eitaa logo
شعله ی طور
10.5هزار دنبال‌کننده
409 عکس
160 ویدیو
118 فایل
المکتوبات فی النجف‌الاشرف محمدهادی اصفهانی آرشیو جلسات: @esfahani_archive طرح حیله های مدرن آپارات🔻 www.aparat.com/m_h_esfahani_aparat
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله بهجت می‌فرمود وقتی دلتان برای امام زمان علیه السلام تنگ می‌شود، به قرآن کریم و صفحاتش نگاه کنید. چرا؟ بخاطر اینکه، این[قرآن] صورت مکتوب امیرالمومنین علیه السلام و مقام ولایت است. ‌♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
این کتاب [قرآن کریم] نسبت خیلی مهمی با حقیقت امام علیه السلام دارد؛ همه چیز در او جمع است. من که یك عمر در پی خواهش های زیاد بودم، و خیلی چیزها را می خواستم، اگر بتوانم راهی به آن گنجینه و مخزن که همه چیز در آن جا داده شده، پیدا کنم، چه چیزی بهتر از این است؟ و چرا این کار را نکنم؟ ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیستم (تقدیر ولایت امیرالمومنین علیه السلام در شب قدر و نسبت غائبه ها و فقر های انسان با کتاب مبین و مقام ولایت) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ ‍ ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿١﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا ﴿٢﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا ﴿٣﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿٤﴾  به خورشيد و گسترش نور آن سوگند، و به ماه هنگامی که بعد از آن درآید، و به روز هنگامی که صفحه زمين را روشن سازد، و به شب آن هنگام که زمين را بپوشاند.. همه ی این ها را داشته باشيم، ذیل آن در تفسير قمی روایت داریم: قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ ع قَالَ‌ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ‌ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها، قَالَ: الشَّمْسُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَوْضَحَ اللَّهُ بِهِ لِلنَّاسِ دِينَهُمْ قُلْتُ: وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها قَالَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قُلْتُ: وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها قَالَ: ذَلِكَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ الَّذِينَ اسْتَبَدُّوا لِلْأَمْرِ- دُونَ آلِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ، فَغَشُّوا دِينَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ- وَ هُوَ قَوْلُهُ: وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها، قَالَ: يَغْشَى ظُلْمُهُمْ ضَوْءَ النَّهَارِ، قُلْتُ: وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها قَالَ: ذَلِكَ الْإِمَامُ مِنْ ذُرِّيَّةِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها... یعنی پرسيدم از قول خدای تبارک و تعالی "و الشَّمْسِ و ضُحاها"؟ فرمودند: ✨منظور از شمس، پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله است که برای مردم دین را در طبقه ی دنيوی، واضح می کند، البته در عوالم بالاتر هم شمس اوست که برای نفوذ به آسمان ها باید از ایشان احکام را اتخاذ کرد: يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا ۚ لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ(۳۳/ الرحمن) و این سلطان به این ماجرا ربط دارد. و بعد می فرماید: الْقمرِ إِذا تلاها، قال ذلك أمِيرُالْمُؤْمِنِين عليه السلام. این وجود مبارک اميرالمؤمنين عليه السلام است بعد می فرماید که بعد از پيغمبر اکرم و اميرالمؤمنين عليهما السلام، بنی اميه آمدند و می خواستند که نور این ها را یعنی شمس و قمر را بگيرند. و بعداً دارد که منظور از و النَّهارِ إِذا جلاها چيست؟ البته به دو صورت روایت داریم، اگر دوستان از جهت ادبی دقت کنند، آیه درباره شمس صحبت می کند که مؤنث است، اما جلاها چيست؟ فاعل کيست؟ می گوید این خورشيد را روز متجلَّی خواهد کرد. از نظر نجومی گفته می شود خورشيد بالا آمد و روز شد، اما در اینجا می گوید روز، خورشيد را به تجلی در می آورد، که در نقل هست که می فرماید "و النَّهارِ إِذا جلَّاها قال ذلِك الْإِمامُ مِنْ ذُرِّیِهً فاطِمهْ سلام الله علیها" بعضی ها این را به امام زمان عليه السلام منتسب کرده اند، یعنی بعد از اینکه پرده ای بر روی حقيقت شمس و قمر می افتد، حقيقت یوم که همان حقيقت تجلَّی و ظهور یا حقيقت روز باشد، می آید و سياهی را کنار می زند... ✨اما نکته ای که هست این است که در هر طبق از طبقات عوالمی که شما بروید، با حقيقت ولایت مواجه می شوید که در آن آسمان، حقيقت ولایت از طریق شمس و قمر در حال درخشش است. بحث مفصل است ما نمی رسيم. در هریك از این آسمان ها، قمر در شب بالا می آید، این که چرا در شب باید قمر باشد؟ و در روز باید شمس باشد؟ روز و شب چه معنایی دارد؟ کيفيت آنها چيست؟ خيلی از بحث ما دور است. اما شما در نظر داشته باشيد در روایات ما داریم که؛ ✨ليله به معنی حضرت فاطمه سلام الله عليها هم هست، که در واقع قمر در ليله می درخشد. اما آیا این ليل هميشه معنای تاریکی دارد؟ یا معنای آن موضعی و آن وجهه ای از حقيقت عالم را دارد، که کثرات در آن کم رنگ می شوند؟ اینکه می گویند حقيقت شبِ عالم یعنی سحر، بهترین وقت برای نفحات است و نسيم سحری که می وزد، بهترین برکات را با خودش همراه دارد، به خاطر این است که برخی از بزرگان گفته اند کمترین ميزان تجلَّيات متکثرات است، یعنی غير خدا آن موقع خاموش و ساکت است و پيدا نيست، چون شب عالم است. این حالت تنزل یافته این معنا است.... ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و یکم (رابطه ی قدر و عزم و حیات اشیاء به ولایت) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَيَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ به نظرت خدایی که پرندگان را روی آسمان ها مستقر نگه داشته است از عهده ی استقرار و آرامش تو با تمام آرزوهایت بر نمی آید؟ پرنده ها مظاهر عجیب توکل به خدای کریم سبحانند... 🔻المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
انبساط قلب، می‌تواند امري تلقيني و ايجادي باشد. زواياي قبض قلب را با هويت معكوس آن ميتوان باز كرد! همانجور كه يونس نبي ع به خاطر ترك قومش گمان بر تنگ گرفته شدن بر خويش را نداشت، الهام ذكر يونسيه به قلب ولايي اش در شكم نهنگ را هم متصور نبود. قبض ها آسمان متراكم از ابر انبساطند. 🔻المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
شعله ی طور
‍ قبل از ورود به مبحث اصلی مروری بر مطالب قبل داشته باشیم. ✨ما از بحث اعتنای امیرالمؤمنین علیه السلام به قرائت قرآن کریم، و اهمیت کثرت قرائت قرآن، به بحث کنترل خیال رسیدیم و به نظر می رسد مبحث خیال خیلی گسترده است. نکاتی که بنده عرض کردم، در سطوح اولیه می باشد که قطعاً همه به آن احتیاج دارند. اینطور نیست که بگوییم این مطالب به کار ما نمی آید و در حد کلاس ما نیست، چون هرکسی که وارد مراتب بالاتر شده باشد، قطعاً سطوح اولیه را طی کرده است. ✨نکته ی دیگری که عنوان کردم تعریف خیال، و ربط آن با شاکله و نقشش در شکل گیری بنیان بود. راهکارهایی هم در این زمینه تقدیم دوستان کردیم. برای مثال توجه به یك رشته ی واحد، که در واقع این دستورات همه از جانب خداست که ما را دعوت کرده است. موضوع بعدی صلاة مودّع بود با این تعریف که هر فعلی از واجبات را که انجام می دهیم، به عنوان آخرین عملی درنظر داشته باشیم که فرصت انجام آن را داریم ✨نکته ی بعدی که به آن پرداختیم در رابطه با تعدیل مزاج بود و در آخر نیز وارد مبحث ذکر عملی و ذکر لفظی شدیم. اول در مورد ذکر صحبت کردیم، و به دلایلی اول ذکر عملی را عرض کردیم و بعد ذکر لفظی را بیان کردیم. ✨نشان دادیم که از مهمترین مصادیق ذکر، قرآن کریم است. بعد با بیان آیات و روایات متعدد، به این مسئله رسیدیم که قرآن کریم صورت مکتوب امیرالمومنین علیه السلام می باشد. بحث امشب ما درباره کمیّت و کیفیّت قرائت قرآن به عنوان یکی از مصادیق ذکر لفظی است. بعضی از افراد می گویند ما به جای افزایش کمیّت قرآن کریم، کیفیت آن را بالا می بریم. سوال این است که این چه ادعایی است؟! ما که هستیم که بخواهیم کیفیت قرائت قرآن را بالا ببریم؟ آیا کیفیت قرائت قرآن همان تدبّر در قرآن است؟ تدبر در قرآن تا چه سطحی ممکن است؟ عده ای نیز می گویند ما تدبر در قرآن را نسبت به اصل خواندن قرآن در اولویّت قرار می دهیم. در جواب این نوع ادعاها باید گفت که؛ ✨تدبر در قرآن به معنای ترجمه ی بعضی از لغات و چیدن جمله ها در کنار هم نمی باشد، تدبر، ارتباط با روح القرآن و صورت ولایت اهل بیت علیهم السلام است. دَبْرُ الشِی که واژه ی تدبّر از آن می آید، به معنای زاویه پنهانی شیء و حقیقت باطنی آن شیء است که به آسانی نمی توان به آن راه پیدا کرد و باید برای رسیدن به قوای تدبر، راهکار ارائه شود. یکی از اولیا فرمودند شما می گویید می خواهم" فکر کنم " این درحالی است که هنوز فکر شما راه نیافتاده است و با آن چیزی که باید باشد فاصله قابل توجهی دارد. در واقع برای ارتباط تدبری با قرآن کریم به مقدماتی نیاز است که با محقق شدن آن ها می توان به بطن قرآن با توجه به مراتبی که دارد، وارد شد. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و دوم (تدبر در قرآن و قفل‌های قلب) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ ✨برای ارتباط تدبری با قرآن کریم به مقدماتی نیاز است که با محقق شدن آن ها می توان به بطن قرآن با توجه به مراتبی که دارد، وارد شد. شاهد این ماجرا آیه ۲۴ سوره مبارکه محمد(ص) است: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا. آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟! یك سوال است، برای کسانی‌که ادعای تدبر در قرآن دارند، با صرف اینکه تدبر را به معنای چینش لغوی می دانند، با این آیه چه می کنند؟ با حالت توبیخی سوال می کند آیا تدبر نمی کنند در قرآن، یا اینکه قلبهایشان دچار قفل شده است؟ این عرایض بنده نیست، از بزرگان نقل شده، و خود قرآن می گوید چون قلب ها قفل دارد، نمی توانید وارد تدبر قرآن کریم شوید. تدبر چیز دیگری است. تدبر ساحتی از قرآن است که اگر کسی وارد آن فضا شود، اتحاد روحانی باطن خودش و قرآن کریم و اتحاد باطنی بین قرآن کریم و ولایت اهل بیت علیهم السلام را مشاهده می کند. تدبر قرآنی به معنای ظاهری مثل تفسیر و کار لغوی خوب است و باید باشد و مقدمه محسوب می شود، اما نباید این تدبر را با آن دبر، و تدبر باطنی و ورود به بطن قرآن، یکی کرد. می خواهیم نشان بدهیم که با تکثر قرائت قرآن کریم این هدف(تدبر در قرآن) محقق خواهد شد. در ذیل آیه مذکور از امام صادق علیه السلام نقل شده است: ✨" همانا تو را دلى است و گوش هایى. هر گاه خداوند بخواهد بنده اى را هدایت کند، گوشهاى دل او را باز مى کند و هر گاه جز این براى او بخواهد، گوش هاى دلش را مى بندد و دیگر هرگز اصلاح نمى شود و این است معناى سخن خداوند متعال:"یا بر دلهایشان قفلهاست؟" (المحاسن : 1/318/633 ). تو قلب و گوش‌هایی داری، در واقع قلب تو گوش هائی دارد، هرگاه خداوند اراده نماید که بنده ای را هدایت کند، گوش دل او را باز میکند. صورت نازله ی این معنا بدین شکل است که برای شخص از حکمت ها سخن می گویی و او با گوش خود می شنود اما معنای دیگر آن باطن گوش قلب است که اولیاء الهی داشته اند و با آن می شنیده اند، یعنی گوش قلب فرد، به روی عالم غیب باز می شود، به این صورت که صدای ملائکه را می شنود، و با ارواح سخن می گوید که در مقامات بالاتر که انبیاء بوده اند وحی و برای اولیاء، الهام را نیز شامل می شود. اما نکته ای که وجود دارد این است که گویا این قلب بسته می شود و درست نمی شنود. حرف را آنطور که باید، نمی شنود! ادامه روایت می فرماید:" اگر خوب بنده ای را بخواهد، گوش دل او را باز می کند، و هرگاه امری غیر از آن را اراده کند، دچار مکر الهی شود، بر گوش دل او مهر زده و او را ناشنوا می کند. در نتیجه آن فرد هرگز اصلاح نخواهد شد. این امر مصداق أَمْ عَلی قُلوبٍ أَقْفَالهَا می‌باشد." می فرماید این قلبها بسته شده است. حال باید چه کرد تا بتوانیم وارد فضای تدبر شویم و استفاده کنیم؟ برای تدبر در قرآن و رسیدن به دبر آیات و بطن آیات احتیاج به آرامش خیال، نفی خواطر و نفسی است که مطمئن شده و نیز شاکله ای که وقتی ارتباط با غیب و فضاهای غیبی و ملکوتی گرفت، آن ها را پس نزند. شعری از جناب سنایی خیلی زیباست و مربوط به بحث ماست؛ ✨عروس حضرت قرآن نقاب آنگه بر اندازد که دارالملك ایمان را مجرد بیند از غوغا عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی که از خورشید جز گر می نیابد چشم نابینا روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود که در جلسات قبل عرض شد که: "اگر نبود پرحرفی ها و حرفهای اضافی شما و اگر نبود تمریج در دل شما (که دلتان حالت چمن را دارد و هر حیوانی در آن می چرد)، می توانستید آنچه را که من می بینم ببینید و صداهایی را که من می شنوم بشنوید." این شعر هم همین مطلب را بیان می کند، عجیب نیست که وقتی قرآن می‌خوانید فقط یك نقشی از آن را می بینید، مانند فرد نابینا که از خورشید جز گرمی چیز دیگری متوجه نمی شود. تاکید اینجاست " که دار الملك ایمان را مجرد بیند از غوغا" زمانی قرآن نقاب بر می دارد و جلوه می کند که قلب آرام و ساکت باشد. در این صورت است که قرآن کم کم از درون می جوشد. ✨آیه ۱۲۵ سوره توبه؛ با توجه به این آیه شریفه گویا قلب مریض می شود، رجس روی رجس، مرض روی مرض می آید. كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ(۱۴/مطففین) روی قلبهایشان رین و کثیفی قرار گرفت. من که ادعا می کنم که اهل تدبر هستم باید ادعای گزاف نباشد، به تعبیری، برای رسیدن به مرحله تدبر یا گرم شدن فکر یا آرامش خیال باید به مرور کمیت قرآن را افزایش دهیم. دلیل در جلسات آینده توضیح داده خواهد شد. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و دوم (تدبر در قرآن و قفل‌های قلب) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه بر اندازد که دارالملك ایمان را مجرد بیند از غوغا عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی که از خورشید جز گرمی نیابد چشم نابینا روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود که در جلسات قبل عرض شد که: "اگر نبود پرحرفی ها و حرفهای اضافی شما و اگر نبود تمریج در دل شما (که دلتان حالت چمن را دارد و هر حیوانی در آن می چرد)، می توانستید آنچه را که من می بینم ببینید و صداهایی را که من می شنوم بشنوید." این شعر هم همین مطلب را بیان می کند، عجیب نیست که وقتی قرآن می‌خوانید فقط یك نقشی از آن را می بینید، مانند فرد نابینا که از خورشید جز گرمی چیز دیگری متوجه نمی شود. تاکید اینجاست " که دار الملك ایمان را مجرد بیند از غوغا" زمانی قرآن نقاب بر می دارد و جلوه می کند که قلب آرام و ساکت باشد. در این صورت است که قرآن کم کم از درون می جوشد. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و دوم (تدبر در قرآن و قفل‌های قلب) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
از بزرگان نقل شده، و خود قرآن می گوید چون قلب ها قفل دارد، نمی توانید وارد تدبر قرآن کریم شوید. تدبر چیز دیگری است. تدبر ساحتی از قرآن است که اگر کسی وارد آن فضا شود، اتحاد روحانی باطن خودش و قرآن کریم و اتحاد باطنی بین قرآن کریم و ولایت اهل بیت علیهم السلام را مشاهده می کند. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و دوم (تدبر در قرآن و قفل‌های قلب) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
برای تدبر در قرآن و رسیدن به دبر و بطن آیات احتیاج به آرامش خیال، نفی خواطر و نفسی است که مطمئن شده و نیز شاکله ای که وقتی ارتباط با غیب و فضاهای غیبی و ملکوتی گرفت، آن ها را پس نزند. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و دوم (تدبر در قرآن و قفل‌های قلب) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ بسم الله الرحمن الرحیم عرضی که خدمت بزرگواران داشتیم و داریم، رسید به قرآن کریم و به تعبیری ذکر لفظی، که ما در ساحت نفی خواطر و خیال چه باید بکنیم. رسیدیم به توجه به ذکر لفظی و علی الخصوص قرآن کریم، که برای ما اهمیت ویژه ای دارد. به نظر بنده در سطوح اولیه اگر کسی به این مطالب عمل کند، راههای بعدی ان شاء الله برایش باز خواهد شد، ولی خدای نکرده اگر عامل نباشیم و عمل نکنیم، در مفاهیم و شنیده‌ها دور می زنیم، مثل یك عمر که دچار این دور بیهوده بوده ایم. ✨مادامی که قدمهای عملی برداشته نشود، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. برای بهره بردن و استفاده از قرآن کریم، خداوند می فرماید: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (محمد/ ۲۴) قرآن کریم در این آیه فی نفسه حالتی را القاء می کند که چرا وارد تدبر قران نمی شوید؟ و چرا تلاشی که می کنید در سلوک الی الله، یا بندگی، به تدبر در قرآن منتهی نمی شود؟ "أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا" که این قلبها قفلهایی دارند، گوش و چشم قلب ها بسته می شود و نمی تواند استفاده ای که باید را بکند. سئوال این است که چه باید کرد تا قلب ها باز شود؟ ✨عرض شد مادامی که قلب تو محل تمریج و شلوغی است، نمی توانی از قرآن بهره ببری. حال نقش ذکر لفظی چیست؟ توضیح داده شد که مصداق اتمّ ذکر، ارتباط با قرآن کریم است. اما به محض اینکه انسان می خواهد وارد فضای تدبر در قرآن بشود، و به جای توجه به کمیّت، به کیفیت توجه می کند، متوجه می شود که در قلبش با قفلهائی روبرو است. و در واقع خیال درگیر است. یا قلب شلوغ است. و آیه ای از سوره توبه قرائت کردم که: وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ کَافِرُونَ(توبه/ ۱۲۵) کسانی که قلبشان مرض و رجس و کثیفی دارد، رجس بر روی رجس می آید و در واقع نمی توانند به آن نفس مطمئنه و قلب آرام برسند. صحبت این است که نقش ذکر لفظی در این بحث چیست؟ بحث ما به طور خاص متوجه قرآن کریم است. ✨نظر بسیاری از اساتید این بوده است که باید قرائت قرآن کریم در بدو فضای سیر الی الله به عنوان ذکر لفظی، در مدار شاکله ی سالك قرار بگیرد و تزریق شود. اساتید در وهله ی اول برای ذکر لفظی، نمی گویند بروید فلان ذکر را به فلان عدد بگوئید. در مکتب ملّا حسین قلی همدانی که در زمانه ای اخیر، از چند شاخه به زمانه ما می رسد، آنچه کلیت قضیه است و به نظر می رسد نظر اساتید فعلی این است که در ابتدا علاوه بر رعایت کلیاتی مانند انجام واجبات و ترک محرمات، و توجه به رشته توحیدی و یاد مرگ به عنوان ذکرهای عملی، ذکر لفظی را قرائت قرآن قرار می دهند، اگر موفق بود و پیش رفت و حالاتش عوض شد، کم کم اذکار لفظی را هم توصیه می کنند که البته این برای فضای عمومی نیست. اما نکته ای که هست این است که افراد معمولا دنبال اذکار و اوراد هستند، در صورتی که باید از این پل، منزلگاه و جایگاه بگذریم که در واقع پل ارتباط ذکر لفظی با قرآن کریم هست تا بتوانیم وارد مراحل دیگر شویم. اساتید در کتب خود، نسبت به ذکر لفظی که همان قرآن کریم است، توجه ویژه داشته اند، برای مثال در نامه ی مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی به آقای کمپانی، نوشته که مرحوم ملا حسینقلی همدانی، دستور قرائت قرآن و هدیه ی آن به وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله می دادند. همچنین مرحوم آیت الله قاضی رحمت الله علیه در ابتدای ماه های حرام، یعنی رجب، شعبان و رمضان، نامه ای برای شاگردانشان نوشته اند با این عبارت که "قرائت قرآن اقل از یك جز نباشد"، البته در آن نامه دستورات ذکری دیگری نیز آمده برای آن سطح از شاگردان، که به نظر می رسد فضای قدیم نجف اشرف که این افراد در آن تنفس می کردند، فضائی بوده که خیال ها در آن آرام بوده، خواطر کم بوده، حاکمیت افکار شیطانی فوق العاده کمتر از الان بوده است، به دلیل کم بودن تهاجمات، البته آن زمان هم مشکلات و سختی هایی از قبیل، گرما، فقر، مریضی و... وجود داشته اما نکته این است که با وجود کمتر بودن خواطر در آن زمان، در آن سطح هم ایشان به عنوان اولین قدم می فرمایند "و قرائت قرآن اقل از یك جزء نباشد". بنده فعلا به کمیت کاری ندارم. مهم این است که ایشان در ذکر لفظی، توجه به قرآن کریم داشتند... ✨پس عنایت به قرآن کریم از زمان های دور، در سیره اولیاء به عنوان یکی از ارکان حرکت برای انقلاب شاکله و احیای نفس به سمت مقام ولایت و یا محکم کردن بنیان شخصیتی بر اساس ولایت، لحاظ می شده است. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و سوم (قرائت قرآن؛ شاهکار انقلاب شاکله) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
نظر بسیاری از اساتید این بوده است که باید قرائت قرآن کریم در بدو فضای سیر الی الله به عنوان ذکر لفظی، در مدار شاکله ی سالك قرار بگیرد و تزریق شود. در مکتب ملّاحسین قلی همدانی و نظر اساتید فعلی این است که در ابتدا علاوه بر رعایت کلیاتی مانند انجام واجبات و ترک محرمات، و توجه به رشته توحیدی و یاد مرگ به عنوان ذکرهای عملی، ذکر لفظی را قرائت قرآن قرار می دهند، اگر موفق بود و پیش رفت و حالاتش عوض شد، کم کم اذکار لفظی را هم توصیه می کنند اما افراد معمولا دنبال اذکار و اوراد هستند، در صورتی که باید از این پل، منزلگاه و جایگاه بگذریم که در واقع پل ارتباط ذکر لفظی با قرآن کریم هست تا بتوانیم وارد مراحل دیگر شویم. در سطوح اولیه اگر کسی به این مطالب عمل کند، راههای بعدی ان شاء الله برایش باز خواهد شد، ولی خدای نکرده اگر عامل نباشیم و عمل نکنیم، در مفاهیم و شنیده‌ها دور می زنیم، مثل یك عمر که دچار این دور بیهوده بوده ایم. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و سوم (قرائت قرآن؛ شاهکار انقلاب شاکله) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
اهل دل که زیادند اما مهم دلی است که اهل باشد و قابلیت حضور نزد آنان را در خود بیابد. وقتی ما به التزامات اولیه و پی گیرانه ی شریعت پایبند نیستیم واقعا چرا از لابلای کتب عرفانی به این نتیجه میرسیم که مشکلمان فقط در دست کس خیالی ای است که نمیدانیم کیست و کجاست. پس چه می شود این همه خون دل خوردن اهل بیت علیهم السلام و اولیاء در توصیه به التزام و استقامت در قرائت قرآن روزانه ،مراقبه ی جدی به ترک گناه به هر شکل که هست و از مهم ترین آن ها رابطه ی میان زن و شوهر است که طرفین باید در کمال صمیمت و گذشت و بدون اصطکاک کشتی زندگی شان را به ساحل برسانند،زن توجه کند مرد با هویت مدیر بودن خلق شده است و در اموری که شرع دستور داده باید حرفش پذیرفته شود و مرد توجه داشته باشد که زن موجودی لطیف،شکننده و عاطفی است که از کوچکترین عملکردی بزرگترین رنج ها برایش خلق می شود. 🔻المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️در زمان ظهور امام زمان (عج) ما از یاران حضرت هستیم یا خیر ؟ 🔻بخش كوتاهي از عنوان ٢٥ طرح درس شناخت حيله هاي مدرن شيطان. ♦️اين طرح را كامل و البته حتما به ترتیب مشاهده کنید! (با اینکه سالها پیش تولید شده است ان شاءالله خالی از لطف نیست) 🔻راه هاي مشاهده ي كامل،طرح درس حيله هاي مدرن شيطان(حتما بايد به ترتيب ديده شود)🔻 ١-مشاهده ي كل فيلم ها در تلگرام🔻 https://t.me/modern_trick_download ٢-لينك دانلود و مشاهده ي كامل از آپارات🔻 www.aparat.com/modern_trick المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
وقتی ما ساحت انجام واجب و ترک محرم را منحصر در نماز و روزه تعریف کردیم آن هنگام که مشکلاتمان که ناشی از عملکرد و انتخاب های خودمان است،سر برآورد تازه به فکر استاد و اهل دل و اهل معنا می افتیم. بیایید به جای خیال بافی، التزام به ترک گناه، نماز اول وقت، دوام وضو، قرائت قرآن مرتب روزانه(حداقل هفت صفحه در روز)، نماز شب و برای حوائج خاص الخاص تمسک به اهل بیت علیهم السلام و تکرار مکرر نماز جناب جعفر طیار را نصب العین قرار دهیم، که بسیاری از کسانی که عمری دنبال کسی بودند تا مشکلاتشان را حل کند با این دستورات به نتیجه رسیده اند و اگر لازم بوده باشد به محضر اولیاء هم حاضر شده و از همه مهم تر با امام عصر روحی له الفداء ارتباط گرفته اند و حضرت حتی برای تربیت معنوی، آنان را به کسی از اولیاء خویش حواله داده اند،نمی شود تا ما زندگینامه ی چند بزرگوار را خواندیم سینه سپر کنیم و ژست سیر در ملکوت بگیریم و منتظر باشیم از کرّوبیان جملگی خادم ما باشند ،گذشتگان قائل بوده اند که برای سلوک لازم است هر سه روز یکبار قرآن کریم ختم شود ما کجا و این ملاکات کجا... 🔻المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
شعله ی طور
‍ ✨تاکید زیاد ما بر قرآن کریم به دلیل این است که قرآن بنا بر قول خودش در میان ما مهجور است، ما آن را نمی شناسیم و بهره نمی‌بریم. آیات و روایاتی قرائت شد که حاکی از این بود که قلب، زنگ می زند، رین می بندد. باید چه کار کرد تا این زنگارها از بین برود؟ برای قدم اول، روش هائی عرض شد مانند توجه به واجب و حرام و یاد مرگ و صلاه مودع و... البته این دستورات باید مثل یك منظومه باشد، اگر می بینیم نتیجه نمی گیریم، به این دلیل است که معمولا یکی از فاکتورها را حذف می کنیم. حالا سعی می کنیم خواص قرآن کریم و اهمیت آن را از لا به لای روایات و آیات نورانی و بی نظیر و بی کرانه نشان دهیم. ممکن است این آیات و روایات را قبلا شنیده باشیم، اما باید به قدری تکرار و شنیده شوند، تا قرآن کریم کتاب زندگی ما بشود و ارتباط با آن مثل ارتباط با نزدیکان و کسانی که دوستشان داریم، گردد. برای قلب و نفس و ماهیت انسانی که به آن "من" گفته می شود، در ارتباط با قرآن چه اتفاقی می‌افتد؟ ✨آیه ۸۲ سوره اسراء: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا؛ ننزل به کار برده یعنی دائما در حال نازل کردن هستیم، پائین می کشیم از قرآن شفاء و رحمت را. مشکل ما اگر رجس، عدم آرامش، یا تشتت است، می فرماید قرآن کریم شفاء و رحمت است. اما کسی‌که در ظلمت فرو رفته باشد، جز خسارت چیزی برای او ندارد. این آیه نشان می‌دهد که وقتی وارد قرآن شدیم، نباید با خودمان ظلم بیاوریم، نه ظلم به این معنا که اگر شرک خفی داشته باشیم، قرآن روی ما تاثیر نمی گذارد، بلکه منظور این است که باید به شرایط دیگری هم که علما فرموده اند عمل کنیم، تا بتوانیم از قرآن بهره ببریم. پس تنها با عمل به شرایط ذکر شده، می توانیم به درون قرآن راه پیدا کنیم. قرآن کریم چون سخن خدای تبارک و تعالی است مرز تعالی و رشد می باشد. ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ نِ الرَّحِیمِ الر.کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ. (ابراهیم/ ۱)؛ می فرماید قرآن کتابی است که نازل کردیم بر تو ای پیامبر تا مردم را از ظلمات به سوی نور ببری. در سوره بقره می فرماید: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ یکی از معانی عام و کلی ظلمت، خلاءهای روحی و شخصیتی است. یکی از معانی دقیق تر آن این است که شئی را در جایگاهی که حق آن نیست قرار دهید. در وجود ما این شاکله ای که کج و معوج و بهم ریخته است، و بسیاری از مشکلات ما ناشی از آن است، در واقع ظلمی است که ما به خودمان کرده ایم که چنین شکلی برای خودمان خلق کرده ایم، که خودمان از خودمان فرار می کنیم و به سمت فضای مجازی می رویم، فضائی که خودمان را فراموش کنیم. این حالت، حالت تنزل یافته اش این است که من از شاکله خود فرار می کنم و از چیزی که خودم ساخته ام فرار می کنم، این نتیجه ظلمهایی است که در حق خودم انجام دادم. می فرماید این ظلمها و عدم استیفای حق به اینکه در جایگاه درست قرار بگیرد را_که تو انجام ندادی_ اما ما با این قرآن چیزی آوردیم که مردم را "لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ". تعبیر دقیقی است، نمی گوید این قرآن خودش قرار است که مردم را از ظلمات به سمت نور ببرد، بلکه می فرماید: "کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ"، توی پیامبر مردم را بوسیله این کتاب از ظلمات بیرون ببری، کتابی که صورت مکتوب ولایت است. پس ولی الله باید کنار این کتاب باشد، تا به سمت نور ببرد. جالب تر این جاست "لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ" با اجازه خدای تبارک و تعالی این کار صورت می گیرد. این معجزه است. معجزه بودن قرآن چیست؟ فقط تحدی آیات و سور نیست. خاصیت این کتاب این است که، به دست ولی الله و با توجه به مقام ولایت، و با ید الله که فوق همه دست ها است، می تواند بوسیله این کتاب مردم را از ظلمات بکند و به سمت نور ببرد. جالب تر اینکه به کجا ببرد؟ "بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ" با این قرآن قرار است باز به امیرالمؤمنین علیه السلام برسید! نور یعنی امیرالمؤمنین، که فرمود: انا الکتاب مسطور، انا الکتاب الذی الریب فیه. می فرماید با این کتاب قرار است به سوی صراط عزیز حمید، برویم. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیست و سوم (قرائت قرآن؛ شاهکار انقلاب شاکله) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive