eitaa logo
مهجور
114 دنبال‌کننده
166 عکس
31 ویدیو
2 فایل
هو‌ النور وصل‌ِتو کجا و من‌ِمهجور کجا..... مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان اللهم لاتکلني إلی نفسي طرفة عین أبداً @maroozbahani تلگرام: https://t.me/maaahjor
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دلگویه♡
وَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعيُنِنَا.. صبر داشته باش دارم می‌بینمت! -سوره‌طور،آیه‌۴۸-
هدایت شده از هُبوط | فاطمه سعادت
گاهی رسالت ما فقط یک چیز است: دانستن احوال ِ کسی که ادعا می‌کنیم دوستش داریم... @hobut68
یا عٰالِمَ الْخَفیّٰاتِ
این روزها مچاله‌ام. روحم کلاف سردرگمی است که سر و ته احوالش درهم گره خورده، از آن گره‌های کور که هرچه تغلا می‌کنی باز که نمی‌شود، درهم‌تنیده‌تر می‌شود. به دندان پناه می‌بری، اما زور تیزی‌ آن هم به باز کردن گره نمی‌رسد.... این روزها حالم دم غروب جمعه‌ای دل‌تنگ در پائیزی ابری است، آسمانِ مه‌آلود و سرد و پر رِخوتش، میل باریدن دارد و نمی‌بارد. ابرها آمده‌اند بساط کرده‌اند در پهنای نیلگونش، هوا را غربت گرفته، دل آسمان باران می‌خواهد که ببارد و سبک شود از این حجم اندوه سربه‌فلک‌کشیده در پهنه‌اش، اما ابرها گردن نمی‌نهند به یاری و همدردی. و همین‌طور بغض‌خفه‌شدهٔ آسمان در گلویش می‌ماند و آنقدر شدت می‌گیرد که ماتمش پخش می‌شود در هوا و محیط ..... این روزها کودک خردسالی‌ام که در شلوغی بازار دست‌فروش‌ها، دستش رها شده از دست مادر و سیل جمعیت برده‌اش چند کوچه آن‌طرف‌تر، بی‌پناهی‌اش شده اشک و گریه و ناله که «مامان کجااایی؟» و هر چه بیشتر چشم چرخانده و داد زده «مامان»، بیشتر متوجه گم شدگی‌اش گشته و دلش هُری ریخته و اشک امانش را بریده.... این روزها دلقک سیرکی‌ام که غم چُمپاتمه زده در دلش را با صورت بزک کرده، با لب‌ها و لپ‌های گلی رنگین شده پنهان کرده تا شادی تصنعی را بریزد به جان اطرافیان که مباد کسی سر از غصه‌ٔ درونش درآورد و بچشد طعم تلخی روی لبی که کارش از گریه گذشته و پناه آورده به سرخوشی‌های دروغین... در این روزهای مچالهٔ مشوشِ چمپاتمه‌زده در خود، که مجال اشک شدن را هم دریغ داشته‌ام که مباد غبارِ غم، خاطر نازک عزیزانم را مکدر کند و سکوت و لپ‌های گلی و لب‌های کش‌آمده و شوخ‌و‌‌شنگی‌های مستانه را نقاب چهره‌ کرده‌ام... دلم دندانی می‌خواهد که زورش به گرهٔ کور کلاف درهم روحم کار کند.... ابری که دلش رضا دهد به بارش و آسمان را سبک کند از حجم بغض فروخفته در گلوی پت و پهنش را با یک دل سیر باریدن..... سایهٔ مادری که از دوردست می‌دود و می‌آید سمت کودک گمشده‌اش.... و لبریز شدن شادی نقاب‌شده دلقک از صورت بزک کرده به دلش، و نزدیکی ظاهر و باطن در شادی راستین..... این روزها دلم تو را می‌خواهد هرچه نزدیک‌تر و دستان پرمهر گره‌گشایت را هرچه پرزورتر... نزدیکی فراتر از حدس و گمانم، ای نزدیک‌تر از رگ گردن و ای مهربان‌تر از مادر..... مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان @maahjor
خدایا تو باشی و ما خجالت‌زدهٔ خلقت باشیم..... @maahjor
هو خیرالرّازقین
فرمایش معصوم علیه‌السلام است که؛ «أَیمَا مُسْلِمٍ لَقِی مُسْلِماً فَسَرَّهُ سَرَّهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ»
هر مسلمانی به مسلمانی برخورد کند و او را شاد گرداند، خدای عزوجل او را شاد می‌کند
.
(الکافی/ج۲/ ص۱۹۲) 
پستچی بسته‌ای آورد بی‌انتظار آمدنش، بسته را که باز کردم دیدم مبنا زحمتش را کشیده... ناخدای باخدای کشتی مبنا، لطف و عنایتش را کلمه کرده و کنار تحفه‌ای نفیس و ارزشمند روانهٔ کوی کم‌فروغ شاگرد ته‌کلاسش نموده، او خود را در آینهٔ وجود نه‌چندان شفاف شاگرد دیده که به لطف و مهر فرموده:
«خدا به نیت‌ها و زحمات و تلاش‌های‌تان برکت و أجر بیشتر بدهد که در زمانی درست مشغول کاری درست بودید.
من گرچه راهی به جبران زحمات شما ندارم اما صادقانه و خالصانه می‌گویم قدردان شما هستم و به همکاری با شما افتخار می‌کنم.»
اینکه استاد بزرگواری فرسنگ‌ها آن‌طرف‌‌تر حواسش به دل‌شاد‌کردن شاگردش بوده و دم عیدی در کمال سلیقه و مهربانی، برایش هدیه فرستاده، که همچون آبی زلال هُرم غم و اندوه را برای ساعاتی از دلش شسته و برده، اگر و نیست، چیست؟!
خواهی چو خلیل، کعبه بنیاد کنی
وان را به نماز و طاعت آباد کنی
روزی دو هزار بنده آزاد کنی
به زان نبود که خاطری شاد کنی
مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان @maahjor