eitaa logo
معارف اسلامی
41 دنبال‌کننده
51 عکس
36 ویدیو
18 فایل
معارف قران و عترت اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
ده است، رهبري او را پذيرا باش، و براي رستگاري، راهنمايي او را بپذير، همانا من از هيچ اندرزي براي تو كوتاهي نكردم، و تو هر قدر كوشش كني، و به اصلاح خويش بينديشي، همانند پدرت نميتواني باشي. پسرم اگر خدا شريكي داشت، پيامبران او نيز به سوي تو ميآمدند، و آثار قدرتش را ميديدي، و كردار و صفاتش را ميشناختي، امّا خدا، خدايي است يگانه، همانگونه كه خود توصيف كرد، هيچ كس در مملكت داري او نزاعي ندارد، نابود شدني نيست، و همواره بوده است، اوّل هر چيزي است كه آغاز ندارد، و آخر هر چيزي كه پايان نخواهد داشت، برتر از آن است كه قدرت پروردگاري او را فكر و انديشه درك كند. حال كه اين حقيقت را دريافتي، در عمل بكوش آن چنانكه همانند تو سزاوار است بكوشد، كه منزلت آن اندك، و توانايياش ضعيف، و ناتوانياش بسيار، و اطاعت خدا را مشتاق، و از عذابش ترسان، و از خشم او گريزان است، زيرا خدا تو را جز به نيكوكاري فرمان نداده، و جز از زشتيها نهي نفرموده است. ۷ ضرورت آخرت گرايي اي پسرم من تو را از دنيا و تحوّلات گوناگونش، و نابودي و دست به دست گرديدنش آگاه كردم، و از آخرت و آنچه براي انسانها در آنجا فراهم است اطّلاع دادم، و براي هر دو مثالها زدم، تا پند پذيري، و راه و رسم زندگي بياموزي، همانا داستان آن كس كه دنيا را آزمود، چونان مسافراني است كه در سر منزلي بي آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد كوچ كردن به سرزميني را دارند كه در آنجا آسايش و رفاه فراهم است. پس مشكلات راه را تحمّل ميكنند، و جدايي دوستان را ميپذيرند، و سختي سفر، و ناگواري غذا را با جان و دل قبول ميكنند، تا به جايگاه وسيع، و منزلگاه أمن، با آرامش قدم بگذارند، و از تمام سختيهاي طول سفر احساس ناراحتي ندارند، و هزينههاي مصرف شده را غرامت نميشمارند، و هيچ چيز براي آنان دوست داشتني نيست جز آن كه به منزل أمن، و محل آرامش برسند. امّا داستان دنيا پرستان همانند گروهي است كه از جايگاهي پر از نعمتها ميخواهند به سرزمين خشك و بي آب و علف كوچ كنند، پس در نظر آنان چيزي ناراحت كنندهتر از اين نيست كه از جايگاه خود جدا ميشوند، و ناراحتيها را بايد تحمّل كنند. ۸ معيارهاي روابط اجتماعي اي پسرم نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه را كه براي خود دوست داري براي ديگران نيز دوست بدار، و آنچه را كه براي خود نميپسندي، براي ديگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه كه دوست نداري به تو ستم شود، نيكوكار باش، آنگونه كه دوست داري به تو نيكي كنند، و آنچه را كه براي ديگران زشت ميداري براي خود نيز زشت بشمار، و چيزي را براي مردم رضايت بده كه براي خود ميپسندي، آنچه نميداني نگو، گر چه آنچه را ميداني اندك است، آنچه را دوست نداري به تو نسبت دهند، در باره ديگران مگو، بدان كه خود بزرگ بيني و غرور، مخالف راستي، و آفت عقل است، نهايت كوشش را در زندگي داشته باش، و در فكر ذخيره سازي براي ديگران مباش، آنگاه كه به راه راست هدايت شدي، در برابر پروردگارت از هر فروتني خاضعتر باش. ۹ تلاش در جمع آوري زاد و توشه بدان راهي پر مشقّت و بس طولاني در پيش روي داري، و در اين راه بدون كوشش بايسته، و تلاش فراوان، و اندازه گيري زاد و توشه، و سبك كردن بار گناه، موفّق نخواهي بود، بيش از تحمّل خود بار مسئوليّتها بر دوش منه، كه سنگيني آن براي تو عذاب آور است. اگر مستمندي را ديدي كه توشهات را تا قيامت ميبرد، و فردا كه به آن نياز داري به تو باز ميگرداند، كمك او را غنيمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالي داري بيشتر انفاق كن، و همراه او بفرست، زيرا ممكن است روزي در رستاخيز در جستجوي چنين فردي باشي و او را نيابي. به هنگام بينيازي، اگر كسي از تو وام خواهد، غنيمت بشمار، تا در روز سختي و تنگدستي به تو باز گرداند، بدان كه در پيش روي تو، گردنههاي صعب العبوري وجود دارد، كه حال سبكباران به مراتب بهتر از سنگين باران است، و آن كه كند رود حالش بدتر از شتاب گيرنده ميباشد، و سرانجام حركت، بهشت و يا دوزخ خواهد بود، پس براي خويش قبل از رسيدن به آخرت وسائلي مهيّا ساز، و جايگاه خود را پيش از آمدنت آماده كن، زيرا پس از مرگ، عذري پذيرفته نميشود، و راه باز گشتي وجود ندارد. ۱۰ نشانههاي رحمت الهي بدان، خدايي كه گنجهاي آسمان و زمين در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده كه از او بخواهي تا عطا كند، درخواست رحمت كني تا ببخشايد، و خداوند بين تو و خودش كسي را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد كند، و تو را مجبور نساخته كه به شفيع و واسطهاي پناه ببري، و در صورت ارتكاب گناه در توبه را مسدود نكرده است، در كيفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عيب نگرفته است، در آنجا كه رسوايي سزاوار توست، رسوا نساخته، و براي بازگشت به خويش شرائط سنگيني مطرح نكرده است، در گناهان تو را به
محاكمه نكشيده، و از رحمت خويش نا اميدت نكرده، بلكه بازگشت تو را از گناهان نيكي شمرده است. هر گناه تو را يكي، و هر نيكي تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روي تو گشوده است. هر گاه او را بخواني، ندايت را ميشنود، و چون با او راز دل گويي راز تو را ميداند، پس حاجت خود را با او بگوي، و آنچه در دل داري نزد او باز گوي، غم و اندوه خود را در پيشگاه او مطرح كن، تا غمهاي تو را بر طرف كند و در مشكلات تو را ياري رساند. ۱۱ شرائط اجابت دعا و از گنجينههاي رحمت او چيزهايي را درخواست كن كه جز او كسي نميتواند عطا كند، مانند عمر بيشتر، تندرستي بدن، و گشايش در روزي. سپس خداوند كليدهاي گنجينههاي خود را در دست تو قرار داده كه به تو اجازه دعا كردن داد، پس هر گاه اراده كردي ميتواني با دعا، درهاي نعمت خدا را بگشايي، تا باران رحمت الهي بر تو ببارد. هرگز از تأخير اجابت دعا نا اميد مباش، زيرا بخشش الهي باندازه نيّت است، گاه، در اجابت دعا تأخير ميشود تا پاداش درخواست كننده بيشتر و جزاي آرزومند كاملتر شود، گاهي درخواست ميكني امّا پاسخ داده نميشود، زيرا بهتر از آنچه خواستي به زودي يا در وقت مشخّص، به تو خواهد بخشيد، يا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستي، دعا به اجابت نميرسد، زيرا چه بسا خواستههايي داري كه اگر داده شود مايه هلاكت دين تو خواهد بود، پس خواستههاي تو به گونهاي باشد كه جمال و زيبايي تو را تأمين، و رنج و سختي را از تو دور كند، پس نه مال دنيا براي تو پايدار، و نه تو براي مال دنيا باقي خواهي ماند. ۱۲ ضرورت ياد مرگ پسرم، بدان تو براي آخرت آفريده شدي، نه دنيا، براي رفتن از دنيا، نه پايدار ماندن در آن، براي مرگ، نه زندگي جاودانه در دنيا، كه هر لحظه ممكن است از دنيا كوچ كني، و به آخرت در آيي. و تو شكار مرگي هستي كه فرار كننده آن نجاتي ندارد، و هر كه را بجويد به آن ميرسد، و سرانجام او را ميگيرد. پس، از مرگ بترس نكند زماني سراغ تو را گيرد كه در حال گناه يا در انتظار توبه كردن باشي و مرگ مهلت ندهد و بين تو و توبه فاصله اندازد، كه در اين حال خود را تباه كردهاي. پسرم فراوان بياد مرگ باش، و به ياد آنچه كه به سوي آن ميروي، و پس از مرگ در آن قرار ميگيري. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نيروي خود را افزون، و كمر همّت را بسته نگهدار كه ناگهان نيايد و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگي فراوان دنيا پرستان، و تهاجم حريصانه آنان به دنيا، تو را مغرور كند، چرا كه خداوند تو را از حالات دنيا آگاه كرده، و دنيا نيز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتيهاي روزگار پرده برداشته است. ۱۳ شناخت دنيا پرستان همانا دنيا پرستان چونان سگهاي درنده، عو عو كنان، براي دريدن صيد در شتابند، برخي به برخي ديگر هجوم آورند، و نيرومندشان، ناتوان را ميخورد، و بزرگترها كوچكترها را. و يا چونان شتراني هستند كه برخي از آنها پاي بسته، و برخي ديگر در بيابان رها شده، كه راه گم كرده و در جادّههاي نامعلومي در حركتند، و در وادي پر از آفتها، و در شنزاري كه حركت با كندي صورت ميگيرد گرفتارند، نه چوپاني دارند كه به كارشان برسد، و نه چرانندهاي كه به چراگاهشان ببرد. دنيا آنها را به راه كوري كشاند. و ديدگانشان را از چراغ هدايت بپوشاند، در بيراهه سرگردان، و در نعمتها غرق شدهاند، كه نعمتها را پروردگار خود قرار دادند. هم دنيا آنها را به بازي گرفته، و هم آنها با دنيا به بازي پرداخته، و آخرت را فراموش كردهاند. اندكي مهلت ده، بزودي تاريكي بر طرف ميشود، گويا مسافران به منزل رسيدهاند، و آن كس كه شتاب كند به كاروان خواهد رسيد. پسرم بدان آن كس كه مركبش شب و روز آماده است همواره در حركت خواهد بود، هر چند خود را ساكن پندارد، و همواره راه ميپيمايد هر چند در جاي خود ايستاده و راحت باشد. ۱۴ ضرورت واقع نگري در زندگي (ارزشهاي گوناگون اخلاقي) به يقين بدان كه تو به همه آرزوهاي خود نخواهي رسيد، و تا زمان مرگ بيشتر زندگي نخواهي كرد، و بر راه كسي ميروي كه پيش از تو ميرفت، پس در به دست آوردن دنيا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردي نيكو عمل كن، زيرا چه بسا تلاش بي اندازه براي دنيا كه به تاراج رفتن اموال كشانده شد. پس هر تلاشگري به روزي دلخواه نخواهد رسيد، و هر مدارا كنندهاي محروم نخواهد شد. نفس خود را از هر گونه پستي باز دار، هر چند تو را به اهدافت رساند، زيرا نميتواني به اندازه آبرويي كه از دست ميدهي بهايي به دست آوري. برده ديگري مباش«»، كه خدا تو را آزاد آفريد، آن نيك كه جز با شر به دست نيايد نيكي نيست، و آن راحتي كه با سختيهاي فراوان به دست آيد، آسايش نخواهد بود. بپرهيز از آن كه مركب طمع ورزي تو را به سوي هلاكت به پيش راند، و اگر توانستي كه بين تو و خدا صاحب نعمتي قرار نگيرد، چنين باش، زيرا تو، روزي خود را دريافت ميكني، و سهم خود بر ميداري، و مقدار اندك
هدایت شده از مغز خاکستری
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هوشنگ امیر احمدی در مصاحبه با شبکه وهابی کلمه: اصلاح طلبان اصلاح طلب نيستند بلکه قدرت طلب هستند کانال مغز خاکستری @khakestary_amar
فیلم از طرف حسین فهیم
هدایت شده از شعرفهیم
زمان: حجم: 203.3K
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان اصحاب کهف به روایت مرحوم آیه الله خوشوقت اعلی الله مقامه الشریف آیاتی که تلاوت شد درباره اصحاب کهف بود، کهف یعنی غار. چند کیلومتری سوریه و شام یک غاری است این غار یک سرگذشتی دارد که خدا پسندیده، در قرآن کریم آیاتی درباره توضیح و شرح این حادثه و جریان نازل کند. اینها یک عده ای بودند که دین و مذهب حق داشتند، سلطان و شاه وقت می خواست اینها را از دینشان به دین باطل برگرداند. اینها هیچ راهی برای حفظ دینشان نداشتند جز فرار از آن شهر.[1]اینها فرار کردند و آمدند و به یک غاری رسیدند. پروردگار متعال خواب را بر اینها مسلط کرد.[2] سیصد و خرده ای سال[3]خوابیدند و خداوند کاری  هم با بدن اینها انجام می داد که نپوسد.[4] غرض خداوند از بیان داستان اصحاب کهف بعد خدا اینها را بیدار به دو منظور کرد؛ یک مردم باور کنند که خدا که گفته است، روز قیامت مرده ها را زنده می کنم، می تواند. اینها مرده بودند و خدا زنده شان کرد.[5](دوم)؛  بعد هم اینها با فرارشان از آن منطقه یِ خطر، دینشان را حفظ کردند. پروردگار متعال تا امروز آن غار را نگه داشته (مردم) می روند و تماشا می کنند و برمی گردند. مهاجرت واجب اگر انسان نتوانست دینش را حفظ کند چاره ای از مهاجرت نیست. عده ای که نتوانستند دین خودشان را حفظ کنند، روز قیامت می گویند: «ما نمی توانستیم آن جایی که بودیم دینمان را حفظ کنیم»، خدا به آنها جواب می دهد که مگر من زمین نداشتم می رفتید جای دیگر؛[6] چه کسی گفت تا آخر همان جا باشید تا بی دین بشوید؟ بنابراین عذر نیست. اگر کسی نتوانست در شهری، در محلی، دینش را حفظ کند، مبتلا به خطر می شد، این موظف است مهاجرت کند برود به جایی که می تواند دینش را حفظ کند. این داستان مربوط به اصحاب کهف و این درس را هم به ما می دهد که هر کجا هستیم، خدا هست و از ما دین خواسته است، اگر بتوانیم نگه داریم می مانیم و اگر نمی توانیم باید برویم جای دیگر که بتوانیم آنجا بهتر به وظائف دینی مان عمل کنیم
معنای یقین در آیه شریفه « وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ » به روایت حضرت ایه الله خوشوقت رحمه الله علیه    « أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»،[2] درویش­‌ها این آیه را جور دیگر معنی می­‌کنند، می­‌گویند عبادت تا زمانی است که یقین نیاید، وقتی که یقین آمد دیگر عبادت ساقط می‌­شود، آن‌ها سواد ندارند، آدم‌های بیچاره­‌ا­ی هستند. اما ما حق نداریم تا کلمه یقین را شنیدیم زود برویم دنبال یقینی که بعد از شک و ظن است، یقین چند تا معنی دارد یکی از آن معناهای معمولی­­‌اش همین یقین مقابل شک و ظن است اما همیشه این‌جور نیست، یکی از آن موارد هم این آیه شریفه است. یکی از معانی یقین مرگ است،[3] مردن است، چون مرگ یقینی است.
هدایت شده از معارف اسلامی
معنای یقین در آیه شریفه « وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ » به روایت حضرت ایه الله خوشوقت رحمه الله علیه    « أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»،[2] درویش­‌ها این آیه را جور دیگر معنی می­‌کنند، می­‌گویند عبادت تا زمانی است که یقین نیاید، وقتی که یقین آمد دیگر عبادت ساقط می‌­شود، آن‌ها سواد ندارند، آدم‌های بیچاره­‌ا­ی هستند. اما ما حق نداریم تا کلمه یقین را شنیدیم زود برویم دنبال یقینی که بعد از شک و ظن است، یقین چند تا معنی دارد یکی از آن معناهای معمولی­­‌اش همین یقین مقابل شک و ظن است اما همیشه این‌جور نیست، یکی از آن موارد هم این آیه شریفه است. یکی از معانی یقین مرگ است،[3] مردن است، چون مرگ یقینی است.
هدایت شده از مغز خاکستری
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥معنی واقعی توحّش را در دانمارک ببینید 🔺اینجا جهان اول است!!! ‼️جاییکه ذبح اسلامی در آن ممنوع است ولی... کانال مغز خاکستری @khakestary_amar
هدایت شده از تحلیل
مبارزه با آخوندهای درباری و متملّق امام خمینی (رض) همواره مسلمانان را از خطر آخوند‌های درباری و چاپلوس آگاه می‌ساخت. روشن است که تزویرگرانی که در کسوت روحانیت ظاهر می‌شوند، بیش از هر چیز به زیان مردم هستند و آرمان‌گرایی آنان را نابود می‌سازند. در دوران جمهوری اسلامی، چهره‌های روحانی وابسته در جهان اسلام از مدح و ثنای حاکمان فروگذاری نکرده، امام خمینی (رض) را به اتهام‌های واهی محکوم می‌نمودند؛ چنان که امام خمینی (رض) در فرازی از بیانات خود به این معنا اشاره کرده است: «من باید عرض کنم که مقصد اصلی انبیا تا حالا کم حاصل شده است، خیلی کم؛ [البته] اگر فردا آخوندهای درباری نگویند که فلانی گفت: پیغمبر کاری ازش نیامده! اگر پیغمبر مقصدش حاصل شده بود، این آخوندهای درباری حالا نبودند!» (۶)