ازپیرےپرسیدم
خوشبختےچیست
گفت
اگه میخواےسلامت باشے
موقع بیماری پدرومادرت
بهشون برس
اگرمیخواهےثروتمندشوی
به پدرمادرت کمک مالے کن
اگه میخواےخوشبخت باشی
باپدرومادرت مهربان باش
#بالوالدین_احسانا
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
مردی با پدرش در سفر بود که «پدرش از دنیا»رفت.
از چوپانی در آن حوالی پرسید:
«چه کسی بر مردههای شمــا نماز میخواند؟»
چوپان گفت ما شخص خاصی را برای این کار
نداریم، خودم نمازِ آنها را میخوانم
مرد گفت خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان
چوپان مقابل جنازه ایستــاد و چند جمله زمزمه
کرد و گفت: نمازش تمام شد!
مرد تعجب کرد و گفت: این چه نمازی بود؟!
چوپان گفت: بهتر از این بلد نبودم!
مرد از روی ناچاری، پدر را دفن کرد و رفت.
شب هنگام در عالمِ رویا پدرش را دید که روزگارِ خوبی دارد! و از پدرش پرسید چه شده که اینگونه راحت و آسودهای؟!
پدرش گفت: هرچه دارم از دعای آن
چوپان دارم!
مرد فردا آن روز ،به سراغِ چوپان
رفت و از او خواست تا بگوید در کنـارِ جنازه
پدرش چه دعایی خوانده؟!
چوپان گفت:
وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و
خداوند برقرار شد با خدا گفتم: خدایا اگر این
مرد امشب مهمانِ من بود یک گوسفند
برایش زمین میزدم، حالا که این مرد امشب
مهمان توست ببینم با او چگونه رفتار میکنی!
گاهی دعای یک دلِ "صاف" از صد نمازِ یک دلِ پرآشوب بهتر است.
#به_وقت_عاشقی
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖دل باصلوات محرم رازشود
🕊سیمرغ شود بلند پرواز شود
فرمود پیامبرکه باهرصلوات🌸
درهای اجابت دعاباز شود🌸
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
رجب، ماه توبه است.
از اذکاری كه درصورت توجه به معنایش مؤثراست «يامُقيل العَثَرات» است؛ ای كه لغزشها را اقاله میكنی!
اقاله یعنی اگر توبه کنیم، طوری با ما معامله میكند که گویا گناهی مرتكب نشدهايم!
اگر با حضورقلب در قنوت ياسجده بگويید، توفيقاتی که گاهی با گناه سلب میشود، بازمیگردد.
👤 آیت الله سید عبدالله فاطمینیا
#أین_الرجبیون
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
#تاخير_اجابت_دعا
✅چرا خداوند اجابت دعای مومن را به تاخیر میاندازد
✍امام رضا علیهالسلام فرمودند:
خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مىاندازد و مىگويد: «صدايى است كه دوست دارم آن را بشنوم»
و در اجابت دعاى منافق عجله مىكند و مىگويد: صدايى است كه از شنيدنش بدم مىآيد.
📚 فقهالرضا عليهالسلام، ص ۳۴۵
#به_وقت_عاشقی
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
🔴حضرﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ میخوری؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ ...
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﭼﺮﺍ?!
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ :
ﭼﻮﻥ ﻭقتی که ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ نمی کند ...
ﻭلی ﻭقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی ...
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ ...
ﺧــــﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍی ﺑﺮ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ
ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍﺳﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻥ.
#به_خدا_اعتمادکنیم
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
استاد #رائفی_پور :
دوست عراقی ام می گفت:
باز شدن مسیر زیارتی #سامرا نتیجه شجاعت شما ایرانی ها است
آنقدر آمدید و در این مسیر شهید دادید تا راه زیارت را امن کردید
به یاد همه شهدای مدافع حرم ، علی الخصوص شهید مهدی نوروزی معروف به شیر سامرا
ان شا الله مقصد بعدی ما بقیع.
#شهیدانه
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❥ نـسـخـاسـتـاد🌸
#خـیـرانـدیـشـ 💕||
#تعریف_مجددی_از_کرونا
کاری از کانال نسخ استاد خیراندیش
#برای_اولین_مرتبه
✅ قسمت چهارم ✅✅✅✅
#نشر_دهیم
تاریخ ضبط ۲۲/ ۸ /۱۳۹۹
#آنتی_کرونا
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
🔔 لباسی که اگر آن را بپوشیم، از نگاه خدا محروم خواهیم شد!
