#یکداستانیکپند
گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند...
کفشهایش را گذاشت زیر سرش و خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از آن دو نفر گفت: طلاها را بگذاریم پشت منبر... آن یکی گفت: نه!
گویا آن مرد نخوابیده و وقتی ما برویم طلاها را بر میدارد.
گفتند: امتحانش میکنیم کفشهایش را از زیر سرش برمیداریم اگر بیدار باشد معلوم میشود.
مرد که حرفای آنها را شنیده بود خودش را بخواب زد.
آن دو، کفشهایش را برداشتند و مرد هیچ واکنشی نشان نداد.
گفتند پس حتما خواب است طلاها را بگذاریم پشت منبر...
بعد از رفتن آن دو فرد، مرد خوش باور بلند شد و رفت
که جعبه طلای آن دو رو بردارد اما اثری از طلا نبود
و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده
که در عین بیداری کفشهایش را بدزدند...!
هیچوقت خودتون رو به خواب نزنید!
#بصیرت
#أَسْتَغْفِرُاللهَمِنْکُلِّذَنْبٍ
_________________________________
فرد وارد بازار قیامت میشود. تعجب میکند. خدایا! پس چه شد؟ نمازها، عمرهها⁉️
میگویند: تو دل شکستی. زهر زبان ریختی.
جوان عزیز! اگر میخواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی؟ برو درستش کن!
#استادفاطمینیا
#أَسْتَغْفِرُاللهَمِنْکُلِّذَنْبٍ
__________________________________
1.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکری عالی جهت توبه کردن و پاک شدن
ولی حق الناس راباید حلالیت گرفت..
#أَسْتَغْفِرُاللهَمِنْکُلِّذَنْبٍ