دلم شورِ غسان‌حیدر را می‌زند. کپی‌برابرِاصلِ کودکی #خلیل_ساحوری.
به دایرکت مجتبی(گوستاو)؛ برادر خلیل پیام دادم. او هم ازدواجش کم از خلیل نداشت. با دختری برزیلی آشنا شده بود. مدت‌ها در ارتباط بود که اگر مسلمان شد ازدواج کنند. بعد از شهادتین، از برزیل آمد قم. تو راهی داشتند که زاروزندگی‌شان را فروختند رفتند شیلی.
از مجتبی پرسیدم: از خانواده خلیل خبر داری؟
_ هیچ خبر ازش...
دیروز پیج مُعتز را پیدا کردم؛ عکاسِ ساکن غزه. توی یکی از پست‌هایش رفته بود داخل یک مدرسه. مدرسه‌ای زیر نظر سازمان ملل که پناهگاهی بود برای بچه‌ها. جایی که امان‌نامه داشت از هر ظلم و حمله و تجاوزی.
دلم آرام گرفت. خدا خدا کردم غسان‌حیدر توی یکی از کلاس‌های این مدرسه باشد، کاش صدای فایر فایر تفنگش بلند باشد، کاش مشغول کاغذرنگی‌هایش باشد تا کلاژ قدس را بسازد.
زهی خیال باطل. غروب معتذر از همان مدرسه استوری گذاشت. از ساختمانی که موشک خورده بود! تصویری نشان‌گرِ کودک‌کشی اسقاطیل.
از دیروز خداخدا می‌کنم غسان‌حیدر توی آن مدرسه نرفته باشد!
شاید؛ این روایت ادامه دارد...
#طوفان_الأقصى
🆔️ @m_ali_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨️ ای عشق دل‌افروز، دل من به تو گرم است...
🆔️ @m_ali_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ نحوه آموزش بچه‌ها در مدارس اسرائیل!
📍 حتما ببینید!
🆔️ @m_ali_jafari
✨️ تا کجا دستم به روایت می‌رسد؟
نمی‌دانم!
فعلا نزدیکتر از لبنان پیدا نکردم!
#طوفان_الأقصى
🆔️ @m_ali_jafari