💐فضائل مولانا امیرالمومنین(ع)
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
أَوَّلُ مَنِ اِتَّخَذَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخاً مِنْ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ حَمَلَةُ اَلْعَرْشِ
ثُمَّ جَبْرَائِيلُ
ثُمَّ مِيكَائِيلُ
ثُمَّ رِضْوَانُ خَازِنُ اَلْجِنَانِ
ثُمَّ مَلَكُ اَلْمَوْتِ وَ إِنَّ مَلَكَ اَلْمَوْتِ يَتَرَحَّمُ عَلَى مُحِبِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ كَمَا يَتَرَحَّمُ عَلَى اَلْأَنْبِيَاءِ
وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اَللَّهَ أَلْفَ عَامٍ مِنْ بَعْدِ أَلْفِ عَامٍ بَيْنَ اَلرُّكْنِ وَ اَلْمَقَامِ ثُمَّ لَقِيَ اَللَّهَ مُبْغِضاً لِعَلِيٍّ لَأَكَبَّهُ اَللَّهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَلَى مَنْخِرَيْهِ فِي اَلنَّارِ.
از عبد اللّٰه بن مسعود روايت شده رسول خدا فرمود:
اول برادرى كه على(ع) از اهل آسمان انتخاب كرد حاملان عرش بودند
بعد جبرئيل
بعد ميكائيل
بعد رضوان خزانهدار بهشت
بعد ملک الموت و همانا او آنچنان كه بر پيامبران رحم مي كند بر دوستان على عليه السّلام نيز رحم ميكند.
و همانا اگر بندهاى هزار سال خدا را عبادت كند آنهم ميان ركن و مقام سپس خدا را ملاقات كند در حالتى كه بر على عليه السّلام خشمگين باشد خداوند او را روز قيامت برو در آتش جهنم افكند
📚 إرشاد القلوب ج ۲، ص ۲۵۷
#روایت
#فضائل_مولا
#امیرالمومنین
#مرگ
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
جریان تشرف علی بن مهزیار به محضر امام زمان(عج).mp3
11.95M
💐 جریان تشرف علی بن مهزیار به خدمت امام زمان(عج)💐
🎙مرحوم کافی(ره)
#امام_زمان
#تشرف
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💐💐 به مناسبت میلاد با برکت آقا جواد الائمه(ع)، مطالبی از ایشان بارگزاری خواهد شد.💐💐
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
💢 جریان ولادت امام جواد(ع)
على بن عبيده گويد:
حكيمه، دختر امام كاظم عليه السلام فرمود:
نزديك زايمان خيزران، همسر امام رضا عليه السلام بود، من و قابله اى در اتاق خيزران حضور داشتيم، امام رضا عليه السلام درب آن را بر روى ما بست.
شب هنگام، درد زايمان خيزران شديد شد، از طرفى چراغ اتاق هم خاموش شد، ما از اين امر ناراحت شديم، ولى ديرى نپاييد كه چهره ماه امام جواد عليه السلام طلوع نمود و اتاق را غرق در نور نمود.
به مادرش گفتم: خداوند تو را از نور چراغ بى نياز نمود.
آن نوزاد مبارك در تشتى نشست و جسم نازنينش را پرده نازكى همچون تور پوشانده بود.
بامدادان امام رضا عليه السلام تشريف فرما شد، او را در گهواره اى گذاشت و به من فرمود:
مواظب او باش و از كنار گهواره دور نشو!
حكيمه گويد: من به پرستارى آن حضرت مشغول بودم، وقتى سه روزه شد، چشمانش را به سوى آسمان نمود و نگاهى به طرف چپ و راست خود افكند و فرمود:
أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وحده لاشريك له، وأنّ محمّداً عبده ورسوله.
گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست، يكتاست و شريكى ندارد و به راستى حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم بنده و فرستاده اوست.
من از اين امر در شگفت شده و از ترس بدنم لرزيد، برخاستم و به خدمت امام رضا عليه السلام آمده و عرض كردم: امر شگفتى از اين مولود ديدم.
فرمود: چه ديدى؟
عرض كردم: اين كودك همين الآن چنين و چنان نمود.
امام رضا عليه السلام تبسّمى نمود و فرمود: از اين پس شگفتيهاى زيادى از او خواهى ديد.
📚الثاقب في المناقب: ۵۰۴ ح ۱
#روایت
#امام_جواد
#میلاد_امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💐 در اسلام با بركتتر از او براى شيعيان ما متولد نشده...
عَنْ يَحْيَى اَلصَّنْعَانِيِّ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ بِمَكَّةَ وَ هُوَ يُقَشِّرُ مَوْزاً وَ يُطْعِمُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.
فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ هُوَ اَلْمَوْلُودُ اَلْمُبَارَكُ؟
قَالَ: نَعَمْ يَا يَحْيَى هَذَا اَلْمَوْلُودُ اَلَّذِي لَمْ يُولَدْ فِي اَلْإِسْلاَمِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ.
يحيي صنعانى گفت در مكه خدمت حضرت رضا عليه السّلام رسيدم مشغول پوست كندن موز بود كه به حضرت جواد(ع) مي داد.
گفتم: فدايت شوم همين است آن مولود مبارك؟
فرمود:آرى يحيى!اين همان مولودى است كه در اسلام با بركتتر از او براى شيعيان ما متولد نشده.
📚بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۵۰، ص ۳۵
#روایت
#امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💢 برخورد امام جواد(ع) با مامون ملعون
مأمون يكسال بعد از شهادت حضرت رضا عليه السلام به بغداد آمد، روزى به قصد شكار از شهر خارج شد و در مسير راه از كوچه اى عبورش افتاد كه بچهها در آنجا بازى مى كردند و حضرت جواد عليه السلام با آنها ايستاده بود و در آن هنگام يازده سال بيشتر از عمر شريفش نگذشته بود.
بچّهها با مشاهده مأمون همگى پراكنده شده و فرار كردند، ولى حضرت جواد عليه السلام از جاى خود حركت نكرد.
مأمون نزديك آمد و نگاهى به آن حضرت نمود و گفت: اى پسر چرا به همراه بچّهها فرار نكردى؟
امام عليه السلام فوراً جواب داد: راه تنگ نبود تا با رفتن خود آن را وسيع گردانم، و گناهى مرتكب نشدهام تا از عقوبت آن بترسم، و گمانم به تو نيكو است كه كسى را بدون گناه ضرر نمى رسانى.
مأمون از آن سخنان شيوا و محكم او بسيار تعجّب كرد و عرض كرد: اسم تو چيست؟
فرمود: نام من محمّد است.
عرض كرد: فرزند چه كسى هستى؟
فرمود: من فرزند على بن موسى الرضا هستم.
مأمون بر پدر آن حضرت درود و رحمت فرستاد، و به سوى مقصد خود روانه شد.
چون از آبادى دور شد بازِ شكارى را بدنبال درّاجى فرستاد، باز از ديدگان او براى مدّتى ناپديد گشت، و وقتى برگشت در منقارش ماهى كوچكى بود كه هنوز آثار حيات در وجودش مشاهده مى شد.
خليفه از ديدن آن بسيار تعجب كرد، سپس آن را در دستش گرفت و از همان راهى كه آمده بود برگشت.
چون به آن محلّ كه حضرت جواد عليه السلام را ملاقات كرده بود رسيد بچّهها را ديد كه مثل سابق آنجا را ترك گفته و فرار نمودند ولى اين بار هم آن حضرت از جاى خود حركت نكرد و همانجا ايستاد.
خليفه نزديك آمد و سؤال كرد: در دست من چيست؟
فرمود: إنّ اللَّه خلق بمشيّته في بحر قدرته سمكاً صغاراً تصيدها بزاة الملوك والخلفاء، فيختبرون بها سلالة أهل بيت النبوّة.
خداوند تبارك و تعالى به مشيّت خود در درياى قدرتش ماهى هاى كوچكى را مى آفريند، و باز شكارى پادشاهان آن را صيد مى كند و پادشاهان آن را در ميان دست پنهان مى كنند تا فرزندان اهل بيت نبوّت را با اين وسيله امتحان كنند.
چون مأمون اين كلمات را از آن حضرت شنيد تعجب كرد، و ضمن نگاه عميقى كه به او كرد گفت: براستى كه فرزند امام رضا عليه السلام هستى، و احسان خود را به آن حضرت دو چندان كرد.
📚 كشف الغمّة: ۳۴۴/۲، بحار الأنوار: ۹۱/۵۰ ح ۶.
#روایت
#امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💢 دست پر برکت امام جواد(ع)
يوسف بن حاتم شامى در كتاب «درّ النظيم» از ابراهيم بن سعيد نقل
مى كند كه گفت:
حضرت جواد عليه السلام را ديدم كه دست مباركش را به برگهاى زيتون مى زد و آنها به نقره تبديل مى شد، من بسيارى از آنها را گرفتم و در بازار مصرف كردم و هيچگونه تغييرى نكرد.
📚 نوادر المعجزات: ۱۸۰ ح۴، دلائل الإمامة: ۳۹۸ ح ۸، مدينة المعاجز: ۳۱۹/۷ ح ۴۵.
#روایت
#امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💢 تکلم امام جواد(ع) با حیوانات
علىّ بن اسباط گويد:
همراه امام جواد عليه السلام از كوفه خارج شدم، حضرت سوار بر الاغى بود، در بين راه، گلّه گوسفند عبور مى كرد، گوسفندى از گلّه جدا شده و به سوى حضرت آمد، آن گوسفند نزديك حضرت رسيد و صدايى كرد.
امام جواد عليه السلام آن را نگه داشت و به من دستور داد تا چوپان را احضار نمايم.
من فرمان مولايم را انجام دادم، وقتى چوپان آمد، امام جواد عليه السلام به او فرمود:
اى چوپان! اين گوسفند از تو شكايت مى نمايد و گمان مى كند كه در دوشيدن شير به آن ستم مى نمايى، شب هنگام وقتى نزد صاحبش باز مى گردد شير ندارد، از ستم بر او دست بردار و گر نه دعا مى كنم تا خداوند عمرت را كوتاه كند.
چوپان گفت: «گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست و به راستى كه حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم پيامبر خدا است و تو وصىّ و جانشين پيامبرى»، از شما مى خواهم بفرماييد از كجا متوجّه اين امر شديد؟
امام جواد عليه السلام فرمود:
نحن خزّان اللَّه على علمه، وغيبه وحكمته، وأوصياء أنبيائه، وعباد مكرمون.
ما خزانه داران دانش، غيب و حكمت خدا هستيم، ما اوصياى پيامبران او و بندگان ارجمند هستيم.
📚 الثاقب في المناقب: ۵۲۲ ح ۳.
#روایت
#امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💢 ابراز تنگدستی به امام جواد(ع)
اسماعيل بن عباس هاشمى گويد:
روزى خدمت امام جواد عليه السلام شرفياب شده و از تنگى زندگى خود شكوه نمودم.
حضرت، سجّاده خويش را بلند نمود و از ميان خاك شمش طلايى برداشت و به من داد. من شمش طلا را به بازار برده و به صرّاف دادم كه شانزده مثقال طلاى خالص داشت.
📚 الثاقب في المناقب: ۵۲۶ ح ۱۲. اين روايت در الخرائج: ۳۸۳/۱ ح ۱۲، كشف الغمّة: ۳۶۸/۲ و بحار الأنوار: ۴۹/۵۰ ح ۲۶ نيز نقل شده است.
#روایت
#امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💢 نامه امام رضا(ع) به امام جواد(ع) و شفای بیمار
قطب الدين راوندى رحمه الله در كتاب «خرائج» از محمّد بن ميمون نقل كرده است كه گفت:
همراه حضرت رضا عليه السلام در مكّه بودم قبل از آنكه آن حضرت به خراسان سفر كند، وقتى خواستم برگردم عرض كردم: مى خواهم به مدينه مراجعت كنم نامه اى براى ابوجعفر (امام جواد) عليه السلام بنويسيد با خود ببرم.
امام عليه السلام تبسّمى نمود و نامه را نوشت و من با خود به مدينه آوردم.
چشمانم در آن هنگام نابينا گشته بود.
خادم، حضرت جواد عليه السلام را در حاليكه در گهواره بود آورد و من نامه را به آن حضرت تقديم كردم.
او به موّفقِ خادم دستور داد مهر از نامه گشوده و آن را باز كند، موفّق آن را در
پيش روى حضرت باز كرد و ايشان آن را ملاحظه نمود.
سپس به من فرمود: يا محمّد، ما حال بصرك؟ اى محمّد، چشمانت چطور است؟
عرض كردم: سلامتى خود را از دست داده و نابينا گشته است همانطور كه مشاهده مى كنيد.
آن حضرت دست مبارك خود را بر چشمان نابيناى من كشيد و به بركت آن بينايى دوباره به ديده گان من برگشت و شفا يافت؛ آنگاه دست و پاى نازنين او را بوسيدم و از خدمتش مرّخص شدم در حاليكه همه جا را مى ديدم.
📚 الخرائج: ۳۷۲/۱ ح۱، بحار الأنوار: ۴۶/۵۰ ح ۲۰، مدينة المعاجز: ۳۷۲/۷ ح ۷۳، حلية الأبرار: ۵۴۰/۴ ح۴، كشف الغمّة: ۳۶۵/۲.
#روایت
#امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💢 معجزه امام جواد(ع)
كلينى رحمه الله در كتاب «كافى» از علىّ بن ابراهيم و او از پدرش نقل كرده است كه گفت:
گروهى از شيعيان اطراف، از حضرت جواد عليه السلام اجازه خواستند كه خدمت او برسند.
امام عليه السلام به آنها اجازه فرمود، و آنها وارد شدند و در يك مجلس از آن حضرت سى هزار مسأله پرسيدند و امام عليه السلام در حالى كه ده ساله بودند همه آنها را جواب مرحمت فرمودند.
📚 الكافى: ۴۹۶/۱ ح۷، كشف الغمّة: ۳۶۴/۲، مناقب ابن شهراشوب: ۳۸۴/۴، بحار الأنوار: ۹۳/۵۰ ذيل ح ۶.
#روایت
#امام_جواد
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii