خدا رحمت کند آیت الله پهلوانی را فرموده اند برای همه لازم است که روزی یك ساعت برای معارفشان وقت بگذارند، این قولی است که من سينه به سينه شنيده ام، جائی ننوشته اند. این یك کار و یك برنامه است که لازم است.
پس شد دو نکته:
• نکته اول ممارست و قرائت قرآن
• نکته دوم اینکه زمان انجام آن را به مرور بیشتر و طولانی تر کنيم.
لزومی ندارد سی دقيقه را به یکساعت تغيير دهيم، بعضی افراد هستند که ممکن است وارد لایه های بعدی شوند، آنها باید تحت نظر خاص تر باشند، با فيلم و این چيزها هم نمی شود. مثلًا طرف باید چند سالی این مراحل قرائت قرآن را با کيفيت و شرایطی که عرض شد، بگذراند؛ نه اینکه بگوید من یك عمر است داشتم قرآن را میخواندم. بعد وقتی وارد شد، ممکن است وقتی شروع به خواندن قرآن می کند، به یك کلمه که می رسد، می بيند که چهل دقيقه در یك آیه مکث کرده و اصلا متوجه نشده است. یا اینکه فکرش نمی رود جلو، این یك بحث دیگری است که مربوط به مراحل بعدی و باللتر است. اما راه ورود به مقاطع کوتاهتر قرآن کریم که در واقع بطون ظاهری قرآن کریم هم هست، که کوچك و کوچك می شود تا می رسد به کلمات و بعضاً هم به حروف می رسد مثل" ق" که در واقع آنچنان که من می دانم، مقام اميرالمؤمنين عليه السلام است. از آن بزرگ به کوچك رفتن- مثل فضای پرسپکتيو - به شکلی که شما اول یك کليَّت را می بينيد و کم کم با این کتاب آشنا شده و وارد لایه های آن می شوید. این هم یك نکته.
✨و اما نکته بعدی که خيلی مهم است، من از کتاب مصباح الشریعه می خوانم که نقل منسوب به امام صادق عليه السلام است. برای شرایط قرآن کریم می فرماید که: قال الصادق عليه السلام: من قرأ القرآن ولم يخضع لله، ولم يرق قلبه، ولا يكتسي حزنا ووجلا في سره، فقد استهان بعظيم شأن الله تعالى، وخسر خسرانا مبينا، فقارئ القرآن يحتاج إلى ثلاثة أشياء: قلب خاشع، وبدن فارغ، وموضع خال، فإذا خشع لله قلبه فر منه الشيطان الرجيم، قال الله عز وجل (فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم) وإذا تفرغ نفسه من الأسباب تجرد قلبه للقراءة فلا يعترضه عارض، فيحرم بركة نور القرآن وفوائده، وإذا اتخذ مجلسا خاليا واعتزل من الخلق بعد أن أتى بالخصلتين الأولتين استأنس روحه وسره بالله، ووجد حلاوة مخاطبات الله عز وجل عباده الصالحين، وعلم لطفه بهم، ومقام اختصاصه لهم بفنون كراماته، وبدايع إشاراته فإذا شرب كأسا من هذا المشروب لا يختار على ذلك الحال حالا، ولا على ذلك الوقت وقتا، بل يؤثره على كل طاعة وعبادة لان فيه المناجاة مع الرب بلا واسطة. فانظر كيف تقرا كتاب ربك ومنشود ولايتك وكيف تجيب أوامره وتجتنب نواهيه وكيف تتمثل حدوده فإنه كتاب عزيز: (لا يأتيه الباطل من بين يديه ومن خلفه تنزيل من حكيم حميد) فرتله ترتيلا وقف وعده ووعيده وتفكر في أمثاله ومواعظه واحذر تقع من إقامتك حروفه في إضاعة حدوده.
میفرماید کسی که قرآن می خواند و خضوع نکند و قلبش رقيق نشود و محزون نشود _در روایت دارد قرآن را با حزن، ترتيل کنيد، چون قرآن با حزن نازل شده است، این ها یك حالات روحانی است که اهلش می دانند. افرادی که چشيده اند! در روایت آمده، چون با حزن نازل شده است با حزن خوانده شود_ اگر کسی با این حالت ها نخواند و ترسی در سَّرخودش پيدا نکند، از اینکه در مقابل خدای متعال و کلام خدا قرار گرفته، این به بزرگی شأن خداوند تبارک و تعالی استهانه کرده است. یعنی چه کاری کرده است؟ یعنی توهين کرده، وهن کرده و سبك شمرده است. پس ببينيد قرآن شرایطی دارد بعد میفرمایند قاری قرآن به سه چيز احتياج دارد، به قلب خاشع، قلبی که خاشع شده باشد و بدنٌ فارِغْ اول اشتغالات بدنی برطرف شود، موبایل در دسترس نباشد، بدن کثيف نباشد، لم ندهد در حالت بدی قرار نگرفته باشد و موْضِعٌ خالٍ و جایگاهی که خالی باشد، عزلت باشد، نه که وسط راه باشد، که برای نماز واجب، مکروه است جایی که محل رفت و آمد است نماز بخواند، برای تلاوت قرآن هم در جائی که خالی باشد بنشیند. من میخواهم با یك چيز مهم روبرو بشوم. می خواهم با کلام معشوق روبرو شوم و از آن تجلی صورت بگيرد، که باید مقدماتش خيلی درست انجام بگيرد. شعری هست که:
از چار چيز مگذر، گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش، معشوق و جای خالی
از ساليان قبل که این شعر را می خواندم، هميشه یاد قرآن می افتادم. اما نمی دانم چرا؟ از چار چيز مگذر، گر عاقلی و زیرک. امن یعنی آرام، امن و شراب بیغش، معشوق و جای خالی. جای خالی باید باشد تا معشوق بتواند درآن تجَّلی کند.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملك ایمان را مجرد بيند از غوغا
این یك قاعده است برای همين می گوید باید در عزلت و آرامش این کار صورت گيرد. شما این کارها را انجام بدهيد، بعد بگوئيد ما قرآن خواندیم، فایده ای نداشت! ببينيد مقدمات چه مقدماتی است، البته سخت هم نيست، در یك گوشه بخواند، در حال حرکت نخواند، در آرامش بخواند.
⤵️⤵️⤵️
در ادامه فرموده اند؛ اگر کسی قلبش را برای خدای تبارک و تعالی خاشع کند، شيطان رجيم فرار می کند، نمی تواند وارد بشود. خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم فرمود: وقتی که قرآن می خواني، استعاذه کن از شيطان رجيم. _چون تو می خواهی با این کتاب وارد ملکوت بشوی، استعاذه کن تا کمك کنند، بتوانی آنرا بخوانی._ و إذا تفرغُ نفسهُ مِن ألاسباب؛ وقتی فکرش را از اسباب آزاد کرد و سعی کرد که خيالش را خالی کند، تازه برای قرائت مجرد و آماده می شود. یك جائی را برای خودش فراهم کند که چيزی متعرض او نشود که او را از برکت نور قرآن و فوائدش محروم سازد، وقتی این کار را کرد و این دو خصلت اول را ایجاد کرد، که قلب خاشع و بدن فارغ بود. اینها را که فراهم کرد روحش و سِرَّش، احساس استيناس با خدای تبارک و تعالی می کند.
اگر دیده باشيد گاهی بنده این دعا را که اولياء و اساتيد توجه داشتند، می خوانم: "اللهُم َّ نوَِّرْ ظاهِرِی بِطاعتِك و باطِنِی بِمحبتِّك و قلْبِی بِمعْرِفتِك و رُوحِی بِمُشاهدتكِ و سِرِّی بِاسْتِقْلالِ اتِّصالِ حضْرتِك یا ذا الْجلالِ و الاکْرامِ." این سِرِّ من را به استقلال اتصال حضرت خودت برسان، اینجا همين را می فرماید سِّرش با خدای تبارک و تعالی استيناس پيدا می کند و اُنس می گيرد و شيرینی خطابی را که خداوند، با آن بندگان صالحش را مورد مخاطبه قرار می دهد، می یابد و وقتی که قرآن بخواند می فهمد چه بساطی است و چه لطفی خداوند تبارک و تعالی به بندگانش دارد، چه خبرها است! این که آقا سيد علی آقای قاضی می گفتند "شراب المؤمنين" تازه معلوم می شود. عرض کردم حاج شيخ محمدتقی آملی از آقا سيد علی آقای قاضی سؤال می کند و می گوید آقا شنيدیم این ها که قرآن می خوانند، بعضاً آسمان ها را می بينند، درجات عالی را مشاهده می کنند، و وارد این ها می شوند، چرا ما نمی بينيم؟ ایشان بدون مقدمه می فرماید: چون شما مینشينيد زیر کرسی و لحاف می اندازید رویتان، و به صفحات قرآن نگاه می کنيد. باید بلند شوی، قرآن را روی دستت بگيری و مؤدب جلویش بنشينی تا تجَّلی کند. هر چيزی یك شرایطی دارد نه اینکه همينجوری ورق بزنی و... ادامه روایت میفرماید؛ وقتی از این جام شراب قرآنی خورد، دیگر هيچ حال دیگری را نمیخواهد، و به هيچ چيز دیگر اصلًا فکر نمی کند و به هيچ وقت ِدیگری، فکر نمی کند. فقط همين را میخواهد.
عرض کردم که یکی از اساتيد آمده بودند اینجا از ایشان سؤال کردم در زیارت چه چيزی بخوانم؟ ایشان فرمودند شما زیارت اميرالمؤمنين عليه السلام را با قرآن بخوانيد، یعنی قرآن را به نيابت از زیارت اميرالمؤمنين بخوانيد یعنی چه؟ یعنی اینکه این خودش باب زیارت است، منظور این نيست که زیارت را نخوانيم، بلکه این کليد ورود به مقام ولایت اهل بيت عليهم السلام است.
ادامه روایت می فرماید؛ وقتی که این قرآن را با شرایطش خواند، _تاکيد می کنم با شرایطش، تأثير می گذارد_ بر همه ی عبادت های دیگرش اثر می گذارد. حتی روی نمازش، سلوکش، فکرش و روی تصحيح خيالش، و به او کمك می کند، بخاطر اینکه در ارتباط با قرآن کریم، مناجات با خدای تبارک و تعالی است بدون واسطه. نگاه کن که چگونه کتاب پروردگارت و منشور ولایت خودت را می خوانی، که نکته ای در این هست و نگاه کن ببين که چگونه به اوامر و نواهی خدای تبارک و تعالی، عمل می کنی. اینجا این نکته را بگویم، یکی از نکات مهم که در قرائت قرآن هست که وقتی قرآن می خوانيم به آیات عذاب که رسيدیم، واقعاً خودمان را در آن شرایط قرار داده و تطبيق کنيم، به آیات بهشت رسيدیم هم همينطور، یك جائی که فرمود آیاتی هست، لِقوْمٍ یتفکّرُون، اهل فکر بشویم و ببينيم آیه بعدی آن چيست؟ مثلًا برای توصيفاتی که هر آیه دارد، آیه را بر خودمان تطبيق دهيم اینجا هم همين را می گوید. و کيف تُجيب اوامره و نواهيه؛ ببين وقتی داری قرآن می خوانی، آنجاهائی که گفته است این کار را انجام بده یا نده، آیا به درستی گوش می دهی یا نه! و آیا امتثال حدود الهی را می کنی یا نه. کتاب عزیزی است یا به تعبير دیگر کتاب ِ عزیز، کتاب عزیز یعنی کتاب خود خدای تبارک و تعالی است که باطل از آن صادر نمی شود، از هيچ جایش. در حالت ترتيل بخوان و با حزن بخوان _این ترتيل را عرض کردم، یعنی آن شرایط را بياورید با آن شرایط وارد خواندنش شوید، آن شرایطی را که قبلًا عرض کردیم برای تصحيح قوه خيال_ آنجایی که وعده و وعيد داده بایست فکر کن، این جوری تازه، به تدریج شما قاری قرآن می شوید، مرتل قرآن می شوی و می توانی وارد دبرالقرآن شوی، بعد از یك پيگيری و ممارست چندین ماهه که بنده عرض می کنم، تا بالاخره، کم کم وارد درجاتش بشوی. و میفرماید برحذر باش از اینکه فقط به تجوید و تلفظ حروف توجه کنی و حدود قرآن را تعطیل کنی.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
آیه ۲۱ سوره مبارکه حشر: لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
تأویلیاش را معنا می کنم؛ اگر این قرآن نازل شود بر کوهی، بر جبلتی، بر شاکله ای به خشوع میرسد. تمام این جبلت ها از هم می پاشد و صافی می شود، پاک می شود، بدون تعيَّن می شود، بدون کثرات میشود، بدون قفل های قلب میشود وقتی نور قرآن که نور ولایت اميرالمؤمنين است _اینها باهم در ارتباط هستند و مراتب یکدیگر هستند_ وقتی بر قلبی بتابد لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ و ما این مثال ها را می زنيم تا مردم فکر کنند.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
دو عمل را با خودمان از ماه مبارک ببریم:
یکی اینکه روزی یك جزء قرآن _که در این ماه میخواندیم_ قرائت کنیم و دوم اینکه روزانه زیارت امين الله را با توجه و توسل به اميرالمؤمنين عليه السلام بخوانيم.
وقتی قرآن می خوانيم توجه به ولایت اهل بيت و علی الخصوص اميرالمؤمنين عليهم السلام داشته باشيم منظور توجه باطنی به مقام ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام است.
اگر بتوانيم این دو عمل را از ماه رمضان امسال با خودمان ببریم و ادامه دهیم تا وقتی در دنیا هستیم، امیدوارم روز قيامت ببینیم که چقدر بر رشد ما تاثير داشته است.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
نکته آخر را عرض می کنم که در حقيقت کلام ما، با معنای ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام تمام شود. یك سری شرایط را عرض کردم، نکته بعدی این است که من وقتی می خواهم قرآن قرائت کنم، باطناً متوجه مقام ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام باشم. ببينيد همه ی بحثی که ما از اول چيدیم و به اینجا رساندیم، بحثِ شاکله، بنيان، شکل گرفتن ها، تشتت خواطر و... که واقعاً شاید پنجاه جلسه دیگر کار داشته باشد، در حد همين بضاعتی که بنده داشتم و فضای مجازی که وجود داشت، ما در این باره صحبت کردیم که این شاکله ها، جبلت ها، وتدهایی که در ارض وجودی انسان هست، ميخ های شخصيتی، جبال وجودی انسان که شکل گرفته است، باید به هم بریزد و از بين برود. سعی کردیم به دوستان نشان بدهيم که قرائت قرآن کریم در این موضوع مؤثر است. بعنوان خِتامُهُ مِسْكٌ (مهری که بر آن نهاده شده از مشك است) دو آیه و روایت تقدیم می کنم:
✨حضرت امیر علیه السلام در روایتی شیرین میفرمایند: لو اَحَبَّنی جَبَلٌ لَتَهافت؛ اگر کوهی محب من شود، در هم فرو می ریزد.
حضرت میفرمایند اگر کوهی هم مرا دوست داشته باشد، از هم می پاشد. جبلش هم جبل کلی است، هر جبلی من را دوست داشته باشد از هم می پاشد! این عشق اميرالمؤمنين عليه السلام است، به تعبير دیگر، اگر حب امير المؤمنين وارد شاکله، وجود، بنيان و خيال کسی بشود، تمام جبلت های او، تمام زبدهای رابی او، تمام باطل های وجودی او، تمام تاریکی ها، تمام هيمنه های طاغوتی و طغيانگریهای وجود او،لَتَهافت؛ از هم میپاشد حب امير المومنين عليه السلام
✨آیه ۲۱ سوره مبارکه حشر: لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
(اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم میزنيم، شاید در آن بياندیشيد!)
اگر این قرآن نازل شود بر کوهی، بر جبلتی بر شاکله ای -من دارم تأویلی اش را معنا می کنم- به خشوع میرسد. تمام این جبلت ها از هم می پاشد و صافی می شود، پاک می شود، بدون تعيَّن می شود، بدون کثرات می شود، بدون قفل های قلب می شود وقتی نور قرآن که نور ولایت اميرالمؤمنين است(این ها با هم در ارتباط هستند و مراتب همدیگر هستند)، بر قلبی بتابد،لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ و ما این مثال ها را می زنيم تا مردم فکر کنند.
خود حضرت در کافی جلد۸ صفحه ۳۱۳ فرمودند: إِنما یعْرِفُ الْقُرْآن منْ خُوطِب بِهِ؛ قرآن را کسی می شناسد که خطاب به او بشود. به پيغمبر اکرم به اهل بيت عليهم السلام، نه اینکه بخواهد نازل بشود، که وحی تشریعی باشد، نه! قرآن کریم می تواند به قلب ها نازل شود به همين معنایی که قرآن است، نه اینکه تشریع جدیدی بياورد، یا قرآن جدیدی بياورد، این قرآن می تواند در قلبها تجَّلی کند و انزال پيدا کند، و جبلت ها را بشکند، شاکله ها را تغيير بدهد. نور ولایت است، که وقتی در حين قرآن خواندن، به مقام ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام توجه کند و به آن توصيه ای که بنده عرض کردم و اميدوارم ما این دو تا چيز را با خودمان بعد از ماه مبارک ببریم:
۱. یکی اینکه بتوانيم روزی یك جزء قرآن بخوانيم
۲. و دوم اینکه روزانه زیارت امين الله را با توجه و توسل به اميرالمؤمنين عليه السلام بخوانيم.
اگر بتوانيم این دو عمل را از ماه رمضان امسال با خودمان ببریم و ادامه دهیم تا وقتی در دنیا هستیم، امیدوارم روز قيامت ببینیم که چقدر بر رشد ما تاثير داشته است. در روایت هم دارد که زیارت امين الله، مثل این است که مهری توسط امام عصر عليه السلام در پرونده ما بخورد و تا قيام قيامت خواهد درخشید. بعد اگر وقتی که قرآن می خوانيم توجه به ولایت کنيم و در واقع خواندن زیارت امين الله را هم داشته باشيم، این دو کار سنگين و زمان بر هم نيست، امين الله شاید روزی ده دقيقه هم نشود، خيلی هم کوتاه است و اگر دقت کنيد یك تکه ی کوتاهی سلام دارد که سریع هم می رود سراغ دعا، بخاطر اینکه امام شما را سریع به خدای تبارک و تعالی می رساند. شاید یکی از دلایل آن، این باشد و دعاهای آن دعاهای بلند است که هرکدام شرح و بحث می خواهد.
⤵️⤵️⤵️
عرضم به خدمت شما این است که وقتی قرآن را می خوانيم توجه به ولایت اهل بيت و علی الخصوص اميرالمؤمنين عليهم السلام داشته باشيم، من نمی خواهم بگویم که تصور کنيد اميرالمؤمنين عليه السلام با شما حرف می زنند، این ها یك مراتب دیگر و بحث های دیگر است. منظور بنده توجه باطنی به مقام ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام است. چنانکه در آیه ۱۴۳ سوره اعراف فرمود: وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (و هنگامی که موسی به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم! گفت: هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: خداوندا! منزهی تو _از اینکه با چشم تو را ببينم_ من به سوی تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!)
عرضه داشت من می خواهم تو را ببينم! فرمود نمی توانی و... حالا این کوه طبق برخی تعابير کوهِ نفس بوده که کوه را مندک کرد و از هم پاشيده شد و حالا این "تُبْتُ إِليْك" یعنی چه؟ که من برگشتم و جبلت ها در من شکست و من فهميدم نمی شود تو را دید و... این ها بحث هایی است که جایگاه خودش را دارد. اما آنچه میخواهم عرض کنم این است که در بعضی روایات دارد - بنده از اساتيد اهل فن شنيدم ولی خودم ندیده ام- که این نوری که خدای تبارک و تعالی با آن بر کوه تجلی کرد، نوری از انوار وجودی حضرت سلمان بود، که در حقيقت فانی در ولایت اميرالمؤمنين عليه السلام بود و به "مقام مِنّا" رسيده بود. حالا اگر این نور خود اميرالمؤمنين باشد، با جبلت های ما چه می کند!
خب این بحث ما بود ، اميدوارم که مفيد بوده باشد، بسياری از بحث ها باقی ماند، یك سری از روایات هست در مورد شکایت اهل بيت عليهم السلام از اینکه حق تلاوت انجام نمی شود، مقام اِنصات چيست؟ و چه فرقی با صمت دارد؟ "وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ" انصات یعنی وقتی که قرآن خوانده می شود، سکوت باطنی داشته باشيد و دل هایتان خاموش باشد، بر خلاف صمت که سکوت لسانی است و بحث هایی از این قبيل.
اميدوارم که ان شاالله خدای تبارک و تعالی به حق اميرالمؤمنين و این ذوات مقدسه به ما عنایت کند و این نواقص اعمال ما را، که امشب هم شب وداع با ماه مبارک است، و آخرین شب است، روزیِ ما کنند، تا ان شاالله بتوانيم این راه پر پيچ و خم را طی کنيم، که اگر دستمان را در دست ولایت بگذاریم، پيچ و خمی هم ندارد، و یك قدم است ان شاالله، طی کنيم و از این دنيا برویم به سرای بعدی در حين همين که در این دنيا هستيم: اللَّهُمَّ ارْزُقنى التَّجافِىَ عَنْ دارِ الغُرُورِ، وَالإِنابَةَ إِلَىٰ دارِ الْخُلُودِ، وَالاسْتِعدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوتِ.، در حق ما محقق شود.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی بیست و هفتم (مقدمات لازم و پیشنهادهایی برای قرائت حقیقی قرآن کریم)
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:
الْعَيْنُ بَرِيدُ الْقَلْبِ
چشم و نگاه رسول و فرستاده قلب است
این بدان معناست که نظرهایی که می کنیم بر عالم خارج از حقیقتمان حاکی از طلب و عطش و حقیقتی است که قلبمان در پی آن است و چشم را رسول و فرستاده ي خويش قرار داده است.
♦️المکتوبات فی النجف الاشرف
@m_h_esfahani
عالم قلب عالمی است بس عجیب و پر تقلب و سراسر تحرک...
دمادم و لحظه به لحظه توجه قلب از موضوعی به موضوع دیگر و از خواسته ای به خواسته ی دیگر معطوف می گردد و مهم اینجاست که حقیقت انسان همان قلب اوست و به تعبیری انسان همان قلب است و آن هنگام که زمان سفر آخرت هر کس می رسد حقیقت انسان بدن را رها می کند و با هویّت اصلی اش که همان قلب است وارد عرصات خواهد شد...
♦️المکتوبات فی النجف الاشرف
@m_h_esfahani
48.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسم به معنویت زنان بی حجابٍ ...
@m_h_esfahani