✅ ما باید در میان مردم با لباسی آراسته ظاهر شویم، ولی نباید به خاطر تحسین مردم و یا فخرفروشی و قرار گرفتن در مرکز نگاهها خودمان را آراسته کنیم یا لباس زیبا بپوشیم. رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند: « اگر کسی لباسی بپوشد تا به وسیلۀ آن به مردم مباهات کند تا مردم به او نگاه کنند، خدا به او نگاه نمیکند تا زمانی که آن لباس را از تنش خارج کند.»
✅ یک وقت ما برای چشم مردم ارزش قائل هستیم، میگوییم: «اینها انسان هستند و نباید یک صحنۀ نامرتب ببینند» و به همین دلیل لباس خوب میپوشیم تا مردم یک ظاهر آراسته ببینند؛ این خوب است. یک وقت ما برای شخصیت ایمانی یا انسانی خودمان احترام قائل هستیم، مثلاً میگوییم: «من مذهبی هستم و مذهبیها باید آراسته باشند» و به این دلیل لباس خوب میپوشیم؛ این هم خوب است. ولی بعضی اوقات به این دلیل که مردم ما را ببینند و به دلیل لباسمان در میان مردم جایگاه و موقعیتی پیدا کنیم، لباس آراسته میپوشیم؛ این خطرناک است.
✅ عزیز شدن تنها به دست خداست. خدا تصمیم میگیرد که مردم چه کسی را دوست داشته باشند و چه کسی در میان مردم عزیز باشد. حال اگر کسی برای عزیز شدن، خدا را حذف کند و بخواهد با پوششِ خود از مردم دلبری کند، این از مواردی است که غضب خدا را برمیانگیزد و سبب میشود که خدا به این بندۀ خود تا زمانی که در این لباس است توجهی نکند.
📙 بخشی از کتاب باران خوبیها
#تلنگرانه
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
گذشتِ زمان، کسی رو عوض نمیکنه…
فقط بهت یاد میده که
آدم ها، همیشه اونی که تو فکر میکنی نیستند…
#سخنان_ناب
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 یه عمل صالحِ به موقع و بدون تعلل ...
🔹 استاد مسعود عالی
#تلنگرانه
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت #بیست_و_سوم
#هوالعشق
#دوراهی_زیبا
پرواز 123✈️به مقصد کربلای معلی....
-علی اقا بدوووو الان میپره😥
-نه خانوم جان بدون ما نمیپره😉
-علی شوخیو بزارکنار بدو فقط
-خانمم ندو عزیزم در شأن شما نیست باچادر.میرسیم هناس.
-چشم اقا
-روشن به ظهور
.............
-خانم چیزی نیاز ندارید؟
-نه ممنونم عزیزم
-میگم علی دل تو دلم نیست حرمو ببینم ها.
-میبینی خانوم ٬چطوره دعای عهدو بخونیم هناس؟صبح جمعست اقامون چشم انتظارها.😊🌤
-عالیه اقا بسم الله.
دعای عهد کوچکمان را از جیبش دراورد و شروع کردیم به خواندن دعای زیبای عهد... العجل یا مولا ویا صاحب الزمان(#صلوات برای ظهور)
هواپیما درحال پرواز بود🛫٬ابرهای سفید و زیبا ☁️به شکل پنبه های بزرگ اطرافمان را احاطه کرده بودند٬
ازبچگی ارزو داشتم به ابرها دست بزنم و با آن ها گلوله بسازم ٬اما بزرگ که شدم دانستم تمامش گاز است و پوچ.انسان همین است ارزوهای کودکی دربزرگسالی مزحک میشود اما گاهی به این فکر میکنم کاش روح کودکیم که چونان اب زلال بود میماند و حتی سایه ای کدری نقش برآن نمیبست.بازهم الحمدالله که دراین برهه از زمان هستم.شکرالله.
دست علی دست هایم را درخود محصور کرده بود٬حصاری شیرین٬آخر از هواپیما ترس عجیبی دارم اما کنار مَردم٬ارام ارامم.
ساعتی تا رسیدنمان نمانده بود٬دلم آشوبی بود از دیدن یار٬چقدر زیباست این یار٬چقدر اقاست این یار.
