eitaa logo
معارج
72 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
457 ویدیو
48 فایل
امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است. کانال اطلاع رسانی حوزه ۳۶۴ حضرت رقیّه سلام الله علیها ناحیه حیدر کرار علیه السلام شهر پرند استان تهران ارتباط با مدیر کانال 👈 @siyane_313
مشاهده در ایتا
دانلود
معارج
🍃🌺 تَــربیتِ «خـــودم»
🔆🔅حاج اسماعیل دولابی🔅🔆 @salehinhoze 🌸 ↫هروقت ڪسی شما را اذیت ڪرد و یا از ڪسی ناراحت شدید ، نمیخواهد به ڪسی بگویید . بلڪه استغفار ڪنید . 🌸 ↫هم برای خودتان و هم برای ڪسی ڪه شمارا اذیت ڪرده است . بگو بیچاره ڪارِبدی ڪرده است . اگرفهم داشت نمیڪرد . 🌸 ↫وقتی استغفار میڪنی خداوند دوست دارد و خیلی تلافی میڪند . اگر قلبت حاضر نیست استغفار ڪند ، با زبان استغفار ڪن . آن وقت یڪدفعه دلت نرم میشود . 🌸 ↫اگر دو سه مرتبه این ڪار را ڪردی دیگر غم نمیتواند شمارا بگیرد . چون راهش را بلد هستی . استغفار ، امـانگاه انسان است ؛ یعنی پناهگاه . وقتی گفتی استغفرالله در پناه خدا هستی . ــــــــــــــــــــــــــــــــ ↪ با انتشــارِ محتــوا (فوروارد)؛ در معرفیِ ڪانال شریڪ باشید... ঊঈ🌺🍃ঊঈ @salehinhoze ঊঈ🌺🍃ঊঈ
✅ مسجد تعطیل نمی شود . @salehinhoze
یادتان باشد تمام عمرش میجنگد ! دردها و مشکلات خستگی ها و بی خوابی ها باشد برای قبرهایمان آنجا برای سال ها خواهیم کرد… خستگی ها باشه تا با در کنیم… هفته بسیج بر تمام بسیجیان مبارک باد. @salehinhoze
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 تهیه کلیپ زیبا به مناسبت هفته بسیج توسط دختر گل خانم دیانا ویسی ۱۳ ساله از متربیان حلقه نوجوان شهید سلیمانی ⚘ 🌸 با تشکر از دختر گلمون دیانا خانم .
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کاری از نوجوان گلمون ریحانه محمدی یگانه به مناسبت هفته بسیج 🌹 متربی شهید ابراهیم هادی . : خواهر سنجابیان 🌺 با تشکر از دختر گل‌مون خانم ریحانه محمدی یگانه .
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کاری از نوجوان گلمون نرگس ممیوند به مناسبت هفته بسیج 🥀🥀🥀 متربی شهید ابراهیم هادی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 : خواهر سنجابیان 🌻 با تشکر از دختر گل‌مون خانم نرگس ممیوند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مأمور مرا وارد اتاق کرد و روی یک صندلی نشاند وگفت:سرت را بلند کن.این عبارت به معنای امر به برداشتن پوشش صورت بود.پوشش بالا رفت ودیدم بازجوی مسئول پرونده‌ی من_که به خاطرشباهت چهره‌ای که داشت،مااو را《انورسادات》مینامیدیم!_در برابرم ایستاده است.او شروع کرد به طرح سؤالهای همیشگی،و من هم پاسخ میدادم.در این اثنا مردی درِ اتاق را باز کرد،سرش را آورد داخل،وخطاب به بازجوگفت:دکتر!چای داری؟عنوان《دکتر》و《مهندس》 را بازجوها به هم میگفتند؛و این کلمه،صرفاً نشان‌دهنده‌ی عقده‌ی حقارت وپستی شخصیّت این نادانهای تقریباً بی‌سوادبود.سراغ چای گرفتن هم در واقع رد‌گم‌کردن بودکه سؤال کننده از این طریق میخواست وانمود کندحضورش جنبه‌ی عادی داردو با قصد قبلی آنجا نیامده است. وارد اتاق شد.بعد_چنانکه گویی بادیدن من غافلگیرشده_گفت:این چیست؟این هم درزندان رژیم یک نوع سؤال معروف بود،چون من هرگزنشنیدم که بازجویی در موردیک زندانی بگوید:این کیست؟بازجوپاسخ داد:این خامنه‌ای است وازمشهداست.مردتازه وارد،مثل اینکه با شنیدن نام من شگفت‌زده شده باشد،گفت:عجب!این همان است؟این همان کسی است که میخواهد《خمینی مشهد》بشود؟این هم عبارتی بود که در پرونده‌ی من بارهاتکرار شده بود:میخواهدخمینیِ مشهد باشد!بعدافزود:دکتر!او آدم خطرناکی است.سپس سرش را تکان داد وخطاب به من گفت:خامنه‌ای!تو از اینجا جان سالم به در نمیبری... @salehinhoze فصل سیزدهم : کُد رمز
بعدگفت:من میخواهم ازتومعنای《تقیّه》و《توریه》رابپرسم.بدون آنکه منتظرجوابی ازسوی من باشد،روبه بازجوکردوگفت:اینهابه کاری غیراز کارواقعیِ خودتظاهرمیکنندوآنرا《تقیّه》مینامند،وحرفی میزنندکه ظاهرآن چیزی غیرازحقیقتش است؛واین را《توریه》مینامند. ظاهراًازتقیّه‌ی ماخیلی ناراحت بود.بایدهم ناراحت میبود،زیرا ما دربرابر دستگاه حاکم تقیّه میکردیم.تقیّه سنگری برای مبارزه‌ی مابود،ودستگاه حاکم ازمقابله باما دراین سنگرناتوان بود. من درطول این مدّت سرم رابه پایین افکنده ولب فروبسته بودم.بعدکه دیدم برای تعریف این دواصطلاح اصراردارد،درحالیکه سرم پایین بود،پاسخ ساده‌ای متناسب مقام دادم. گفت:نه،مسئله اینطورنیست.وشروع کرد به تهدیدمن. اززمانیکه واردشد،احساس ترس کردم؛زیراحس کردم مأموریّت اذیّت وآزارمرا دارد.وقتی تهدیدش بالا گرفت،ترس من هم افزایش یافت.درهمین حال سرم رابلند کردم وبه چهره‌ی این مردِ تهدیدکننده نگریستم.دیدم عجب،این همان سگی است که درخواب دیده‌ام!کاملاً وباهمه‌ی مشخّصات! فوراًتصویرهای آن رؤیابه ذهنم بازآمد:شتافتن سگ به سمت من...وپارس کردن شدیدوبی‌وقفه‌ی او...وبعدمتوقّف شدنش بدون آسیب رساندن به من.یکباره آرامش وطمأنینه‌ای عجیب وآسودگی خاطرکاملی قلبم رافراگرفت؛یقین کردم که این مردآسیبی به من نخواهدرساند.وهمینگونه هم شد.بازجویی ساعتها به طول انجامید.درخلال آن،افراد دیگری نیز به این دونفر پیوستند وتعدادشان به نُه نفر رسید.مراازهمه سودر محاصره گرفتند،امّا آسیبی ازآنها به من نرسید. @salehinhoze فصل سیزدهم:کُد رمز
در پی این جلسه‌ی بازجویی من،جلسات بازجویی مشابه دیگری هم بود که طیّ آن من در معرض کتک خوردن باضربات دست،وانواع شکنجه‌های روحی وتراشیدن محاسن قرار گرفتم.بازجوها عادت داشتندکه اکر جلسه به طول می‌انجامید و میدیدند زندانی سرسختی واستقامت دارد،درصددشکست روحی او برمی‌آمدند.آن وقت پنج‌شش نفر یا بیشتر دراتاق بازجویی جمع میشدند،زندانی رادوره میکردندو او را به بادانواع توهینهاوناسزاهای زننده میگرفتند.البتّه بازجوی اصلی یک نفربود،بقیّه کم‌کم وارد میشدندو وانمودمیکردندکه ورودشان عادی وبدون قصدقبلی بوده است.وجه مشترک همه‌شان هم درخواست چای ازجناب دکتربود! اینهامرا بارها دوره کردند.من درپاسخ دادن به تمام سؤالهای آنها تردیدنمیکردم. در تمام پاسخها هم متوجّه بودم که پاسخ من از هر نکته‌ای که بهانه‌ای برای محکومیّت من بشود،خالی باشد... . @salehinhoze فصل سیزدهم : کُد رمز
...جوّ زندان مملوّ از انواع ارعاب جسمی و روحی بود.مقامات زندان درنهایت بی‌رحمی وخشونت،به سرکوب وشکنجه‌ی زندانیان مسلمان میپرداختند.با این همه،در این زندان متوجّه پدیده‌ی شگفت‌آوری شدم وآن《عزّت اسلام》بود.یعنی علی‌رغم آنکه پیروان اسلام مستضعف بودند ودشمنان اسلام نیرومند به شمار می‌آمدند،این عزّت به چشم میخورد. رنج وگرفتاری درسالهای آخرین بازداشت من به اوج خود رسید،تا جایی که حتّی دیگر کسی احتمال نمیداد اسلام در عرصه‌ی اجتماعی بتواند ظاهر شود.ما با قرائت بشارتهای قرآنی شکیبایی می‌ورزیدیم ودر نماز مکرّراً سوره‌ی《کوثر》را میخواندیم وبه خود تلقین میکردیم که کوثر باید به برپایی حکومت اسلامی منجر شود.امّا همه‌ی محاسبات مادّی،حاکی از عدم امکان بازگشت اسلام بود. @salehinhoze فصل سیزدهم : کُد رمز
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 دکلمه‌ی بسیار زیبای 😍😍 دختر گُل‌مون باران خانم محمدی اصل ، متربی نوجوان بسیجی پایگاه شهیده افضل . به مناسبت هفته‌ی بسیج 🌹 : خواهر مطیعی 🌺 با تشکر فراوان از دختر گُل‌مون ، بسیجی سرافراز باران خانم .🌹🌸🌻 احسنت به این دختر گل و عزیزمون 👏👏