*#جان_شیعه_اهل_سنت*
*#قسمت_شصت_ویکم*
#فصل_اول
ُ پر جذبه ایستاده ام که از پیمودنش ترسی شیرین در دلم میدوید و دلم آنچنان
به پشتیبانی خدای خودم گرم بود که ایمان داشتم در انتهای این مسیر سخت،
آسمانی نورانی انتظارم را میکشد. آینده روشنی که آرزوی قلبی ام را برآورده خواهد
کرد! آینده ای که این جوان شیعه را به یاری خدا و با همراهی من، به سوی مذهب
اهل تسنن متمایل میکند و این همان اطمینانی بود که عبدالله از من طلب
میکرد!
* * *
گلهای سفید مریم در کنار شاخههای سرخ و صورتی سنبل که به همراه چند
ِ گل لیلیوم عطری در دل سبدی حصیری نشسته بود، رایحه خوشی را در فضای
آشپزخانه پراکنده کرده و از پریشانیذام میکاست که مادر در چهارچوب در ظاهر
شد و با صدایی آهسته گفت: «الهه جان! چایی رو بیار!» فنجان ها را از قبل در
سینی چیده و ظرف رطب را هم کنار سینی گذاشته بودم و قوری چای هم روی
سماور، آماده پذیرایی از میهمانان بود. دستانم را که در آستین قرمز لباسم پوشیده
بود، از زیر چادر زرشکی رنگم بیرون آورده و سینی چای را برداشتم و با گفتن
«بسم الله !» قدم به اتاق پذیرایی گذاشتم. با صدایی که میخواستم با پوششی از
متانت، لرزشش را پنهان کنم، سلام کردم که آقای عادلی و عمو جواد و مریم خانم
به احترامم از جا بلند شدند و به گرمی پاسخم را دادند. برای اولین بار بود که پس از
فاش شدن احساسش، نگاهمان در چشمان یکدیگر مینشست، هرچند همچون
همیشه کوتاه بود و او با لبخندی که حتی در چشمانش میدرخشید، سرش را
به زیر انداخت. حالا خوب میتوانستم معنای این نگاههای دریایی را در ساحل
چشمانش بفهمم و چه نگاه متلا طمی بود که دلم را لرزاند! کت و شلوار نوک
مدادی رنگی پوشیده بود که در کنار پیراهن سپیدش، جلوه خاصی به صورتش
میبخشید. سینی چای را که مقابلش گرفتم، بیآنکه نگاهم کند، با تشکری گرم
و کوتاه، فنجان چای را برداشت و دیدم انگشتانش نرم و آهسته میلرزد. میهمانان
طوری نشسته بودند که جای من در کنار مریم خانم قرار میگرفت. کنارش که
به قَلَــــم فاطمه ولی نژاد
#جان_شیعه_اهل_سنت
#قسمت_شصت_ودوم
#فصل_اول
نشستم، با مهربانی نگاهم کرد و با خنده ای شیرین حالم را پرسید: «حالت
خوبه عزیزم؟» و من با لبخندی ملایم به تشکری کوتاه جوابش را دادم و نگاهم
را به گلهای سفید نشسته در فرش سرخ اتاق دوختم که پدر با لحنی قاطع عمو
جواد را مخاطب قرار داد: «آقا جواد! حتما میدونید که ما سنی هستیم من خودم
ترجیح میدادم که دامادم هم اهل سنت باشه، چون اعتقادم اینه که اینطوری با
ُ هم راحتتر رندگی میکنن حالا شما این خواستگاری رو مطرح کردید
ولی خب
و ما هم به احترام شما قبول کردیم.» از لحن سرد و سنگین پدر، کاسه دلم ترک
برداشت و احساسم فرو ریخت که عمو جواد لبخندی زد و با متانت جواب داد:
«حاج آقا! بنده هم حرف شما رو قبول دارم. قبل از اینم که مزاحم شما بشیم،
خیلی با مجید صحبت کردم. ولی مجید نظرش با ما فرق میکنه.» که پدر به میان
حرفش آمد و روی سخنش را به سمت آقای عادلی گرداند: «خب نظر شما چیه
آقا مجید؟» بی اراده نگاهم به صورتش افتاد که زیر پرده ای از نجابت، با چشمانی
لبریز از آرامش به پدر نگاه میکرد. در برابر سؤال بیمقدمه پدر، به اندازه یک نفس
عمیق سا کت ماند و بعد با صدایی که از اعماق قلبش بر میآمد، شروع کرد:
«حاج آقا! من اعتقاد دارم شیعه و سنی برادرن. ما همهمون مسلمونیم. همهمون به
خدا ایمان داریم، به پیامبری حضرت محمد"ص" اعتقاد داریم، کتاب همهمون قرآنه
و همهمون رو به یه قبله نماز میخونیم. برای همین فکر میکنم که شیعه و سنی
میتونن خیلی راحت با هم زندگی کنن، همونطور که تو این چند ماه شما برای من
مثل پدرم بودید. خدا شاهده که وقتی من سر سفره شما بودم، احساس میکردم
کنار خونواده خودم هستم.» پدر صورت در هم کشید و با حالت به نسبت خشنی
پرسید: «یعنی پس فردا از دختر من ایراد نمیگیری که چرا اینجوری نماز میخونی
یا چرا اینجوری وضو میگیری؟!!!» لحن تند پدر، صورت عمو جواد را در هاله ای
از ناراحتی فرو برد، خنده را روی صورت مریم خانم خشکاند و نگاه ملامت بار
مادر را برایش خرید که آقای عادلی سینه سپر کرد و مردانه ضمانت داد: «حاج
آقا! من به شما قول میدم تا لحظه ای که زنده هستم، هیچ وقت بخاطر اختلافات
به قَلَــــم فاطمه ولی نژاد
#جان_شیعه_اهل_سنت
#قسمت_شصت_وسوم
#فصل_اول
مذهبی دختر خانم شما رو ناراحت نکنم! ایشون برای انجام اعمال مذهبی شون
آزادی کامل دارن، همونطوری که هر مسلمونی این حق رو داره!» لحنش آنچنان با
صراحت و صداقت بود که پدر دیگر هیچ نگفت و برای چند لحظه همه ساکت
شدند. از آهنگ صدایش، احساس امنیت عجیبی کردم، امنیتی که هیچ گاه در
کنار هیچ یک از خواستگارانم تجربه نکرده بودم و شاید عبدالله احساس رضایتم
را از آرامش چشمان
┄┅══✼🥀✼══┅┄
با خــــدا قهـــــرم! 😳
🍃یک بار حرف از #نوجوان_ها و اهمیت به #نماز بود ابراهیم گفت: زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم.
🏠به محض اینکه خوابم برد، در #عالم_رویا پدرم را دیدم! درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت به سمت اتاق آمد. روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، #وضو گرفتم و نمازم را خواندم.
سلام علی ابراهیم بعدد علم الله
شادی روح شهدا صلوات
❤️❤️
سلام شھیدمعلم مَن🌱،
ادعایـے در تو نمیبینم و تمام هویت طُ خلاصھ شده در همین ، بـےادعایۍ!
مرا دریاب ای مَرد بۍادعا . .💔(:
#سلامعلےابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای شادی روح شهدا صلوات
یادت باشه شهدا مدیون کسی نمیمانند🌱😊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به اینبار سلام فرمانده در مسجدالحرام😍😍
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
مثل#ابراهیم_هادی
#همه_خادم_الرضاییم 🕌
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
━━━━๑🌱🇮🇷🌱๑━━━━
👆 دوستان رابه کانال کمیل دعوت کنید
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکار امنیتی معاون سفیر انگلیس در حال انجام تحرکات اطلاعاتی از رزمایشهای موشکی ایران
🔹فیلمهای منتشر شده توسط اطلاعات سپاه نشان میدهد که معاون سفیر انگلیس در حال انجام تحرکات اطلاعاتی از محل رزمایشهای موشکی کشور، به تور افتاده است.
🔹این فیلمها همچنین نشان میدهد که چطور برخی افراد تحت پوشش توریست یا محقق به محلهای نظامی کشور نزدیک میشوند و سعی در اقدامات اطلاعاتی دارند.
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
مثل#ابراهیم_هادی
#همه_خادم_الرضاییم 🕌
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
━━━━๑🌱🇮🇷🌱๑━━━━
👆 دوستان رابه کانال کمیل دعوت کنید
🕯آن دمی که خیمه ها آتش گرفت و آب شد
🍂تازیانه بر یتمیمان حرم هم باب شد .
🕯دست در دست رقیه گوشه ی دشت بلا
🍂باقر آل عبا گریان بر ارباب شد
#خداحافظ_ای_روضه_خوان_حسین💔
#شهادت_امام_محمد_باقر(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
مثل#ابراهیم_هادی
#همه_خادم_الرضاییم 🕌
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
🌻|درایـتا
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
🌻|در واتساپ
[1]
https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df
[2]
https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM
[3]
https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
👆 دوستانتون رابه کانال کمیل دعوت کنید
حضرت آیت الله قرهی (مدظله العالی) :
🔶 آیا این را باور کردیم که هر شب باید با آقا جان حرف بزنیم؟!
با مطالب الهی و عرفانی مزاح نکنیم، برخی این مطالب را شوخی میگیرند. درونمان را پاک و تطهیر کنیم. خدا گواه است، به این خانه امام زمان، اگر کسی هر شب، موقع خواب، دقایقی را با امام زمان حرف بزند، باور کند که به یک سال نکشیده، چیزهایی را خواهد دید و حالش دگرگون میشود....🌷
🔸 خوش به حال آنهایی که هر شب موفّق هستند که به خود حضرات قسم، اگر کسی این توفیق را داشته باشد که هر شب با آقا حرف بزند و منقطع نشود، به مطالبی خواهد رسید.
💟 نمیدانم این که عرض کردم هرشب با آقاجان حرف بزنید، میزنید یا خیر، غوغاست، محشر است.
❇️ من در یک مجلسی که به صورت ماهانه برگزار میشود، خدمت بعضی از آقایان میروم و بعضی از نکات اخلاقی را بیان میکنم، یکی از آقایان بعد از سومین جلسه، پیش من آمد و گفت: آقا! خدا گواه است یک چیز بگویم باور نمیکنید. شما چه چیزی به ما یاد دادید؟ گفتم: من نگفتم، اولیاء بیان کردند. خوش به سعادتتان. گفت: حال من با این صحبت با آقا تغییر کرده، وضعم عوض شده، گوشم شنوا شده و ... .
💟 یک موقع بعد از بحث اخلاق در زمان مداحی در تاریکی نشسته بودم، جوانی آمد و گفت: شما مدام میگویید: اگر هر شب حرف بزنید، به یک سال نرسیده ...، بگویید: به یک ماه نرسیده انسان چیزهایی میفهمد. در همان تاریکی یکی دو سؤال کردم و متوجّه حقّ بودن حرفش شدم، امّا بلافاصله هم رفت....
4_5836672654739769939.mp3
9.23M
#رزقِشبٰانِھ...☁️🌱
به زیر دین شما شیعہست...
.
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
مثل#ابراهیم_هادی
#همه_خادم_الرضاییم 🕌
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
━━━━๑🌱🇮🇷🌱๑━━━━
👆 دوستان رابه کانال کمیل دعوت کنید
#سلام_امام_زمانم
به سرم رحمت بی واسعه یعنی #مهدی
بهترین حادثه و واقعه یعنی مهدی
اخم چشمش علی وخنده #زهرا به لبش
جمع این جاذبه و دافعه یعنی مهدی
#اللّهُمّ_عَجّلْ_لِوَلیّکَ_الفَرج🌸
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
مثل#ابراهیم_هادی
#همه_خادم_الرضاییم 🕌
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
━━━━๑🌱🇮🇷🌱๑━━━━
👆 دوستان رابه کانال کمیل دعوت کنید
•
.
شھید شدن دل میخواهد دلـے کھ آنقدر قوے باشد و بتـواند بریدھ شود از همھ تعلقات ؛ دلـے کھ آرام لھ شود زیر پایت
و شھدا دلدارِ بـے دل بودند ꧇)
#سلام_عزیز_برادرم
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
مثل#ابراهیم_هادی
#همه_خادم_الرضاییم 🕌
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
━━━━๑🌱🇮🇷🌱๑━━━━
👆 دوستان رابه کانال کمیل دعوت کنید