eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
489 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.2هزار ویدیو
70 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حروف اول اسمتون چیه؟ آ🔘10صلوات ب🔘15صلوات پ🔘5صلوات ت🔘17صلوات ث🔘20صلوات ج🔘22صلوات ح🔘25صلوات خ🔘9صلوات د🔘30صلوات ر🔘31صلوات ز🔘19صلوات س🔘3صلوات ش🔘32صلوات ص🔘18صلوات ط🔘9صلوات ظ🔘3صلوات ع🔘13صلوات غ🔘14صلوات ف🔘2صلوات ق🔘32صلوات ک🔘12صلوات گ🔘23صلوات ل🔘11صلوات م🔘22صلوات ن🔘26صلوات و🔘21صلوات ه🔘31صلوات ی🔘37صلوات 🌠🌠🌠🌠 میدونی اگه اینو بفرستی تو گروه ها و کانال ها چقدر صلوات فرستاده میشه؟😍 پس پیش قدم باش☺️🌿 ثوابش رو تقدیم کن به امام زمان(عج)💓 و به نیت شفای بیماران🌸✨
۲۵ ام روز دحوالارض ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🍃 اعمال روز دحوالارض: 🌼 ۱- غسل 🌼 ۲- روزه ▫️ روز دحوالارض یکی از چهارروزی است که درتمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و از برای روزه‌دار این روز هرچه بین آسمان و زمین است، استغفار می‌کنند. ▫️روزه اين روز همانند روزه هفتادسال است و درروايت ديگر آمده كه كفاره هفتادسال است، و هركه اين روز را روزه بدارد و شب را به عبادت به سر آورد، براى او عبادت صدسال نوشته شود. 🌼 ۳- دو رکعت نماز که مستحبّ است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شود خوانده شود و بخواند در هر رکعت: ▪️سوره «حمد» ۱ بار ▪️سوره «شمس» ۵ بار ▫️وبعدازنماز هم بگوید: ▪️لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظيمِ ▫️سپس دعاكند وبخواند: ▪️يا مُقيلَ العَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ اَجِـبْ دَعْـوَتی، يـا سامِعَ الاَْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی، وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْ عَنْ سَيِّئاتی وَما عِنْدی، يا ذَاالْجَلالِ وَالاْكْرامِ. ▫️ای ناديده‏ گيرنده‌ی لغزشها! لغزشم را ناديده‏ گير، ای اجابت كننده‌ی دعوت ها! دعوت‌هايم را اجابت كن، ای شنوای صداها! صدايم را بشنو و به‏ من رحم كن، و از بدی‌هايم و آنچه نزد من است درگذر، ای صاحب جلال و اکرام. 🌼 ۴- خواندن دعایی که شیخ طوسی توصیه نموده است: ▪️اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِی هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ ..... (متن کامل در مفاتیح‌الجنان) 🌼 ۵- زیارت امام رضا علیه‌السّلام ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
دحو الارض؛ روزِ دعا برای ظهور امام عصر 🔵 در فرازی از دعای روز دحوالارض این چنین به درگاه خداوند متعال عرضه می‌داریم: 🔹اَللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ‏ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ‏ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلاَمَهُ‏ وَ السَّلاَمُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏ 🔸خدایا بر او و بر آباء طاهرينش درود فرست و ما را از اصحاب و سپاهیانش قرار ده و در رجعتش ما را برانگيز تا اینكه در زمان دولتش، از ياوران او باشيم؛ خدایا درک ظهورش را روزیمان کن و در روزگارش ما را حاضر فرما و درود بر او فرست و سلام او را هم به ما برسان؛ که سلام و رحمت و برکت خدا بر او باد. 🔺 ۲۵ ذیقعده دحوالارض روز دعا برای فرج ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت(۳۷). « انتظار عشق» موقع ناهار ،فقط با غذام بازی میکردم و به مرتضی نگاه میکردم عزیز جون: هانیه مادر چرا نمیخوری؟ -خوردم عزیز جون ،دستتون درد نکنه خیلی خوشمزه بود (مرتضی ،از حالم فهمید که چی شده ولی چیزی نگفت) بعد از خوردن ناهار ،میزو جمع کردیم رفتم ظرفا رو شستم بعد از عزیز جون خدا حافظی کردم رفتم خونمون یه بالش برداشتم گذاشتم یه گوشه دراز کشیدم با باز شدن رومو به سمت دیوار کردم خودمو به خواب زدم مرتضی هم اومد کنارم دراز کشید و بغلم کرد مرتضی: الان باور کنم که خانم خوشگله ما، خواب تشریف دارن؟ ( چیزی نگفتم) مرتضی: این سری قرار نیست من برم ،حالا حالا ها هستم کنارت 😁،قهر نکن خانومم ( اشک از چشمام سرازیر شد ،پس بلاأخره رفتن و میره 😢) مرتضی: هانیه جان نگام نمیکنی؟ ( برگشتم سمتش ،دلم نمیخواست تو چشماش نگاه کنم ،میترسیدم بغضم بشکنه 😔) مرتضی : میخوای بریم یه جای خوب؟ چشمامو باز کردم : کجا؟ مرتضی: قربون اون چشمات بشم ،یه جایی که حال و هوات عوض میشه 😊 - بریم 😍 لباسامونو عوض کردیم و حرکت کردیم ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
قسمت(۳۸). « انتظار عشق» نزدیک یک ساعت توی راه بودیم - آقا مرتضی نمیخوای بگی کجا داریم میریم ؟🧐 مرتضی: داریم میریم کهف الشهدا ☺️ - کجاست؟ 🧐 مرتضی: بریم خودت میبینی مرتضی یه جا ماشین و پارک کرد و گفت رسیدیم بعد پیاده شدیم انگار شبیه یه کوه بود مرتضی دستمو گرفت و از کوه رفتیم بالا وارد یه غار شدیم همه جا پرچم یا حسین نوشته بود رسیدیم به ۵ تا سنگ قبر شهدای گمنام حس خوبی داشتم کنار شهدا نشستیم و زیارت عاشورا خوندیم بعد از غار بیرون رفتیم و یه گوشه نشستیم مرتضی: حالت بهتر شد؟☺️ - اره ،بهترم 😊 مرتضی : هانیه جان ، عمر دست خداست ،تو که خودت آینه عبرتی برای همه ، چرا نگرانی ؟ -( اشکام شروع کرد به باریدن ): من که جز تو کسی و ندارم، اگه زبونم لال اتفاقی بیافته برات من چیکار کنم 😓 مرتضی: اول اینکه تو تنها نیستی ،خدا همیشه و همه جا همراهته دوم اینکه ،حضرت زینب جلوی چشماش تمام خانواده شو شهید کردن ،کاری جز صبر و توکل انجام نداد ☺️ ( چیزی نگفتم ) - میشه بریم خونه مرتضی: بریم سوار ماشین شدیم و توی راه حرفی نزدیم رسیدیم خونه وضو گرفتیم اول نمازمونو خوندیم بعد مرتضی رو کرد به من گفت: خانوم خونه ،چی میخوان درست کنن😄 - ( خندم گرفت ): من جز املت چیزی بلد نیستم 😃 مرتضی: اتفاقن این غذای مورد علاقه منه 😂 شامو که خوردیم مرتضی رفت سر دفتر دستکای خودش منم یه دفعه یه فکری به ذهنم رسید رفتم سر کیفم مداد طراحی مو با یه کاغذ بیرون آوردم شروع کردم به طراحی کردن مرتضی: داری چیکار میکنی ؟ - بعدن میفهمی. 😊 بعد از اینکه طراحیم تمام شد - اقا مرتضی مرتضی: جانم ( کاغذو گرفتم سمتش) مرتضی: این منم؟😍 - نه پسر همسایه اس 😂 مرتضی: چقدر خوشتیپ بودیم نمیدونستیمااا 😎😁 - صاحبش خیر ببینه 😅 مرتضی: بله ،این که صد البته 😁 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
قسمت (۳۹). « انتظار عشق» صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم فاطمه بود - جانم فاطمه جان فاطمه: سلام عروس خانم ،خوابی دختر؟ - اره ،مگه ساعت چنده؟ فاطمه: ساعت۱۰ صبحه ( به اطرافم نگاه کردم ،مرتضی تو خونه نبود) - واااییی خاک عالم 😩 فاطمه: هیچی بابا ،تو درست بشو نیستی - چیکار کنم خو ،خوابم میاد فاطمه: اشکال نداره عزیزم بگیر بخواب - کاری داشتی زنگ زدی؟ فاطمه: عع اره یادم رفت ،میخواستم بگم مهمان نمیخوای؟ - مهمان؟ فاطمه: اره دیگه ،اگه مهمان ندارین ،ما امشب شام بیایم مزاحمتون بشیم - فاطمه من هیچی بلد نیستم درست کنم🙈نمیشه تو زودتر بیای کمک؟ فاطمه: نوچ، اگه بیام که رضا میفهمه ،بعد ابروت میره😃 - باشه خودم یه کارش میکنم ،کار نداری؟ فاطمه: نه عزیزم ،فقط یه چیز خوشمزه درست کن 😆 - کوووفت بلند شدم رخته خواب و جمع کردم رفتم داخل حیاط - مرتضی؟ مرتضی ؟ عزیز جون: هانیه جان مرتضی رفت بیرون - سلام عزیز جون ،باشه دستتون درد نکنه ( رفتم داخل خونه واسه شماره مرتضی رو گرفتم) مرتضی: سلاااام خانم خوشخواب - مرتضی کجایی؟ مرتضی: اومدم پایگاه یه کاری داشتم ،چیزی شده؟ - امشب شام فاطمه و اقا رضا میخوان بیان مرتضی: خوب بیان بالا سر - چی درست کنم؟ مرتضی : عزیزم وسیله داخل یخچال هست ،هرچی خودت میدونی بهتره همونو درست کن - باشه مرتضی : مواظب باش نسوزی - باشه خدا حافظ ( چند تا تیکه مرغ و ماهی از یخچال بیرون اوردم ،گذاشتم داخل یه ظرف ،نمیدونستم چیکار باید بکنم 😩 نشستم رو به روشون نگاهشون میکردم، موقع ظهر مرتضی اومد خونه در و باز کرد ) مرتضی: چیزی شده ؟ ( شروع کردم به گریه کردن) : من با اینا باید چیکار کنم 😭 مرتضی خندید: یعنی تو نمیدونی ؟😂 - نه 😭😭 مرتضی : صبر کن الان بهت کمک میکنم - نمیشه پخته شده شو بخریم 😢 مرتضی: چرا میشه، باید بریم رستوران میل کنیم 😂 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظرف های شام معمولاً دو تا بشقاب و یک لیوان بود و یک قابلمه وقتی می رفتم آنها را بشویم، می دیدم همانجا در آشپزخانه ایستاده، به من می گفت: کن، یا بشور یا آب بکش😊 به او میگفتم: مگر چقدر ظرف است؟! در جواب میگفت: هر چه هست، می شوییم. یک روز خانواده مهدی همه منزل ما مهمان بودند. همه با هم سر سفره نشسته بودیم. من بلند شدم و رفتم از آشپزخانه چیزی بیاورم. وقتی آمدم، دیدم همه تقریباً نصف غذایشان را خورده اند، ولی مهدی دست به غذایش تا من برگردم. سردارشهید مهدی زین الدین ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
گمنامے! تنها‌براۍ"شـهــدا"‌نیست‌ مےتونی‌زندھ‌باشۍ‌و سرباز‌‌حضرت‌زهرا‌ ۜ باشے... اما‌یہ‌شرط‌دارھ!؛ باید‌فقط‌برای‌ "خدا"کار‌کنـے نہ‌ریا"‌‌💔 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
خــدایا... به‌ڪه‌مے‌توان‌گفت جز ... ڪه‌جزتو‌ هیچ‌معشوقے جانمان‌رابه‌سامان‌نمے‌رساند... ڪه‌جزتو هیچ‌طبیبے همه‌ے‌دردهایمان‌را درمان‌نمے‌ڪند... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایــــ💖ــــــا صبحدم ☀️ امروز نیز برآمد🌸🍃 درود بر جاده‌های 🌸🍃 بی انتهای جبروتت🌸🍃 تو را عاشقانه فریاد می ‌زنم🌸🍃 چون با تڪرار🌸🍃 اسمت آرام میشوم💖 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی، تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عج) ... ❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س) به قصد زيارت ارباب بی کفن : ❤السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله أبدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السَّلامُ عَلي الحُسٓين و عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و عَلي اولاد الحُسَين وَ علَي اصحابِ الحُسَين. أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع) اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع) ❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
❣❣❣ 💚بنما رخ که جهانی به تو دل بسپارد ❣وی دامان پر از مهر تو سر بگذارد ❣می‌رود سوی گلستان خدا مرغ دلم 💚چه کنم باز هوای گل نرگس دارد الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج ☀️سلام صبحت بخیرپدرمهربانم✋❤ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
✍چقدر زیبا گفت شاعر: ﺧـﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭی ڪﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ! ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ یڪی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩۍ یڪی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩۍ یڪی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ڪﻨﺪ ﺷﺎﺩۍ یڪی ﺍﺯ ﺩﻝ ڪﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ڪﺎﺫﺏ ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ ﭼﻪ ﺯشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﭼﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮۍ خدﺍ ﺩﺍﺭﺩ ڪﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
💠 زرنگی در وقت نماز !! ✍آن روز، به مسجد نرسيده بود. براي نماز به خانه آمد و رفت توي اتاقش. داشتم يواشکي خواندنش را تماشا مي‌کردم. حالت عجيبي داشت. انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوري حمد و سوره مي‌خواند مثل اين که خدا را مي‌بيند؛ ذکرها را دقيق و شمرده ادا مي‌کرد. بعدها در مورد نحوه‌ي نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت: «اشکال کار ما اينه که براي همه وقت مي‌ذاريم، جز براي خدا! نمازمون رو سريع مي‌خونيم و فکر مي‌کنيم زرنگي کرديم؛ اما يادمون ميره اوني که به وقت‌ ها برکت مي‌ده، فقط خود خداست». 📚مسافر کربلا، ص 32، شهيد علي ‌رضا کريمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت(۴۰). « انتظار عشق» یه دفعه صدای در اومد مرتضی رفت درو باز کرد مرتضی،: به حلال زاده ،خوب موقعی اومدی😄 مریم جون: علیک سلام ،داشتین غیبت منو میکردین؟😉 - سلام مریم جون ،خوش اومدین مرتضی: بیا داخل ،مریم جان دست خودت و میبوسه مریم: چی دستمو میبوسه مرتضی: با عرض پوزش ،هانیه جان نمیدونه چه جوری باید مرغ و ماهی درست کنه ،بیا و خانمی کن کمکش کن 😁 مریم( با صدای بلند خندید ) : خواهر شوهر بازی در بیارم؟ 😂 ( خجالت کشیدم ) مرتضی : ععع مریم ،اذیت نکن ،خوبه خودت هم همین. شکلی بودی مریم: اره راست میگی😂 ،الانا هم یه موقع هایی آقا رسول غذا درست میکنه - مریم جون شما توضیح بدین من انجام میدم مرتضی : هانیه جان دیگه دیره واسه توضیح دادن بزار مریم درست کنه بعدن ازش یاد بگیر - باشه چشم مریم : وسیله ها رو میبرم خونه عزیز جون همونجا درست میکنم،اینجا فضا کوچیکه بو میپیچه خوب نیست مرتضی: هر کاری دوست داری انجام بده 😁 - شرمندم مریم جون مریم: دشمنت شرمنده عزیزم ،منم وقتی ازدواج کردم هیچی بلد نبودم ( با حرفای مریم ،یه کم حالم بهتر شد ) خونه رو مرتب کردم مرتضی هم رفت حیاط و آب و جاری کرد هوا تاریک شد ،نماز مونو خوندیم بعد زیر کتری رو روشن کردم که چایی آماده کنم مریم جون: صاحب خونه؟ رفتم درو باز کردم - جانم مریم جون : بیا عزیزم همه غذا ها آمادن ،برنج آبکش کردم بزار رو گازت دم بکشه ،موق شام غذاها رو گرم کن - دستتون درد نکنه ،واقعن ممنونم مریم جون: قربونت برم،دفعه بعد اومدم حتمن بهت یاد میدم - چشم مریم جون: من دیگه برم - بازم دستت درد نکنه، به آقا رسول و بچه ها سلام برسون مریم: چشم ،خدا حافظ همه چیز و اماده کردم صدای زنگ در اومد - اقا مرتضی ،پاشو اومدن مرتضی : چشم چادرمو سرم کردم رفتم دم در فاطمه : به به چه بوی برنگی راه انداختی - سلامت و خوردی ،شیکمو؟ 😄 آقا رضا : سلام هانیه خانم ،شرمنده مزاحمتون شدیم - سلام این چه حرفیه ،خیلی خوشحالمون کردین فاطمه رفت سر غذاها ،آروم گفت: خودت درست کردی هانیه؟ - نخیر،خواهر شوهر جان درست کرد فاطمه: خدا نکشتت 😂،بیا یه کلاس اشپزی بزارم برات - لازم نکرده ،مریم جون خودش یادم میده فاطمه: بمیرم ،بیچاره اقا مرتضی ،رنگ و روش همه پریده 😆 - کوووفت نخند ،دارم برات صبر کن 🤨 فاطمه: هانیه یه خبر بهت بدم ؟ - چی بگو! فاطمه: من باردارم ( خشک شدم از شنیدن این حرف ،نمیدونستم خوشحال باشم واسه فاطمه یا ناراحت،ولی به زور لبخند زدم) - مبارکه عزیزم فاطمه: چرا اینجوری گفتی؟ - چی جوری گفتم؟ فاطمه : انگار زیادم خوشحال نشدی - فاطمه ،آقا رضا هم میدونه؟ فاطمه: اره ،از همین الان اسمشونم گذاشته😃 - با اینکه میدونه بارداری بازم میخواد بره سوریه ؟ فاطمه( یه آهی کشید) : اره ،انشاءالله که به سلامت بر گرده - انشاءالله ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
قسمت (۴۱). « انتظار عشق» موقع شام مرتضی و آقا رضا فقط از سوریه باهم صحبت میکردن ،منم هیچی نمیفهمیدم چی دارن میگن منم فقط به فاطمه نگاه میکردم و به اون بچه ی توراهیش فکر میکردم ثانیه ها و لحظه ها اینقدر زود گذشت که نفهمیدم کی موقع خداحافظی رسید بعد رفتن فاطمه و آقا رضا، یه گوشه نشستم ، مرتضی هم بادیدن حالم چیزی نگفت ،بعد خودش ظرفای میوه رو جمع کرد و شست اومد کنارم نشست مرتضی: هانیه جان اتفاقی افتاده ( اشک تو چشمام حلقه زد) : فاطمه بارداره 😢 مرتضی خندید: خوب اینکه خبر خوبیه ،چرا تو ناراحتی؟ نکنه حسودیت شده 😉؟ - مرتضی ،اقا رضا با اینکه میدونه فاطمه بارداره بازم میخواد بره😭 مرتضی : خوب عزیز دلم ،رضا هم میره واسه ناموسش بجنگه ، که یه موقع پای این حرومیاا به ایران باز نشه - بازم توجیه خوبی نیست 😭 مرتضی: توکل کنین به خدا ،انشاءالله که به سلامت بر میگرده تا صبح خوابم نبرد ، با صدای اذان صبح بلند شدیم و نمازمونو خوندیم دوباره دراز کشیدم و خوابم برد با صدای در بیدار شدم نگاه کردم مرتضی نیست صداش از داخل حیاط میاومد که داشت باعزیز جون صحبت میکرد پنجره رو باز کردم - سلام مرتضی: سلام بانوو ،چرا بیدار شدی ؟ - جایی میخوای بری؟ مرتضی: اره میخوام برم پایگاه کار دارم بر میگردم - میشه منم همرات بیام مرتضی: اخه چیز خاصی نداره اونجا که ،حوصله ات سر میره - اشکال نداره ،میشه بیام؟ مرتضی: اره ،بیا - دستت درد نکنه، الان آماده میشم مرتضی: یه چند تا لقمه صبحانه هم بخور ،اونجا خبری از غذا نیست 😄 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
قسمت(۴۲). « انتظار عشق» چند تا لقمه نون پنیر درست کردم گذاشتم داخل کیفم و رفتم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم بعد نیم ساعت رسیدیم پایگاه وارد محوطه شدیم حیاط پایگاه خیلی بزرگ بود دور تا دور حیاط پر بود از عکس شهدا از ماشین پیاده شدیم مرتضی: هانیه جان ، داخل جلسه داریم تو نمیتونی بیای - اشکال نداره میرم یه گوشه ای میشینم تا تو بیای مرتضی: باشه ،فقط شیطونی نکنی ،دست به چیزی نزنیااا😄 - باشه چشم 😅 مرتضی رفت و منم دور تا دور حیاط میگشتم و به عکسا نگاه میکردم، یه فکری به ذهنم رسید نمیدونستم مرتضی قبول میکنه یا نه دو ساعتی تو حیاط نشسته بودم که مرتضی اومد مرتضی: شرمنده بانووو ،خسته شدی ☺️ - در عوضش ناهار منو میبری بیرون که جبران بشه😄 مرتضی: ای به چشم ،بریم ؟ -میشه بشینی یه لحظه ؟ ( مرتضی نشست کنارم ) : جانم بفرما - من میتونم هر موقع که تو میای اینجا همراهت بیام ،عکسای این شهدا رو طراحی کنم بکشم؟ مرتضی: دانشگاهت چی؟ - نمیخوام دیگه ادامه بدم ، اینجا یه چیزی داره که آدمو جذب خودش میکنه مرتضی: باشه ،من حرفی ندارم - خیلی ممنونم 😊 (از داخل کیفم لقمه ها رو درآوردم ) - بفرمایین مرتضی: واقعن به تو میگن بانوی نمونه ،خیلی گرسنم بود با مرتضی رفتیم یه کم وسیله خریدیم بعد باهم رفتیم خونه حس خوبی داشتم ، فردا شب آقا رضا پرواز داشت قرار شد منو مرتضی ،به همراه فاطمه ،اقا رضا رو تا فرودگاه برسونیم صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه اماده کردم چند تا لقمه هم درست کردم گذاشتم داخل کیفم - مرتضی جان ، بیدار شو مرتضی: سلام بانووو ،سحر خیز شدی؟😊 - باید بریم پایگاه دیگه مرتضی: آها پس بگو ،منو باش فک کردم به خاطر من ،حاج خانم صبح زود بیدار شده 😅 - ععع اذیت نکن دیگه ،بلند شو ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 صدقه، درمان بیماری ✍طبق فرمایش اهل بیت علیهم السلام، صدقه دادن، یکی از راه های بسیار مؤثر در رفع بیماری های انسان هاست و البته این، تنها یکی از آثار نیکوی صدقه است. پیامبر خدا صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلم: بیمارانتان را با صدقه درمان كنید كه آن، بیماری‏ ها و آفت‏ ها را از شما دور می‏ كند. امام کاظم علیه السلام هم فرمود: بیماران خود را با صدقه دادن درمان کنید؛ من چیزی را نمی شناسم که سریع تر از همه چیز اجابت می شود جز صدقه و هیچ چیزی را نمی شناسم که برای بیمار نافع باشد و زودرس باشد، جز صدقه دادن! دین اسلام هیچ گاه انسان ها را فراموش نکرده، لذا در این مورد هم در رابطه با کسانی که توانایی مالی برای صدقه دادن ندارند، جایگزین ارائه نموده است: 💢 پیامبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و آله و سلم: بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد. عرض شد: کسی که مال ندارد چه کار کند؟حضرت فرمودند: 👈 برداشتن چیزهای آسیب رسان از سر راه، صدقه است. 👈 نشان دادن راه به کسی صدقه است. 👈 عیادت بیمار صدقه است. 👈 امر به معروف صدقه است. 👈 نهی از منکر صدقه است. 👈 جواب سلام دادن صدقه است. 📚 بحارالانوار، ج 75، ص 50 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌺برای دیدن زیبایی ، ⭐️نیازی به بینایی نیست، 🌺خیلی چیزها را میشود با چشم دل دید. ⭐️آدم هایی را می شناسم که 🌺چشمان زیبا دارند ، ⭐️اما زیبایی ها را نمی بینند 🌺و روشن دلی را میشناسم ⭐️که تمام زیبایی های اطرافش را 🌺با چشم دلش می بیند. ⭐️هلن کلر ، بینا نبود اما زیباترین جملات را 🌺در مورد دنیای نادیده اش نوشت ⭐️زیبا ببینید ، زیبا بیندیشید 🌺و زیبا زندگی کنید ‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با توکل به اسم اعظمت ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی، تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عج) ... ❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س) به قصد زيارت ارباب بی کفن : ❤السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله أبدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السَّلامُ عَلي الحُسٓين و عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و عَلي اولاد الحُسَين وَ علَي اصحابِ الحُسَين. أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع) اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع) ❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
❣ یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