eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
488 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.3هزار ویدیو
70 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مهدی زین الدین: هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. شهدا را یاد کنیم، با ذکر یک صلوات ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم 🌷 🌙 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین سلام صبحگاهی، تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عج) ... ❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س) به قصد زيارت ارباب بی کفن : ❤السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله أبدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السَّلامُ عَلي الحُسٓين و عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و عَلي اولاد الحُسَين وَ علَي اصحابِ الحُسَين. أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع) اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع) ❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
سلام امید دل ناامیدان❣️ پر از عطشم، مرا تو دريايے ڪن سرشار از احساس و تماشايے ڪن هرچندڪہ مابديم و پيمان شڪنيم اے خوب بيا دوباره آقايے ڪن ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌹 زیارت روز شنبه متعلق است به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. زیارت می‌کنیم آن حضرت را با عبارات زبر 👇👇 *أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ،* *وَأَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ*، وَأَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللّٰهِ* *وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّكَ* *وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ* وَجَاهَدْتَ فِى سَبِيلِ اللّٰهِ* *بِالْحِكْمَةِ وَالمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ* وَأَدَّيْتَ الَّذِى عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ* وَأَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ* *وَغَلَظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ* وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً*حَتَّىٰ أَتيٰكَ الْيَقِينُ* فَبَلَغَ اللّٰهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ* *الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى اسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَالضَّلالِ* *اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ* وَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ* *وَصَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَأَنْبِيائِكَ وَالْمُرْسَلِينَ* *وَعِبَادِكَ الصَّالِحِينَ*وَأَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِينَ* *وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ*مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ* *عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ*وَنَبِيِّكَ وَأَمِينِكَ* *وَنَجِيبِكَ وَحَبِيبِكَ*وَصَفِيِّكَ وَصِفْوَتِكَ* *وَخَاصَّتِكَ وَخَالِصَتِكَ*وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ* *وَأَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضِيلَةَ وَالْوَسِيلَةَ وَالدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ* *وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ* *اللّٰهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ : ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جٰاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّٰهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّٰهَ تَوّٰاباً رَحِيماً ﴾* *إِلٰهِى فَقَدْ أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِى ،* *فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاغْفِرْها لِى ، يَاسَيِّدَنا* *أَتَوَجَّهُ بِكَ وَبِأَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى اللّٰهِ تَعَالىٰ رَبِّكَ وَرَبِّى لِيَغْفِرَ لِى.* *(إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾* *(إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾* *(إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾* *أُصِبْنا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ* *حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْىُ وَحَيْثُ فَقَدْنَاكَ* *فَإِنَّا لِلّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ* *يَا سَيِّدَنا يَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْكَ* *وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ* *هٰذَا يَوْمُ السَّبْتِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَأَنَا فِيهِ ضَيْفُكَ وَجَارُكَ*فَأَضِفْنِى وَأَجِرْنِى*فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ*وَمَأمُورٌ بِالْإِجارَةِ* *فَأَضِفْنِى وَأَحْسِنْ ضِيَافَتِى* وَأَجِرْنا وَأَحْسِنْ إِجَارَتَنا* *بِمَنْزِلَةِ اللّٰهِ عِنْدَكَ وَعِنْدَ آلِ بَيْتِكَ* *وَبِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَبِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ* *فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ* 🌹🌹🌹🌹🌹 *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّٰه* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللّٰهِ*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ* *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ* *أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّٰهِ وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّٰهِ وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَجَاهَدْتَ فِى سَبِيلِ رَبِّكَ وَعَبَدْتَهُ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ* *فَجَزَاكَ اللّٰهُ يَا رَسُولَ اللّٰهِ ، أَفْضَلَ ما جَزىٰ نَبِيّاً عَنْ أُمَّتِهِ* *اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدِ* *أَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلىٰ إِبْراهِيمَ وَآلِ إِبْراهِيمَ* *إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.* ترجمه یا زیارت حضرت رسول اکرم به فارسی 👇 شهادت می‌دهم که معبودی جز خدا نیست، یکتاست و شریکی ندارد و گواهی می‌دهم که تو فرستاده اویی و تویی محمّد فرزند عبدالله و شهادت می‌دهم که تو پیام‌های پروردگارت را به مردم رساندی و برای امّتت خیرخواهی نمودی و در راه خدا با حکمت و اندرز پسندیده کوشیدی و آنچه را از حق بر عهده‌ی تو بود ادا کردی و همانا تو به مردمان مؤمن مهربانی نمودی و بر کافران سخت گرفتی و خدا را با خلوص کامل تا رسیدن مرگ بندگی کردی، پس خداوند تو را به شریف‌ترین مقام اهل کرامت نائل گرداند؛ سپاس خدای را که ما را به وسیله تو از شرک و گمراهی رهانید؛ خدایا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و درود خود و فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و بندگان شایسته‌ات و همه اهل آسمان‌ها و زمین‌ها و هر آنکه از پیشینیان و آیندگان تسبیح تو گوید
آن دم که حــــق جمله عالـــــــم آفریـد صدایی از حـق برگوش عـرشیان رسید گفت حـــق این ذکــــر را دائم بگوئید صلوات بر محمد و آل محمد شد پدید ‍ شروع هفته تون را معطر کنید🌸 نفستون رو خوشبو کنید🌸🍃 به ذکر صلوات بر محمد وآل محمد برای امروزتون برکتی عظیم 🌸🍃 ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندم🤲 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏👏👏 خشمت را فرو ببر تا قلبت سرشار از آرامش شود. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد شجاعی √ یک « ذکر اعظم » که فهم و مداومت بر آن ما را به نهایت قدرت و آرامش می‌رساند! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 انتظار فرج به چه معناست ؟ 🎙 ابراهیم افشاری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
در یکی از معروف ترین روایات آخرالزمانی ما آمده است که در زمان ظهور مردم کف دست خود را نگاه می‌کنند و با یکدیگر یا منبع علمی ارتباط می‌گیرند. مثلا در یکی از این روایات از امام صادق بزرگوار آمده است که: هـنـگـامـی که قائم (ع ) قیام کند برای هر کشوری از کشورهای جهان فرمانروایی بر می گـزیـنـد و به او می فرماید: دستورالعمل تو در کف دست تو است ، هرگاه حادثه ای بر تـو روی دهـد کـه حـکـم آن را نـمـی فـهمی و طرز داوری در آن را نمی دانی ، به کف دستت بـنـگـر، هـر چـه در آن مـنـعـکـس بـاشـد بـر اسـاس آن عـمـل کـن. اخیر بعد از پیدایش موبایل تقریبا همگی اعتقاد داشتند که منظور از کف دست موبایل یا گجت های هوشمند است. اما امروز گجت هوشمندی آمده است که به جای صفحه نمایش تصویر هرچیزی را در کف دست شما نمایش می‌دهد. ببینید... @IRAN_CITYOFSUN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀صحبت‌های غمناک یک قربانی فمینیسم☹️ ‼️قابل توجه اونایی که لیسانس و فوق لیسانس گرفتن براشون شده یک امر واجب، چه دختر چه پسر ⁉️به کجا چنین شتابان؟ ♨️عاقبت تفکرات فمینیستی‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 مهم سازمان اطلاعات سپاه 🔻 در صورت مشاهده موضوع فوق به شماره تماس ستاد خبری سازمان اطلاعات سپاه (۱۱۴) اطلاع رسانی شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠 وضعیت بیمارستان اندونزی بعد از محاصره شدید صهیونیست‌ها ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
📸 راه‌پیمایی حمایت از غزه شنبه ساعت ۱۵ همزمان با سراسر کشور در میدان انقلاب تهران و با سخنرانی فرمانده کل سپاه برگزار می‌شود. در صورت امکان با کودکان خود عروسک همراه داشته باشید. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔴چرا راهپیمایی امروز مهم است؟ ✍ بنظر میرسد جنگ غزه به مرحله حساسی رسیده و اسرائیل سودای شکست حماس و سپس تقابل با سایر اجزای جبهه مقاومت _و در رأس آن ایران_را دارد. راه توقف توحش این رژیم، توسل به زور و ضربه با گسترش جبهه جنگ و ورود جدی تر جبهه مقاومت است. لازمه اتخاذ این تصمیم تاکتیکی، اعلام حمایت یکپارچه ملت ایران از جبهه مقاومت است، این حضور، برای مردم غزه پیام ایستادگی؛ برای دشمن، پیام تهدید و برای تصمیم گیران جبهه مقاومت، پیام مطالبه اقدام جدی دارد. لذا حضور پر شمار ملت ایران بعنوان کشور مرکز مقاومت در راهپیمایی فردا تعیین کننده خواهد بود. 🔷️🔸️راهپیمایی جهانی حمایت از کودکان غزه در آستانه روز جهانی کودک 🟨شنبه ۲۷ آبان در سراسر جهان و ایران خون کودکان غزه نیل می شوند و فرعون صهیونیسم غرق خواهد شد... ⊰᯽⊱┈•─╌☫╌─•┈⊰᯽⊱ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
💐 سالروز ولادت با سعادت جبل الصبر ، بنت امیر المؤمنین علی علیه السلام ، عمه جان امام زمان ارواحنا فداه ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران مبارک باد. 