هدایت شده از محمد صادق خسروی
ایشون یک داداش داره ۴ سالشه به اسم محمدحسن، یک بار که از مشهد اومدن تهران خونمون، دور هم نشسته بودیم که دیدم از جاش بلند شد و اومد سمتم، جملاتی رو آهسته گفت و منتظر جواب بود! متوجه نشدم، گفتم بلندتر بگو دایی، گفت: "میشه محمد حسن بیاد خواستگاری ریحانه؟ و باهم ازدواج کنن؟"
تعجبم ریخت تو صدای خندههام
شما ببین یک فسقل بچه چطوری از الان واسه داداشش زن پیدا میکنه😂
خواهرا یاد بگیرین،اینجوری داداششونو داماد میکنن😂🚶
پ.ن: عکس موکب نجف
#خواهرزاده
#زینب
#هشت_خواهرزاده
#هشت_عدد_مقدسیه_واسه_ما_مشهدیا
#محمدq
👇بزن رو لینک بیا تو👇
ـ https://eitaa.com/joinchat/302841968C41169154e6
سر میز شام از ناراحتی داشتم با غذای تو بشقاب بازی بازی میکردم، بابام گفت چی شده پسرم؟ گفتم اشتها ندارم، گفت ایول، بشقابو از جلوم برداشت غذاشو کشید تو بشقاب خودش.
ـ💬: اسپایسی
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
پاییز مازندران یکم با پاییز ما فرق داره....
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
ߊܝߊܩܝܝ݅ܝߺ ߊࡄࡅߺ߳ ߊܟ۬ߺܝ ߊࡇ۬ߺࡈࡋܝߊࡅߺ߲ܣߊ
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
خانواده رو رو راضی کردم مهریه رو سبک گرفتیم.
جهیزیه هم وسایلی که واجب بود خریدیم.
لباس عروسم رو از دوستم قرض کردم.
آرایشگاه رفتم یه جای خوب ولی قیمت مناسب.جهاز برون و این چرت و پرتا هم نداشتیم.
هنوزم زنده ایم ...!
ـ💬: زهرا دین محمد
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
18.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
.
شب های بلند زمستان
هر وقت مادر سفره شام را زودتر پهن میکرد
و کت آقاجون را از کمد بیرون میکشید
میفهمیدیم قرار است جایی برویم
همان سرِ شب با کلی ذوق و شوق،
آماده میشدیم برای رفتن به یک شب نشینی .
.
💛آقا جون میگفت: صله ارحام دلِ آدم را شاد نگه میدارد
هیچکس هم نمیگفت نمیآیم!
ازین ادا اصول ها که من نمیآیم شما خودتان بروید و امتحان و آزمون و کنکور دارم و جوان است دوست دارد توی خودش باشد هم نداشتیم
همه با هم میرفتیم
..
.
تلفن هم نبود که قبلش هماهنگ کنیم
و میزبان و بچههایش را هم کلی ذوق زده میکردیم
.
.
💖به سر کوچه شان که میرسیدیم
جلوتر از مادر و آقاجون
بدو بدو خودمان را به درشان میرساندیم
تا از بودنشان اطمینان پیدا کنیم .
💙با یک چشم از لای در حیاط که اغلب خوب بسته نمیشد
یا از سوراخ کلید به درون خانهشان سرک میکشیدیم
.
روشن بودن یک چراغ، به منزله این بود که خانه نیستند و خودشان جایی رفتهاند
حسابی توی ذوقمان میخورد
و قلب و دلمان حسابی میگرفت
اما اگر همه چراغها روشن بود
بگو بخند تا آخر شبمان جور بود ❤️اما این روزها چه
آخر شب که بغض میکنی
دردها که تلنبار میشود،
میروی سراغ لیست مخاطبانت
یکی حالت روح
یکی لست ریسنتلی
یکی لانگ تایم اِگو!
یکی دلیت اکانت!
.
.
💜آدم نمیداند کِی هستند، کِی نیستند!؟
اصلا آدم نمی فهمد چراغِ کدام خانه خاموش است و کدام روشن!؟ تا بی مقدمه برایش تایپ کند:
" تشنه ی یک صحبت طولانیام ".
و سریع ریپلای شود:
" بگو من کِی کجا باشم؟ ". داریم از تنهایی و بی همزبانی "دق" می کنیم
بعد اسمش را گذاشته اند " عصر ارتباطات " .
.
#شب_یلدا
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
شب یلدا اون موقع واسه من بی معنی شد که پارسال بابام هندونه رو برداشت زد تو صورتم گفت آخ ببخشید اون تولد بود
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی نامزدتو واسه اولین بار میبری رستوران و اون میگه دستمال کاغذی میخوام
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