eitaa logo
مدرسه عشق ثارالله
105 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
194 فایل
#مدرسه_عشق_ثارالله https://eitaa.com/Bakhshi3294 ارتباط با مدیر 👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
✨رسول خدا (ص) فرموند 👈هر کس در کتابی یا نوشته ای بر من صلوات بنویسد ، تا زمانی که نام من در کتاب هست فرشتگان پیوسته برای او از درگاه حق طلب آمرزش می کنند 📚داستانهای صلوات. سفینه البحار ✨حضرت محمد (ص) فرمودند 👈هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب 📚:داستان های صلوات‌
روزمان را با قرآن آغاز کنیم دنباله روی مردم از قرآن و اسلام،شرط محافظت و ترویج قرآن سوره 15. حجر آيه 9 إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ همانا ما خود قرآن را نازل كردیم و قطعاً ما خود آن را نگاه داریم پيام ها 1- قرآن نه از بشر است و نه از فرشته. «انّا نحن» 2- قرآن براى همیشه محفوظ است. «لحافظون» 3- یكى از پیشگویىهاى قرآن واز امتیازات اسلام، مصونیت قرآن از تحریف است. «انا له لحافظون» 4- قرآن، ذكر است؛ یاد خدا، یاد نعمتها، یاد تاریخ گذشتگان و یاد قیامت. «الذكر» امام خامنه ای در دیدار جمعی از حافظان و قاریان قرآن نونهال و نوجوان کشور28/6/1380 خدای متعال در قرآن فرموده است: «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون». حفظ قرآن، حفظ معارف الهی، حفظ آیات نازل شده بر قلب مقدّس پیغمبر، چیزی نیست که وسوسه‌ها و توطئه‌های بشری بتواند با آن مبارزه کند. حفظ قرآن، کارِ خداست و تدبیر الهی، قرآن را رایج خواهد کرد. البته شرط دارد. مثل همه‌ی نعمتهای الهی شرطش این است که مردم، با تلاش و همه‌ی وجود و تواناییشان به دنبال کسب این نعمت الهی باشند. مردم ما با همه‌ی وجود و با همه‌ی تلاش، به دنبال اسلام و قرآن راه افتادند؛ خدای متعال هم این نعمت را به آنها ارزانی داشت. امروز بحمداللَّه امواج آموزش و تعلیم و تعلّمِ قرآن، بسیاری از نقاط جامعه‌ی ما را فراگرفته است و من خوشحالم از این‌که می‌بینم جوانان، نوجوانان و کودکان، در راه آموزش قرآن تلاش می‌کنند
تمام دنیای من چشمان توست؛ چشمانت را برنگردان که دنیایم بر می گردد! #یاایهاالعزیز 🌹🍃🌹🍃🌹
🌷 دشمن گناهان 🔸سلمان، شاخه درخت را تكان داد. برگ‌هاي زرد، يك‌يك از شاخه روي زمين ريخت. سپس روي كرد به ابن عباس و گفت: 🔹ديدي؟ 🔸آري. ديدم. 🔹ديدي چگونه برگ‌ها ريخت؟ 🔸آري، ديدم. 🔹نمي‌پرسي چرا من شاخه درخت را لرزاندم تا برگ‌هاي آن بريزد؟ 🔸حكمتي داشت؟ 🔹بله. روزي من و رسول خدا(ص) زير درختي نشسته بوديم و ايشان، همين كاري را كرد كه من اكنون كردم. سپس به من گفت: اي سلمان، از من نمي‌پرسي چرا اين شاخه زرد را تكان دادم تا برگ‌هاي آن بريزد؟ 🔸گفتم: حكمت آن چه بود؟ 🔹فرمود: آنگاه كه مؤمن براي نماز برمي‌خيزد و وضو مي‌گيرد، گناهان او مي‌ريزد، همين‌گونه كه برگ‌هاي اين شاخه ريختند. سپس اين آيه را تلاوت كردند: « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرين؛ نماز را اقامه كن در ابتدا و انتهاي روز و در ميانه‌هاي شب. چرا كه كارهای نيك (مانند نماز)، بدیها و آثار آن را محو میكند.» 📚 منبع : رضا بابايي ؛ نماز در حكايت‌ها و داستان‌ها ؛ ص 11
#خواص_خربزه 🔺شستشو دهنده مثانه ◽️خوشبو کننده دهان ◽️تمیز کننده پوست ◽️سفید کردن دندان ها ◽️ادرار آور 🔻باز کردن گرفتگی کبد ✅مصرف با معده خالی یا همراه با عسل ممنوع است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠ای رمضان عزیزم آهسته تر... 🌺آمدنت چه با ذوق و شوق بود 🌺ولی رفتنت چه باعجله 🌺لحظه ای درنگ کن 🌺به کجا این چنین شتابان بارالها در این روزهای پایانی ماه عزیز 🌺دوستانم رادرکارشان برکت 🌺دروجودشان سلامتی 🌺درزندگی شان خوشبختی 🌺درخانه هایشان آرامش 🌺دردلهایشان شادی قرارده " الهی آمین "
#يا_اباعبدالله آمد رمضان و رفت، دِلوا پَسيَ ام اين است كه عمرم به مُحرم نرسد #داود_تيموري
مےدونم خـ🌹ـون توبهای چادرمن است شهیــدم دوستـــ❤️ــــــت دارم ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
❤️ ❤️ بیمارم و منتظر درمان تو هستم 🌸محجبه شدن دخترخانمی به واسطه شهداےگمنام🌸 🌺خیلی بی حجاب بودم و اهل آرایش از چادرخوشم نمیومد، برعڪس خواهربزرگم خیلی چادری ومحجبه بود. خیلی منو نصیحت میڪرد در ظاهر میگفتم باشه ولی گوش نمیڪردم. 🌸 یه روز قرار گذاشتیم با خواهرم بریم پارڪ، ڪنار پارک چند تا شهید گمنام دفن ڪردن. وقتی رفتیم پارڪ چشمم خورد به مزار شهدا، انگار یه چیزی منو میڪشوند اونجا.حال عجیبی داشتم. 🌺باخواهرم رفتیم مزار شهدا، حس خیلی خوبی بود. خواهرم داشت راجع به شهدا باهام صحبت میڪرد، منم گوش میڪردم. شنیده بودم میگفتن شهدا حاجت میده ولی باور نداشتم. خلاصه حس خوبی بهم دست داد. 🌸 بعد از یڪ ساعت برگشتیم خونه، توی راه همش به شهدا فڪر میڪردم ،نمیدونم چم شده بود همش تو خودم بودم. خواهرم باهام صحبت میڪرد صداشو نمیشنیدم . 🌺👈شب موقع خواب یادمه یڪی اومد به خوابم و گفت: ممنون ڪه امروز اومدی بهم سرزدی، ولی بهتر نبود رعایت ڪنی، با حجاب تری. بهم لبخند زد و دور شد . 🌸یهو از خواب پریدم ڪلی عرق ڪرده بودم. حالم خیلی بد بود. بلند شدم، ڪلی گریه ڪردم، ڪلی اشڪ ریختم. اصلا تو حال خودم نبودم تاصبح فقط اشڪ میریختم. روز بعد به مامانم گفتم مامان میشه برام یه چادر بخری ؟ 🌺مامانم اولش تعجب ڪرد گفت: نرگس خودتی؟ تو ڪه از چادر بدت میومد، چت شده یهو تغییرڪردی؟ گفتم مامان نپرس .بریم برام چادر بخر خواهش میڪنم. مامانم لبخند رضایت بخشی زد و گفت: ای به چشم. من ڪه ازخدامه دخترم چادری باشه. 🌸وقتی چادر سر ڪردم حس خیلی خوبی بهم دست داد واقعا نمیدونم چطوری بگم. ولی از اون موقع دیگه نه آرایش ڪردم نه موهامو ریختم بیرون. شدم یه بانوی باحجاب ڪه اینو مدیون شهدام. 😍😍😍😌😌😌 🌹 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═