَين وَ علَي اصحابِ الحُسَين. أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع) اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع) ❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
وقتـے خیــالــم بارگاهت را تجســم ڪــرد قلبـم دوباره دست وپاےخویش راگم‌ڪرد وقتـــے ڪہ گفتـم السلام ارباب عطشانم دریاے دلتنگـۍ چشمـــانم تلاطــم ڪــرد ســلام حضـرت عشق🌸✋ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🍂🍂🍂🍂🍂 ❣ نــامـہ ای بسیـــار زیبـــا و جــالـب ❣ از خــداونـد متعــال بـہ تمــام بنـدگــان «بســـم الله الرحمـــن الرحیـــم» 🌼🍃سوگند به 'روز' وقتی نور میگیرد و به 'شب' وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرده‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام ❣(ضحی 1تا 3) 🌼🍃افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی ❣ (یس 30) 🌼🍃 و از تمام پیامهایم روی برگرداندی ❣(انعام 4) 🌼🍃و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام ❣(انبیا 87) 🌼🍃و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری ❣(یونس 24) 🌼🍃و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری ❣(حج 73) 🌼🍃 پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید.گفتم کمکهایم درراه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی ❣(احزاب 10) 🌼🍃 تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من بسوی تو بازگشتم تا تو نیز بسوی من بازگردی که من مهربانترینم در بازگشتن ❣(توبه 118)