یکی از آرزوهام این شده که بتونم با خیره شدن به کتاب(یاهرچی) اونو بسوزونم یا حداقل بتونم گرمای سطحشو ببرم بالا تا عصبانیت خیلی زیادم(بهخصوص تو مدرسه) دفن بشه .
https://eitaa.com/Nizami_Doberman/164
اگه بخواین میتونیم همسایه باشیم
هرسیلیا و گلدانپتوس*
با اینکه نه شما الان میخوابید نه من، ولی شب بخیر
وایسید اینو بگم بعد برم
امروز یه نفر بود که انشاش رو نیاورده بود ولی انقدر زیبا به نظر می اومد که اصلا حسودیم شدددد
(بخوان توضیح بدم ، وایب کلمه های حادو، شیشه ، ماه، خورشید، ستاره و اینا میداد، با توجه به اسمش)
یه مدت (تو تابستون) اینجوری بودم که میگفتم چطور میتونید یه کتابی رو بخرید و نخونید
و الان خودم سه تا کتاب دارم که نخوندمشون
و یکیشونم تو تابستون گرفته بودم