-مسافران محترم٬کمربندهای ایمنی خود را بسته و صندلی را به حالت اولیه برگردانید٬تا دقایقی دیگر هواپیما برباند مینشیند.🛬
صدای کمک خلبان بود که برای همه آرزوی سلامتی کرد و خواهان دعا بود.
حس و حال عجیبی بود😊💗
٬انگار همه روح ها ادقام شده و به سوی سرچشمه سالار شهیدان میریزد.
با کمک علی از هواپیما خارج شدم٬نفس کشیدم و نفس کشیدم٬علی تنها چشم دوخته بود٬محو بود٬نمیدانم محو چه؟حالی عجیب داشت٬انگار چیزی میدید که من نمیدیدم.
-اهم اقا کجا سیر میکنید؟
-اینجام خانوم ٬حس میکنی؟
-چیو؟
-بوی ...بوی شهادتو..😇
نفس کشید و چشمانش رنگ غم گرفت
٬لحظه ای احساس کردم روح علی از بدن جداشده و به سویی میرود٬انگار ملکوتی شده بود.
به سمت فرودگاه رفتیم٬چمدان ها 🎒را در تاکسی🚖 گذاشتیم و به سمت هتل حرکت کردیم٬حال و هوایی بود عجیب٬به هتل که رسیدیم با کمک راننده محترم ساک هارا در لابی گذاشتیم تا پذیرش شویم.
بعد از اتمام چک پاسپورت و شناسنامه به اتاق مورد نظر رفتیم٬دررا علی باز کرد و وارد شدم٬اتاقی معمولی با امکاناتی معمولی
٬عاشق همین#معمولی ها بودم.😍😇
🌺🍃ادامه دارد....
نویسنده ؛ نهال سلطانی
@nahalnevesht
#به_وقت_رمان
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده_و_منبع_حق_الناسه
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت؛ #بیست_و_چهارم
#هوالعشق
پنجره را که باز کردم تمام بدنم سر شد
٬دستم را برزانوانم ورفتم که علی به سمتم دوید و پرسید:
-چیشد فاطمه؟😨
-ه...هیچی..نگا کن عظمتو٬حق بده بی توان بشم.😢
-یا حسین٬الله اکبر.
درچشم های علی شکل گنبد نقش بسته بود٬حلقه اشک چشمان درشتش را احاطه کرده بود٬هردو به علامت احترام تعطیم کردیم و سلام دادیم٬؛😢✋😢✋
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
تصمیم گرفتیم هرچه زودتر به سمت حرم حرکت کنیم
٬طاقتمان طاق شده بود...علی به حمام رفت 🚿🛁تا غسل زیارت کند٬وسایلش را اماده روی تخت گذاشتم واز فرط خستگی روی کاناپه خوابم برد...
بیدار که شدم پتویی را روی خود دیدم٬کارعلی بود. پاهایم را روی زمین گذاشتم و چشمانم را روی هم فشردم٬به خاطر کمبود اهن٬سرگیجه ها و سردرد های شدید بعد خواب یاکم خوابی به سراغم می آمد.
باهمان حال به سمت اتاق رفتم که علی را دیدم٬یکدفعه ٬چشم هایم سیاهی رفت وبه دیوار تکیه دادم وسر خوردم که علی نگران به سمتم برگشت:😨
-چیشدی فاطمه جان؟خوبییی؟
-ار..اره..یه شکلات🍬 از تو کیفم بده فقط .
-باشه باشه.
همراه باشکلات امد و ان را برایم باز کرد٬همانجا کنارم نشست و نگاهم کرد.
-چیه اقا جان خوشگل ندیدی؟😉
-نه٬ندیدم .فقط تورو دیدم.😍
-ای ای حاجی جان.پس ببین😌
-دلم برات تنگ شده بودا هناس😘
-واااااا😇
-والااااا😉
هردو زیر خنده زدیم😁😁
٬با کمک علی ایستادم و به حمام رفتم و لباس های تمیزم زا که مخصوص حرم با لباس علی هماهنگ کرده بودم پوشیدم٬روسری طرح ترمه با رنگ سبز تیره.مانتویی که مچ سفیدی داشت و باچهار دکمه بسته میشد٬پیراهن سه دکمه علی که یقه ایستاده بود و روی شلوار سفیدش انداخته میشد ٬یک شال سبز رنگ که نشان 💚سیدی اش بود روی پیراهنش میانداخت ٬یعنی می انداختم.
حاضر که شدیم هم دیگر را برانداز کردیم و دستمان را روی صورتمان کشیدیم و گفتیم:
#فتبارک_الله_و_احسن_الخالقین.
با لبخند😊😊 به سمت حرم پیاده راه افتادیم.هرقدم تپش قلبم💗 را بیشتر میکرد و دستم در دستان علی فشرده میشد.کنارش بودم٬با من قدم میزد٬
الهی شکر.گنبد را که دیدم ناخوداگاه پاهایم سر شد و به علی تکیه زدم٬علی نگران نگاهم میکرد و من نگران روبه رویم را مینگریستم تا خدایی ناکرده در رویا نباشم٬نه نبودم.میدیدم این زیبای دلربا را.
به سمت اقا دست هایمان را به نشانه احترام بر قلبمان😢✋😢✋ گذاشتیم و باهم سلام دادیم٬علی طوری به گنبد مینگریست که گویی اقا با او هم صحبت شده.هم قدم به سمت حرم راه افتادیم.به گریه افتاده بودم وعلی هم دیگر هوایی شده بود٬فقط نگاه میکرد و نگاه میکرد.
از هم جداشدیم تا به زیارت برویم.
به سمت ضریح که راه افتادم قلبم صدای بلندی میداد.از میان عاشقان به سختی رد شدم و دستم به ضریح رسید٬انگار که باارزش ترین ارزش هارا به دست اورده ام چنگ زدم و ان را ول نکردم.
جوی الهی تمام وجودم را فرا گرفته بود٬حال عجیب و غیرقابل وصفی بود.سرم را روی ضریح گذاشتم و گفتم:
-اقا... ممنونم...خیلییی ممنونم ٬اقاجان٬ قول میدم تااخرش باشم ٬ترو به خدای احد و واحد من و از این راه خارج نکن.
انگار که ان لحظه زمان ایستاد و قول مرا ثبت کرد.ارام شدم ٬ارام. به سمت حیاط حرکت کردم و سریعا علی را دیدم.دقیقا در وسط دو حرم ایستاده بودیم٬چه دوراهی زیبایی.به علی نگاه کردم و با تمام وجود گفتم:
-ممنون که هستی٬ممنون که براورده شدی.ممنون سید جان
با نگاه مهربانش تک تک جملاتم را بدرقه کرد و گوشه چادرم را گرفت و بوسه😘 زد.
به سمت حرم اقا اباالفضل عباس(ع) برگشتیم و سلام دادیم.قسمش دادم به دو دست بریده اش٬که عشقمان ابدی باشد و روحمان باهم.هوا ابری شد٬ابرها فشرده شدند٬بافشرده شدن ابرها بغض کهنه ام سر باز کرد و روانه شد😭
٫صدای مداحی دلنشینی میامد....
🌺🍃ادامه دارد....
نویسنده: نهال سلطانی
@nahalnevesht
#به_وقت_رمان
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده_و_منبع_حق_الناسه
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
#مکتبِ_حاجقاسم🌱
ازنسلِقاسمسلیمانیبودن
میدونییعنیچیرفیق!؟
اینکهافتخارکنیاز نسلحاجقاسمهستی کافینیست..!!✋🏻
تکمیلکنندهیاینافتخار:
ادامه دادنراهشهست..
اینکهمیخوایمثلحاجقاسمزندگیکنی😇
بایدباهوایِنفسخودتبجنگی!
وسختترینکارهاروبهدوشبگیری!
حُبِّدنیانبایدداشتهباشی..🍂
"ماازنسلشهیدسلیمانیهستیم"
یک شعار نیست!!
#یکسبکزندگیسترفیق
#ما_ملت_شهادتیم
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
بیایید یکدیگر را دعا کنیم
دعا کنیم خدا را،
نگاهش را،
حضورش را، ازیاد نبریم
دعاکنیم هیچگاه محبت را
از کسی دریغ نکنیم
دعا کنیم درد هایمان پایان پذیرد
و طعم خوش زندگی را بچشیم
الهی آمین 🙏
#شبتونمملوازعطرخدا
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
#سلام_ارباب
پرچمت را هر کجا دیدم دویدم یاحسین
زیر این پرچم همیشه خیر دیدم یاحسین
من زمین گیرم ولی تو دستگیرم بوده ای
غیر خوبی از شما چیزی ندیدم یاحسین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#صبحتون_حسینی
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa