فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
🕸 با عنکبوت آشنا شوید...
@HalalZadeha
⁉️ الان یعنی تشویق کنیم یا فحش بدیم؟
تکلیف ملت رو مشخص کنید😩
#دیاثت_سیاسی
#افسادطلبان
🔻 حالا دیدار خاتمی با چارلز که چیزی نیست این آخوند اصلاحات فقط یه دیدار با این مردک داشته افتخار اصلی رو محمدرضا شاه رقم زد که دست ملکه رو خم شد و بوسید! حقیر دستنشانده
#دیاثت_سیاسی
#پهلوی_فاسد
@HalalZadeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #مستند رمز و راز ملکه 👑
📽️ کارگردان: مهدی نقویان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 اگر طلبه، استاد و مرجع معتقد به استمرار تحولات عمیقِ انقلابی معتقد بود به درد کشور می خورد والا #بدرد_نمیخورد.
🎙 مقام معظم رهبری
🖋 پ.ن: بنظر شما حوزه علمیه و اساتیدمان چقدر به تحول انقلابی باور دارند؟ موسسات حوزوی چطور؟ اصلا انقلاب اسلامی کجای معادلات شان قرار دارد؟
#آخوند_بدردنخور #آخوند_بدردبخور
🆔 @darseenghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ_نوشت | ثمره تابآوری
🔺️ اشاره رهبر انقلاب در دیدار اخیر به ثمرهی تابآوری نظام اسلامی در طول چهل سال اخیر در مقابل مشکلات و دشمنان و قویشدن درخت مستحکم ایران
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت آیتالله طالقانی در سال ۱۳۹۵
🔺 سالگرد رحلت آیتالله #طالقانی
🔍 متن کامل👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=34326
🔰 #اطلاعنگاشت | مروری بر مهمترین توصیههای حضرت آیتالله خامنهای درباره راهپیمایی #اربعین
🏷️ #از_تبیین_تا_قیام
💻 Farsi.Khamenei.ir
📕 #کتابچه | بازخوانی ابعاد گوناگون «حماسه #اربعین» در بیانات حضرت آیتالله خامنهای
🏷️ #از_تبیین_تا_قیام
📥 دریافت و مطالعه👇
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/48479/arbaeen.pdf
🔰 شرح حدیثی درباره پاداش الهی در برابر شهادت امام حسین(ع)
۱. خورشید درخشان امامت در نسل امام حسین (علیهالسلام) قرار داده شد
🔺 مطرح شده در ابتدای درس خارج فقه حضرت آیتالله خامنهای | ۱۳۹۸/۰۷/۰۱
🏷 #از_تبیین_تا_قیام
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 لوح | رهبر انقلاب: ملّت ایران با همهی وجود از شما برادران عزیز عراقی متشکّر است، بخصوص از شما صاحبان مواکب اربعینی؛ ما از صمیم قلب از شماها متشکّریم و این مصرع متنبّی را به یاد میآوریم که «اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته».
🏷 #از_تبیین_تا_قیام | #اربعین
📥 نسخه قابل چاپ👇
https://khl.ink/f/50913
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مجموعه #کلیپ_نوشت | ۱. راهپیمایی اربعین؛ قوت دنیای اسلام
🔺 بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره راهپیمایی #اربعین
🏷 #از_تبیین_تا_قیام
📥 دسترسی روزانه تا روز اربعین👇
https://khl.ink/f/50914
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۷۴
🏷️ ارزش خشم برای خدا
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ اَلْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ اَلْبَاطِلِ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: آن كَس كه دندان خشم در راه خدا بر هم فشارد، بر كشتن باطل گرايان، توانمند گردد.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در سود كار براى خدا) فرموده است: هر كَس نيزۀ خشم (خود) را براى (رضا و خوشنودى) خدا تيز كند (در #نهى_از_منكر بكوشد) بر كشتن و از بين بردن سختترين نادرستيها توانا باشد (خدا او را در شكست اهل باطل هر چند توانا باشند ياريش خواهد نمود).
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه راه پيروزى بر دشمنان نيرومند را تبيين مىكند، مىفرمايد: «كسى كه سرنيزۀ خشم را براى خدا تيز كند توانايى بر قتل سردمداران باطل پيدا خواهد كرد»؛ (مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَىٰ قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ)
اشاره به اينكه راه رسيدن به پيروزى در مقابل دشمنان سرسخت و نيرومند دو چيز است:
✓ آمادگى كامل و خلوص نيت
✓ و #توكل بر خدا.
➕ هرگاه اين دو با هم جمع شوند سرسختترين دشمنان را مىتوان به وسيلۀ آن به زانو در آورد.
قرآن مجيد روى هر دو عامل تكيه كرده در يك جا مىفرمايد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» ؛ براى مقابله با آنها (\دشمنان)، هر چه در توان داريد از نيرو و... آماده سازيد». در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ لاٰ تَهِنُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» ؛ هرگز سُست نشويد! و غمگين نگرديد؛ و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد».
💡 منظور از «غضب» در اين گفتار حكيمانۀ امام عليه السلام خشمهاى زودگذر بىدليل نيست بلكه منظور قوت اراده و تصميم جدى براى مبارزۀ با دشمن آن هم براى خدا، تقويت آيين و دفاع از بندگان اوست.
💡 تعبير به «اَشدّاءِ الْباطل» سردمداران و نيرومندان آنهاست.
💡 تعبير به «قتل» اشاره به هر نوع پيروزى بر آنها و خاموش كردن و از بين بردن #نفوذ آنها در جوامع بشرى است. غضب و خشم غالباً نكوهيده است؛ زيرا در آن حالت، انسان از مرز حق بيرون مىرود و دست به كارهايى مىزند كه سبب پشيمانى در #عمر مىشود، ازاينرو در روايات اسلامى از امام صادق عليه السلام آمده است: «الْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلُّ شَرٍّ» ولى گاه به سبب كارهاى خلافى كه انجام مىشود: آشكار شدن منكرات، غصب حقوق ضعيفان، تعرض به نواميس مردم، ايجاد ناامنى در جامعۀ اسلامى و غلبۀ هوا و هوس بر اجتماع، در چنين شرايطى انسانِ مؤمن، بيدار و غيور، خشمگين مىشود؛ نه خشمى زودگذر بلكه خشمى عميق و براى خدا و مىدانيم در حالت خشم تمام نيروهاى انسان بسيج مىگردند و گاه يك انسان معمولى قدرت چندين نفر را پيدا مىكند و آمادگى براى مبارزۀ با باطل حاصل مىشود.
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
110 - زلزله قیر و کارزین فارس
( قیر ) سمت جنوب شرقی شیراز به فاصله تقریباً چهل فرسنگ واقع است و در حدود چهارده فرسنگ از فیروز آباد دورتر است و فاصله اش از کارزین یک فرسنگ و نیم می باشد ( در فارسنامه گوید : بلوک قیر، طول آن ده فرسخ می باشد که ابتدای آن مبارک آباد و آخرش باغ پاسلار و پهنای آن دو فرسخ و نیم از قریه کیفر کان تا گندمان و از گرمسیرات فارس است و این بلوک مشتمل بر بیست و سه قریه آباد است ) .
اخیرا ( قیر ) از برق و لوله کشی آب و خیابان و ساختمانهای سیمان و بیم آهن آباد شده و جمعیت آن در حدود هفت هزار نفر بوده است .
در روز 25 ماه صفر سنه 1392 مطابق 21 فروردین 1351 شمسی این ناحیه مورد خشم الهی واقع شده و از بلای آسمانی و زلزله عظیم زمینی بیشتر بلوک قیر صدمه دید و بیش از همه جا، قیر را زیرورو نمود به طوری که یک ساختمان سالم نماند و تقریبا ثلث اهالی آن زیر انبوه سنگ و خاک و آجر به سخت ترین وضعی جان سپردند و پیرمردان مانند چنین حادثه وحشتناکی را بخاطر ندارند.
چون دانستن تفصیل آن موجب #عبرت و بیداری از #غفلت است از دو نفر اهل علم که موثق و شاهد حادثه بوده اند جناب آقای شیخ محمد جواد مقیمی قیری و جناب آقای شیخ احمد رستگار در خواست شد که آنچه را دیده و دانسته اند بنویسند و برای اطلاع خوانندگان این کتاب، نامه هردو بزرگوار ثبت می شود .
✉️ نامه جناب شیخ محمد جواد مقیمی قیری
بسم اللّه الرحمن الرحیم
در موضوع حادثه دلخراش زلزله قیر و کارزین و آفرز آنچه اتفاق افتاده و تحقیق شده و تلفات جانی و مالی واقع گردیده به طور خلاصه عرض می شود :
پانزده دقیقه پیش از طلوع آفتاب روز بیست و پنجم ماه صفر 1392 زلزله شدیدی آمد که سابقه نداشت و آنهایی که بیرون از آبادی بودند گفتند که اول برقی از سمت قبله و بعد برقی از طرف قطب و بعد زلزله گرفت، در اول قدری خفیف بود و بعد به اندازه ای شدت کرد که زمین دور خود می پیچید و صدای مهیبی بلند شد مانند صدای رعد و به اندازه 25 ثانیه ادامه داشت، تمام خانه ها خراب گردید. عمارتهای محکم از سیمان و بیم آهن و گچ و سنگ، از شالوده از هم پاشید و فروریخت و چون اغلب افراد کوچک در خواب بودند و زنها هم که بیدار بودند، مشغول نماز و وضو گرفتن و بعضی نماز خوانده بودند و مردها بیدار بودند اکثر تلفات جانی بچه های کوچک و مادرها که به واسطه علاقه به اولادشان می خواستند آنها را بیرون آورند مهلت نیافته و همه زیر انبوه آوار هلاک شدند.
تا اندازه ای که یقین است عدد تلفات از بزرگ و کوچک از خود قیر تقریبا دوهزار و پانصد نفر و از توابع، قریب پانصد نفر هلاک شدند و اللّه العالم .
و اما آنهایی که بعد از زلزله به فاصله دو روز و یکشب یعنی از صبح روز 25 صفر تا پنج بعد از ظهر روز بیست و ششم از زیر خاکها زنده بیرون آمدند :
1) پسری هفت یا هشت ساله به نام ( محمود ) فرزند محمد صفائی ساکن خود قیر است؛ البته عده چند نفری از اهل آن خانه زیر آوار شده بودند بعضی از آنها را همان روز بیرون آوردند و یک نفر از آنها هم مرده بود ولی آن پسر را که روز دوّم بیرون آوردند صحیح و سالم بود و از او سؤال کردند که در مدت این دو روز آیا کسی به تو خوراک و آب می داد گفت آقا دائیم رسول خاکساری به من بیسکویت و آب می داد( البته از غیب به او خوراک رسانده شده و بچه ، دهنده را دائی خود خیال می کرده است) و الا ن هم آن پسر زنده و سالم است.
2) بچه سیدی به نام ( سید حسن ) به سن چهارساله فرزند آقا سید حبیب اللّه حسینی ساکن قیر، بعد از وقوع زلزله در ساعت پنج و نیم صبح که در زیر آوار و انبوه خاک و سنگ قرار گرفته بوده فردا صبح تا ساعت ده، روز بیست و ششم او را از زیر خاک بیرون آوردند و چون از او سؤال کردند در این مدت خوراک و آب کسی به تو می داد؟ در جواب می گفت مادرم به من غذا و آب می داد در حالی که مادرش زیر خاک نشده و بیرون بوده است ولی دو برادر بزرگش یکی به سن هیجده سالی و دیگری کوچکتر و یک خواهر ، هر سه از دنیا رفته بودند و آن بچه را صحیح و سالم بیرون آوردند.
3) از جمله کسانی که بعد از گذشتن 44 ساعت که از زیر خاکها و آوار بیرون آمده و زنده است به قدرت کامله الهی، بچه ای است یازده ساله ( منصور ) نام، فرزند مشهدی ابراهیم موزری ساکن قیر از ساعت پنج و نیم صبح بیست و پنجم که زلزله آمد و زیر خاک شد تا یک ساعت بعد از نصف شب بیست و هفتم او را از زیر خاک بیرون آوردند زنده بود ولی در اثر زیاد ماندن زیر خاک پاهای او تا مدتی به راه رفتن قادر نبود و بحمداللّه طولی نکشید که بهبودی یافت و الان می تواند راه برود.
بنابراین، اگر همان روز بلکه فردای آن روز هم اگر امداد رسیده بود مسلماً افراد بسیاری زنده از زیر خاک بیرون می آمدند ولی افسوس که کمک و امداد نرسید و افراد زیادی بعد از دو روز زیر خاک جان سپردند.
【۱ از ۷ 】
إخبار از وقوع حادثه موحشه
شخصی به نام ( حاج سید جعفر حسینی ) که چند روز قبل از وقوع زلزله و ظاهرا سه روز، به رحمت ایزدی پیوست. سه چهار روز پیش از فوت آن سید مرحوم، که در حال مرض روی بستر خوابیده و مرد متدین و با ایمانی بوده است، پسری دارد به نام آقا سید اکبر با اقوام و اقارب بر بالین او نشسته بودند یک مرتبه آن سید در حال مرض به صدای بلند می گوید ای تاجرها ! ای پیله ورها ! هر کدام هزار تومان بدهید که خانه ها تان خراب می شود، چند مرتبه همین کلمه را تکرار می کند هزار تومان بدهید، بعد می گوید یکصد تومان بدهید که خانه ها خراب می شود، بعد رو می کند به #خانواده اش و می گوید شما همه از قیر بیرون روید که اگر ماندید هلاک می شوید، چند مرتبه این جمله را تکرار می کند و بعد از چهار روز از دنیا می رود رحمة اللّه علیه و بعد از سه روز از فوت آن مرحوم همان زلزله عظیمه واقع شد و خانه ها خراب و تلفات مالی و جانی وارد گردید .
شاید مراد از اینکه یک هزار تومان دهید و خطاب به تجار و ثروتمندان فرموده بوده، یعنی #صدقه بدهید و به فقرا اطعام کنید تا رفع بلا شود و ممکن است در آن حالت بلا را مشاهده می کرده و بر او کشف شده بوده است. اللّه اکبر از #غفلت ما اولاد آدم که از این آیات بزرگ الهی بیدار نمی شویم و متنبه نمی گردیم .
رؤیای صادقانه
شخصی به نام ( رمضان طاهری ) گفت: شب بیست و پنجم صفر که صبح آن زلزله آمد پسر کوچکی داشتم بیمار بود و خواب نمی رفت و خیلی ناراحتی می نمود. نزدیک طلوع صبح بود دیدم خیلی گریه می کند مادرش را صدا زدم بیدار شد گفت خیلی به صبح مانده؟ گفتم نزدیک است و من قدری می خوابم موقع #نماز مرا بیدار کن، خوابم برد. ناگاه دیدم یک نفر جوان آمد درب خانه به من گفت بیا بیرون، گفتم چکار داری؟ گفت بیا بیرون . رفتم نزدیک منزلم جای وسیعی بود گفت نگاه کن گفتم به چه نگاه کنم گفت نگاه خانه ها و منزلها، چون نگاه کردم دیدم تماما خراب شده است گفتم خانه های ماست ؟ گفت بلی گفتم برای چه این طور شد گفت به واسطه معصیت زیاد . گفتم اهل این محل همه نماز می خوانند و #روزه می گیرند و عبادت کارند گفت همه #ریاء است و خالص نیست، هرچه التماس کردم فایده نبخشید و رفت.
بیدار شدم دیدم موقع نماز است عیالم به من گفت چرا در خواب گریه می کردی و ناراحت بودی؟ گفتم هیچ ، زود باش بچه ها را، دو تا را تو بردار و دو تای آنها را هم من برمی دارم تا از خانه بیرون ببریم و در آن خانه افرادی دیگری هم بودند. همینقدر دست بچه ها را گرفتم که بیرون برم زلزله گرفت و #مهلت نداد که تکانی بخوریم، همه زیر آوار شدیم چند بچه و مادرشان تلف شدند و مرا با چند نفر دیگر تا نزدیک ظهر از زیر خاک بیرون آوردند.
وقتی از زیر خاکها بیرون شدم سرگردان شدم که خانواده و بچه هایم زیر خاک هستند و کسی را ندارم چه کنم ؟ دیدم یکی از بستگان نزدیکم آمد و صدا زد عمو ! عمو ! گفتم بیا روز امداد است کمک کن بچه هایم زیر خاک هستند می میرند کمک کن تا آنها را بیرون آوریم، گریه کرد گفت من هم چند نفر زیر خاک دارم نمی توانم.
بچه جوانی محصل در منزل ما بود دیدم سالم است گفتم بیا کمک بکن، گریه کرد گفت نمی توانم، آن هم رفت. باز هم یکی از خویشان و همسایگانم آمد در حالی که حیران و سرگردان بود، گفتم محض رضای خدا بیا کمک کن بچه هایم از کفم می روند، گفت من هم بچه هایم زیر خاک هستند و کسی ندارم . خلاصه نمونه #قیامت بود و همه وانفسا گویان بودند. اگر بخواهم قضیه را خوب و کاملاً بنویسم طول می کشد و موجب ملال است.
زن مؤمنه ای از اهل قیر گفت شبی که صبح آن زلزله آمد و خانه ها خراب گردید یک ساعت بعد از نصف شب خواب دیدم : ( سیدی آمد درب خانه ما و عمامه ای که بر سر داشت به دور گردن خود پیچیده و زنی هم همراه ایشان است و صورت خود را نقاب انداخته و به من صدا زد. من بیدار شدم فرمود: چراغ روشن کن، روشن کردم فرمود با شوهر و فرزندانت از خانه بیرون بروید.
عرض کردم آقا ! شش هفت سال زحمت کشیده تا این خانه را درست کرده ایم و حالا تازه آمده ایم در آن زندگی کنیم. فرمود باید بیرون بروید که بلا نازل می شود، گفتم اجازه می دهید شوهرم را بیدار کنم، گفت هنوز زود است خیلی وحشت داشتم. در دل خود می گفتم کاش صبح می شد و مؤذن اذان صبح می گفت .
گفت آتش روشن کن و آب روی آتش گذار؛ اما مهلت اینکه چایی درست کنی پیدا نمی کنی، آتش کردم صدا زدم شوهرم حیدر را از خواب بیدار کردم دیدم صدای مؤذن بلند شد و #اذان صبح گفت. مرتبه دوم چون خیلی متوسل به اباالفضل علیه السّلام شدم و صدا زدم یا اباالفضل العباس علیه السّلام به دادم برس، دیدم سید جوان نورانی که به نظرم آمد یک دست در بدن نداشت آمد درب منزل گفت حیدر را بیدار کن و بگو مادرت فوت شده بیا جنازه اش را بردار و دفن کن .
【 ۲ از ۷ 】