🔴 فضیلت جمعه های ماه مبارک رمضان
🔵 امام محمد باقر علیه السلام :
🌕 إِنَّ لِجَمِيعِ شَهْرِ رَمَضَانَ لَفَضْلاً عَلَى جَمِيعِ سَائِرِ اَلشُّهُورِ كَفَضْلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى سَائِرِ اَلرُّسُلِ
🔺 فضیلت و برترى جمعههاى ماه رمضان بر جمعههاى ماههاى دیگر، همانند برترى رسول اکرم صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم بر پیامبران دیگر است.
📚 اصول کافی ج ۳ ص ۴۲۹
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🟡 ثواب افطار دادن به مؤمنین در ماه مبارک رمضان 💐
✿ حضرت رضا علیه السلام از پدران گرامی خود از امیرالمؤمنین علیهم السلام نقل می کند که رسول خدا در خطبه ای چنین فرمود: اى مردم!
☜هر كس از شما در اين ماه روزه دار مؤمنى را افطار دهد در پيشگاه خداوند پاداش آزاد كردن بنده ای براى او خواهد بود و موجب آمرزش گناهان گذشته اش مى شود عرض شد:
اى رسول خدا!
همه ما بر اين كار توانا نيستيم!
فرمود: از آتش جهنّم خود را نگاه داريد، هر چند با افطار دادن نيم خرمايى. از آتش جهنّم خود را نگاه داريد، هر چند با افطار دادن يك جرعه آب باشد.
📚 بحارالأنوار ، ج۹۶ ، ص 357
#ماه_رمضان
#افطاری
به طبیبِ جان بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
🍃🍓✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬
❁❁
🍂 #اشڪ_غمٺ بہ ساحل پلڪ ترم نشسٺ
💔سنگ فراق شیشہے قلب مرا شڪسٺ
🍂امن یجیب خواندن من بےنتیجہ ماند
💔 #زهرا_یتیم گشٺ و پدر بےخدیجہ ماند
#وفات_حضرت_خدیجه(س)🥀
#تسلیت_باد. 🏴🥀
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
◼️آخرین وصایای حضرت خدیجه
✨زمانی که بیماری او شدت یافت؛ به رسول خدا عرض کرد: «ای رسول خدا! وصیت های مرا بشنوید»؛ یعنی این آخرین سخنان من است که در این لحظات پایانی به شما عرض می کنم. بعد شروع کرد یک یک آنها را بیان کردن:
💥«نخست اینکه من در حق شما کوتاهی کردم؛ تقاضا دارم مرا ببخشید».
🚩رسول خدا در پاسخ فرمود:
«هرگز چنین نیست؛ نه تنها من از شما کوچکترین کوتاهی ندیدم؛ بلکه شما تمام تلاشت را کردی و در تربیت و رسیدگی به امور فرزندان نهایت سختی را به جان خریدی و آنچه از مال دنیا داشتی همه را در راه خدا صرف کردی». عرض کرد: «یا رسول اللّه! وصیت دوم من این است... در همین حال اشاره کرد به فاطمه (س) این دختر بعد از من یتیم و تنها می شود، مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند؛ سیلی به صورت او نزند؛ کسی به روی او فریاد نکشد؛ کاری نکنند که او ناراحت شود»
💥«و اما وصیت سوم که من آن را به دخترم فاطمه (س) می گویم؛ او به شما عرض کند ؛ زیرا حیا می کنم خودم مستقیما از شما بخواهم». در این هنگام رسول خدا برخاست و از اتاق خارج شد. خدیجه کبری، فاطمه زهرا (سّ) را به نزدیک طلبید و به او چنین گفت: «عزیز دلم! و ای شادی قلبم! به پدرت بگو مادرم می گوید: من از قبر می ترسم درخواست دارم مرا درآن عبایی که هنگام نزول وحی بر تن داشتید کفن کنید».
🌼فاطمه(س) از اتاق خارج شد و پیام مادرش خدیجه را به پدرش رسول خدا رساند. حضرت بلافاصله برخاست و آن عبا را تقدیم فاطمه (س) کرد. وقتی زهرا (س) عبا را آورد حضرت خدیجه(س) بسیار خوشحال شد... وقتی حضرت خدیجه(س) رحلت کرد؛ رسول خدا، خود، او را غسل داد و حنوط کرد. وقتی نوبت به کفن رسید، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند به شما سلام رسانده و به صورت ویژه مورد تحیت و اکرام قرار می دهد و به شما می فرماید: 👈 «کفن خدیجه با ماست؛ چرا که ثروتش را در راه ما داد».سپس جبرئیل، کفنی آورد و گفت:
🌼 «یا رسول اللّه! این کفن خدیجه است که خداوند آن را از پارچه های بهشتی به او هدیه داده است»... رسول خدا همسر مکرمه اش را ابتدا با عبای خود و سپس با آن پارچه بهشتی کفن کرد که به این ترتیب حضرت خدیجه با دو کفن، کفن شد، یکی از خدا و دیگری از رسول خدا... پیکر پاک و مقدس حضرت خدیجه(س) پس از مراسم کفن و اقامه نماز به دامنه کوه «حجون» برده شد و در نزدیکی مرقد مطهر حضرت ابوطالب به خاک سپرده شد. پیامبر رحمت، خود وارد قبر شدند و جسد مقدس #حضرتخدیجه (س) را با دست مبارکشان در دل خاک قراردادند.
✍سالروزوفاتمادرخوبیهایعالمبرآخرینیادگارفاطمهاشتسلیتباد🏴
#آجرکاللهیاصاحبالزمان🏴
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
☕️ #رمان_چایت_را_من_شیرین_میڪنم
#قسمت_چهارم_پنجم
روزها میگذشت.
دیگر از جنگ و درگیری سابق در خانه خبری نبود.
حالا دیگر مادر یک هم تیمی قوی به نام دانیال داشت
و پدر توانی برای مبارزه و کتک زدن،در خود نمیدید.
پس آتش بسی، نسبی در خانه برقرار بود.
دیگر علیرغم میل دانیال خودم به تنهایی در میهمانی ها
و دورهمی های دوستانمان شرکت میکردم.
و این دیوانه ام میکردم
اما باید عادت میکردم به خدایی که دیگر خدا داشت.
حالا دیگر دانیال مانند مادر نماز میخواند
به طور احمقانه ایی با دخترانِ به قول خودش نامحرم
ارتباط نداشت.
در مورد حلال بودن غذاهایش دقت میکرد.
و.. و.. و… که همه شان از نظر من ابلهانه بود
قرار گرفتن درچهارچوبی به نام اسلام
آن هم در عصری که هزاران سال از ظهورش میگذشت،
عقب افتاده ترین شکل ممکن بود.
دانیال مدام از کتابها و حرفهایی که از دوستش شنیده بود
برام تعریف میکرد و من با بی تفاوتی
به صورت مردانه و بورش نگاه میکرد
راستی چقدر برادر آن روزهایم زیبا بود. و لبخندهایش زیباتر
انگار پرده ایی از حریر، مهربانی هایش را دلرباتر کرده بود
گاهی خنده ام میگرفت، از آن همه هیجان کودکانه اش
وقتی از دوستش تعریف میکرد.
همان پسره سبزه ایی که به رسم مسلمان زاده ها،
ته ریشی تیره رنگ بر صورت مردانه
و از نظر آن روزهایم زشت و پر فریبش، خودنمایی میکرد.
نمیدانم چرا؟
اما خدایی که دانیالِ آن روزها، توصیفش را میکرد،
زیاد هم بد نبود..
شاید ، فقط کمی میشد در موردش فکر کرد
هر چه که میگذشت،
حسِ مَلس تری نسبت به خدای دانیال پیدا میکردم.
خدایی که خدایم را رام کرده بود
حتما چیزی برایِ دوست داشتن، داشت
و من در اوج پس زدن با دست و پیش کشیدن با پا
کمی از خدای دانیال خوشم آمد
و دانیال این را خوب فهمیده بود..
گاهی بطور مخفیانه نماز خواندهای دانیال را تماشا میکردم
و فقط تماشا بود وبس..
اما هر چه که بود، کمی آرامم میکرد
حداقل از نوشیدنی های دیوانه کننده بهتر..
حالا دیگر کمی با دقت محو هیجانهای برادرم میشدم.
و چقدر شبیه مادر بود چشمها و حرفهایش..
آرامش خانه به دور از بدمستی های شبانه
و سیاست زده ی پدر برام ملموستر شده بود
و دیگر از مذهبی ها متنفر نبودم.
دوستشان نداشتم، اما نفرتی هم در کار بود.
آنها میتوانستند مانند دانیال باشند،
مهربان ولی جسور و نترس..
و این کام تفکراتم را شیرین میکرد.
حالا با اشتیاق به خاطرات روزمره دانیال
با دوست مسلمانش گوش میکردم
مذهبی ها شیطنت هم بلد بودند..
خندیدن و تفریح هم جزئی از زندگیشان بود
حتی سلفی های بامزه و پر شکلک هم میگرفتند..
کم کم داشت از خدای دانیال خوشم میآمد..
که ناگهان همه چیز خراب شد..
خدای مادر و دانیال، همه چیز را خراب کرد…
همه چیز...
#ادامہ_دارد...
نویسنده متن 👆 زهرابلند دوست
@taranom_ehsas
#به_وقت_رمان
☕️ #رمان_چایت_را_من_شیرین_میڪنم
#قسمت_شش
همه چیز به هم ریخته بود
انگار هیچگاه، دنیا قصد خوش رقصی برای من را نداشت. منی که حاضر بودم تمام سکه های عمرم را خرج کنم
تا لحظه ایی سازِ دنیا، بابِ دلم کوک شود
حالادیگر دانیال را هم نداشتم. من بودم و تنهایی..
بیچاره خانه مان
که از وقتی ما را به خود دیده بود
چیزی از سرمای شوروی برایش کم نگذاشته بودیم.
روزهایم خاکستری بود
اما حالا رنگش به سیاهی میزد.
رفتار های دانیال علامتی بزرگ
از سوال را برایم ایجاد میکردند.
چه شده بود؟؟
این دین و خدایش چه چیزی از زندگیمان میخواستند؟؟
مگر انسان کم بود که خدا
اهالی این کلبه ی وحشت زده را رها نمیکرد؟
مادر یک مسلمان ترسو..
پدر یک مسلمان سازمان زده..
و حالا تنها برادرم، مسلمانی مذهبی که از هّل حلیم،
دیگ را به آغوش میکشید.
کمتر با دانیال برخورد میکردم
اما تمام رفتارهایش را زیر نظر داشتم.
چهره ی عجیبی که برای خود ساخته بود.
و برخوردهای عجیبترش، کنجکاویم را بیشتر میکرد
و در بین چیزی که مانند خوره،
جانِ ذهنیاتم را میخورد،
اختلاف عقاید و کنشهایش با مادر مسلمانم بودم
هر دو مسلمان.. اما اختلاف؟؟؟
پس مسلمانها دو دسته اند..
ترسوهایش مانند مادر، مهربان و قابل ترحمند..
جسورهایش میشوند دانیال
دانیالی که نمیدانستم کیست؟؟ بد یا خوب؟؟؟
راستی پدرم از کدام گروه بود؟؟
نه.. اون فقط یک مجاهد خلقیِ مست بود.
.همین و بس..
دیگر طاقتم تمام شد
باید سر درمیاوردم، از طوفانی که آرامش اندکم را دزدید.. باید آن پسر مسلمان را پیدا میکردم
و دروازه های زندگیمان را به رویش میبستم
دلم فقط برادرم را میخواستم
دانیال زیبای خودم.. بدون ریش..
با موهای طلایی و کوتاهش..
پس همه چیز شروع شد.
هر جا که میرفت، بدون اینکه بفهمد، تعقیبش میکرد
در کوچه و خیابان.. اما چیز زیادی دستگیرم نمیشد
هر بار با تعدادی جوان در مکانهای مختلف ملاقات میکرد. جوانهایی با شمایلی مسلمان نما،
که هیچ کدامشان ،آن دوست مسلمان نبودند.
راستی آنها هم خواهر داشتند؟؟
و چقدر سارای بیچاره در این دنیا بود..
از این همه تعقیب چیزی سر درنمی آوردم..
فقط ملاقات های فوری..
چند دقیقه صحبت.. و بعد از مدتی خیابان گردی،
ورود به خانه های مهاجر نشین،
که من جرات نزدیک شدن به آنها را نداشتم
گاهی ساعتها کنج دیواری، زیر باران منتظر میمانم..
اما دریغ…
پس کجا بود این دزد اعظم،
که فقط عکسش را در حافظه ام مانند گنجی گران
حفظ میکردم، برای محاکمه..
روزی بعد از ساعتها تعقیب
و خیابان گردی های بی دلیل دانیال
سرانجام گمش کردم
و خسته و یخ زده راهی خانه شدم..
هنوز به سبک خانواده های ایرانی،
کفشهایم را درنیاورده بودم که…
#ادامہ_دارد...
نویسنده متن 👆 زهرا بلند دوست
@taranom_ehsas
#به_وقت_رمان
🔻شهادت یکی از مستشاران نظامی سپاه در حمله رژیم صهیونیستی به سوریه
🔹سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای از شهادت پاسدار رشید اسلام «میلاد حیدری» از مستشاران نظامی و افسران پاکباخته سپاه در حمله جنایتکارانه سحرگاه امروز رژیم صهیونیستی به حومه دمشق خبر داد.
☑️به کانال انقلابی بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3861118976C7d082fd2da
🔴 نماز شب دهم ماه رمضان برای توسعه رزق
🔵 امام علی علیه السلام فرمودند:
🟡 هر کس در شب دهم ماه رمضان بیست رکعت نماز بخواند و در هر رکعت حمد یک بار و سوره توحید را سی مرتبه بخواند ، خداوند رزق او را وسیع گرداند و او را از جمله رستگاران قرار دهد.
📚 وسائل الشیعه ج ۵ ص ۱۸۷
🟢 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#امام_زمان
#رمضان_مهدوی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔴 دعای شب دهم ماه مبارک رمضان
🌕 در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس دو دعا برای شب دهم ماه مبارک رمضان آمده است:
1⃣ دعای اول :
يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ يَا أَوْسَعَ مَنْ أَعْطَى وَ يَا خَيْرَ مُرْتَجًى صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ افْتَحْ لِي بَابَ رِزْقٍ مِنْ عِنْدِكَ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ تَقَبَّلْ صَوْمِي وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ الْبَرَكَاتِ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَرْزُقَنِي حُبَّ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ وَ تُحَبِّبَ إِلَيَّ كُلَّ مَا أَحْبَبْتَ وَ تُبَغِّضَ إِلَيَّ كُلَّ مَا أَبْغَضْتَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَكَفَّلْتَ بِرِزْقِي وَ رِزْقِ كُلِّ دَابَّةٍ يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ يَا خَيْرَ مَسْئُولٍ وَ يَا خَيْرَ مُرْتَجًى وَ أَوْسَعَ مَنْ أَعْطَى صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِي السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ السَّعَادَةَ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
2⃣ دعای دوم :
اللَّهُمَّ يَا سَلَامُ يَا مُؤْمِنُ يَا مُهَيْمِنُ يَا جَبَّارُ يَا مُتَكَبِّرُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا وَاحِدُ يَا فَرْدُ يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ يَا وَدُودُ يَا حَلِيمُ مَضَى مِنَ الشَّهْرِ الْمُبَارَكِ الثُّلُثُ وَ لَسْتُ أَدْرِي سَيِّدِي مَا صَنَعْتَ فِي حَاجَتِي هَلْ غَفَرْتَ لِي إِنْ أَنْتَ غَفَرْتَ لِي فَطُوبَى لِي وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لِي فَوَا سَوْأَتَاهْ فَمِنَ الْآنَ سَيِّدِي فَاغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ تُبْ عَلَيَّ وَ لَا تَخْذُلْنِي وَ أَقِلْنِي عَثْرَتِي وَ اسْتُرْنِي بِسِتْرِكَ وَ اعْفُ عَنِّي بِعَفْوِكَ وَ ارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ تَجَاوَزْ عَنِّي بِقُدْرَتِكَ إِنَّكَ تَقْضِي وَ لَا يُقْضَى عَلَيْكَ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير
🔵 منتظران گرامی با توجه به اینکه این ادعیه در کتاب مفاتیح الجنان نیامده است در این شب های ارزشمند این ادعیه را از دست ندهید.
#امام_زمان
#رمضان_مهدوی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa