eitaa logo
احسان عبادی | ما و او
37.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
514 فایل
کانال دوم👈 @marefatemahdavi ✍️ احسان عبادی/طلبه درس خارج/ارشد ادیان و عرفان/دانشجوی دکتری قرآن و حدیث/از اساتیدمهدویت 🖥ادمین تبلیغات @Admintabligh_ma_va_o 📌ادمین سوالات @Amirali_11170 انتشارمطالب باهرنامی مشکلی ندارد✅
مشاهده در ایتا
دانلود
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 17 ✳️✳️ اولین بار نبود که با زنگ اخطار آلرت از باند پروازی برمی‌خاست، او بارها و با
18 ✳️✳️ فرمانده پایگاه هوایی بندرعباس برای این‌که اوضاع را از نزدیک کنترل کند به واحد نظارت باند پروازی یا کاروان مستقر در مجاورت باند پروازی مراجعه کرد تا ضمن هدایت عملیات هوایی، لحظه به لحظه گزارش عملیات رهگیری را از طریق شبکه ارتباطات هوایی به پست فرماندهی ستاد نهاجا ارسال کند تا بدین‌طریق فرماندهیِ نیرویِ هوایی به طور مستقیم از سیر عملیات مطلع شود. آغاز اجرای عملیات رهگیری هوایی اگر چه قبل از آغاز رسمی عملیات رهگیری با صدای زنگ اسکرامبل، تیم هماهنگ‌کننده مرکز فرماندهی نیروی هوایی و فرماندهی پایگاه هوایی بندرعباس خلبانان را برای اجرای امر در جریان مأموریت رهگیری و آمادگی برای شروع یک پرواز حساس قرار داده بودند؛ معهذا با صدای زنگ اسکرامبلِ سایت هشت پدافند هوایی در منطقه بندرعباس، به نشانه ورود یک میهمان هوایی به فضای ایران، عملیات رهگیری هوایی آغاز شد. میهمانی نه ناخوانده که این بار خوانده شده و منتظر استقبال میزبانان خود است. ساعت یک و پنجاه و سه دقیقه بامداد، خلبان هواپیمای شکاری رهگیری با معرف شناسایی(دِنای آلفا)، که در مدخل ورودی به باند، آماده برخاستن از زمین بود، با هماهنگی فرماندهی پایگاه مستقر در کاروان باند فرودگاه، دکمه رادیوی UHF خود را فشرد: از دنای آلفا به برج مراقبت، از دنای آلفا به برج مراقبت، درخواست صدور مجوز جهت بلند شدن. دنای آلفا… اینجا برج مراقبت … صدای شما را شنیدم، باند مورد استفاده ۲۱ چپ، می‌توانید وارد باند شده و برخیزید. خلبان شکاری به کمک خلبان اطلاع داد تا آماده برخاستن باشد. چشم‌هایش را لحظه‌ای به آسمان صاف و پُرستاره جنوب دوخت و با یاد و نام خدا و طلب یاری و مساعدت از قادر متعال پاهایش را از روی ترمز هواپیما، که می‌بایست آخرین چک‌های وضعیت موتور را در حداکثر قدرت آن ارزیابی کند، برداشت، هواپیما غرّش کنان، با آخرین سرعت و در وضعیت حداکثر پس‌سوز، روی باند به حرکت درآمد. آرام‌آرام دسته فرامین را به سمت عقب کشید و جنگنده فانتوم از زمین کنده شد. لحظاتی بعد پرنده آهنین‌بال آلفا همچون ابری سبک و آرام در آغوش آسمان جای گرفت. هواپیمای اف۴ آلفا به قصد گشت هوایی و احراز آمادگی برای عملیات رهگیری در منطقه پروازی ک ـ ۳۴ در ابتدا به سوی شمال غربِ بندرعباس رهسپار شد و پس از پشت سرگذاشتن شعاع هفت مایلی محدوده پروازی برج مراقبت، وارد محدوده شعاع پروازی کنترل ترافیک تقرّب شد. بلافاصله، پس از تماس با کنترل ترافیک تقرّب، تقاضا کرد که آن‌‌ها فرکانس را ترک کنند تا او با رادار بندرعباس تماس بگیرد. وی در اوّلین تماس و اطمینان از منبع تماس با کدهای ارتباطی ویژه آن شب، موقعیت ترافیک را از رادار درخواست کرد. لحظات کوتاهی پس از پرواز، شکاری رهگیرِ دنا آلفا با کمک رادار، در مسیر شصت مایلی هواپیمای مسافربری قرار گرفت که تا دقایقی دیگر وارد حریم‌ هوایی کشور می‌شد. داخل هواپیمای مسافربری ۴۵۴ هواپیمای حامل سوژه، در گردشی آرام، برای استقرار در مسیر پروازی آسمان ایران قرار گرفت. عبدالمالک برای خوابی سه ساعته آماده می‌شد. ولی دلشوره ورود به آسمان ایران هنوز هم رهایش نکرده بود. او از قوانین بین‌المللی رهگیری هوایی اطلاعی نداشت، بنابراین، حس دلنشین در آسمان بودن را آن هم درون یک هواپیمای مدرن، نوعی امنیت توأم با فراغت خیال تلقّی می‌کرد. با این حال، به رغم این آگاهی، به دلیل پرواز برفراز آسمان ایران، احساس مبهمی از تردید بردلش سایه افکنده بود. تلاش کرد تا بخوابد، ولی اضطراب او را محتاج کمی نوشیدن آب کرد. درخواست آب از میهماندار برای او نه فقط فرو نشاندن احساس تشنگی، بلکه کاستنِ دلشوره و اضطراب درونی نیز به شمار می‌رفت. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 18 ✳️✳️ فرمانده پایگاه هوایی بندرعباس برای این‌که اوضاع را از نزدیک کنترل کند به وا
19 ✳️✳️ آسمان ایران و ادامه عملیات فرمانده نیروی هوایی ارتش، با توجه به تجارب ارزشمند خود، نگران نتیجه عملیات بود. او می‌اندیشید آیا ممکن است بین سه فروند هواپیمای مسافربری که هر کدام با اختلاف دو دقیقه در این دقایق پایانی شب از کریدورهای پروازی ایران در حال عبورند، هواپیمای مورد نظر به اشتباه رهگیری شود؟ و به راستی کدام یک از این پرندگان آسمان حاملِ عبدالمالک ریگی است؟ و آیا واقعاً پس از رهگیری شکار دلخواه در تور پروازی اسیر خاک می‌شد یا نه؟ فرمانده نهاجا به یاد می‌آورد که مشابه چنین عملیاتی در سال ۱۹۷۳ توسط منابع اطلاعاتی موساد برای دستگیری جورج حبش، از رهبران سازمان جنبش آزادی فلسطین، صورت گرفت. در جریان این اقدام، رژیم صهیونیستی، بر فراز مدیترانه، یک فروند هواپیمای خطوط هوایی لیبی را اقدام به فرود اجباری در تل‌آویو کرد. قضیه از این قرار بود که منابع اطلاعاتی موساد در بیروت و طرابلس از پیش اعلام کرده بودند که نام جورج حبش در فهرست مسافرانی است که از طرابلس عازم دمشق‌اند، از همین روی، در آگوست ۱۹۷۳، پس از برخاستن هواپیمای خطوط هوایی لیبی از طرابلس، دو فروند جنگنده رژیم اشغالگر قدس برفراز دریای مدیترانه راه را بر هواپیما بستند و آن را مجبور به فرود اجباری در فرودگاه تل‌آویو کردند، با این تصور که دکتر جورج حبش، دبیر کل جبهه خلقِ آزادیِ فلسطین و مسئول اجرای بسیاری از عملیات‌های نظامی علیه صهیونیست‌‌ها، را بازداشت کنند و به جهانیان نشان دهند که موساد شکاری بزرگ را به تور انداخته است، اما پس از نشاندن هواپیما روی باند و پیاده‌کردن مسافران، معلوم شد که نه فقط جورج حبش،‌که هیچ یک از نیروهای برجسته مقاومت ملّی فلسطین و یا دیگر گروه‌‌های فلسطینی، جز مسافران این هواپیما نیستند و تشکیلات امنیتی اسرائیل با یک افتضاح امنیتی روبه‌رو شد. این ناکام‌ترین و در عین حال بزرگ‌ترین تلاش موساد برای به دام انداختن جورج حبش بود. یادآوری این رویداد و تکرار وضعیتی مشابه آن، باعث شد تا فرمانده نهاجا با توکل بر خدا، شخصاً فرماندهی و کنترل رهگیری را تا حصول نتیجه نهایی و شناسایی دقیق هواپیما به عهده بگیرد. در این هنگام اطلاع رسید که رادار منطقه بندرعباس موفق شده است، با رصد به موقع سه هواپیمایِ ورودی، دو هواپیمای مسافربری را که به مقصد کیفِ اوکراین و کابلِ افغانستان در حرکت بودند از هواپیمای هدف به مقصد بیشکک متمایز کند. این خبر بسیار خوشحال‌کننده بود. در اوّلین تماس (و هماهنگی قبلی با پست فرماندهی و کنترل هوایی تهران)، مرکز ترافیک هوایی وابسته به هواپیماهای کشوری درخواست هواپیمای مسافربری را مبنی بر صعود به ارتفاع ۳۶ هزار پایی به مقصد قرقیزستان تأیید نکرد و از خلبان آن تقاضا کرد تا اطلاع ثانوی، به علت ترافیک هوایی، در ارتفاع ۲۵ هزار پایی به پرواز خود ادامه دهد. این ترفند فرصتی شد تا رادارِ منطقه، پس از شناسایی کامل هواپیمای هدف، از میان چند ترافیک همزمان و نزدیک به‌هم، شکاریِ فانتوم را در حداقل زمان در مسیر هوایی ۴۱۹ـ A از ورودی امارات قرار دهد و، برای تحقق رهگیری هوایی و ادامه مأموریت، آن را در موقعیت تثبیت‌شده حفظ کند. این امر برای جلوگیری از ادامه پرواز و فرود هواپیما در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس ضروری بود. هواپیمای حامل عبدالمالک ریگی به مقصد بیشکک در اوّلین نقطه ورودی به منطقه اطلاعات پروازی (FIR) ایران واقع در داراکس (نقطه تماس اجباری در فاصله هشتاد مایلی نسبت به پایگاه هوایی بندرعباس) ورود خود را اعلام کرد و در کریدور پروازی قرار گرفت. لازم بود عمل رهگیری هوایی پس از تثبیت پرواز در مسیر کریدور هوایی ۴۱۹ـ A صورت گیرد و هواپیمای شکاری فانتوم در ارتفاع ۲۳ هزار پایی در موقعیت جنوب شرقی در حالت آماده‌باش هوایی (برای تکمیل رهگیری هوایی در منطقه ایستایی) به پرواز خود ادامه دهد. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 19 ✳️✳️ آسمان ایران و ادامه عملیات فرمانده نیروی هوایی ارتش، با توجه به تجارب ارزش
20 ✳️✳️ اینک تفکیک هواپیمای هدف، از میان مجموعه‌ای از ترافیک‌های ورودی با فاصله دو تا پنج دقیقه، به دلیل تمایز ارتفاع برای مسئولان رادار منطقه بندرعباس سهل و آسان بود، زیرا در رهگیری هوایی طی سال‌های دفاع مقدس و بعد از آن تجربیاتی ارزنده کسب کرده بودند. از سوی دیگر، این رهگیری برای خلبان ماهر هواپیمای فانتوم عملی به مراتب ساده‌تر و آسان‌تر بود، زیرا به دفعات، در تمرینات شبانه‌روزی، عملیات رهگیری هوایی را در قالب تمرینات و الزامات ماهانه و سالانه خود و نیز تمرینات سوخت‌گیری هوایی انجام داده بود. بدین ترتیب، همه مقدمات برای رهگیریِ هواپیمایِ هدف و شکارِ موجودی که با مساعدت قدرت‌های خارجی و منطقه‌ای از عوامل ضدامنیتی ایران اسلامی به شمار می‌آمد، کاملاً آماده بود. آخرین مرحلة طرح‌ریزیِ عملیاتی اکنون وارد فاز نهایی می‌شد که خلبانان هواپیمایِ فانتوم می‌بایست آن را تکمیل می‌کردند. *** سی دقیقه از پرواز می‌گذشت. صفحه تلویزیونِ نصب شده در مقابل مسافران هواپیما، دقیقه به دقیقه، اطلاعاتی درباره شهرهای مشهور و پُرجمعیت مستقر در مسیر پرواز، به همراه وضعیت دمای بیرون و درون هواپیما، و مسافت طی شده و باقی مانده در اختیار مسافران قرار می‌داد. بیشتر مسافران به خواب آرامی فرو رفته بودند. عبدالمالک به صفحه تلویزیون مقابل خود یا همان مسیر پروازی خیره شده بود. کمی آن‌طرف‌تر، خانمی که یک رایانه کوچک دستی همراه خود داشت، خونسرد ولی سریع، نگاه کوتاهی به عبدالمالک انداخت و مسیر نگاه او را دنبال کرد. تلویزیون هواپیما نام ایران به درشتی حک شده بود. «اینجا مرز ایران… در حال گذر از آسمان ایران…» شمارشِ معکوسِ بالای صفحه هر ثانیه از زمان پرواز می‌کاست، عبدالمالک در آن لحظه گمان می‌کرد این ثانیه‌های عمر اوست که کاسته می‌شود… کُندیِ گذشتِ زمان برای او احساسی همچون احساس خفگی به همراه داشت. *** با هدایت رادار، خلبانِ شکاریِ دنا آلفا از شصت مایلیِ موقعیتِ خود خارج شد و در کمترین زمان ممکن توانست در سی مایلیِ مسیر پروازی هواپیمای مسافربری، هدف در پشت سرِ او قرار گیرد. نخستین اخطار رادار همگام با تکمیل فرایند رهگیری هوایی، درخواست رادار از هواپیمای مسافربری برای نشستن در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس، به دلیل عدم برنامه‌ریزی قبلی با خلبان مربوطه، با پاسخ مثبتی از خلبان روبه‌رو نشد. رادار بندرعباس دوباره درخواستش را تکرار کرد، اما هیچ نتیجه‌ای دربر نداشت. هواپیمای مسافربری اکنون بر فراز بندرعباس (در موقعیت بالاسری) فرودگاه قرار داشت. از آن لحظه هرگونه گذشتِ زمان و ایجاد فاصله عمل رهگیری و اجبار در فرود را برای تیم کنترل ترافیک ایران، که به مثابه مجموعه واحدی از هواپیماهای شکاری، رادار منطقه و کنترل ترافیک بندرعباس عمل می‌کردند، مشکل‌تر می‌کرد. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 20 ✳️✳️ اینک تفکیک هواپیمای هدف، از میان مجموعه‌ای از ترافیک‌های ورودی با فاصله دو
21 ✳️✳️ 🔰 خلبان هواپیمای فانتوم با اسم شناسایی «دنای الفا»، با کمک رادار، خود را به هواپیمای مسافربری هدف نزدیک‌تر کرده بود، و منتظر دستور فرماندهی پایگاه بود، فرمانده پایگاه د ر کاروان به دلیل تعدد دسترسی به انواع رادیوهای VHF و UHF قادر بود همه مراحل پیشرفت عملیات را از نزدیک رصد و کنترل کند. هواپیمای مسافربری حامل ریگی به‌سرعت پیش می‌رفت و هر آن‌ از آسمان فرودگاه بین‌المللی بندرعباس فاصله می‌گرفت. در چنین شرایطی دو فرضیه و رویداد برای فرود اجباری هواپیمای مسافربری وجود داشت که در صورت بروز هر گونه مشکل برای هواپیمای فانتوم عملیات به شکست می‌انجامید. زیرا هواپیمای مسافربری به سرعت در حال فاصله گرفتن از فرودگاه بندرعباس بود و باتوجه به تصمیمات اتخاذشده مبنی بر نشاندن هواپیمای مسافربری در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس عملیات ناکام می‌ماند. اگرچه در ادامه مسیر دو فروند اف۱۴ در نقاط ایستایی مرکز به سمت شرق آماده اجرای عملیات رهگیری در صورت بروز هرگونه مشکل و یا دخالت عوامل بیگانه در تکمیل عملیات رهگیری هوایی بود، در صورت چنین فرضیه‌ای احتمالاً پایگاه دیگری که می‌توانست یکی از پایگاه‌های بیرجند، مشهد، تهران و کرمان باشد، مقصد اجباری فرود هواپیمای مسافربری حامل ریگی درنظر گرفته می‌شد، که هر کدام در جای خود می‌توانست موجب بروز مشکلاتی به هنگام فرود اجباری هواپیمای مذکور شود. فرض دیگر، قطع تماس راداری با هواپیمای فانتوم بود که درباره دریافت آخرین پیام‌ها برای هدایت و راهنمایی خلبان هدایت‌کننده، در اجرای واکنش‌های عملیاتی و پروازی مناسب، دچار مشکل می‌شد. به همین جهت، دستور پرواز دومین هواپیمای فانتوم با معرف «دنای براوو» صادر شد. این هواپیمایِ از قبل پیش‌بینی شده آمادة پرواز بود و در ورودی باند فرودگاه بندرعباس قرار داشت. این بار هواپیمای جنگنده دنای براوو در مساعدت به جنگنده دنای آلفا به پرواز درآمد و خیلی زود توانست در فاصله منطقی میان نقطه ارتباط رادار زمینی و کاروان پروازی مستقر در بندرعباس قرار گیرد و این امر توانست با پوشش رادیویی مناسب فرض دوم را به عنوان تهدید ادامه رهگیری خنثی و برطرف کند. لحظات به سرعت سپری می‌شد و هواپیما با سرعتِ تقریبی ۴۸۰ مایل، حدود هشت مایل در دقیقه از آسمان فرودگاه بندرعباس بیشتر می‌شد. براساس محاسبة فوق، فقط ۱۰ دقیقه برای مجاب‌کردن خلبان هواپیمای مسافربری فرصت باقی مانده بود تا از ادامه مسیر منصرف شود و عمل فرود اجباری را در فرودگاه بندرعباس انجام دهد. در غیر این صورت، هدف از حدود منطقة کنترل هوایی بندرعباس، به شعاع ۸۰ مایلی، خارج می‌شد و عملاً کنترل ترافیکی را از فرودگاه بندرعباس مطابق مقررات بین‌المللی با مشکل روبه‌رو می‌کرد. مسأله دیگری که ذهن افرادِ درگیر در این عملیات را به خود معطوف کرده بود ایجادِ اختلال الکترونیکی روی سامانه‌های ارتباطیِ هواپیماها بود. این کار گرچه می‌توانست کل ارتباطات منطقه را تحت تأثیر قرار دهد و خلاف عرف بین‌المللی و قوانین ایکائو بود، با این حال، در این شرایطِ خاص، احتمال ارتباطِ نیروهای بیگانه، به قصد کمک به عبدالمالک ریگی دور از انتظار نبود. اتفاقی که به دفعات در نقاط مختلف جهان انجام گرفته بود. خلبان دنای آلفا، براساس قوانین ایکائو و آموخته‌های پروازی، می‌دانست که، حتی با قطع ارتباطات رادیویی، هواپیمایِ شکاریِ رهگیر می‌تواند با دادن علائم پروازی، که با چشم غیرمسطح قابل مشاهده باشد، (تکان‌دادن متناوب بال‌های هواپیما به سمت جلو و چپ و یا پایین‌آوردن چرخ‌ها)، عملیات رهگیری را با موفقیت به انجام برساند. فرمانده پایگاه از هواپیمای دنای براوو، که برای انتقال بهتر پیام در حد وسط هواپیمای رهگیر (دنای آلفا) و رادار قرار داشت، درخواست کرد که مطابق مقررات بین‌المللی، تلاش کند که خلبانِ هواپیمایِ مسافربری، به اجبار، در بندرعباس فرود بیاید. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 21 ✳️✳️ 🔰 خلبان هواپیمای فانتوم با اسم شناسایی «دنای الفا»، با کمک رادار، خود را به
22 ✳️✳️ ⬅️ با دریافت این فرمان، خلبان شکاریِ آلفا به فاصله هزارپایی در اطراف هواپیمایِ مسافربری هدف گشتی زد. به‌رغم آن‌که در تاریکی شب فقط چراغ‌های چشمک‌زن بال، دم و شکمِ هواپیمای ناشناس قابل رؤیت بود، آلفا با شناختی که از انواع هواپیماهایِ مسافربری در جهان داشت، طی پیامی به فرمانده پایگاه گفت که هواپیما از نوع بویینگ ۷۳۷ است. فرمانده پایگاه، که از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید و دیگر مطمئن شده بود که این همان هواپیمای موردنظر است، دکمه تماس رادیویی را بار دیگر فشرد و گفت: «آلفا… تلاش کن هواپیما را گم نکنی… فاصله‌ات را با آن حفظ کن. فاصله را به دو هزار پا کاهش بده و حداقل اختلاف ارتفاع را در سطح هزار پا نگه دار… و در ساعت پنج یا هفت هدف، حفظ موقعیت کن… خلبان مسافربری نباید تو را ببیند، چراغ‌های هواپیمایت را همچنان در وضعیت خاموش نگه دار…» در آن تاریکی شب، فقط چراغ‌های چشمک‌زن هواپیمایِ مسافربری سوسو می‌زد و آلفا می‌توانست آن را ببیند. مالک قلبش به سرعت می‌تپید و آرام و قرار نداشت. فکر کرد حمزه را بیدار کند و او را از کابوسی که گرفتارش شده بود مطلع سازد! مالک دلشورة عجیبی داشت، می‌ترسید، ولی حمزه را بیدار نکرد. به نظر مضحک می‌آمد. مرد بی‌رحمی چون او چگونه می‌توانست بترسد. نه صدای ناله و التماس، نه صدای دلخراش قربانیانش، نه رنگ سرخ خونی که به ناحق می‌ریخت و ته کفش‌هایش را می‌پوشاند؛ هیچ کدام نمی‌توانست او را بترساند. مالک نمی‌دانست که در این سیاهی شب چه چیزی است که او را رها نمی‌کند. کاش هرگز به این سفر نیامده بود. *** فرمانده پایگاه، که از طریق سامانه ارتباطی تلفن ویژه غیرقابل شنود (هات‌لاین) به طور مستقیم با فرمانده نیروی هوایی در ارتباط بود، به خلبانِ مستقر در کاروان گفت: «باید گزارش کار را به امیر فرمانده نیروی هوایی بدهم.» امیر سرتیپ شاه‌صفی، که در پست فرماندهی نیروی هوایی جزئیات عملیات را با دقت بررسی می‌کرد، موفق شده بود با فرماندهی کل ارتش، درخصوص فرودِ هواپیمایِ مسافربری در پایگاه هوایی بندرعباس (به دلایلی که قبلاً ذکر شد)، به توافق برسد. فرماندهی کل ارتش که همواره در این گونه موارد روی نکات کارشناسی تأکید داشت، به راحتی پیشنهاد ارائه شده را پذیرفت و دستورِ فرود اجباریِ هواپیمایِ مسافربری را در بندرعباس تأیید کرد. درون هواپیمای مسافربری چهل دقیقه از پرواز گذشته بود. ولی مالک آرام نگرفته بود. بهتر نبود برای پنجمین بار سفرش را به تعویق می‌انداخت و یا مثل همیشه تا کمی نگران می‌شد مسیرش را عوض می‌کرد؟ صفحة تلویزیونِ مستقر در مقابل مسافران، همچنان اطلاعاتی درباره شهرهای مشهور و پُرجمعیت که از آن می‌گذشت، در اختیار مسافران قرار می‌داد. اکثر مسافران به خواب عمیقی فرو رفته بودند. مالک به نقشة پرواز خیره شد… «اینجا مرز ایران…» زن لب‌تاپش را بست. در حالی که نیم‌نگاهی به مالک داشت، حمزه تلفن همراهش را در جیب شلوارش به سختی فشرد. مهماندار با خوشرویی پذیرایی کرد. مالک سرش را به چپ و راست چرخاند. همراهش خیره به او بود؛ شاید کاری یا سخنی که به او آرامش دهد نیاز داشت، ولی یک خبر او را در هاله‌ای از اضطراب فرو برد. «اینجا فضای کشور ایران است.» عدم تمکین خلبان هواپیمای مسافربری از دومین اخطار رادار بار دیگر، رادار منطقه ضمن نزدیک کردن هواپیمای شکاری رهگیر به هواپیمای مسافربری، با استفاده از فرکانس گارد، درخواست خود را مبنی بر نشستن و فرود در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس تکرار کرد، ولی باز هم خلبان مسافربری، به دلیل ماهیت غیرنظامی بودن پرواز، از دادن پاسخ به ارتباط رادار زمینی ـ آن هم از نوع نظامی ـ خودداری کرد و بر ادامه مسیر پافشاری کرد… ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 22 ✳️✳️ ⬅️ با دریافت این فرمان، خلبان شکاریِ آلفا به فاصله هزارپایی در اطراف هواپیم
23 ✳️✳️ ⬅️ اینک رادار با اطمینان از حمایت و پشتیبانی هواپیمای شکاری رهگیر فانتوم، که در موقعیتی پشت سر هواپیمای مسافربری قرار داشت، فرمان خود را برای اقدام به فرود اجباری در بندرعباس صادر کرد: «… لیما یانکی نوامبر ۴-۵-۴ ادامه پرواز شما با اشکال مواجه شده است، شما باید در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به زمین بنشینید.» خلبان هواپیمای مسافربری، به رغم دریافت شفاف این جملات، هرگونه پاسخ و تایید نهایی را منوط به بررسی دانست. بنابر این، چنین پاسخ داد: «رادار… لیما یانکی نوامبر فور فایف فور (Lyn454) شنیدم. منتظر باشید…» کاپیتان هواپیمای مسافربری با خلبان همراه خود مشورتی کرد. شاید از کریدور هوایی خارج شده‌اند. بنابر این، با چک کردن دقیق طرح پروازی خود و محاسبه جوانب پروازی آن، مبنی بر عدم خروج از کریدور هوایی ضرورتی برای تأیید و اجابت درخواست رادار ایران برای فرود در بندرعباس ندیدند . بنابر این، ضمن رد درخواست فرود اجباری، بر ادامه مسیر خود به سمت مقصد بیشکک تاکید کردند. زمانی که رادار اصرار خلبان قرقیزستانی را مبنی بر ادامه مسیر و عدم تمکین از دستور صادر شده دریافت کرد، این بار با لحن آمرانه‌تری خطاب به هواپیمای هدف چنین گفت: «هواپیمای با معرف لیما یانکی نوامبر Lyn454 که در کریدور هوایی A-419 در ارتفاع ۲۵ هزار پا در حال پرواز هستید… تکرار می‌کنم… شما باید در فرودگاه بندرعباس عمل فرود اجباری را انجام دهید…» اما دستور فرود اجباری رادار مانند دفعه قبل بی‌پاسخ ماند و هواپیما همچنان به سمت مقصد اصلی خود به پرواز ادامه داد. افسر کنترل رادار این بار ناچار شد به حضور هواپیمای شکاری در انجام عملیات رهگیری اشاره کند تا بلکه خلبان را از ادامه مسیر منصرف و او را وادار به تبعیت از دستور رادار سازد: «لیما یانکی نوامبر Lyn454، شما توسط شکاری‌های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران رهگیری شده‌اید و باید در فرودگاه بندرعباس عمل فرود اجباری را انجام دهید…» اما خلبان هواپیمای مسافربری، که احتمالاً با هماهنگی قبلی یا از طریق ارتباط با شبکه داده‌ها در خصوص عدم فرود در فرودگاه‌های ایران توجیه شده بود، تسلیم فرمان‌های رادار نشد و خارج از قوانین بین‌المللی، به تصمیم غیرقانونی خود مبنی بر عدم توجه به درخواست رادار منطقه به پرواز خود ادامه داد. اجرای عملیات رهگیری هوایی اکنون زمان هنرنمایی خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی فرا رسیده بود تا همانند سال‌های اخیر، که با رهگیری‌های دقیق، قدرت و اقتدار هوایی را در آسمان جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذاشته بودند، این بار هم با اقتدار این مأموریت نیمه تمام را به آخر برسانند. پس از آنکه اخطارهای پی‌درپی رادار با بی‌توجهی خلبان هواپیمای مسافربری مواجه شد، این بار نوبت به هواپیمای شکاری نیروی هوایی با شناسایی دنا آلفا رسید تا حضور خود را با قدرت و صلابت تمام به نمایش بگذارد. درخواست رادار مبنی بر ادامه رهگیری توسط هواپیمای شکاری نیروی هوایی ـ (مطابق قوانین بین‌المللی)، با تایید فرمانده پایگاه هوایی ـ که از طریق کاروان رله می‌شد ـ این بار طی پیامی به خلبان هواپیمای آلفا اعلام گردید: «از کاروان به دنای آلفا، خودتان را در ساعت نه و در سمت چپ هواپیمای هدف قرار دهید و پس از اعلام اولین اخطار در امتداد دید خلبان مسافربری مقابل کابین قرار بگیرید و با دادن علایم بصری (چپ و راست کردن هواپیما)‌ سعی کنید به خلبان تفهیم کنید که رهگیری شده است… او باید شما را تا فرود در مقصد مورد نظر در پایگاه هوایی بندرعباس دنبال کند…» پاسخ خلبان شکاری قاطع، ساده و آرام، حاکی از درک پیام و آغاز عملیات مقتدرانه او بود: «کاروان ـ دنای آلفا. شنیدم، تمام…» ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 23 ✳️✳️ ⬅️ اینک رادار با اطمینان از حمایت و پشتیبانی هواپیمای شکاری رهگیر فانتوم، ک
24 ✳️✳️ ⬅️ خلبان شکاری در اولین اقدام و در یک حرکت ناگهانی، همة چراغ‌های وضعیت و اخطار قرمز راهنمای خود را روشن کرد و آرام از موقعیت پشت سر به موقعیت عرضی و هم سطح (ولی از لحاظ ارتفاع کمی بالاتر) درآمد. هواپیمای مسافربری با سرعت حقیقی ۴۵۰ ناتیکال مایل رد حال عبور از منطقه ترمینال هوایی بندرعباس بود و چنانچه مسیر بیشتری را در کریدور پروازی به سمت کرمان طی می‌کرد، احتمال اختلال ارتباط رادیویی آلفا با رادار و پایگاه بندرعباس، به دلیل بعد مسافت، متصور بود. اینک لحظه‌ای بود که می‌بایست تلاش همه نهادهای دفاعی ـ امنیتی کشور با هنر پروازی و ابتکار عمل خلبانان با تجربه نیروی هوایی به ثمر می‌نشست. احساس ادای وظیفه‌ای مطلوب توام با مسئولیتی سنگین، سراسر وجود خلبان شکاری را فرا گرفته بود. او پس از اینکه شرایط را برای اجرای عملیات مهیا دید، به زبان انگلیسی، شمرده و فصیح و با لحنی محکم و آمرانه، خلبان هواپیمای مسافربری را روی فرکانس بین‌المللی گارد که در این گونه مواقع مورد استفاده قرار می‌گیرد، چنین مورد خطاب قرار داد: «لیما یانکی نوامبرLyn454، این صدای هواپیمای شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران است. شما رهگیری شده‌اید و باید طبق مقررات بین‌المللی هوایی در فرودگاه بندرعباس فرود بیایید…» لحظاتی از مخابره این پیام رادیویی سپری شد، اما پاسخی از خلبان هواپیمای مسافربری دریافت نشد. این پیام به دلیل تمایز رادیویی هواپیمای شکاری و مسافربری بر روی دو فرکانس جداگانه UHF و VHF، توسط رادار با قابلیت ارسال پیام بر روی باندVHF به خلبان هواپیمای مسافربری ابلاغ شد. پاسخ به یک ابهام برای هر فردی که از قوانین بین‌المللی رهگیری هوایی چندان اطلاعی ندارد، ممکن است این سؤال پیش آید که مگر یک هواپیمای نظامی، آن هم از نوع شکاری و مجهز به موشک و مسلسل، می‌تواند به یک هواپیمای مسافربری نزدیک شود و او را به انحراف از مسیر و فرود اجباری در منطقه‌ای غیر از مقصد خود وادار کند؟ این سؤال ممکن است به ذهن هر شخصی که خبر دستگیری ریگی را می‌شنود، خطور کند. پاسخ این سؤال در پیوست ۲ قوانین هوایی(ضمیمه۱ و الحاقیهA) از مجموعه کتاب‌های قوانین ایکائو درخصوص رهگیری هواپیماهای مسافربری توسط هواپیماهای شکاری تشریح شده است. ترافیک پروازی خطوط هوایی، در بدو ورود به مسیرهای پروازی هر کشوری، تحت کنترل و محافظت ایمنی و امنیتی همان کشور قرار می‌گیرد. هر کشوری مجاز است در صورت احساس خطر و آسیب امنیتی از جانب هواپیمای عبوری بر فراز آسمان خود، با توجه به رعایت قوانین بین‌المللی مندرج در پیوست۲ (قوانین پروازی)، هواپیمای مشکوک را با جنگنده‌های خود رهگیری و وادار به فرود اجباری در یک نقطه امن فرودگاهی کند. حال اگر هواپیمای مسافربری، که بر فراز این کشور ثالث در حال پرواز است، در صورت رویارویی با عملیات رهگیری جنگنده‌های کشور میزبان، از دستور فرود اجباری خودداری کند. از قوانین بین‌المللی پروازی تخطی کرده است و در صورت بروز هرگونه مشکل یا حادثه، خلبان هواپیمای مذکور مسئول شناخته خواهد شد و می‌باید پاسخگوی اقدام غیرقانونی خود باشد. از منظر کارشناسی، تبعیت نکردن خلبان هواپیمای مسافربری از اخطار رادار، به دلایل ایمنی و یا تسلط نداشتن خلبان برای فرود در فرودگاهی خارج از برنامه پروازی، می‌توانست کاملاً قابل توجیه باشد، اما وقتی این عمل توسط رادار منطقه و سپس یک فروند هواپیمای جنگنده( که به هواپیمای رهگیر موسوم است)، به صورت اخطار رادیویی توأم با علایم بصری انجام گیرد، هواپیمای مسافربری به ناچار باید از آن پیروی کند و سرپیچی از دستور تخطی از قوانین بین‌المللی پرواز تلقی می‌شود. بدیهی است که در این صورت هرگونه تبعات ناشی از آن هم بر عهده خلبان هواپیمای مسافربری خواهد بود. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 24 ✳️✳️ ⬅️ خلبان شکاری در اولین اقدام و در یک حرکت ناگهانی، همة چراغ‌های وضعیت و اخ
25 ✳️✳️ ⬅️ درخصوص مکالمات رادیویی هم ذکر این نکته ضروری است که در صورت ناتوانی خلبان مسافربری در اجابت درخواست ـ از قبیل نامناسب بودن باند برای فرود یا موارد اضطراری در داخل هواپیما ـ مراتب‌ بایستی از طریق تماس رادیویی یا ارسال علائم بصری در شب (روشن و خاموش کردن چراغ‌های موقعیت روی بال‌ها) به تأیید هواپیمای رهگیر برسد. خلبان شکاری ایرانی از این قوانین آگاه بود و لذا تلاش می‌کرد مطابق آموزه‌های خود به هواپیمای مسافربری قرقیزستانی نزدیک شود. در فاصله هزارپایی از سمت چپ و پس از شناسایی شماره هواپیما، شکاری ایرانی اکنون به موازات و در کنار هدف و اندکی بالاتر از هواپیمای مسافربری روی کانال بین‌المللی گارد در باند فرکانسUHF با اعتماد به نفس وخونسردی کامل بار دیگر چنین اعلام می‌کند: «هواپیمای با معرف شناسایی Lyn 454 توجه کنید… این صدای خلبان شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران است. هواپیمای شما رهگیری شده است. لطفاً از سمت چپ برای نشستن در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس گردش کنید…» 👈👈عدم پاسخگویی خلبان مسافربری به مکالمات رادیویی،آن هم روی فرکانس بین‌المللی گارد، که در هر لحظه برای تمامی پرنده‌های پروازی در منطقه به سهولت قابل دریافت است. برای خلبان فانتوم ایرانی چند فرض را به دنبال داشت: شاید خلبان هواپیمای مسافربری در سکوت نیمه شب، در ساعت ۲ و ۳۰ دقیقه بامداد، با قرار دادن هواپیما در وضعیت خودکار پرواز، بی‌دغدغه، فارغ از محیط پیرامونی خود، پرواز را ادامه می‌دهد… و یا شاید صدا با اختلال رادیویی همراه شده است و خلبان دریافت صحیحی از کلمات ندارد و یا اینکه خلبان ورودی شنوایی خود را نسبت به همه پیام‌های رادیویی منفعل نگه داشته است. او بارها این مسیر را بدون هیچ‌گونه مشکلی و یا حتی نیاز به تماس رادیویی طی کرده است.شاید ولوم رادیویی VHF هواپیمای مسافربری در وضعیت گیرنده پیام روی فرکانس گارد بین‌المللی در حداقل بود و شاید هم آن قدر سرگرم گفتگو بودند که پیام را نمی‌شنیدند. اما به نظر می‌رسید این‌ها فرض‌های خوشبینانه‌ای است. شاید پیام را به وضوح شنیده بود، اما قصد پاسخ دادن نداشت. و یا اینکه با دفع الوقت کردن زمان قصدداشت از مرز ایران خارج شود. خلبان فانتوم سرشار از اندیشه‌های بد وخوبی بود که همچون فیلم شبانه‌ای از سرسرای ذهنش می‌گذشت، اندیشه‌هایی که تمامی نداشت: آیا ممکن است این تصمیم فرودگاه دبی باشد، و نه تصمیم خلبان هواپیمای مسافربری؟ خلبان حتماً اطلاعات دیجیتالی فرودگاه را دریافت کرده بود. به طور حتم، آنان به او دستور داده بودند که بی‌توجه به وضعیت رهگیری، مسیرش را به سوی مقصد ادامه دهد. لحظه‌ای درنگ نکند تا از مرز ایران خارج شود. خلبان دنا آلفا سرش را به اطراف چرخاند و با خود گفت: چگونه او می‌تواند پیام قاطع مرا نادیده بگیرد، آیا ممکن است خلبان مسافربری در حال تماس رادیویی، با فرکانس VHF خود، با منابع دیگری باشد. شاید با مرکز عملیات پروازی‌اش در بیشکک تماس گرفته است تا کسب تکلیف کند و ماجرای رهگیری را برای آنان توضیح دهد؟ یا اینکه با فرودگاه مبدأ تماس گرفته است و در حال رایزنی است با این سکوت که لحظه به لحظه طولانی‌تر می‌شد، خلبان در هجمه‌ای از سوالات، بار دیگر دستور عملیاتی را که به روشنی به او تفهیم شده بود، مرور می‌کرد. آیا ممکن است خلبان قرقیزستانی به انتظار هواپیمای گشت ناتو مانده باشد؟ هواپیماهایی که قصد دارند او را در مجاورت مرز افغانستان از این رهگیری شبانه نجات دهند؟ هجوم این احتمالات برای خلبان شکاری ایرانی هر چه بود فقط یک نتیجه عملی سخت داشت و آن از دست رفتن زمان بود. گذشت هر ثانیه آن در این مسیر پروازی به منزله بالا رفتن درصد عدم موفقیت در رهگیری بود. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 25 ✳️✳️ ⬅️ درخصوص مکالمات رادیویی هم ذکر این نکته ضروری است که در صورت ناتوانی خلبا
26 ✳️✳️ ⬅️ خلبان هواپیمای فانتوم برای خلاصی از سوالات مبهمی که تمامی ذهنش را در برگرفته بود این بار در موقعیت و فاصله بسیار نزدیکی به موازات دید خلبان، در مقابل کابین هواپیمای مسافربری قرار گرفت و برای آخرین بار تلاش کرد با خاموش و روشن کردن چراغ‌های وضعیت بر روی بال چپ و راست خود و با چراغ گردان قرمز بر روی سکان عمودی توجه خلبانان مستقر در کابین هواپیمای مسافربری را به خود جلب کند. حالا او کمی نیز بالاتر، درست به موازات دید چشمی خلبان و در سمت چپ قرار داشت. اینجا بود که تلاش کرد مطابق دستورالعمل قوانین پروازی با گردش یا بنک عمیق (steep bank) به چپ و سپس به راست و آنگاه به سمت چپ ادامه مسیر بدهد تا ضمن جلب توجه خلبان هدف، به او تفهیم کند که باید با گردش آرام به چپ او را دنبال کند و از ادامه مسیر منصرف شود. برای آلفا در آن تاریکی شب و به رغم جثه بزرگ هواپیمای مسافربری، با آن همه چراغ‌های متعدد روی بال و سکان عمودی، آگاهی از اینکه آیا خلبان هدف پیام او را با حرکات استاندارد دریافت کرده یا خیر، چندان مشکل نبود. ولی ظاهراً وی عکس‌العملی از خود نشان نمی‌داد. بنابراین، آلفا ضمن گردش و برگشت به موقعیت قبلی با فرمانده پایگاه خود تماس گرفت و وضعیت را به اطلاع ایشان رساند. پاسخ در قالب یک دستور صریح و واضح ارسال شد: «… هواپیمای هدف باید در فرودگاه بندرعباس بنشیند.» اخطار آتش در آسمان اکنون بعد از سه نوبت تماس رادیویی و ارسال علائم بصری و خاموش و روشن کردن چراغ‌های وضعیت و چشمک‌زن، خلبان شکاری باید دومین مرحله از عملیات رهگیری هوایی را اجرا می‌کرد و آن شلیک تیر هوایی از مسلسل جنگنده خود بود که به موازات خط پرواز هواپیمای مسافربری در همان وضعیت از سمت چپ و از فاصله هزار پایی و هم سطح ولی بالاتر صورت می‌گرفت. خلبان دنا آلفا، بلافاصله پس از دریافت دستور، موقعیت خود را تصحیح و اولین رگبار آگهی مسلسل را با سه ثانیه نواخت ممتد تیر آغاز کرد. تیرهای مسلسل هواپیما از نوع جنگی و فشنگ ۲۰ میلی‌متری آسمان کویر ایران را به سمت جنوب کرمان شکافت و در آن تاریکی شب خطی از آتش را از دهانه مسلسل تا دور دست ترسیم کرد. به نظر می‌رسید خروج گلوله از دهانه مسلسل هواپیما به اندازه کافی با جرقه های تند و روشنایی خیره‌کننده باید خلبان قرقیزستانی را متوجه وخامت اوضاع کند. یعنی هواپیما و مسافران او در معرض رهگیری هوایی و یا خطر جدی قرار گرفته‌اند و او باید بدون هیچ گونه تردید و در کمترین زمان ممکن از ادامه مسیر منصرف شود و دستور خلبان هواپیمای شکاری را در تغییر حرکت پرواز به سمت مقصد تعیین شده پیروی کند. هواپیمای شکاری آلفا پس از اقدام به شلیک با تکرار حرکات متناوب بال به چپ و راست به‌سمت چپ گردش کرد و متنظر عکس‌العمل هواپیمای هدف شد. عجیب بود، به‌رغم شلیک گلوله‌هایی که هر یک از آن‌ها به تنهایی می‌توانست یک فاجعه غم‌انگیز به همراه داشته باشد، آلفا هنوز در دریافت پیام مثبت از خلبان مسافر‌بری ناکام مانده بود. لبخند تلخی زد و با خود زمزمه کرد: «دیوانه، من دستور دارم تو و هواپیمایت را تحت هر شرایطی مجبور به فرود کنم، تحت هر شرایطی…» لرزشی ناگهانی سراپای خلبان آلفا را فرا گرفت. سعی کرد آنچه از ذهنش می‌گذرد، فراموش کند. بار دیگر با توکل جستن به قادر متعال بر افکار مختلفی که از ذهنش می‌گذشت فائق آید. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 26 ✳️✳️ ⬅️ خلبان هواپیمای فانتوم برای خلاصی از سوالات مبهمی که تمامی ذهنش را در برگ
27 ✳️✳️ ⬅️ درون هواپیمای مسافربری مالک چشمی به خواب نداشت. میان زمین و آسمان. هیچ راهی به بازگشت نبود… احساس شومی در شبی پُرهراس! مسافران آرام و مطمئن خفته بودند. هیچ کس مانند او وحشت‌زده نبود. مگر در تمام عمر ۲۷ ساله‌اش توانسته بود مانند دیگران باشد؟ او مهم و مفتخر بود. شهره بود و دیگران مانند او نبودند. از همان زمان که میان هشت کودک خانواده در خانة سرایداری کوچکشان در زاهدان می‌زیست، نمی‌توانست مثل بقیه باشد. باید از مدرسه می‌گریخت. دست به سرقت‌های بزرگ و کوچک می‌زد. کالاهای ممنوعه می‌فروخت و با کینه از افشاکنندگانش انتقام می‌گرفت. تا آن وقت می‌توانست از خودش راضی باشد. آن قدر ادامه داد تا انتقام‌هایش بزرگ‌تر از آرزوهایش شد. و راضی شدنش آن‌قدر سخت شد تا به قیمت گرفتن نفس و جان انسان‌های دیگر تمام شد. همه و همه فقط در مدتی کوتاه: شش سال یا کمی بیشتر. چه کسی به جز او می‌توانست چنان راهی را این گونه بپیماید. اما مالک را که چیزی نمی‌ترساند. نه فریاد دلخراش قربانیانش و نه دشواری برنامه‌های بعدی‌اش. همیشه کسانی بودند که او را یاری کنند و از مهلکة خطر او را فراری ‌دهند. نباید خودش را نگران می‌کرد. همه چیز طبق برنامه پیش می‌رفت. شاید پشت این سکوت دردناک شبانه، غوغایی نهفته بود که او از آن بی‌اطلاع بود. آسمان ادامه رهگیری خلبان جنگنده آلفا دست‌بردار نبود. او در دل سیاه شب حساب ثانیه‌ها و دقایق پرواز هواپیمای قرقیزستانی را به خوبی داشت و بی‌قرار اما مصمم بود. او بر فراز و بر بال هواپیمای حامل ریگی لحظه‌ای از تعقیب غافل نمی‌ماند. با علائم بصری، نظیر خاموش و روشن کردن چراغ‌های وضعیت و چشمک‌زن، هواپیمای مسافربری را مخاطب قرار داد: «هواپیما با معرف شناسایی Lyn 454 برای آخرین بار اخطار می‌کنم… این صدای خلبان شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران است. شما رهگیری شده‌اید و باید برای فرود در فرودگاه بندرعباس گردش به چپ را آغاز کنید!» و بی‌درنگ دستش را به مدت دو ثانیه بر ماشة مسلسل فشرد و بار دیگر خطی از آتش تا دور دست ترسیم شد. اما این بار هم خلبان مسافربری هیچ واکنشی نشان نداد. خلبان جنگنده متعجبانه می‌اندیشید خداکند کار به سمت و سوی اقدامات شدیدتری در پهنه آسمان تیره و تاریک نکشد. خلبان مسافربری لحظه‌ای درنگ کرد و با خود اندیشید: امشب گویی قرار است اتفاقی بیفتد؛ اول آن ارتفاع ۲۵ هزار پایی غیردلخواه که برای او فقط به مفهوم مصرف سوخت بیشتر و شاید هم کمی دیر رسیدن بود و این هم نشستن اجباری در فرودگاهی غیر از مقصد که حتی در طرح پروازی به عنوان یک فرودگاه کمکی هم در نظر گرفته نشده است. چرا و به چه دلیل باید در آنجا یک فرود اجباری انجام داد؟ در ادامه مسیر با خود تصور کرد شاید اشتباهی پیش آمده است. احتمالاً هواپیمای دیگری غیر از او مدنظر است. کمی که بگذرد احتمالاً تصحیح خواهد شد، چون احساس می‌کرد که همه چیز عادی است و هیچ پدیده غیرعادی هم به چشم نمی‌خورد. حالا برای خروج از منطقه ترمینال هوایی بندرعباس کمتر از شش دقیقه فرصت داشت. نخست به دقت بررسی کرد که از کریدور هوایی مسیر ۴۱۹ـA خارج نشده و مطابق سرعت در ارتفاع مجاز و تأیید شده مسیر را ادامه داده است. دوباره بررسی کرد؛ همه چیز طبق برنامه قبلی و عادی بود، به همین دلیل، ضمن تأکید بر ادامه مسیر به سوی بیشکک قرقیزستان در زمان مقرر طرح‌ریزی شده درخواست را رد و ادامه مسیر به سمت مقصد را دنبال کرد. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 27 ✳️✳️ ⬅️ درون هواپیمای مسافربری مالک چشمی به خواب نداشت. میان زمین و آسمان. هیچ
28 ✳️✳️ ⬅️ آخرین و موثرترین ابزار در اعمالِ فشار به هواپیمای مسافربری حامل ریگی، تروریست معروف شرق ایران، اکنون منحصر به هواپیمای شکاری فانتوم برای نهایی کردن رهگیری هوایی شده بود. همه چیز برای اثبات اقتدار مجدد هوایی ایران اسلامی مهیا بود. نیروی هوایی قادر است هم آغازکننده و هم تمام‌کننده بسیاری از مأموریت‌های عملیاتی در حفظ و پاسداری از اقتدار و حاکمیت هوایی کشور باشد، اکنون همه تلاش‌های چند ساله اطلاعاتی و امنیتی ایران در گرو اقدام هوشمندانه خلبانان شکاری است که باید کار را با نتیجه‌ای رضایت‌بخش به پایان برساند، بایدها و شایدها… اما و اگرها، با مدد جستن از قادر متعال همه چیز طبق برنامه پیش خواهد رفت و اتفاقی نخواهد افتاد. این دعا و درخواست همه کسانی بود که چشم به آسمان برای اتمام یک عملیات رهگیری بسیار حساس دوخته بودند. درون کابین هواپیمای مسافربری شیشه‌های جانبی درون کابین خلبانان هواپیماهای مسافربری به گونه‌ای طراحی شده است که خلبانان سمت چپ یا راست قادرند با نگاهی اجمالی اطراف هواپیمای خود را تا شعاع ۴۵درجه به دقت ببینند. از آخرین تماس رادار ایران بر روی فرکانس مربوطه لحظاتی نگذشته بود که خلبان سمت راست متوجه یک هواپیمای شکاری در فاصله هزار پایی شد؛ این هواپیما چراغ‌های وضعیت و چشمک زن خود را روشن و خاموش می‌کرد. او با نگرانی و با دقت زیاد از سمت چپ به بیرون نگاه می‌کرد. خلبانِ سمت چپ، به عنوان فرمانده هواپیما، در مورد وضعیت پیش آمده، مشغول رایزنی و گمانه‌زنی با خلبان سمت راست بود. آن‌ها تلاش کردند با مبدأ یا مقصد تماس بگیرند، ولی بُعد مسافت این تماس را با اختلال مواجه کرده است. تنها راه باقی مانده تماس با دستگاه «دیتا لینک» به صورت دیجیتالی بود که آن هم نیازمند فرصت کافی بود. در این اثنا، با اشاره خلبان دوم نگاهی به سمت چپ انداخت. در آن تاریکی، کمی بالاتر از فاصله هزار پایی، هواپیمای نظامی توجه او را جلب کرد. با کمی دقت متوجه شد این هواپیما بعد از معرفی خود به عنوان شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران، رهگیر شدن هواپیمای او را مورد تأکید قرار داده و درخواست کرده است تا با گردش به چپ، مسیر پروازی او را ادامه دهد. حالا دیگر برای خلبان محرز شده بود که هواپیمای او مورد رهگیری هوایی قرار گرفته است. شاید پس از سال‌ها مطالعه قوانین پروازی برای دریافت مدرک خلبانی هواپیمای مسافربری، اینک فقط اطلاعات مختصری از نحوه رفتار در هنگام رهگیر شدن در ذهن او باقی مانده بود. با کمک خلبان خود مشورتی کرد. ولی او دلیلی برای انصراف از مسیر و اجباری برای اطاعت از فرمان پروازی هواپیمای شکاری برای نشستن نمی‌دید. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o
احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 28 ✳️✳️ ⬅️ آخرین و موثرترین ابزار در اعمالِ فشار به هواپیمای مسافربری حامل ریگی، تر
29 ✳️✳️ ⬅️ شاید او از حضور یک نفر جانی خطرناک و تروریست بین‌المللی، که در سال‌های اخیر مرتکب جنایت‌های بی‌شماری در شرق و جنوب شرقی ایران شده بود، اطلاعی نداشت. شاید هم از قبل به او گفته بودند، ولی او تلاش می‌کرد تا با اتلاف وقت، خروج از مسیر کریدور پروازی بر فراز ایران را تسریع بخشد و به این واسطه فرصت اتمام عملیات رهگیری را از مقامات نظامی و امنیتی ایران سلب کند. زمان برای او به کندی و برای خلبانِ شکاریِ رهگیری‌کننده به سرعت سپری می‌شد. در اولین و دومین مرحله از تقرب شکاری، او متوجه شلیک‌های پیاپی هواپیمای شکاری ایرانی شد. کم‌کم به این نتیجه می‌رسید که چاره‌ای جز تبعیتِ از فرمان رهگیری و انصراف از ادامه مسیر ندارد. این گلوله‌های آتشین بود که به موازات او در فضای لایتناهی آن شب تاریک قلب آسمان را می‌شکافت تا به او بفهماند قضیه جدی‌تر از آن است که بشود تصور کرد. ناگهان در ذهنش همه آنچه در طول زندگی درباره ایران شنیده بود به یکباره مرور شد. ایرانیان در مواجهه با مسائل امنیتی و اقتدارشان جدّی و مصمم ظاهر می‌شوند و از هیچ کس و هیچ قدرتی هراسی ندارند. آنان جز به منافع ملی خود در چارچوب اقتدار خویش نمی‌اندیشند. در این پرواز، احتمالاً عاملی این امنیت را مورد تهدید قرار داده که آن‌ها را این چنین وادار به واکنش‌های جدی تا حدِ شلیک‌هایِ پیاپی کرده است. در همین تفکر بودند که شلیک سومین دور مسلسل به او فهماند این هواپیما باید از ادامه مسیر خود منصرف شود و فرمان هواپیمای شکاری را در گردش به چپ متابعت کند. عاقلانه‌ترین راه، تسلیم‌شدن به رهگیری و پیروی از این خلبان جدی و مصمم نیروی هوایی ایران بود. این تصمیم عاقلانه‌ای بود که خلبان هواپیمای مسافربری Lyn 454 اتخاذ کرد، زیرا پیروی‌نکردن از سومین دور شلیک هوایی می‌توانست عملیات رهگیری هوایی را وارد مرحله بسیار جدی و خطرناکی کند. مرحله‌ای که در آن می‌بایست هواپیمای شکاری، با هر ابزار ممکن، از ادامه مسیر هواپیمای مسافربری در کریدور هوایی ممانعت به عمل می‌آورد و چه بسا در این مرحله ممکن بود خطراتی جدی برای او و همه مسافران این سفر جنجالی به وجود می‌آمد. او ماجرای انهدام پرواز هواپیمای کُره‌ای را بر فراز روسیه در سال ۱۹۸۳ می‌دانست؛ پروازی که می‌توانست نتیجه‌ای غیر از آن نتیجه مرگبار داشته باشد. خلبان هواپیمای مسافربری، درست بر فراز آسمان فرودگاه کرمان به سمت طبس، از ادامه مسیر منصرف شد و علامت بصری پرواز هواپیمای شکاری را با گردش به چپ پذیرفت و دنبال کرد. بازگشت فاتحانه آخرین شلیک و آخرین گردش به سمت چپ در حالی انجام شد که آلفا ورود به مرحله چهارم رهگیری را در ذهن مرور می‌کرد. در این مرحله، اجرای مفاد طرح رهگیری می‌توانست عواقب و پیامدهای بحث‌انگیزی در راستای رفع یک تهدید امنیتی علیه منافع ملّی کشور در پی داشته باشد. هنوز از بررسی خود نتیجه‌ای نگرفته بود که ناگهان فریاد خلبان کابین عقب هواپیما، او را به خود آورد: «قربان، هواپیمای مسافربری گردش به چپ را برای بازگشت آغاز کرد.» این جمله شادی‌بخش‌ترین خبری بود که در آسمان و در طول پروازهای چند سال اخیر شنیده بود. گردش به سمت چپ، به منزله شروع رفتار عاقلانه خلبان مسافربری lyn 454 بود که مطابق با ضوابط پروازی بین‌المللی صورت می‌گرفت. آلفا تصمیم به بازگشت گرفت تا هواپیمای هدف به راحتی به تعقیب وی و تقرّب به فرودگاه بندرعباس باشد ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o