eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
473 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
10هزار ویدیو
78 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃یه چیزی میگم و رد میشم:) +کانالای مستهجن با چندکا ممبر چجور اینقدر بازدهی دارن؟! ها؟! -اونا همه از هم حمایت میکنن چون یه هدف دارن -همه پشت همن، چون یه هدف دارن هرکی بهتر بتونه جذب کنه برای همشون باعث خوشحالیه... [تاکید میکنم چون همه یک هدف دارن] هر چند که در نادرست بودن هدف قطعا هیچ شکی نیست... ^^^^^^^ حالا کانالای مذهبی:) -بدون هزینه تبلیغ پذیرفته نمیشود🙂 آقا و خانمی که کانال مذهبی زدی:) اگه هدفت اینه اسم شیعه رو ببری بالا اگه هدفت اینه که بتونی کسی و جذب اسلام کنی، جذب اهل بیت و شهدا کنی اگه هدفت اینه که تو این راه موثر باشی و.... سرباز باشی ، نه سربار... بدون اگه ماها پشت هم نباشیم اگه متحد نباشیم ، نمیتونیم کار به جایی برسونیم:) والسلام🍃 ؟! { @shohadae80 }
🍁لطفِ خدا🍁
🍃یه چیزی میگم و رد میشم:) +کانالای مستهجن با چندکا ممبر چجور اینقدر بازدهی دارن؟! ها؟! -اونا همه ا
واقعا حقیقت محضه برای حمایت از این فکر درست با نام کانال براتون فرستادم شما هم لطفا تو همه گروهاتون بفرستید ممنون😊 @lotfe_khodaa
به نیت سلامتی و ظهور صاحب الزمان عج لطفا تعداد صلوات خودتونو تو لینک زیر اعلام کنید EitaaBot.ir/poll/0jt با ارسال این پیام برای دوستانتون، اونها رو هم در این ثواب شریک کنید. به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشم گردون در عزای، موسی جعفر گریست دیده‌ی خورشید، برآن ماه خوش‌منظر گریست او که خود مظلوم و در بند ستمگر بود اسیر بر غریبی شهید کربلا، یک سر گریست 🏴 ‌‌ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
✅در خدمت پدر و مادر باش ✍️جوانی به محضر رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره‌مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از گناه پاک می گردی. جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم. پیامبر (ص) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. (البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد ) 📚بحارالأنوار ، جلد 52/74 ‌‌ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
🏴 امشب شب عزای امام عالمین است دل را هوای قبر غریب کاظمین است باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa ‌‌🆔 @zzzohoor
زندگی امام موسی کاظم (ع) همزمان با زندگی خلفای عباسی منصور، هادی، مهدی و هارون الرشید بود. امام موسی کاظم چندین بار به زندان افتاد و عاقبت در زندان سندی بن شابک در بغداد از دنیا رفت. علی بن موسی الرضا امام هشتم شیعیان دوازده امامی و فاطمه معصومه از جمله فرزندانش می‌باشند. @lotfe_khodaa
🏴صلوات خاصه امام کاظم علیه السلام آیت الله مشکینی: مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید. ‌‌ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃رمــان ... 🌸🍃 قسمت از پلہ هاے دانشگاه آروم رفتم پایین، بهار و بچہ ها قرار بود امروز از مشهد برگردن و برن خونہ براے استراحت از فردا بیان دانشگاہ! _سلام عشقم! صداے بنیامین بود، با حرص چشم هام رو بستم و نفس عمیقے ڪشیدم، چشم هام رو باز ڪردم و برگشتم سمتش با لحن ڪنایہ دار گفتم: _بچہ بودے جایے آویزونت ڪردن ڪہ انقدر آویزونے؟! با اخم نگاهم ڪرد. _ببین تا فردا خانوادت میفهمن ڪہ هیچ تو تمام دانشگاہ آبروتو میبرم! همونطور ڪہ مے اومد سمتم گفت: _منتظر زنگ بچہ ها باش! میدونستم حرفش رو عملے میڪنہ،زمزمہ ها تو ڪلاس پیچیدہ بود ڪہ بنیامین قرارہ درمورد یڪے سورپرایز ڪنہ! خودم رو حس نمے ڪردم! ڪاش ڪسے ڪنارم بود تا بهش تڪیہ ڪنم و نیوفتم زمین! نمیدونم چطور سر پا بودم! چشم هام تار شد،پشتم رو بهش ڪردم تا اشڪ هام رو نبینہ! چشم هام سیاهے میرفت انگار سیخ داغ روے بدنم گذاشتہ بودم بال پروازم شڪستہ بود یا بهترہ بگم بالے براے پرواز نداشتم، خون بہ صورتم هجوم آورد رگ هام تحمل این فشار خون رو نداشتن فقط دیدم سهیلے با دوست هاش بہ این سمت دارہ میاد، مثل یہ نور تو تاریڪے محض! چشم هام رو باز و بستہ ڪردم نفس عمیقے ڪشیدم،با دیدن سهیلے خوشحال شدم! احساس ڪردم تنها ڪسے هست ڪہ میتونہ ڪمڪم ڪنہ! و واقعا لقب فرشتہ نجات رو میشد بهش داد! با تمام توان گفتم: _آقاے سهیلے! اون لحظہ نمیتونستم واڪنش دیگہ اے نشون بدم،همہ با تعجب برگشتن سمتم! سهیلے با تعجب نگاهم ڪرد انگار فهمید حالم خوب نیست! سریع بہ خودش اومد و رو بہ پسرها چیزے گفت،باهاشون دست داد و هر ڪدوم رفتن بہ سمتے! بدون توجہ بہ نگاہ هاے بقیہ اومد سمتم، رسید بہ چند قدمیم با صدایے ڪہ از تہ چاہ مے اومد گفتم: _ڪمڪم ڪنید! زمین رو نگاہ میڪرد با آرامش گفت: بفرمایید بریم تو دفتر،اینجا نمیشہ صحبت ڪرد! بدون توجہ بہ حرف هاش گفتم: _دست از سرم برنمیدارہ!آبروم... و بہ بنیامین اشارہ ڪردم! سرش رو آورد بالا و بنیامین رو نگاہ ڪرد، حالت صورتش جدے بود. _فهمیدم! رفت سمت بنیامین، بنیامین با عصبانیت باهاش صحبت میڪرد، سهیلے بازوش رو گرفت و با اخم چیزے بهش گفت! بہ جایے اشارہ ڪرد و بنیامین رفت بہ اون سمت! همونطور ڪہ دنبال بنیامین میرفت گفت: _من حلش میڪنم،اما شما هم خودتون حلش ڪنید متوجہ حرفم ڪہ هستید؟ حرفش یڪ دنیا معنے داشت،بہ نشونہ مثبت سرم رو تڪون دادم، راہ افتاد از پشت نگاهش ڪردم،نفس عمیقے ڪشیدم، خودم رو هم حل میڪنم! ادامه دارد... 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ به قلم ✍؛لیلاسلطانی ══════°✦ ❃ ✦°══════ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa