1. نخست مىفرمايد: «خدا ايمان را براى تطهير دل از شرك واجب كرده است»؛ (فَرَضَ اللّٰهُ الْإِيمانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ)
اشاره به اينكه #ايمان به يگانگى خداوند، انسان را از آلودگى به شرك و بتپرستى نجات مىدهد، همانآلودگى بسيار بدى كه همۀ انبيا براى تطهير آن بهپا خاستهاند و نخستين دعوت آنها دعوت به توحيد بود.
❤️ اگر قلب انسان فقط جايگاه ايمان به خدا باشد همه چيز را براى او مىخواهد و همواره در طريق اطاعت فرمان او گام برمىدارد، از هرگونه دوگانگى و چندگانگى رهايى مىيابد، هدفى واحد، معبودى واحد و برنامۀ واحدى خواهد داشت.
در حالى كه وقتى آلودۀ شرك مىشود معبودهاى متعدد، برنامههاى مختلف و اهداف پراكنده پيدا مىكند
2. «خدا نماز را براى پاك شدن از كبر و غرور واجب كرده است»؛ (وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ)
#نماز، آثار و بركات فراوانى دارد كه يكى از آنها پاك شدن از كبر و غرور است؛ زيرا به هنگام نماز، انسان همچون عبد ذليل در برابر خداوند جليل مىايستد، سپس تعظيم مىكند و به خاك مىافتد و پيشانى را بر درگاه او به خاك مىسايد و اين عمل را چند بار تكرار مىكند.
به يقين اين برنامۀ نورانى، كبر و غرور او را درهم مىشكند، همان چيزى كه انسان را به طغيان وا مىدارد و آلودۀ انواع گناهان مىكند، چراكه سرچشمۀ انواع معاصى همين مسئلۀ تكبر است.
👿 در حالات ابليس نيز خواندهايم كه كبر و غرور او مانع از سجده بر آدم (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در پيشگاه خدا شد، سجدهاى كه اگر انجام مىداد كبر و غرور او در هم مىشكست و هرگز گرفتار آن عاقبت بسيار شوم نمىشد.
اصولاً آنچه دربارۀ نماز در قرآن مجيد آمده است كه نماز انسان را از فحشا و منكرات باز مىدارد: «إِنَّ اَلصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ» يكى از دلائلش همين است.
هنگامى كه كبر و غرور كنار برود انسان تسليم فرمان خدا مىشود و از معاصى چشم مىپوشد.
3. «خداوند زكات را سبب روزى قرار داد»؛
(وَ الزَّكاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ)
اين عبارت دو تفسير دارد: نخست اينكه پرداختن زكات، روزىِ فقرا را تضمين مىكند؛ زيرا در حديث آمده كه اگر مردم #زكات اموالشان را بدهند، فقيرى در سراسر جهان اسلام پيدا نخواهد شد. همانگونه كه در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا زَكَاةَ أَمْوَالِهِمْ مَا بَقِيَ مُسْلِمٌ فَقِيراً مُحْتَاجاً»
تفسير ديگر اينكه پرداختن زكات سبب مىشود خداوند روزى را بر زكات دهنده فراوان كند و اموال او را از خطراتِ تجاوز گرسنگان حفظ نمايد.
و جمع ميان اين دو تفسير در جملۀ بالا بعيد نيست، همانگونه كه در حديثى از امام على بن موسىالرضا عليه السلام نيز آمده است كه مىفرمايد: «أَنَّ عِلَّةَ الزَّكَاةِ مِنْ أَجْلِ قُوتِ الْفُقَرَاءِ وَتَحْصِينِ أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاء؛ علت تشريع زكات تأمين قوت فقرا و حفظ اموال اغنياست»
4. «و #روزه را براى اين تشريع كرد كه آزمايشى براى #اخلاص بندگان باشد»؛
(وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لاِخْلاَصِ الْخَلْقِ)
تمام عبادات، مشروط به اخلاص و به يك معنا از اسباب خلوص نيت است؛ ولى از آنجا كه روزه عبادتى است كه در ظاهر آشكار نيست، تأثير بسيار عميقترى در آزمودن اخلاص مردم دارد و به تعبير ديگر، تنها خدا از آن آگاه است و تا روزهدار چيزى نگويد كسى از روزۀ او باخبر نمىشود و اين در واقع يك مرحلۀ عالى از تقواست و به همين سبب در قرآن مجيد تشريع روزه براى نيل به #تقوا ذكر شده است.
5. «و حج را براى تقويت دين قرار داد»؛ (وَ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ)
🕋 بدون شك در موسم حج، مسلمانانِ پاكدلى از سراسر دنيا و جهان اسلام به سوى مركز توحيد مىآيند و يكصدا لبيك مىگويند و اطراف خانۀ خدا طواف مىكنند و با هم نماز مىگزارند و با هم به منا و مشعر و عرفات مىروند و شيطان را سنگسار مىكنند.
از اخبار و حالات يكديگر باخبر مىشوند و روابط دوستى در ميان آنها عميقتر مىگردد و براى حل مشكلات يكديگر مىانديشند و مجموع اينها سبب تقويت #اسلام مىشود، ازاينرو دشمنان همواره از اين عبادت بزرگ وحشت😱 داشتند و مىكوشيدند بر آن ضربهاى وارد كنند تا هر سال از طريق اين عبادت بزرگ روح تازهاى در كالبد اسلام در آن كانون وحدت دميده نشود، ازاينرو در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ؛ مادامى كه كعبه برپاست اسلام هم برپاست».
💡 در اكثر نسخههاى نهج البلاغه جملۀ بالا با واژۀ «تَقْوِيَةً» ذكر شده در حالى كه در نسخۀ «صبحى صالح» «تَقْرِبَةً» است. گرچه آن هم نامناسب نيست؛ زيرا حج باعث مىشود كه مردم از نظر دين با هم نزديك شوند؛ ولى به يقين تعبير اوّل مناسبتر و مأنوستر است، زيرا واژۀ «تَقْرِبَةً» در كمتر حديث يا عبارتى به چشم مىخورد.
6. «و جهاد را براى عزت و سربلندى اسلام (و مسلمانان) قرار داد»؛ (وَ الْجَهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلاَمِ) دليل آن روشن است؛ اگر مسلمانان در برابر حيلهها و حملات و تهاجمات دشمنان خاموش بنشينند و به جهاد برنخيزند چيزى نمىگذرد كه عظمت آنها پايمال دشمنان مىشود و عزت و سربلندى تبديل به ذلت و سربهزيرى مىگردد.
ازاينرو در خطبۀ معروف جهاد، اميرمؤمنان عليه السلام مىفرمايد: «فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّل؛ (آگاه باش) #جهاد درى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را به روى ياران خاصش گشوده، جهاد، #لباس_تقوا و زره محكم و سپر مطمئن خداوند است و مردمى كه از جهاد روىگردان شوند خداوند لباس ذلت بر تن آنها مىپوشاند و بلاها به آنها هجوم مىآورند»
7 و 8. «و امر به معروف را براى اصلاح تودۀ مردم و نهى از منكر را براى باز داشتن بىخردان قرار داد»؛ (وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ)
اين امتياز مهم را قانون اسلام بر بسيارى از قوانين جهان دارد كه همۀ افراد جامعه را در برابر آنچه در جامعه مىگذرد مسئول مىداند. هرگاه كسى از انجام وظيفۀ خود عدول كند، همه به عنوان واجب كفايى مأمورند او را نصيحت كرده و به انجام وظيفه فرا خوانند و هرگاه كسى آشكارا منكرى را انجام دهد و كارى برخلاف موازين اسلامى مرتكب شود، همه مسئولند او را اندرز دهند و از آن كار بازدارند؛ بنابراين، #امر_به_معروف، مصلحتى است براى تودۀ مردم و #نهى_از_منكر سبب پيشگيرى از كار سفيهان است.
قابل توجه است كه در امر به معروف بر عوام تكيه مىكند. اشاره به اينكه خواص، وظايف خود را انجام مىدهند و كمتر نوبت به امر به معروف مىرسد و در مورد نهى از منكر بر سفها تكيه مىكند اشاره به اينكه آدم عاقل و خردمند به دنبال گناه نمىرود و آنها كه با ارتكاب گناه، هم به خود ظلم مىكنند و هم به جامعه، سفيه و كمخردند.
قرآن مجيد هم به اين موضوع اشارهاى دارد و مىفرمايد: «وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرٰاهِيمَ إِلاّٰ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» ؛ چه كسى از آيين ابراهيم، روىگردان خواهد شد به جز افراد نادان و سفيه؟».
دربارۀ اهميت امر به معروف و نهى از منكر و شرايط آن در بحثهاى گذشته مطالب قابل ملاحظهاى آمده است.
9. «و صلۀ رحم را براى افزايش نفوس مقرر داشت»؛ (وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنَْماةً لِلْعَدَدِ)
💡«مَنْمَاة» مصدر ميمى و به معناى نمو كردن است و چون به صورت مفعول لاجله ذكر شده به معناى سببيت نمو است. روشن است هنگامى كه افراد يك فاميل #صلۀ_رحم به جاى آورند و مراقب يكديگر باشند و به همديگر كمك كنند، تلفات در ميان آنها كم خواهد بود و اين سبب كثرت فاميل و در نتيجه كثرت عدد مسلمانان خواهد شد و در برابر دشمنان قدرت و قوت بيشترى پيدا مىكنند.
افزون بر اين، از روايات استفاده مىشود كه صلۀ رحم تأثير معنوى و الهى خاصى در فزونى #عمر و عمران و آبادى شهرها دارد.
در حديثى از امام صادق از پدرانش از رسول خدا عليهم السلام آمده است: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ تَزِيدُ فِي الْأَعْمَارِ وَ إِنْ كَانَ أَهْلُهَا غَيْرَ أَخْيَارٍ؛ صلۀ رحم خانهها را آباد و عمرها را زياد مىكند، هرچند اهل آن از نيكان نباشند».
در حديث ديگرى از همان حضرت عليه السلام مىخوانيم: «إِنَّ الْقَوْمَ لَيَكُونُونَ فَجَرَةً وَ لَا يَكُونُونَ بَرَرَةً فَيَصِلُونَ أَرْحَامَهُمْ فَتَنْمِي أَمْوَالُهُمْ وَ تَطُولُ أَعْمَارُهُمْ فَكَيْفَ إِذَا كَانُوا أَبْرَاراً بَرَرَةً؛ ممكن است جمعيتى فاجر و گنهكار باشند و از نيكان نباشند؛ ولى در عين حال صلۀ رحم به جا آورند؛ در اين صورت اموالشان افزايش پيدا مىكند و عمرشان طولانى مىشود تا چه رسد به اينكه از نيكان و خوبان باشند».
🤔 بعضى از شارحان نهج البلاغه تفسير ديگرى براى اين كلام حكيمانه ذكر كردهاند كه هرگاه انسان صلۀ رحم به جاى آورد، ارحام او اطراف وى را مىگيرند و قوت و قدرت آن شخص كه صلۀ رحم به جاى آورده فزونى مىيابد ولى تفسير اول صحيحتر به نظر مىرسد.
01. «و قصاص را براى حفظ خونها (و جانها) قرار داد»؛ (وَ القِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ)
✨ اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است كه مىفرمايد: «وَ لَكُمْ فِي اَلْقِصٰاصِ حَيٰاةٌ يٰا أُولِي اَلْأَلْبٰابِ» ؛ اى خردمندان! در قصاص، حيات و زندگى شما است»
🚨 درست است كه ظاهراً بر اثر قصاص، فردى از جامعه حذف مىشود؛ ولى اين حذف سبب پيشگيرى از قتلهاى آينده است؛ زيرا افرادى كه به فكر قتل ديگران مىافتند، هنگامى كه منظرۀ قصاص در نظرشان مجسم مىشود و خود را در خطر قطعى مىبينند از اين عمل خوددارى مىكنند و به فرض كه بتوانند قتلى انجام دهند و متوارى شوند بايد يك عمر به صورت دربهدر زندگى مخفيانه داشته باشند كه ناراحتى و زجر آن كمتر از قصاص نيست.
⚠️ متأسفانه در دنياى امروز، بعضى از گروهها و به اصطلاح طرفداران حقوق بشر با هر گونه قصاص مخالفند و مىگويند: خون را با خون نبايد شست؛ قاتل كار خطايى انجام داده و اگر ما قاتل را به قتل برسانيم خطاى ديگرى است. اينها براى قاتل دلسوزى مىكنند؛ اما گويا براى صدها يا هزاران نفرى كه جانشان بهوسيلۀ قاتلان در خطر است و آن قاتلان با نفى قصاص احساس #امنيت مىكنند دلشان نسوخته است.
11. «و اقامۀ حدود را براى بزرگ شمردن محرمات الهى قرار داد»؛ (وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ)
«محارم» در اينجا اشاره به گناهان كبيره يا بخش مهمى از آنهاست كه در موردشان اقامۀ حدود و اجراى تعزيرات مىشود؛ زيرا حدود به معناى عام، شامل تعزيرات هم مىگردد.
بديهى است با اجراى حد، گناه در نظرها پراهميت خواهد شد و كمتر كسى به سراغ آن مىرود؛ زيرا مىداند علاوه بر مجازات الهى در سراى آخرت، در اين دنيا هم مجازات سنگينى دامن او را مىگيرد و اين امر سبب #امنيت جامعه و حفظ آن از آلودگىهاى گسترده خواهد شد.
🌧️ از اين رو در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است: «وَ حَدٌّ يُقَامُ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ أَفْضَلُ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً؛ حدّى كه در زمين اجرا شود برتر از چهل روز باريدن باران است».
در حديث ديگرى از ابو ابراهيم (#امام_كاظم عليه السلام) در تفسير آيۀ شريفۀ «وَ يُحْيِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا» مىفرمايد: «اين فقط احياى بهوسيلۀ باران نيست؛ بلكه خداوند مردانى را مبعوث مىكند كه عدل را زنده كنند و زمين با احياى عدل زنده مىشود. سپس افزود: «وَ لَإِقَامَةُ الْحَدِّ لِلَّهِ أَنْفَعُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً؛ و اقامۀ حد در آن سودمندتر است از نزول چهل روز باران در زمين».
البته اساس دعوت انبيا بر برنامههاى فرهنگى است و اكثريت مردم از اين طريق به راه راست دعوت مىشوند؛ ولى مواردى پيدا مىشود كه افرادى سرسختانه در مقابل اوامر و نواهى آنها به مخالفت برمىخيزند. در اينگونه موارد جز توسل به اجراى حدود و مجازاتها راهى نيست، همانگونه كه در برنامۀ تمام عقلاى جهان و قوانين عالم نيز همينگونه است.
12. «و ترك شرب خمر را براى حفظ و سلامت عقل تشريع كرد»؛ (وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ)
جاى شك و ترديد نيست كه شراب و همۀ مواد مخدر از دشمنان شمارۀ يك عقل انسانى هستند؛ نهتنها در حالت مستى شعلۀ عقل بهكلى خاموش مىشود و افراد مست دست به هر كارى مىزنند؛ بلكه بعد از آن نيز تأثيرات زيادى در تخريب مغز و اعصاب از خود به جاى مىگذارد و گاه منجر به جنون مىشود.
مرحوم «كلينى» در جلد ششم كتاب كافى بابى تحت عنوان «إنّ الْخَمْرَ رَأسُ كُلِّ إثْمٍ وَ شَرٍّ» (شراب سرچشمۀ هر گناه و بدى است) آورده است و احاديث فراوانى در ذيل آن ذكر كرده است؛ از جمله در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است: «إِنَّ الْخَمْرَ رَأْسُ كُلِّ إِثْمٍ؛ شراب سرچشمۀ هر گناهى است».
🔐 در حديث ديگرى از #امام_صادق عليه السلام مىخوانيم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالاً وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَهَا أَوْ قَالَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ؛ خداوند براى شُرور و بدىها قفلهايى قرار داده (كه همان قفل عقلهاست) و كليد آن قفلها را شراب قرار داده است».
در حديث ديگرى از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل شده است كه فرمود: «مَا عُصِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ إِنَّ أَحَدَهُمْ لَيَدَعُ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ وَ يَثِبُ عَلَى أُمِّهِ وَ أُخْتِهِ وَ ابْنَتِهِ وَ هُوَ لا يَعْقِلُ؛ گناهى در پيشگاه خداوند شديدتر از شرب خمر نيست. بعضى از شرابخواران نماز واجب را بهكلى ترك مىكنند و ممكن است به مادر و خواهر و دخترخود در حالى كه نمىفهمند تجاوز كنند».
همين مضمون را يكى از شعراى فارسى زبان در شعر خود مجسم ساخته است؛ آنجا كه مىگويد:
ابليس شبى رفت به بالين جوانى
آراسته با شكل مهيبى سر و بر را
گفتا كه منم مرگ اگر خواهى زنهار
بايد بگزينى ...
13. «و دورى از سرقت را براى حفظ عفت (و پرهيز از آلودگى به اموال مردم) مقرر داشت»؛ (وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَة إِيجاباً لِلْعِفَّةِ)
سرقت و دزدى به هر شكل باشد از بزرگترين گناهان در اسلام و داراى حدّ شرعى است و در همۀ عرفها و نزد تمام عقلا كارى بسيار زشت محسوب مىشود و در تمام قوانين دنيا براى آن مجازات مقرر شده است.
تعبير به «عفت» در كلام امام عليه السلام اشاره به خويشتندارى و مناعت طبع و ترك هر گونه حرص است.
خداوند سرقت را ازاينرو تحريم فرموده كه افزون بر حفظ #امنيت مالى جامعه، روح #عفت را در افراد زنده كند، هيچ كَس به اموال ديگرى چشم ندوزد و حتى در بدترين حالات معيشتى به فكر دستبرد به اموال ديگران نيفتد، همانگونه كه در قرآن مجيد خداوند عدهاى از نيازمندان را با اين عبارت ستوده است: «لِلْفُقَرٰاءِ اَلَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ لاٰ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي اَلْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ اَلْجٰاهِلُ أَغْنِيٰاءَ مِنَ اَلتَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمٰاهُمْ» ؛ (انفاقهاى شما براى) كسانى باشد كه در راه خدا در تنگنا قرار گرفتهاند (و توجه به آيات خدا آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته و شركت در ميدان جهاد به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينۀ زندگى دست به كسب و تجارتى بزنند) نمىتوانند مسافرتى كنند (و سرمايهاى به دست آورند) و از شدت عفت و خويشتندارى افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند؛ اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى».
به يقين همان اندازه كه حفظ امنيت جامعه اهميت دارد، پرورش روح عفّت و ابراز بىنيازى از اموال مردم نيز مهم است و در واقع اين روحيه است كه جامعه را به امنيت مالى رهنمون مىشود.