توجه کنیم به این نکته که تک تک افعالی انجام می دهیم، برای بله گفتن به خدای تبارک و تعالی است، برای اقامه ی توحید است، برای این است که سرِ رشته توحید گم نشود.
شما کم نبینید این را که نماز می خوانید، کم نبینید این را که روزه می گیرید، الان همه ی غیر مسلمانها می خورند و می خوابند و روال عادی زندگیشان را دارند. اما مسلمانها ماه رمضان را روزه می گیرند تا معلوم شود که این بدن در خدمت خدای تبارک و تعالی است. ملك اوست، مال اوست.
💠ماه رمضان،دریچه ی سلوک در طبقات وجود انسان کامل. (ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱)
جلسه ی دهم (ذکر عملی و فکر و نسبت آن با فکر در وحدت برای تطهیر خیال)
@m_h_esfahani
✨نکته ی بعدی اینکه باید با قرآن کریم ممارست یا تکرار کرد. روایتی از پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله قرائت می کنم طبق همان سند ميزان الحکمه عربی جلد نهم، خيلی این روایت زیباست.
"مَثَلُ القرآنِ إذا عاهَدَ علَيهِ صاحِبُهُ فَقَرَأهُ بالليلِ و النهارِ كَمَثَلِ رجُلٍ لَهُ إبِلٌ فإن عَقَلَها حَفِظَها ، و إن أطلَقَ عِقالَها ذَهَبَت ، فكذلكَ القرآنُ"؛
می فرمایند مثل قرآن وقتی که عهد می بندد، معاهده می کند صاحب قرآن، کسی که نشست و برخاست دارد با قرآن. _مثلا ما با قرآن ارتباط گرفتیم که صبح بخوانیم و شب بخوانیم._ مَثَل قرآن برای کسی که عهد می بندد با قرآن، تعهد می کند با قرآن و آن را شب و روز می خواند، چون قرآن موجود زنده است، مثل چه کسی است؟ مثل یك مردی می ماند که یك شتری دارد. وقتی می خواهد برود اگر شتر را ببندد این شتر می ایستد. اما اگر افسار شتر را نبندد این می رود، قرآن هم همين طور است. یعنی چه؟ یعنی عقال و افسار که تعبير حضرت است، نشان دهنده ربط است، اگر ارتباط قطع شود، قرآن کریم هم می رود. برای آنها که اهل قرآن هستند، شنيده شده که اگر شما ارتباط خود را با قرآن کریم قطع کنيد، بعد از یك مدت انگار با شما قهر کرده، آیاتش را نمی شنوید، بعضی از آیات قرآن این را به ما خوب نشان می دهد می گوید این ها وقتی آیات قرآن را می شنوند، میگوید: وَ قَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَ فِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ(۵/ فصلت) نمی شنود، هرچه قرآن می خواند، چيزی متوجه نمیشود، ولی اگر که قلب باز شده بود به تعبيری این شتر افسارش نگه داشته شود، و ارتباط با قرآن حفظ شود، بتدریج قرآن آشتی می کند و زبان خودش را در وجود انسان باز می کند. خوب این یك نکته است راجع به ممارست و خواندن قرآن.
✨خيلی از بزرگواران سعی کرده اند که در ماه مبارک یك یا دو جزء را بخوانند، بعضیها موفق شدند و بعضی ها هم موفق نشدند. این دستور کلی نيست اما ما یك حد نصاب حداقلی در نظر می گيریم. برای بعضی افراد لازم است فضاهای بازتر و بيشتری باشد، اما توصيه من این است که دوستان اگر می توانند و اگر اُنس پيدا کرده اند، یك جزء قرآن را در طول روزهای سال نگه دارند. زمان گذشته، نه موبایل بوده نه کامپيوتر و اینترنتی بوده و نه فضاهایی این چنينی و آلودگیهایی که می بينيم، نه حجابهای فعلی بوده است نه این تهاجم ها، که بعضاً در روایات داریم که یکی از فتنه های دجَّال این است در خانه، قلب مرد مؤمن، از فتنه دجَّال بخاطر اینکه زن و بچه اش را تحت تأثير قرار می دهد، آب می شود و کاری هم نمی تواند بکند!
طبق نظر مرحوم علامه طباطبائی بالاخره این ممکن است یك فضای فرهنگی باشد که در حال منتقل شدن است. خيلی باید در این باره فکر کنيم. عرض کردم این ها نتيجه ی بحث های قبل است، "العين بریدُ القلب" یعنی چشم دنبال می کند آن چيزی را که قلب تقاضا کرده است و می خواهد. ما باید سعی کنيم که این چشم را، برای اینکه در این دنيای مدرن و مجازی، خيلی زیاد می بيند و همه چيز می بيند، نه فقط چيزهای غير اخلاقی، همه چيز را می بيند، این را باید سعی کنيم بعنوان قدم اول معطوف کنيم از آن ها، کم کم از هر چه می بیند دور کرده و کم کم چيزهای معنوی را زیاد کنيم. توصيه ای که عرض می کنم و به نظرم خيلی مهم است این است که اگر دوستان می توانند همان یك جزء را که دارند و عادت کرده اند، آن را ترک نکنند(بعد از ماه رمضان). بعضی اساتيد هستند که دستور به قرائت بيشتر می دهند، من کاری به آن ندارم اما اگر نمی شود بهتر است از پنج صفحه از ابتدای قرآن کریم شروع کنيم و روزی یك صفحه اضافه کنيم، روز دوم شش صفحه، روز سوم هفت صفحه تا به یك جزء برسد. اگر دیدیم اضافه کردن روزی یك صفحه، برای ما سخت است، هر دو روز، یك صفحه به آن پنج صفحه اضافه کنيم. یعنی امروز که پنج صفحه خوانده ایم، پس فردا شش صفحه بخوانيم، چهار روز بعد، هفت صفحه، شش روز بعد هشت صفحه، همينطور جلو برویم تا به یك جزء برسيم. ⤵️⤵️⤵️
اگر ما روزانه قرائت یك جزء قرآن را داشته باشيم طبق یك سری روایات که اهل بيت عليهم السلام میفرمایند خوش نداریم که قرآن زودتر از سی روز ختم شود. این کار ما(قرائت روزانه یک جزء)، عمل به این دستور اهل بيت عليهم السلام هم هست. اما برای کسانی که مستعد هستند و توان بالاتر دارند، فضاهای سلوکی قوی تری دارند و یا مراحل عالی تر هستند، از آنها بحث نمی کنيم، آنها با اساتيدی همراه هستند و یا خودشان دنبال می کنند. بعضی وقت ها هم می بينيد اینقدر ارتباط با قرآن کریم عطش می آورد که آدم نمی تواند خودش را کنترل کند، می خواند و می خواند و ارتباط پيدا می کند و وارد آن بطن ها میشود. فلذا این توصيه ی اول است که ما این چشم ها را عادت بدهيم و در واقع با این معارف و مفاهيم ارتباط و عادت بدهيم.
✨مسئله ی یا نکته بعدی این است که، ما کلًا چه در نماز- یکی از قدم های مؤثر در حضور قلب در نماز- و چه در قرائت قرآن، زمان خواندن و قرائتمان را بيشتر کنيم. یکی از اساتيد بودند که دستور می دادند، آن هم نه برای مراحل پيشرفته، می گفتند شما کاری کنيد که نماز صبح شما بيست دقيقه طول بکشد، حالا ما نمی گویيم بيست دقيقه، ولی اگر الان، نماز صبح را در چهار دقيقه می خوانم، آن را در هشت دقيقه بخوانم. یعنی سعی کنم طول بدهم. وقتی من به کاری اهميت بدهم، به تدریج زمان آن را برای خودم بيشتر می کنم. ببينم در قرائت چه ذکری بگویم در رکوع با آرامش بيشتر و در سجده با فکر بيشتر، یك مقدار ذکر بيشتر قرائت را با فکر بيشتر، انجام بدهم. شما همين کار را امتحان کنيد، یعنی زمان سنج بگذارید، نمازتان را به هر ميزان که می خوانيد، دو برابر یا یك برابر و نيم آن بخوانيد. توصيه می کنم اگر کوتاه می خوانيد زمان آن را دو برابر کنيد و ببينيد همين کار چقدر اثر در قوه خيال دارد، چقدر در جمع کردن فضای فکر تاثير دارد، همينطور در استفاده از قرآن کریم، یکی از کارهایی که می کنيد، این است که با خودتان قرار بگذارید یك جزء را که می خواهيد بخوانيد _سعی کنيم خودمان را برسانيم به حد نصاب یك جزء– اگر بحث این ماه رمضان، ما را برساند به اینکه مقيد بشویم روزی یك جزء بخوانيم که واقعا نيم ساعت یا کمتر می شود، کار بزرگی انجام شده است. همين را داشته باشيد، خواهید دید چقدر برکت ها، به زندگیتان وارد می شود و چقدر مشکلات در طول زندگی تان رفع خواهد شد. ولی التزام باشد، نه اینکه یك روز باشد، یك روز نباشد. عين آن شتر که به تعبير روایت اگر رهایش کنی، خواهد رفت. یك کار دیگر این است، اندازه گيری کنيد که پنج صفحه از قرآن را در چه کسری از زمان می خوانيد و یا اگر یك جزء که بيست صفحه است، در بيست دقيقه می خوانيد، این زمان را به سی دقيقه یا سی و پنج دقيقه افزایش دهيد، سعی کنيد طولانی تر باشد یعنی قرآن خواندن شما روزی نيم ساعت وقت باشد. حالا منهای آن بحثی که می خواستيد برای تدریس و تعلم قرآن وقت بگذارید و برای آن هم حدود بيست دقيقه وقت بگذارید، یعنی اگر در هر روز یکساعت برای قرآن وقت بگذاریم واقعاً همگی گل را زده ایم انصافاً کاری کرده ایم کارستان و این شدنی هم هست.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
خدا رحمت کند آیت الله پهلوانی را فرموده اند برای همه لازم است که روزی یك ساعت برای معارفشان وقت بگذارند، این قولی است که من سينه به سينه شنيده ام، جائی ننوشته اند. این یك کار و یك برنامه است که لازم است.
پس شد دو نکته:
• نکته اول ممارست و قرائت قرآن
• نکته دوم اینکه زمان انجام آن را به مرور بیشتر و طولانی تر کنيم.
لزومی ندارد سی دقيقه را به یکساعت تغيير دهيم، بعضی افراد هستند که ممکن است وارد لایه های بعدی شوند، آنها باید تحت نظر خاص تر باشند، با فيلم و این چيزها هم نمی شود. مثلًا طرف باید چند سالی این مراحل قرائت قرآن را با کيفيت و شرایطی که عرض شد، بگذراند؛ نه اینکه بگوید من یك عمر است داشتم قرآن را میخواندم. بعد وقتی وارد شد، ممکن است وقتی شروع به خواندن قرآن می کند، به یك کلمه که می رسد، می بيند که چهل دقيقه در یك آیه مکث کرده و اصلا متوجه نشده است. یا اینکه فکرش نمی رود جلو، این یك بحث دیگری است که مربوط به مراحل بعدی و باللتر است. اما راه ورود به مقاطع کوتاهتر قرآن کریم که در واقع بطون ظاهری قرآن کریم هم هست، که کوچك و کوچك می شود تا می رسد به کلمات و بعضاً هم به حروف می رسد مثل" ق" که در واقع آنچنان که من می دانم، مقام اميرالمؤمنين عليه السلام است. از آن بزرگ به کوچك رفتن- مثل فضای پرسپکتيو - به شکلی که شما اول یك کليَّت را می بينيد و کم کم با این کتاب آشنا شده و وارد لایه های آن می شوید. این هم یك نکته.
✨و اما نکته بعدی که خيلی مهم است، من از کتاب مصباح الشریعه می خوانم که نقل منسوب به امام صادق عليه السلام است. برای شرایط قرآن کریم می فرماید که: قال الصادق عليه السلام: من قرأ القرآن ولم يخضع لله، ولم يرق قلبه، ولا يكتسي حزنا ووجلا في سره، فقد استهان بعظيم شأن الله تعالى، وخسر خسرانا مبينا، فقارئ القرآن يحتاج إلى ثلاثة أشياء: قلب خاشع، وبدن فارغ، وموضع خال، فإذا خشع لله قلبه فر منه الشيطان الرجيم، قال الله عز وجل (فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم) وإذا تفرغ نفسه من الأسباب تجرد قلبه للقراءة فلا يعترضه عارض، فيحرم بركة نور القرآن وفوائده، وإذا اتخذ مجلسا خاليا واعتزل من الخلق بعد أن أتى بالخصلتين الأولتين استأنس روحه وسره بالله، ووجد حلاوة مخاطبات الله عز وجل عباده الصالحين، وعلم لطفه بهم، ومقام اختصاصه لهم بفنون كراماته، وبدايع إشاراته فإذا شرب كأسا من هذا المشروب لا يختار على ذلك الحال حالا، ولا على ذلك الوقت وقتا، بل يؤثره على كل طاعة وعبادة لان فيه المناجاة مع الرب بلا واسطة. فانظر كيف تقرا كتاب ربك ومنشود ولايتك وكيف تجيب أوامره وتجتنب نواهيه وكيف تتمثل حدوده فإنه كتاب عزيز: (لا يأتيه الباطل من بين يديه ومن خلفه تنزيل من حكيم حميد) فرتله ترتيلا وقف وعده ووعيده وتفكر في أمثاله ومواعظه واحذر تقع من إقامتك حروفه في إضاعة حدوده.
میفرماید کسی که قرآن می خواند و خضوع نکند و قلبش رقيق نشود و محزون نشود _در روایت دارد قرآن را با حزن، ترتيل کنيد، چون قرآن با حزن نازل شده است، این ها یك حالات روحانی است که اهلش می دانند. افرادی که چشيده اند! در روایت آمده، چون با حزن نازل شده است با حزن خوانده شود_ اگر کسی با این حالت ها نخواند و ترسی در سَّرخودش پيدا نکند، از اینکه در مقابل خدای متعال و کلام خدا قرار گرفته، این به بزرگی شأن خداوند تبارک و تعالی استهانه کرده است. یعنی چه کاری کرده است؟ یعنی توهين کرده، وهن کرده و سبك شمرده است. پس ببينيد قرآن شرایطی دارد بعد میفرمایند قاری قرآن به سه چيز احتياج دارد، به قلب خاشع، قلبی که خاشع شده باشد و بدنٌ فارِغْ اول اشتغالات بدنی برطرف شود، موبایل در دسترس نباشد، بدن کثيف نباشد، لم ندهد در حالت بدی قرار نگرفته باشد و موْضِعٌ خالٍ و جایگاهی که خالی باشد، عزلت باشد، نه که وسط راه باشد، که برای نماز واجب، مکروه است جایی که محل رفت و آمد است نماز بخواند، برای تلاوت قرآن هم در جائی که خالی باشد بنشیند. من میخواهم با یك چيز مهم روبرو بشوم. می خواهم با کلام معشوق روبرو شوم و از آن تجلی صورت بگيرد، که باید مقدماتش خيلی درست انجام بگيرد. شعری هست که:
از چار چيز مگذر، گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش، معشوق و جای خالی
از ساليان قبل که این شعر را می خواندم، هميشه یاد قرآن می افتادم. اما نمی دانم چرا؟ از چار چيز مگذر، گر عاقلی و زیرک. امن یعنی آرام، امن و شراب بیغش، معشوق و جای خالی. جای خالی باید باشد تا معشوق بتواند درآن تجَّلی کند.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملك ایمان را مجرد بيند از غوغا
این یك قاعده است برای همين می گوید باید در عزلت و آرامش این کار صورت گيرد. شما این کارها را انجام بدهيد، بعد بگوئيد ما قرآن خواندیم، فایده ای نداشت! ببينيد مقدمات چه مقدماتی است، البته سخت هم نيست، در یك گوشه بخواند، در حال حرکت نخواند، در آرامش بخواند.
⤵️⤵️⤵️
در ادامه فرموده اند؛ اگر کسی قلبش را برای خدای تبارک و تعالی خاشع کند، شيطان رجيم فرار می کند، نمی تواند وارد بشود. خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم فرمود: وقتی که قرآن می خواني، استعاذه کن از شيطان رجيم. _چون تو می خواهی با این کتاب وارد ملکوت بشوی، استعاذه کن تا کمك کنند، بتوانی آنرا بخوانی._ و إذا تفرغُ نفسهُ مِن ألاسباب؛ وقتی فکرش را از اسباب آزاد کرد و سعی کرد که خيالش را خالی کند، تازه برای قرائت مجرد و آماده می شود. یك جائی را برای خودش فراهم کند که چيزی متعرض او نشود که او را از برکت نور قرآن و فوائدش محروم سازد، وقتی این کار را کرد و این دو خصلت اول را ایجاد کرد، که قلب خاشع و بدن فارغ بود. اینها را که فراهم کرد روحش و سِرَّش، احساس استيناس با خدای تبارک و تعالی می کند.
اگر دیده باشيد گاهی بنده این دعا را که اولياء و اساتيد توجه داشتند، می خوانم: "اللهُم َّ نوَِّرْ ظاهِرِی بِطاعتِك و باطِنِی بِمحبتِّك و قلْبِی بِمعْرِفتِك و رُوحِی بِمُشاهدتكِ و سِرِّی بِاسْتِقْلالِ اتِّصالِ حضْرتِك یا ذا الْجلالِ و الاکْرامِ." این سِرِّ من را به استقلال اتصال حضرت خودت برسان، اینجا همين را می فرماید سِّرش با خدای تبارک و تعالی استيناس پيدا می کند و اُنس می گيرد و شيرینی خطابی را که خداوند، با آن بندگان صالحش را مورد مخاطبه قرار می دهد، می یابد و وقتی که قرآن بخواند می فهمد چه بساطی است و چه لطفی خداوند تبارک و تعالی به بندگانش دارد، چه خبرها است! این که آقا سيد علی آقای قاضی می گفتند "شراب المؤمنين" تازه معلوم می شود. عرض کردم حاج شيخ محمدتقی آملی از آقا سيد علی آقای قاضی سؤال می کند و می گوید آقا شنيدیم این ها که قرآن می خوانند، بعضاً آسمان ها را می بينند، درجات عالی را مشاهده می کنند، و وارد این ها می شوند، چرا ما نمی بينيم؟ ایشان بدون مقدمه می فرماید: چون شما مینشينيد زیر کرسی و لحاف می اندازید رویتان، و به صفحات قرآن نگاه می کنيد. باید بلند شوی، قرآن را روی دستت بگيری و مؤدب جلویش بنشينی تا تجَّلی کند. هر چيزی یك شرایطی دارد نه اینکه همينجوری ورق بزنی و... ادامه روایت میفرماید؛ وقتی از این جام شراب قرآنی خورد، دیگر هيچ حال دیگری را نمیخواهد، و به هيچ چيز دیگر اصلًا فکر نمی کند و به هيچ وقت ِدیگری، فکر نمی کند. فقط همين را میخواهد.
عرض کردم که یکی از اساتيد آمده بودند اینجا از ایشان سؤال کردم در زیارت چه چيزی بخوانم؟ ایشان فرمودند شما زیارت اميرالمؤمنين عليه السلام را با قرآن بخوانيد، یعنی قرآن را به نيابت از زیارت اميرالمؤمنين بخوانيد یعنی چه؟ یعنی اینکه این خودش باب زیارت است، منظور این نيست که زیارت را نخوانيم، بلکه این کليد ورود به مقام ولایت اهل بيت عليهم السلام است.
ادامه روایت می فرماید؛ وقتی که این قرآن را با شرایطش خواند، _تاکيد می کنم با شرایطش، تأثير می گذارد_ بر همه ی عبادت های دیگرش اثر می گذارد. حتی روی نمازش، سلوکش، فکرش و روی تصحيح خيالش، و به او کمك می کند، بخاطر اینکه در ارتباط با قرآن کریم، مناجات با خدای تبارک و تعالی است بدون واسطه. نگاه کن که چگونه کتاب پروردگارت و منشور ولایت خودت را می خوانی، که نکته ای در این هست و نگاه کن ببين که چگونه به اوامر و نواهی خدای تبارک و تعالی، عمل می کنی. اینجا این نکته را بگویم، یکی از نکات مهم که در قرائت قرآن هست که وقتی قرآن می خوانيم به آیات عذاب که رسيدیم، واقعاً خودمان را در آن شرایط قرار داده و تطبيق کنيم، به آیات بهشت رسيدیم هم همينطور، یك جائی که فرمود آیاتی هست، لِقوْمٍ یتفکّرُون، اهل فکر بشویم و ببينيم آیه بعدی آن چيست؟ مثلًا برای توصيفاتی که هر آیه دارد، آیه را بر خودمان تطبيق دهيم اینجا هم همين را می گوید. و کيف تُجيب اوامره و نواهيه؛ ببين وقتی داری قرآن می خوانی، آنجاهائی که گفته است این کار را انجام بده یا نده، آیا به درستی گوش می دهی یا نه! و آیا امتثال حدود الهی را می کنی یا نه. کتاب عزیزی است یا به تعبير دیگر کتاب ِ عزیز، کتاب عزیز یعنی کتاب خود خدای تبارک و تعالی است که باطل از آن صادر نمی شود، از هيچ جایش. در حالت ترتيل بخوان و با حزن بخوان _این ترتيل را عرض کردم، یعنی آن شرایط را بياورید با آن شرایط وارد خواندنش شوید، آن شرایطی را که قبلًا عرض کردیم برای تصحيح قوه خيال_ آنجایی که وعده و وعيد داده بایست فکر کن، این جوری تازه، به تدریج شما قاری قرآن می شوید، مرتل قرآن می شوی و می توانی وارد دبرالقرآن شوی، بعد از یك پيگيری و ممارست چندین ماهه که بنده عرض می کنم، تا بالاخره، کم کم وارد درجاتش بشوی. و میفرماید برحذر باش از اینکه فقط به تجوید و تلفظ حروف توجه کنی و حدود قرآن را تعطیل کنی.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
آیه ۲۱ سوره مبارکه حشر: لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
تأویلیاش را معنا می کنم؛ اگر این قرآن نازل شود بر کوهی، بر جبلتی، بر شاکله ای به خشوع میرسد. تمام این جبلت ها از هم می پاشد و صافی می شود، پاک می شود، بدون تعيَّن می شود، بدون کثرات میشود، بدون قفل های قلب میشود وقتی نور قرآن که نور ولایت اميرالمؤمنين است _اینها باهم در ارتباط هستند و مراتب یکدیگر هستند_ وقتی بر قلبی بتابد لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ و ما این مثال ها را می زنيم تا مردم فکر کنند.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
دو عمل را با خودمان از ماه مبارک ببریم:
یکی اینکه روزی یك جزء قرآن _که در این ماه میخواندیم_ قرائت کنیم و دوم اینکه روزانه زیارت امين الله را با توجه و توسل به اميرالمؤمنين عليه السلام بخوانيم.
وقتی قرآن می خوانيم توجه به ولایت اهل بيت و علی الخصوص اميرالمؤمنين عليهم السلام داشته باشيم منظور توجه باطنی به مقام ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام است.
اگر بتوانيم این دو عمل را از ماه رمضان امسال با خودمان ببریم و ادامه دهیم تا وقتی در دنیا هستیم، امیدوارم روز قيامت ببینیم که چقدر بر رشد ما تاثير داشته است.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
نکته آخر را عرض می کنم که در حقيقت کلام ما، با معنای ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام تمام شود. یك سری شرایط را عرض کردم، نکته بعدی این است که من وقتی می خواهم قرآن قرائت کنم، باطناً متوجه مقام ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام باشم. ببينيد همه ی بحثی که ما از اول چيدیم و به اینجا رساندیم، بحثِ شاکله، بنيان، شکل گرفتن ها، تشتت خواطر و... که واقعاً شاید پنجاه جلسه دیگر کار داشته باشد، در حد همين بضاعتی که بنده داشتم و فضای مجازی که وجود داشت، ما در این باره صحبت کردیم که این شاکله ها، جبلت ها، وتدهایی که در ارض وجودی انسان هست، ميخ های شخصيتی، جبال وجودی انسان که شکل گرفته است، باید به هم بریزد و از بين برود. سعی کردیم به دوستان نشان بدهيم که قرائت قرآن کریم در این موضوع مؤثر است. بعنوان خِتامُهُ مِسْكٌ (مهری که بر آن نهاده شده از مشك است) دو آیه و روایت تقدیم می کنم:
✨حضرت امیر علیه السلام در روایتی شیرین میفرمایند: لو اَحَبَّنی جَبَلٌ لَتَهافت؛ اگر کوهی محب من شود، در هم فرو می ریزد.
حضرت میفرمایند اگر کوهی هم مرا دوست داشته باشد، از هم می پاشد. جبلش هم جبل کلی است، هر جبلی من را دوست داشته باشد از هم می پاشد! این عشق اميرالمؤمنين عليه السلام است، به تعبير دیگر، اگر حب امير المؤمنين وارد شاکله، وجود، بنيان و خيال کسی بشود، تمام جبلت های او، تمام زبدهای رابی او، تمام باطل های وجودی او، تمام تاریکی ها، تمام هيمنه های طاغوتی و طغيانگریهای وجود او،لَتَهافت؛ از هم میپاشد حب امير المومنين عليه السلام
✨آیه ۲۱ سوره مبارکه حشر: لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
(اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم میزنيم، شاید در آن بياندیشيد!)
اگر این قرآن نازل شود بر کوهی، بر جبلتی بر شاکله ای -من دارم تأویلی اش را معنا می کنم- به خشوع میرسد. تمام این جبلت ها از هم می پاشد و صافی می شود، پاک می شود، بدون تعيَّن می شود، بدون کثرات می شود، بدون قفل های قلب می شود وقتی نور قرآن که نور ولایت اميرالمؤمنين است(این ها با هم در ارتباط هستند و مراتب همدیگر هستند)، بر قلبی بتابد،لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ و ما این مثال ها را می زنيم تا مردم فکر کنند.
خود حضرت در کافی جلد۸ صفحه ۳۱۳ فرمودند: إِنما یعْرِفُ الْقُرْآن منْ خُوطِب بِهِ؛ قرآن را کسی می شناسد که خطاب به او بشود. به پيغمبر اکرم به اهل بيت عليهم السلام، نه اینکه بخواهد نازل بشود، که وحی تشریعی باشد، نه! قرآن کریم می تواند به قلب ها نازل شود به همين معنایی که قرآن است، نه اینکه تشریع جدیدی بياورد، یا قرآن جدیدی بياورد، این قرآن می تواند در قلبها تجَّلی کند و انزال پيدا کند، و جبلت ها را بشکند، شاکله ها را تغيير بدهد. نور ولایت است، که وقتی در حين قرآن خواندن، به مقام ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام توجه کند و به آن توصيه ای که بنده عرض کردم و اميدوارم ما این دو تا چيز را با خودمان بعد از ماه مبارک ببریم:
۱. یکی اینکه بتوانيم روزی یك جزء قرآن بخوانيم
۲. و دوم اینکه روزانه زیارت امين الله را با توجه و توسل به اميرالمؤمنين عليه السلام بخوانيم.
اگر بتوانيم این دو عمل را از ماه رمضان امسال با خودمان ببریم و ادامه دهیم تا وقتی در دنیا هستیم، امیدوارم روز قيامت ببینیم که چقدر بر رشد ما تاثير داشته است. در روایت هم دارد که زیارت امين الله، مثل این است که مهری توسط امام عصر عليه السلام در پرونده ما بخورد و تا قيام قيامت خواهد درخشید. بعد اگر وقتی که قرآن می خوانيم توجه به ولایت کنيم و در واقع خواندن زیارت امين الله را هم داشته باشيم، این دو کار سنگين و زمان بر هم نيست، امين الله شاید روزی ده دقيقه هم نشود، خيلی هم کوتاه است و اگر دقت کنيد یك تکه ی کوتاهی سلام دارد که سریع هم می رود سراغ دعا، بخاطر اینکه امام شما را سریع به خدای تبارک و تعالی می رساند. شاید یکی از دلایل آن، این باشد و دعاهای آن دعاهای بلند است که هرکدام شرح و بحث می خواهد.
⤵️⤵️⤵️