eitaa logo
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
10.9هزار ویدیو
144 فایل
مشکل کارمااینه که برای رضای همه کارمیکنیم به جزرضای خدا⚘ حذف آی دی از روی عکس ها وطرح ها مورد رضایت نیست❌ کپی و انتشار مطالب با صلوات جهت تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بلا مانع هست✅ خادم کانال👇 @sh_hajahmadkazemi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹قال صادقین علیهما السلام : سنگین ترین چیزی که در روز قیامت در ترازوی اعمال گذاشته می شود، بر محمد و آل محمد است. 📚 بحارالانوار جلد ٩١ 🌸🌸🍃🍃🌸🌸🍃 بر احمد و بر جمال حیدر صلوات بر فاطمه پاک و مطهر صلوات بر مهر وجود چهارده نور جلی بر جمله شافعین محشر صلوات ╭═🌸💠🌸═╮ 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی🕊 ━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━ درایتا👇 👉https://eitaa.com/m_kanalekomeil  گروه۱ واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df گروه۲واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM ╰━═🇮🇷━⊰🍃❤️🍃⊱━🇮🇷═━╯🌐
همیشه که شهادت به "خونی" شدن نیست گاهی شهادت به "خاکی" شدن است 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی🕊 ━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━ درایتا👇 👉https://eitaa.com/m_kanalekomeil  گروه۱ واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df گروه۲واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM ╰━═🇮🇷━⊰🍃❤️🍃⊱━🇮🇷═━╯
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 🔴 ظهور ناگهانی رخ میدهد 🔵 امام رضا علیه السلام فرمودند: 🌕 مَثَلُه مَثَلُ الساعَةِ التی لا یُجَلّیها لِوَقْتِها إلّا هو... لا یأتیکُم إلّا بَغْتَةً 🔸ظهور همچون قیامت است که آن را در زمان خاصّ خودش فقط خداوند ظاهر می سازد... جز این نیست که به طور ناگهانی برایتان رخ می دهد. 📚 کمال الدین باب ۳۵ ، ح ۶ 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی🕊 ━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━ درایتا👇 👉https://eitaa.com/m_kanalekomeil  گروه۱ واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df گروه۲واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM ╰━═🇮🇷━⊰🍃❤️🍃⊱━🇮🇷═━╯
خـداےخـوبِ_ابراهـیم🕊️ تاظهور؛ " یکی از برجسته ترین صفات ابراهیم حیاء و عفت او بود وقتی می خواست با نامحرم حرف بزند سرش را بالا نمی آورد. یا وقتی که باشگاه می‌خواست برود لباس کشتی را زیر لباسش می پوشید و در حضور مردان برهنه نمی شد. قرآن برای طرز راه رفتن، صفت حیاء را می آورد چه رسد به مسائل زندگی. فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ ... ناگهان یکی از آن دو به سراغ او (موسی) آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت ... (قصص/۲۵) 🌹هفته ی حجاب و عفاف گرامی باد🌹 •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈• *ڪاناݪ ڪمیݪ* 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil 🌻|در واتساپ [‌1] https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df ‌[2] https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM
💢 بعضی ها هنوز اخلاق خود را در منزل بین خانواده اصلاح نکرده اند و به فکر عارف شدن افتاده اند! اخلاق و معرفت بالا را باید از داخل خانه آغاز کرد.. استاد فاطمی نیا ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil 🌻|در واتساپ [‌1] https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df ‌[2] https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
🍃♥️🍃 ♥️ 💎 ✍این روزها ... 👌ســـــعے ڪن مـــــدافع باشے ازنـــــفوذ شـــــیطان ✅شاید سخت تر از مدافع بودن مدافع قـــــــلب شدن باشد... 🌺" الْقَـــــلْبُ حـــــَرَمُ اللَّه "ِ قـــــلب، خـــــ❣ـــــداوند متعال است پس در او غیر او را ســـــاڪن نڪن‼️ ♥️♥️ ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil 🌻|در واتساپ [‌1] https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df ‌[2] https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
(مشکل کارهای مااینه که برای رضای همه کارمیکنیم به جز رضای خدا🌼شماره‌کارت جهت کارهای فرهنگی وخیریّه 💳شماره کارت 6273817010129041 بنام گروه فرهنگی شهیدهادی سلام انتقادات وپیشنهادات خودتون رابا خادم کانال درمیان بگذارید خادم کانال 👇 @sh_hajahmadkazemi
🔹گروهان در محاصره بود، بچه ها ساعت ها بود که غذا نخورده بودند، همه از گرسنگی پشت خاکریز وا رفته بودیم، که مجید غیبش زد. ساعتی بعد آمد، لباس عراقی به تن داشت، با یک دیگ پر از برنج داغ! از بین عراقی ها رفته بود، از سنگر تدارکاتشان دیگ غذا را تک زده بود. 🔹تازه از بیمارستان مرخص شده بود. شنید زن پدرش بستری و نیاز به خون دارد. سریع خود را به بیمارستان رساند تا خون اهدا کند. پرستار آستین مجید را بالا زد، جای زخم تازه ترکش را که دید، گفت: «آقا از شما که نمی شه خون گرفت.» مجید آستین دست دیگرش را بالا زد و گفت: «از این دست که می شه خون گرفت!» 🔹صبح ها که بلند می شدیم، می دیدم تمام ظرف ها شسته و پوتین ها هم مرتب و واکس زده پشت در سنگر است. نفهمیدیم کار کی است تا زمانی که مجید شهید شد 😔 مجید رشیدی کوچی سمت:معاون گردان امام حسن(ع) – لشکر 19 فجر شهادت:20/4/1364 – میمک، عملیات قدس 3 🕊آرامگاه:گلزار شهدای مرودشت_استان فارس 🌷🌱🌷🌱 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید 🕊گروه فرهنگی شهیدابراهیم هادی🕊 ━⊰🇮🇷🍃کانال کمیل🍃🇮🇷⊱━ درایتا👇 👉https://eitaa.com/m_kanalekomeil  گروه۳ واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE ╰━═🇮🇷━⊰🍃❤️🍃⊱━🇮🇷═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا مےخواهید زن ایرانی رو اروپایے کنید؟🙄 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگی شهیدابراهیم هادی🕊 ━⊰🇮🇷🍃کانال کمیل🍃🇮🇷⊱━ درایتا👇 👉https://eitaa.com/m_kanalekomeil  گروه۳ واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE ╰━═🇮🇷━⊰🍃❤️🍃⊱━🇮🇷═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 🌱 📚 - هانیه : یک رستوران قرق کرده بودم کلی هم سفارش کرده بودم حتما با وسواس زیاد تزیینات انجام شود خیلی از بچه هاهم دعوت کرده بودم اون زمان روز خوبی به نظرم میومد انگار که من برترین و خوشبخت‌ترین زن دنیاهستم😟؟! ساشا تمام مدت تشویقم میکرد قید مانتو را بزنم و بلوز های چهارخانه ای که مد شده را بپوشم از نظر او مد یعنی بینش متفاوت! اما در اصل ………! دلم نمیخواست از پیشنهاد های ساشا بگذرم انگار که باید تمام توجه اورا به خودم جلب میکردم تا برایم باقی بماند! گاهی حدیث و ریحانه هم همراهی ام میکردند و از اینکه دنیا و سارن به من حسودی میکردند لذت میبردم🚶‍♂ اما حالا انگار اون زمان ها غلام حلقه به گوش ساشا بودم تا رفیقش…! اینکه یک بند روسریتو را عقب تر بدهی چند قلم بیشتر خودت را رنگی بکنی کوتاه تر بپوشی پاره تر بپوشی دیگر همه چیز برایت عادی میشود! بعد از یک مدت هرچقدر تنگ تر بپوشی و غلیظ تر رنگ بزنی برایت مهم نیست و ککت هم نمیگزید . . .🙄 این نقطه از زندگی را اون موقع میگفتیم شاخ ولی حالا که میبینم دقیقا نقطه تمام بدبختی هااست😄💔 خودم متوجه میشدم که مرکز نگاه ها بودم خیلی ها مثل پرگار بودند نقطه من بودم و دور من میگشتند شایدبرای سوءاستفاده شاید برای شهوت شاید برای جلب توجه و…! دقیقا به جایی رسیده بودم که وقتی کنار ساشا راه میرفتم باانگشت نشانم میدادند خیلی ها وقتی از کنارم رد میشدند باترحم نگاهم میکردند خیلی هاهم جلو می آمدند و میگفتند که این پوششدر شأن من نیست و من همیشه وسط حرف هایشان راهمو میگرفتم و میرفتم … چندباری گشت من و ساشا را گرفته بود چندباری هم به خاطر پوشش زننده ام گشت مرا گرفته بود که بابا علی اومد و باافتخار من را از دست گشت تحویل گرفت💛! نویسنده ✍ :