eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
507 دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.7هزار ویدیو
72 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 در مدح تو باید که ببندیم دهان را وقتی که بریدند ادیبانه زبان را ای آینه ی حُسن خدا، یوسف مصری با آمدنت تخته کُند زود دکان را بازار سرِ زلف تو از بس که شلوغ است انگشت به لب کرده زلیخا صفتان را وصف مژه ها و خَم ابروت مرا کشت زحمت نده صیاد دگر تیر و کمان را با تکه کلافی به وصالِ تو رسیدن زهرا به حسابم زده این سود کلان را تا سفره ی احسانِ کرمخانه تان هست سائل نخورد ثانیه ای غصه ی نان را زرتشت مسلمان شده ی چشم خمارت انداختی از چشم همه دیر مغان را ما بهتر از این روضه، بهشتی نشناسیم بهتر که بچسبیم همین نقد جهان را با طشت نگو، کوچه ی غم، خون‌جگرت کرد ترسم که به زینب برساند جریان را بی مرحمت که روز شما شب نمیشود اصلا تو آفریده برای کَرَم شدی 🥀به یاد شهید مدافع حرم محمدابراهیم توفیقیان ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌺🌺🌺🌺🌺 ‌روز دوشنبه و زیارت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت امام حسین علیه السلام 👇👇👇 🌹در زیارت حضرت امام حسن(علیه‌السلام) میگویی🌹: *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِى الْمَهْدِىُّ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِىُّ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِىُّ النَّقِىُّ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ* *السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ* 🌹در ادامه همراه با زیارت حضرت امام حسین (علیه‌السلام) می‌گویی🌹: *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ* *أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ* *وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً* *وَجَاهَدْتَ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ* *فَعَلَيْكَ السَّلامُ مِنِّى مَا بَقِيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ* *وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ* *أَنَا يَا مَوْلَاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ* *سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ* *مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ وَظَاهِرِكُمْ وَبَاطِنِكُمْ* 🌹سلام بر آن دو سروران اهل بهشت🌹 *لَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ* *وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ تَعالىٰ مِنْهُمْ* *يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ* *يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ* *هٰذا يَوْمُ الإِثْنَيْنِ وَهُوَ يَوْمُكُما وَبِاسْمِكُما* *وَأَنَا فِيهِ ضَيْفُكُما* *فَأَضِيفانِى وَأَحْسِنا ضِيَافَتِى* *فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِيفَ بِهِ أَنْتُمَا* *وَأَنَا فِيهِ مِنْ جِوارِكُما فَأَجِيرانِى* *فَإِنَّكُمَا مَأمُورانِ بِالضِّيافَةِ وَالْإِجارَةِ* *فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكُمَا وَآلِكُمَا الطَّيِّبِينَ.* 🌹ترجمه زیارت حضرت امام حسن علیه‌السلام🌹 سلام بر تو ای فرزند فرستاده پروردگار جهانیان، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزیده‌ی خدا، سلام بر تو ای امین خدا، سلام بر تو ای برهان حکم خدا، سلام بر تو ای نور خدا، سلام بر تو ای راه خدا، سلام بر تو ای بیان حکم خدا، سلام بر تو ای یار دین خدا، سلام بر تو ای سرور پاک‌نهاد، سلام بر تو ای نیکوکردار وفادار، سلام بر تو ای قیام‌کننده‌ی امین، سلام بر تو ای آگاه به تأویل، سلام بر تو ای راهنمای راه‌یافته، سلام بر تو ای پاک و پاکیزه، سلام بر تو ای پرهیزگار پاک‌دامن، سلام بر تو ای حقیقت راستین و آشکار، سلام بر تو ای شهید راست‌کردار، سلام بر تو ای ابا محمّد حسن بن علی و رحمت و برکات خدا بر تو باد. 🌹سلام بر امام حسین علیه السلام🌹: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند سرور زنان جهانیان، گواهی می‌دهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و خدا را خالصانه عبادت کردی و در راه خدا به نحو شایسته به جهاد برخاستی تا مرگ تو را در بر گرفت، از من بر تو سلام تا هستم و تا شب و روز باقی است و سلام بر خاندان پاک و پاکیزه‌ات، ای مولای من، من دل‌بسته‌ی تو و خاندان تو هستم، در صلحم با آن‌که با شما در صلح است و در جنگم با آن‌که با شما در جنگ است، من به نهان و آشکار و ظاهر و باطن شما ایمان دارم، 🌹سلام بر امام حسن و امام حسین علیهما السلام🌹 لعنت خدا بر دشمنانتان از گذشتگان و آیندگان، من از آنان به‌سوی خدا بیزاری می‌جویم، ای مولای من ای ابا محمّد، ای سرور من ای اباعبدالله، امروز روز دوشنبه است و روز شما دو بزرگوار و به نام شماست و من در این روز مهمان شما ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«استفاده از فرصت ماه شعبان» اینوگرافیک اعمال 👆👆 💠 پیامبر گرامی اسلام(ص): روزى هاى مؤمنان در ماه شعبان قسمت مى‌شود.👌 🔹رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) : لحظه به لحظه ماه شعبان همچون اکسیری است که می‌تواند روح و جان انسان‌ها را پالایش نماید. التماس دعا 🤲
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«کدام فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی رواج دارد؟» 1⃣ فساد سیستمی؟ 2⃣ فساد رشوه پذیر؟ فرق فساد سیستمی با فساد رشوه پذیر چیست؟ 🤔 🎙 حجت‌‌ الاسلام‌ راجی
⚘﷽⚘ عجب ماهیه این اسفند ماه... 🌷 شهید فضل الله محلاتی🌷 ۱اسفند ماه-اصابت موشک‌ هواپیمای عراقی 🌷 شهید حسن ترک لادانی ۵اسفند ماه_عملیات خیبر 🌷 شهید حمید باکری🌷 ۶اسفندماه_عملیات خیبر 🌷شهید حاج حسین خرازی🌷 ۸اسفند،-عملیات کربلای ۵ 🌷شهید امیر حاج امینی : 🌷 10 اسفند_عملیات کربلای 5 🌷شهید محمد ابراهیم همت : 17 اسفند_عملیات خیبر 🌷 شهید حجت الله رحیمی : 18 اسفند_راهیان نور 🌷 شهید عبدالحسین برونسی : 23 اسفند_عملیات بدر 🌷 شهید عباس کریمی : 🌷 23 اسفند_عملیات کربلای 5 🌷 شهید مهدی باکری :🌷 25 اسفند_عملیات بدر ماهی به رنگ 🌷شـــهدا🌷 آغازش با محلاتی و پایانش با مهدی...😔 اسفند ماه بوی شهادت میدهد... ایکاش.....اللهم ارزقنی.... شهدا نگاهی ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های شهیدی که نوشته اش را با خون خودش امضا کرد من فقط و فقط برای حجاب زن ها اومدم ⭕️مدیونید اگه این فیلم را ببینید و منتشر نکنید. روز قیامت جلوی تک تکتان را می‌گیرم :)💔
21.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ اجرای سرود جدید حاج ابوذر روحی با عنوان دختران انقلاب در اجتماع بزرگ و باشکوه دختران انقلاب دیروز در ورزشگاه شیرودی 🔹 شعار من اینه، زن و زندگی و آزادی فقط حجاب منه شعار من اینه، پوشش فاطمی و زینبی انتخاب منه ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🚨مواظب هکر‌های اجتماعی باشید!!! 📲 یا مهندسی اجتماعی نوعی هک کردن است که در آن سخت افزار یا نرم افزارِ کاربری شما به تسخیر هکرها در نمی‌آید ‌، بلکه ذهن شماست که تسخیر می‌شود و در نتیجه ، آن کاری را انجام میدهید که فرد هک کننده از شما می‌خواهد! 👺در این روش هکر با زیرکی تمام فردِ مورد نظر خود را تحت فشار روحی قرار می دهد و سپس از طعمه‌ی خود میخواهد که طبق روشی که او می‌گوید ، عمل کند. مثلا میگوید ؛ 1⃣حساب بانکی شما مسدود شده است ، 2⃣یا اخطاریه از قوه‌ی قضائیه دارید 3⃣یا برنده‌ی جایزه‌‌ای گرانبها شده‌اید 4⃣یا حساب کاربری شما در حال مسدود شدن دائمی است و پس از قرار گرفتن شما در یک حالت هیجانی یا اضطرابی ، از شما میخواهد برای رفع مشکل یا دریافت جایزه ، پیامکی که هم اکنون برایتان ارسال شده را برایش بفرستید ،یا مثل تصویر بالا🔺 یک اپلیکیشن روی تلفن همراه خود نصب کنید! ⚠️باید بدانید که آن پیامک ، در حقیقت یا کد ورود به حساب کاربری شماست و یا رمز دوم حساب بانکی شما برای سرقت ازحساب می‌باشدو آن اپلیکیشنی که این نوع هکرها درخواست نصب آن را دارند ،یک بدافزار برای سرقت اطلاعات موبایل شماست! 📍به دو نکته توجه کنید : ۱.ابلاغیه های قضایی در سامانه‌ی ثنا یِ افراد درج میگردند و در شبکه‌های اجتماعی ابلاغیه‌ای ارسال نمی‌شود. ۲.تمام اکانت های رسمی مجموعه‌ی پیامرسان ایتا دارای تیک آبی و اصالت هویت در کنار اسمشان هستند ، پس به هر اکانتی که ادعا کرد از پشتیبانی ایتا با شما تماس گرفته ، اطمینان نکنید! ✍ میلاد خورسندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان زیبای 🔥☔️ وسایلم رو جمع کردم و زدم بیرون ... ویل هم که انگار منتظر چنین روزی بود؛ حسابی استقبال کرد ... تمام شب رو راه رفتم و قرآن گوش دادم ... صبح، اول وقت رفتم در خونه حنیف زنگ زدم ... تا همسرش در رو باز کرد، بی مقدمه گفتم: _دعاتون گرفت ... خود شما مسئول دعایی هستی که کردی ... نه جایی دارم که برم ... نه پولی و نه کاری ... با هم رفتیم مسجد ... با مسئول مسجد صحبت کرد ... من، سرایدار مسجد شدم ... من خدایی نداشتم اما به دروغ گفتم مسلمانم تا اجازه بدن توی مسجد بخوابم ... نظافت، مرتب کردن و تمیز کردن مسجد و بیرونش با من بود ... قیچی باغبونی رو برمی داشتم و می افتادم به جون فضای سبز بیچاره و شکل هایی درست می کردم که یکی از دیگری وحشتناک تر بود ... هر چند، روحانی مسجد هم مدام از من تعریف می کرد ... سبزه آرایی های زشت من رو نگاه می کرد و نظر می داد ... . بالاخره یک روز که دوباره به جون گل و گیاه ها افتاده بودم، اومد زد روی شونه ام و گفت ... _اینطوری فایده نداره ... باید این بیچاره ها رو از دست تو نجات بدم .... . دستم رو گرفت و برد به یه تعمیرگاه... خندید و گفت: _فکر می کنم کار اینجا بیشتر بهت میاد ... ضمانتم رو کرده بود ... خیلی سریع کار رو یاد گرفتم ... همه از استعدادم تعجب کرده بودن ... دائم دستگاه روی گوشم بود ... قرآن گوش می کردم و کار می کردم ... این بار، روح حنیف تنهام گذاشته بود ... نه چیزی کم می شد، نه کاری غلط انجام می شد ... بدون هیچ نقص و مشکلی کارم رو انجام می دادم ... از سر کار برمی گشتم مسجد و اونجا توی اتاقی که بهم داده بودند؛ می خوابیدم … . چند بار، افراد مختلف بهم پیشنهاد دادن که به جای خوابیدن کنار مسجد، و تا پیدا کردن یه جای مناسب برم خونه اونها … اما من جرات نمی کردم … نمی تونستم به کسی اعتماد کنم … . رفتار مسلمان ها برام جالب بود … داشتن خانواده، علاقه به بچه دار شدن …چنان مراقب بچه هاشون بودن که انگار با ارزش ترین چیز زندگی اونها هستند … رفتارشون با همدیگه، مصافحه کردن و … هم عجیب بود … حتی زن هاشون با وجود پوشش با نظرم زیبا و جالب بودند… البته این تنها قسمتی بود که چند بار بهم جدی تذکر دادند … . مراقب نگاهت باش استنلی … اینطوری نگاه نکن استنلی… . و من هر بار به خودم می گفتم چه احمقانه … چشم برای دیدنه … چرا من نباید به اون خانم ها نگاه کنم؟ … هر چند به مرور زمان، جوابش رو پیدا کردم … . اونها مثل زن هایی که دیده بودم؛ نبودن … من فهمیدم زن ها با هم فرق می کنند و این تفاوتی بود که مردهای مسلمان به شدت از اون مراقبت می کردند … و در قبال اون احساس مسئولیت می کردند … . هر چند این حس برای من هم کاملا ناآشنا نبود … من هم یک بار از همسر حنیف مراقبت کرده بودم … ⬅️ ادامه دارد... 📚 نویسنده شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی @TARANOM_EHSAS
رمان زیبای 🔥☔️ رئیس تعمیرگاه حقوقم رو بیشتر کرد … از کار و پشتکارم خیلی راضی بود … می گفت خیلی زود ماهر شدم … دیگه حقوق بخور و نمیر کارگری نبود … خیلی کمتر از پول مواد بود اما حس فوق العاده ای داشتم … زیاد نبود اما هر دفعه یه مبلغی رو جدا می کردم … می گذاشتم توی پاکت و یواشکی از ورودی صندوق پست، می انداختم توی خونه حنیف … بقیه اش رو هم تقسیم بندی می کردم … به خودم خیلی سخت می گرفتم و بیشترین قسمتش رو ذخیره می کردم … . هدف گذاری و برنامه ریزی رو از مسلمان ها یاد گرفته بودم … اونها برای انجام هر کاری برنامه ریزی می کردند و حساب شده و دقیق عمل می کردند … . بالاخره پولم به اندازه کرایه یه آپارتمان کوچیک مبله رسید … اولین بار که پام رو توی خونه خودم گذاشتم رو هرگز فراموش نمی کنم … خونه ای که با پول زحمت خودم گرفته بودم … مثل خونه قبلی، یه اتاق کوچیک نبود که دستشوییش گوشه اتاق، با یه پرده نصفه جدا شده باشه … خونه ای که آب گرم داشت … توی تخت خودم دراز کشیده بودم … شاید تخت فوق العاده ای نبود اما دیگه مجبور نبودم روی زمین سفت یا کاناپه و مبل بخوابم … برای اولین بار توی زندگیم حس می کردم زندگیم داره به آرامش میرسه … . توی تختم دراز کشیدم و گوشی رو گذاشتم روی گوشم … چشم هام رو بستم و دکمه پخش رو زدم … و اون کلمات عربی دوباره توی گوشم پیچید … اون شب تا صبح، اصلا خوابم نبرد … کم کم رمضان هم از راه رسید … رمضانی که فصل جدیدی در زندگی من باز کرد … زندگی سراسر ترس و وحشت من تموم شده بود ... یه آدم عادی بین آدم های عادی دیگه شده بودم ... کم کم رمضان سال 2010 میلادی از راه رسید ... مسلمان ها برای استقبالش جشن گرفتن ... برای من عجیب بود که برای شروع یک ماه گرسنگی و تشنگی خوشحال بودند ... توی فضای مسجد میز و صندلی چیده بودن ... چند نوع غذای ساده و پرانرژی درست می کردن ... بعد از نماز درها رو باز می کردن ... بدون اینکه از کسی دینش رو بپرسن از هر کسی که میومد استقبال می کردن ... . من رو یاد مراسم اطعام و شکرگزاری کلیسا می انداخت ... بچه که بودم چندباری برای گرفتن غذا به اونجا رفته بودم ... تنها تفاوتش این بود که اینجا فقیر و غنی سر یک سفره می نشستن و غذا می خوردن ... آدم هایی با لباس های پاره و مندرس که مشخص بود خیابان خواب هستند کنار افرادی می نشستند و غذا می خوردند که لباس هاشون واقعا شیک بود ... بدون تکلف ... سیاه و سفید ... این برام تازگی داشت و من برای اولین بار به عنوان یک انسان عادی و محترم بین اونها پذیرفته شده بودم ... این چیزی بود که من رو اونجا نگه می داشت و به سمت مسجد می کشید ... . بودن در اون جمع و کار کردن با اونها لذت بخش بود ...من مدام به مسجد می رفتم ... توی تمام کارها کمک می کردم ... با وجود اینکه به خدا اعتقادی نداشتم و باور داشتم خدا قرن هاست که مرده ... بودن در کنار اونها برام جالب بود ... مسلمان ها برای هر کاری، قانون و آداب خاصی داشتند ... و منم سعی می کردم از تمام اون آداب و رفتار تبعیت کنم ... ⬅️ ادامه دارد... 📚 نویسنده شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی @TARANOM_EHSAS