💐 (س) ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌹🍃🕊🔰🔰🔰 🌹🌹زیارتنامه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) 📖اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْفِی الْجَنَّةِ،وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ،وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ،وَسَقانا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب،صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ،وَاَنْ یَجْمَعَنا وَاِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْمُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ،اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ،وَالْبَرائَةِ مِن اَعْدائِکُمْ،وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاًبِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِروَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ،وَ بِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی،اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ،فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ،اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ،فَلاتَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ،وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ،اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ،و َبِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتِکَ،وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ،و سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ التماس دعا🌹
🔹️بسم الله و بذکر ولیه المنتظر "سلام الله علیه" 💎اولین دوره معارف آشنایی با مباحث بر اساس ویژه خواهران و برادران در ۱۰ جلسه به مدت یک ماه (به مناسبت ولادت حضرت زینب سلام الله علیها فقط این دوره رایگان برگزار می‌شود) ✅️ برگزاری دوره توسَط حجت‌ الاسلام‌ والمسلمین محمد توحیدی 🗓 مهلت ثبت نام تا جمعه ۳ آذر ماه 🔹️کلاس ها به صورت آفلاین و در ایتا برگزار خواهد شد و امکان برای اعضای شرکت کننده در دوره فراهم خواهد بود ان‌شاءالله 🔷️ ظرفیت محدود 🔷️ 🟢 جهت ثبت نام برای شرکت در دوره مشخصات خود را به آیدی های زیر در پیام رسان ایتا ارسال بفرمایید: خانم ها: @yyaazzaahra آقایان: @al_ghaem 🔹️در کانال *صراط المهدی* با ما همراه باشید : ┄┅═✧❁🔹️💎🔹️❁✧═┄ https://eitaa.com/joinchat/2922905726C5bdfe69692 ┄┅═✧❁🔹️💎🔹️❁✧═┄
جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود کربلا در کربلا می ماند اگر "زینب" نبود 💫💖 💫💖 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀❤️‍🩹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤️‍🩹🥀 🥀رمان عاشقانه شهدایی ❤️‍🩹جلد دوم؛ 🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی» 🇮🇷قسمت ۶۹ و ۷۰ سید محمد همانطور که دوباره مشغول به کار شده بود با لبخند، زیرچشمی نگاهی به سایه‌اش کرد: _جانم؟! سایه: _با آیه حرف بزن، داره به آقا ارمیا سخت میگیره؛ نمیدونم چرا آیه اینقدر عوض شده! سیدمحمد پوفی کرد و سری از کلافگی تکان داد: _برای منم عجیبه، این آیه‌ی اون روزا نیست؛ حتی آیه‌ی بعد از رفتن مهدی هم نیست... داداش که بود آیه فرق داشت، داداش که رفت آیه فرق کرد؛ اما الان، این آیه... انگار اصلا نمیشناسمش! سایه: _فقط تویی که میتونی یک کاری بکنی. سید محمد: _این طوفان شاید در رحمتی برای زندگی اونا باشه! سایه: _فقط امیدوارم طوفان زندگیشون نشه؛ آقا ارمیا خیلی سختی کشیده، این حقش نیست. سید محمد: _میدونم... ******************** مریم دستی روی صورت بانداژ شده‌اش کشید. قرار بود فردا به تهران اعزام شود. این درد به کدام گناه بر جانش نشسته بود؟ به کدام گناه مستحق این درد و ترس بود؟ میترسید از آینده‌ای که چشم‌اندازی جز درد و بیماری از آن نداشت. چه کسی باید خرج مادر و خواهر و برادرش را بدهد؟ چطور باید زندگی در شهری به پر اشوبی تهران، را برای کودکی‌های زهرا و محمدصادقش راحت کند؟ وقتی توان نگاه کردن به صورت خود را هم ندارد؟ با درد شدید شده‌ی قلب مادر چه کند؟ هجوم این افکار برای او که هنوز نمیدانست، آن زن‌های سنگدل همسایه چه بر سر صورتش آورده‌اند، زیادی سنگین بود. آنقدر که ضربان قلبش بالا برود و پرستار با آرامبخش او را به خواب عمیقی بفرستد که دردها در آن جایی نداشته باشند. ************** رها هنوز در حال بحث با صدرا بود. نمیدانست چرا اصلا کارشان به بحث کشید؟ حرف بدی نزده بود. صدرا نمیتوانست با آنها بیاید! یکنفر باید بود که به کارهای آمدن مریم و خانواده‌اش رسیدگی کند. چه کسی بهتر از صدرا میتوانست بر این کارها نظارت کند؟ میتوانست لوازم شخصی خودشان را جمع کرده و به طبقه‌ی پایین ببرد، مادر و زهرا و محمدصادق را در این خانه مستقر کند، ترتیب مدرسه محمدصادق را بدهد، مریم را بستری کند و بعد به آنها ملحق شود. صدرا همانطور که قدم میزد غرغر کرد: ِ_من بمونم و خانوم بره؟ چشمم روشن؛ از کی رفیق نیمه راه شدی؟ منو باش فکر میکردم زنم یاره! نگو این سال‌ها اشتباه میکردم. میخواد تنها بره... نامرد رو ببینا! رها کلافه از غر زدن‌های صدرا گفت: _بسه دیگه؛ بچه شدی؟! خب تو هم چند روز دیگه میای دیگه، مگه دارم میرم سیزده به‌در؟ شرایط بحرانیه دیگه! صدرا اخم کرده به رهایش نگاه کرد؛ انگار اصلا نمیفهمید طاقت دوری از این خاتون سیه چشم چقدر برایش سخت است: _تو هم بمون با هم بریم. رها از این بحث خسته شده گفت: _اونجا نیاز به کمک دارن، من اینجا چیکار میتونم بکنم؟ صدرا: _هر کاری تا دیروز میکردی، برو مرکز. رها: _آخه چرا؟ چرا گفتن دلتنگ شدن‌ها اینقدر سخت است؟ چرا میخواهد زور بگوید و نگوید این دل نمیخواهد از دلدارش دور باشد؟ گاهی خودخواهی‌ها زیاد میشود و بی‌موقع لب‌ها بسته میشود و دل عزیزت را ترک که نه، میشکند. صدرا کلافه دستی در موهایش کشید: _اصلا مسیح خودش بمونه و کارهاشو انجام بده، به من چه؟ رها خنده‌اش گرفت: _اون اصلا مرخصی نداره که بیاد! صدرا:_پس چرا ارمیا داره میاد؟ رها: _مرخصی آقا ارمیا هنوز تموم نشده. صدرا: _پس خودش بره انجام بده و بذاره من به زن و زندگیم برسم! ******************* آیه سوار ماشینش شد. تنها کسی که کارهایش را انجام داده بود و حالا بیکار بود تا برای خرید دارو برود او بود، تمام شب از فکر و خیال خوابش نبرده بود و کارهایش را برای فرار از آنهمه فکر، تمام کرد و آفتاب طلوع کرد. نگاهی به لیست خریدهایی که سیدمحمد داده بود کرد. به جز دارو مقداری غذای کنسروی و آب هم باید میخرید. دنده را جا زد و حرکت کرد. تازه وارد خیابان اصلی شده بود و داشت سرعت میگرفت که ماشینی از پشت با حداکثر سرعت به ماشین او زد و کنترل از دست آیه خارج شد. خیابان آن وقت صبح حسابی شلوغ بود، و برخورد ماشین آیه با خودروهای دیگر صحنه‌ی دلخراشی ایجاد کرد. چشمان آیه داشت بسته میشد که صدای زنگ تلفن همراهش آمد و دیگر چیزی نفهمید. **************** ارمیا کلافه راه میرفت. تلفن همراه آیه زنگ میخورد و جوابی نبود. خواست بگوید از فروشگاه وسایل سفریِ سر خیابان، یک کیسه خواب دیگر بخرد، چون مال خودش خراب شده بود... حالا آیه جواب نمیداد و دلشوره گرفته بود. بالاخره تماس وصل شد: _چرا جواب نمیدی؟ نمیگی نگران میشم؟ _سلام.شما این خانوم رو میشناسید؟ صدای یک زن بود اما آیه‌اش نبود.... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🥀❤️‍🩹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤️‍🩹🥀 🥀رمان عاشقانه شهدایی ❤️‍🩹جلد دوم؛ 🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی» 🇮🇷قسمت ۷۱ و ۷۲ _سلام. شما این خانوم رو میشناسید؟ صدای یک زن بود اما آیه‌اش نبود. ارمیا: همسرم... همسرم کجاست؟ +ایشون تصادف کردن. ارمیا گوشی به دست سمت در دوید و به صدا زدن‌های سیدمحمد و صدرا جوابی نداد. ارمیا: _خانم کجایید؟ الان زنم کجاست؟ زن آدرس را گفت و ارمیا سریعتر دوید. صدرا ماشین را روشن کرد و همراه سیدمحمد به دنبال ارمیا رفتند. خیابان ترافیک بود. ارمیا از لابه‌لای ماشینها جلو میرفت. صدرا ماشین را همانجا سر کوچه گذاشت و با سیدمحمد دویدند. صدای آمبولانس و چراغ َگردان ماشین پلیس می‌آمد. ارمیا زانو زد: _آیه! +از دستش راحت شدیم؛ بیا بریم عزیزم. ارمیا به سمت صدا برگشت: _تو؟! چرا... آخه چرا اینکارو کردی؟! تو دیوونه‌ای! +اون نمیذاشت ما با هم ازدواج کنیم؛ حالا که منو پیدا کردی، این زن نمیذاشت به هم برسیم. مأمورین اورژانس ارمیا را عقب زدند تا به وضعیت آیه رسیدگی کنند. ارمیا چشم چرخاند تا ماموری پیدا کند. مأموران راهنمایی و رانندگی مشغول باز کردن ترافیک به وجود آمده بودند؛ به سمتشان رفت: _جناب سروان... مرد به سمتش چرخید. _بله؟ ارمیا: _اون خانوم که اونجا ایستاده، کنار اون ماشین، اون خانوم از قصد زده به خودروی همسر من. سروان: _شما از کجا میدونید؟ ارمیا: _لطفا بازداشتش کنید، ممکنه فرار کنه. این خانوم مشکل روانی داره و بستری بوده، حتما فرار کرده. سروان: _باید به بچه‌های انتظامی خبر بدیم. شما مطمئنید که سوءقصد بود؟ ارمیا: _بله، این خانوم فکر میکنه من میخوام باهاش ازدواج کنم، میخواست زنم رو بکشه. صدای جیغ آمد و نگاه ارمیا پی آیه‌اش رفت. زنی را دید که به آیه‌ای که روی برانکارد میگذاشتند حمله کرده و سعی در خفه کردنش دارد. ارمیا به سمت آیه‌اش دوید ، و همزمان چند نفر سعی در عقب کشیدن زن داشتند. آنها را میشناخت، سیدمحمد و صدرا بودند که سعی داشتند مهاجم دیوانه را از آیه‌ی شکسته‌ی این روزها جدا کنند. زنی که جنون قدرتش را چند برابر کرده بود. ارمیا رسید و با یک حرکت دست زن را به عقب و بالای سرش بود و با ضربه‌ای به پشت پایش، او را روی زمین مهار کرد. سیدمحمد روی شانه‌ی او زد و گفت: _خداروشکر رسیدی، نمیشد مهارش کرد، جناب سرگردی دیگه! یه جا به درد آیه خوردیا! ماموران به ارمیا رسیدند: _شما سرگرد هستید؟ ارمیا سری تکان داد: _ارتش. سروان: _با مرکز تماس گرفتم، الان مامورای کلانتری میان و این خانوم رو منتقل میکنن. ارمیا تشکری کرد و به سیدمحمد گفت: _با آیه برو بیمارستان؛ زور برو تا آمبولانس نرفته! سیدمحمد دوید و در لحظه‌ی آخر وارد آمبولانس شد. صدرا گفت: _کارای شکایت رو خودم پیگیری میکنم، تو برو سراغ آیه، بهت نیاز داره. ارمیا: _اول این خانوم رو تحویل بدم بعد میرم. کنترل کردنش سخته؛ انگار اندازه‌ی سه تا مرد زور داره. دستش رو ول کنم معلوم نیست چی بشه. به رها خانوم زنگ بزن ببین پیگیری کنه چطور از اونجا فرار کرده. تا ماموران انتظامی به محل حادثه برسند، صدرا به رها خبر داده بود و رها به اتفاق حاج علی و زهرا خانوم به بیمارستان و بعد از اطلاع از وضع آیه، رها به کلانتری رفت. دکتر مشفق و دکتر صدر در کنار صدرا بودند ، و صحبت میکردند. صدرا مشغول تعریف کردن حادثه بود که رها سلام کرد. جواب سلامش را که گرفت صدرا گفت: _آیه خانم چطور بود؟ رها: _هنوز بیهوشه اما چون هم کمربند بسته بود و هم کیسه‌ی هوا باز شده بود، زیاد آسیب ندیده؛ شاید یکی دوتا از دنده‌هاش آسیب جزئی دیده باشه، هنوز که مشخص نشده بود. داشتن میبردنش برای رادیولوژی که من اومدم. چه خبر از خانوم کریمی؟ چطور شد که از مرکز فرار کرد دکتر؟ دکتر مشفق دستی به صورتش کشید: _نمیدونم، شب فرار کرده؛ باید با مسئول شب صحبت کنم. رها: _روند درمانیش چطور بود؟ آخرین باری که باهاش صحبت کردم وضعیتش بهتر بود! دکتر صدر: _اشتباه از من بود. همه با تعجب به دکتر صدر نگاه کردند و ادامه داد: _باید به یک بیمارستان دیگه منتقلش میکردیم.؛احتمال میدم اون ما رو همدست آیه میدونست. اون برای ما نقش بازی کرده. آیه گفته بود که آدم فوق‌العاده باهوشیه و ما یادمون رفت که اون رتبه‌ی ۷ کنکور هنر رو داشته و بازیگری خونده! اصلا توجه نکردیم به اینکه اون هم میتونه ما رو دور بزنه؛ فقط به فکر آیه بودیم. رها: _مگه چنین چیزی ممکنه؟ دکتر مشفق : _حق با شماست دکتر، الان که فکر میکنم، همیشه چشم‌هاش زیادی هوشیار بود. رها: _و زیادی با دقت صحبت میکرد. دکتر صدر: _این اشتباه از..... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa