هدایت شده از فقه و احکام
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 شیعه شدن یک استاد لاییک آمریکایی توسط یک دانشجوی ایرانی
🎓 دانشجوی ایرانی دانشگاه تگزاس آمریکا که به ایران بازگشت و در جبهه های حق علیه باطل شرکت کرد و به فیض شهادت نائل شد به استاد فلسفه خودش که لائیک بود ترجمه «نهج البلاغه» #امیرالمؤمنین (علیه السلام) را هدیه داد و موجب هدایت ایشان گردید.
🔹 این استاد (گری کارل لگنهاوزن) با خواندن #نهج_البلاغه چنان شیفته شخصیت امام علی (علیه السلام) می شود که می گوید اگر علی (علیه السلام) خدا را قبول دارد من هم قبول دارم.
🔸 او امروز با نام پروفسور محمد لگنهاوزن سالهاست به برکت علامه #مصباح_یزدی رحمه الله در قم ساکن است و جزو اساتید موسسه امام خمینی ره می باشد.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
مباحث
...نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ نامه 26 - سفارش به مخنف بن سليم مأمور جمع آوری زکات ┄┄┅┅
...نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه ۲۷ - سفارش به محمد بن ابى بكر هنگام عزیمت برای حکومت مصر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📜 و من عهد له عليهالسلام إلى محمد بن أبي بكر رضي الله عنه حين قلده مصر
(نامه به فرماندار مصر، محمد بن ابى بكر، هنگامى كه او را در آغاز سال 37 هجرى به سوى مصر فرستاد)
📃 فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ اُبْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اَللَّحْظَةِ وَ اَلنَّظْرَةِ حَتَّى لاَ يَطْمَعَ اَلْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لاَ يَيْأَسَ اَلضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ
با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاههايت، و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوى رفتار كن، تا بزرگان در ستمكارى تو طمع نكنند و ناتوانها در عدالت تو مأيوس نگردند.
فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ اَلصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ اَلْكَبِيرَةِ وَ اَلظَّاهِرَةِ وَ اَلْمَسْتُورَةِ فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ
زيرا خداوند از شما بندگان در بارۀ اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان خواهد پرسيد، اگر كيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد، و اگر ببخشد از بزرگوارى اوست.
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ اَلدُّنْيَا وَ آجِلِ اَلْآخِرَةِ فَشَارَكُوا أَهْلَ اَلدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ لَمْ يُشَارِكُوا أَهْلَ اَلدُّنْيَا فِي آخِرَتِهِمْ
آگاه باشيد! اى بندگان خدا! پرهيزكاران از دنياى زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند. با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند؛ امّا مردم دنيا در آخرت آنها شركت نكردند.
سَكَنُوا اَلدُّنْيَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ وَ أَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ فَحَظُوا مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا حَظِيَ بِهِ اَلْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ اَلْجَبَابِرَةُ اَلْمُتَكَبِّرُونَ
پرهيزكاران در بهترين خانههاى دنيا سكونت كردند، و بهترين خوراكهاى دنيا را خوردند، و همان لذّتهايى را چشيدند كه دنياداران چشيده بودند، و از دنيا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبّران دنيا بهرهمند بودند.
ثُمَّ اِنْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ اَلْمُبَلِّغِ وَ اَلْمَتْجَرِ اَلرَّابِحِ أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ اَلدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ تَيَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِيرَانُ اَللَّهِ غَداً فِي آخِرَتِهِمْ لاَ تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ وَ لاَ يَنْقُصُ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنْ لَذَّةٍ
سپس از اين جهان با زاد و توشۀ فراوان، و تجارتى پر سود، به سوى آخرت شتافتند. لذّت پارسايى در تركِ حرامِ دنيا را چشيدند، و يقين داشتند در روز قيامت از همسايگان خدايند، جايگاهى كه هر چه درخواست كنند، داده مىشود، و هر گونه لذّتى در اختيارشان قرار دارد.
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اَللَّهِ اَلْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ فَإِنَّهُ يَأْتِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ وَ خَطْبٍ جَلِيلٍ بِخَيْرٍ لاَ يَكُونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً أَوْ شَرٍّ لاَ يَكُونُ مَعَهُ خَيْرٌ أَبَداً فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَى اَلْجَنَّةِ مِنْ عَامِلِهَا
اى بندگان خدا! از مرگ و نزديك بودنش بترسيد، و آمادگىهاى لازم را براى مرگ فراهم كنيد، كه مرگ جريانى بزرگ و مشكلى سنگين به همراه خواهد آورد: يا خيرى كه پس از آن شرّى وجود نخواهد داشت، و يا شرّى كه هرگز نيكى با آن نخواهد بود! پس چه كسى از عمل كننده براى بهشت، به بهشت نزديكتر
وَ مَنْ أَقْرَبُ إِلَى اَلنَّارِ مِنْ عَامِلِهَا وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ اَلْمَوْتِ إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ وَ هُوَ أَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ اَلْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيكُمْ وَ اَلدُّنْيَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِكُمْ
و چه كسى از عمل كننده براى آتش، به آتش نزديكتر است؟ شما همه شكارِ آماده مرگ مىباشيد: اگر توقّف كنيد شما را مىگيرد، و اگر فرار كنيد به شما مىرسد. مرگ از سايۀ شما به شما نزديكتر است، نشانۀ مرگ بر پيشانى شما زده شد، دنيا پشت سر شما در حال درهم پيچيده شدن است.
فَاحْذَرُوا نَاراً قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حَرُّهَا شَدِيدٌ وَ عَذَابُهَا جَدِيدٌ دَارٌ لَيْسَ فِيهَا رَحْمَةٌ وَ لاَ تُسْمَعُ فِيهَا دَعْوَةٌ وَ لاَ تُفَرَّجُ فِيهَا كُرْبَةٌ
پس بترسيد از آتشى كه ژرفاى آن زياد، و حرارتش شديد، و عذابش نو به نو وارد مىشود، در جايگاهى كه رحمت در آن وجود ندارد و سخن كسى را نمىشنوند و ناراحتىها در آن پايان ندارد.
ادامه دارد ...
═══════❖•° 𑁍 °•❖═══════
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
... ادامه نامه ۲۷ #نهج_البلاغه | #نامه_ها
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
وَ إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ وَ إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ
اگر مىتوانيد كه ترس از خدا را فراوان، و خوش بينى خود را به خدا نيكو گردانيد، چنين كنيد، هر دو را جمع كنيد؛ زيرا بندۀ خدا خوش بينى او به پروردگار بايد به اندازۀ ترسيدن او باشد، و آن كَس كه به خدا خوشبينتر است، بايد بيشتر از ديگران از كيفر الهى بترسد.
وَ اِعْلَمْ يَا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ أَنِّي قَدْ وَلَّيْتُكَ أَعْظَمَ أَجْنَادِي فِي نَفْسِي أَهْلَ مِصْرَ فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِكَ وَ أَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِينِكَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ لَكَ إِلاَّ سَاعَةٌ مِنَ اَلدَّهْرِ
اى محمد بن ابى بكر! بدان كه من تو را سرپرست بزرگترين لشكرم يعنى لشكر مصر، قرار دادم. بر تو سزاوار است كه با خواستههاى دل مخالفت كرده، و از دين خود دفاع كنى، هر چند ساعتى از عمر تو باقى نمانده باشد.
وَ لاَ تُسْخِطِ اَللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَإِنَّ فِي اَللَّهِ خَلَفاً مِنْ غَيْرِهِ وَ لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ خَلَفٌ فِي غَيْرِهِ
خدا را در راضى نگهداشتن مردم به خشم نياور؛ زيرا خشنودى خدا جايگزين هر چيزى بوده؛ امّا هيچ چيز جايگزين خشنودى خدا نمىشود.
صَلِّ اَلصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا اَلْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لاَ تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لاِشْتِغَالٍ وَ اِعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاَتِكَ
#نماز را در وقت خودش به جاى آر، نه اينكه در بيكارى زودتر از وقتش بخوانى، و به هنگام درگيرى و كار آن را تأخير بيندازى، و بدان كه تمام كردار خوبت در گرو نماز است.
--------
وَ مِنْهُ ؛ ... فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ إِمَامُ اَلْهُدَى وَ إِمَامُ اَلرَّدَى وَ وَلِيُّ اَلنَّبِيِّ وَ عَدُوُّ اَلنَّبِيِّ
قسمتى از نامه؛ امام هدايتگر و زمامدار گمراهى، هيچ گاه مساوى نخواهند بود، چنان كه دوستان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دشمنانش برابر نيستند.
وَ لَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله إِنِّي لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لاَ مُشْرِكاً أَمَّا اَلْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اَللَّهُ بِإِيمَانِهِ وَ أَمَّا اَلْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اَللَّهُ بِشِرْكِهِ
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: «بر امّت اسلام، نه از مؤمن و نه از مشرك هراسى ندارم؛ زيرا مؤمن را ايمانش باز داشته، و مشرك را خداوند به جهت شرك او نابود مىسازد.
وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ اَلْجَنَانِ عَالِمِ اَللِّسَانِ يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ
من بر شما از مرد منافقى مىترسم كه درونى دو چهره، و زبانى عالمانه دارد، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است.
═══════❖•° 𑁍 °•❖═══════
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
📜 از عهد و پيمانهاى آن حضرت عليه السّلام است بمحمّد ابن ابى بكر كه خدا از او خوشنود بوده پاداشش را بدهد (اين مرد جليل القدر، عظيم المنزله از خواصّ ياران امام عليه السّلام بوده كه در سال حجّة الوداع سال دهم هجرت بدنيا آمده و در سال سى و هشت هجرىّ در زمان خلافت اميرالمؤمنين عليه السّلام در مصر بقتل رسيده، چنانكه شمّهاى از داستان او در شرح سخن شصت و هفتم نوشته شد) هنگاميكه حكومت مصر را باو واگذار فرموده (و در اين عهدنامه او را به عدالت و برابرى بين مردم امر كرده، پرهيزكارى و سختى مرگ و عذاب رستخيز را يادآورى نموده، و در آخر او را به مخالفت هواى نفس و مواظبت نماز اندرز مىدهد):
(۱) بالت را براى ايشان (اهل مصر) بخوابان (با همگان فروتن باش) و پهلويت را برايشان هموار دار (كارى كن كه همه كَس از رفتارت سود برد) و بآنان گشاده رو باش (با زير دستان ترش روئى مكن) و آنها را بنگريستن زير چشمى و خيره شدن در رو يكنواخت بدار (مساوات و برابرى را مراعات كرده بين خُرد و بزرگ تفاوت مگذار و ثروتمندان و بزرگان را بر زير دستان و مستمندان امتياز نداده با همه يكسان باش) تا بزرگان بظلم و ستم تو (دورى از درستكارى) به سودشان طمع ننمايند (نسبت به زير دستان ستم روا ندارند) و ناتوانان از عدل و درستكارى تو نوميد نگردند،
(۲) زيرا خداى تعالى، اى گروه بندگان او (در روز رستخيز) از كردار كوچك و بزرگ و آشكار و پنهان شما پرسش مىنمايد، پس اگر عذاب كند (شما را به آتش بسوزاند) شما (از هر كَس بخود) ستمكار تريد (چون معصيت و نافرمانيتان سبب آن گرديده) و اگر ببخشد بسيار كريم و بزرگوار است.
(۳) و اى بندگان خدا بدانيد، پرهيزكاران (سود) دنياى گذرنده و (سود) آخرت آينده را بردند؛ پس با اهل دنيا در (سود) دنياشان شريك شدند، و اهل دنيا در (سود) آخرت آنها شريك نگشتند، در دنيا در بهترين منزل جا گرفتند، و نيكوترين خوردنى را خوردند (چون دنيا پرستان براى سكنى رنج نبرده و براى خوردن بسختى نيافتادند، به اين جهت هر جا سكنى گرفتند بهترين جا و هر چه خوردند نيكوترين خوردنى بود) پس از دنيا بهرهاى بردند كه خوشگذران بردند، و كامى گرفتند كه گردنكشان گرفتند (از راه حلال، دارائى و #نعمت يافته بدستور خدا و رسول صرف و آخرت خود را آباد كردند، و كمال لذّت و خوشى دنيا را بدست آوردند)
(۴) پس از دنيا (بآخرت) رفتند با توشهاى كه (آنان را بمقصد) مىرساند و با سوداگرى كه سود (نيكبختى) دارد: به خوشىِ پارسائى دنيا در دنياشان رسيدند، و يقين داشتند كه فردا در آخرت در جوار خداوند هستند (رحمت حقّ تعالى بآنان مىرسد، بطورى) كه خواستشان ناپذيرفته نمىگردد، و بهرهشان از خوشى و آسايش كم نمىشود،
(۵) پس اى بندگان خدا (از پرهيزكاران پيروى نموده به دنياى نابود شدنى دل نبنديد، و) از مرگ و نزديك بودن آن بترسيد، و ساز و برگ آنرا آماده داريد (كارى كنيد كه چون مرگ رسد دل واپس نباشيد) زيرا #مرگ با امر بزرگ خطرناك مىآيد (براى نيكوكاران) خير و نيكوئى مىآورد كه هرگز با آن بدى نيست، يا (براى بد كرداران) شرّ و بدى در بردارد كه هرگز با آن خوبى نمىباشد!پس چه كسى نزديكتر است ببهشت از كسيكه كار بهشت كند، و كى نزديكتر است به دوزخ از آنكه كار دوزخ نمايد؟
(۶) و شما راندههاى مرگ هستيد، اگر بايستيد شما را مىگيرد، و اگر از آن بگريزيد شما را مىيابد (چنانكه در #قرآن_كريم س ۴ ى ۷۸ مىفرمايد: «أَيْنَمٰا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ اَلْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ» يعنى هر جا بوده مرگ شما را دريابد اگر چه در قلعهها و حصارهاى بلند استوار باشيد) و مرگ از سايۀ شما بشما همراهتر است (آنى از شما جدا نشود)! مرگ به موهاى پيشانى شما بسته شده (از آن رهائى نمىيابيد) و دنيا از پى شما پيچيده ميشود (مانند بساطى است كه پس از گذشتن شخص آنرا مىپيچند)
(۷) پس (اين همه بكار آخرت بىاعتناء نبوده) بترسيد از آتشى كه گودى و گرمى آن بىاندازه، و عذاب و گرفتارى آن تازه است (چنانكه در #قرآن_كريم س ۴ ى ۵۶ مىفرمايد: «إِنَّ اَلَّذِينَ كَفَرُوا بِآيٰاتِنٰا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نٰاراً كُلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنٰاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهٰا لِيَذُوقُوا اَلْعَذٰابَ إِنَّ اَللّٰهَ كٰانَ عَزِيزاً حَكِيماً» يعنى آنانكه به نشانههاى ما «پيغمبر اكرم و قرآن كريم» نگرويدند بزودى آنان را در آتشى اندازيم كه چون پوستهاشان سوخته شود آنها را تبديل به پوستهاى ديگر نماييم تا آنكه عذاب و بدبختى را بچشند، بتحقيق خداوند «بعذاب ايشان» توانا و دانا است) سرائى است (دوزخ) كه در آن رحمت و مهربانى نيست، و درخواست پذيرفته نمىگردد، و غمّ و اندوه برطرف نمىشود (چنانكه در قرآن كريم س ۴۳ ى ۷۴ مىفرمايد: «إِنَّ اَلْمُجْرِمِينَ فِي عَذٰابِ جَهَنَّمَ خٰالِدُونَ» ى ۷۵ «لاٰ يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ» ى ۷۶ «وَ مٰا ظَلَمْنٰاهُمْ وَ لٰكِنْ كٰانُوا هُمُ اَلظّٰالِمِينَ» ى ۷۷ «وَ نٰادَوْا يٰا مٰالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنٰا رَبُّكَ قٰالَ إِنَّكُمْ مٰاكِثُونَ» يعنى گناهكاران در عذاب و گرفتارى دوزخ جاويدند، عذاب از ايشان سُست و كم نگردد و آنها در آن عذاب و سختى «از رحمت خدا» نوميدند، و ما «با عذاب» بآنها ستم نكرديم و لكن آنان بخود ستم كردند «كه در دنيا بر خلاف دستور خدا و رسول كه موجب نيكبختى آخرت بود رفتار نمودند» و زمامدار و نگهبان دوزخ را بخوانند كه از پروردگار خود بخواه تا بر ما حكم فرمايد «ما را بميراند تا از اين عذاب برهيم» مىگويد شما «در اينجا» خواهيد ماند «نه مىميريد و نه رهائى خواهيد يافت»
(۸) و (اكنون) اگر توانائى داريد كه هم خوف و ترستان از خدا بسيار و هم گمان و اميدتان باو نيك باشد بين ترس و اميد را جمع كنيد (حتماً كارى كنيد كه هم بترسيد و هم اميدوار باشيد، نه ترستان بيشتر و نه اميدتان برتر باشد) زيرا گمان نيك و اميد بنده به پروردگارش بمقدار ترس او است از پروردگارش، و نيك بينترين مردم بخدا ترسناكترين ايشان است از او (هر چند گمان بنده بخدا نيكوتر شود ترسش بيشتر گشته بر خلاف رضايش كارى انجام ندهد كه مبادا از او برنجد؛ ابن ابى الحديد در اينجا از امام چهارم علىّ بن الحسين عليه السّلام نقل مىنمايد كه فرموده: اگر خداى عزّ و جلّ كتابى بفرستد كه در آن ثبت باشد كه مردى را عذاب ميكند، گمان دارم آن مرد من باشم، يا يك مرد را مىآمرزد، اميدوارم من باشم، و اگر بناچار مرا عذاب خواهد نمود باز هم كوشش خود را خواهم افزود تا مبادا چون بخود باز گردم نفسم مرا سرزنش دهد).
(۹) و اى محمّد ابن ابى بكر بدان من ترا بر بزرگترين لشگرهايم اهل مصر فرمانروا گردانيدم؛ پس سزاوارى كه با نفس خويش مخالفت نموده از دين و كيشت دفاع كنى هر چند از روزگار برايت نمانده باشد مگر ساعتى،
(۱۰) و خدا را بخشم نياور با خوشنود ساختن يكى از آفريدههايش؛ زيرا عوض آنچه در غير خدا است در نزد او هست، و عوض آنچه در خدا است در غير او نيست (اگر خدا راضى باشد از ديگرى چه بيم، و اگر او راضى نباشد از غيرش چه اميد؟).
(۱۱) #نماز را در وقتى كه براى آن تعيين گشته بجا آور و از جهت بيكارى آنرا پيش از وقت بجا نياور، و بجهت كار داشتن آنرا از وقتش مگذران، و بدان هر چيز از عملت پيرو نماز تو است (اگر نماز را نيكو بجا آوردى كارهاى ديگر را نيكو كنى، و هرگاه آنرا ضائع ساختى غير آنرا تباهتر گردانى)
📜 و قسمتى از اين عهد نامه است (در بر حذر داشتن او و اهل مصر از منافقين و مردم دو رو) (بايد زبان و دل شما يكى بوده دو رو نباشيد، و از گمراه كنندگان پيروى ننمائيد)
(۱۲) زيرا پيشواى رستگارى (امام عليه السّلام) و پيشواى تبهكارى (معاويه) و دوست پيغمبر و دشمن پيغمبر يكسان نيست (پس گول نخورده اين هر دو پيشوا را بيك چشم ننگريسته مانند پيشواى گمراهى دو روئى را شعار خويش قرار ندهيد. امام عليه السّلام معاويه و مانند او را پيشوا خوانده، چنانكه خداوند نيز مانند او را پيشوايان ضلالت و گمراهى خوانده، در #قرآن_كريم س ۲۸ ى ۴۱ مىفرمايد: «وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى اَلنّٰارِ وَ يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ لاٰ يُنْصَرُونَ» يعنى ما ايشان را پيشوايان گمراهى گذاشتيم كه مردم را بسوى آتش مىخوانند، و روز رستخيز كسى ايشان را يارى نخواهد نمود «از عذاب رهائى نمىدهد»
📖 و ابن ابى الحديد در اينجا مىنويسد: اينكه امام عليه السّلام معاويه را دشمن پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله دانسته، منظور دشمنى او در روزهاى جنگ با قريش نبوده؛ بلكه مقصود آنست كه معاويه اكنون هم دشمن پيغمبر است بدليل فرمايش پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله: و عدوّكَ عدوّى و عدوّى عدوّ اللّٰه يعنى دشمن تو دشمن من است، و دشمن من دشمن خدا است)و رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله بمن فرمود: من بر امّتم از مؤمن و مشرك نمىترسم: زيرا مؤمن را خدا بسبب ايمانش (از گمراه كردن) باز مىدارد (پس از او بر مسلمانان زيانى نيست) و مشرك را خدا بسبب شركش (كه مسلمانان گوش به سخنش نداده، پيرويش نمىنمايند) ذليل و خوار مىگرداند، و لكن من بر شما مىترسم از هر دو روئى در دل و داناى به زبان (آنكه دوروئى را در دل پنهان كرده احكام شريعت را به زبان مىآورد): مىگويد آنچه را كه شما مىپسنديد، و بجا مىآورد آنچه را كه ناشايسته مىدانيد (آرى بايد از #منافق و دورو ترسيد، و دفعش را از خدا خواست، چنانكه امام عليه السّلام در خطبۀ يك صد و هشتاد و پنجم روش آنان را شرح داده).
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ از نامههاى امام على عليه السلام است كه به محمد بن ابىبكر رضى اللّٰه عنه هنگامى كه او را به فرماندارى مصر منسوب كرد، نگاشت.
نامه در يك نگاه در كتاب #الغارات آمده است كه امام عليه السلام هنگامى كه اين نامه را براى محمد بن ابىبكر رحمه الله نوشت او پيوسته در آن نگاه مىكرد و از دستورات و آدابش بهره مىگرفت. بعد از مدتى كه عمرو بن عاص در مصر بر او غلبه كرد و او را كشت، تمام نامههاى او را جمعآورى كرد و به سوى معاويه فرستاد. معاويه در اين عهدنامه نگاه مىكرد و در شگفتى فرو مىرفت. وليد بن عقبه كه نزد معاويه بود و شگفتى معاويه را از مطالعۀ اين عهدنامه ديد به او گفت: دستور بده اين نامهها را بسوزانند! معاويه گفت: چقدر اشتباه مىكنى. وليد گفت: آيا صحيح اين است كه مردم بدانند احاديث ابو تراب (على بن ابىطالب) نزد توست و از آن درس مىآموزى؟ معاويه گفت: واى بر تو به من مىگويى علم و دانشى مثل اين را بسوزانم! به خدا سوگند مطالب علمى جامعتر و استوارتر از اين تا كنون نشنيدم. وليد گفت: اگر اين گونه علم و داورى او را مىستايى پس چرا با او پيكار مىكنى؟ گفت: اگر نبود كه ابو تراب عثمان را به قتل رساند سپس مىخواست بر ما حكومت كند، ما از او درس فرا مىگرفتيم. سپس كمى مكث كرد و نگاه به كسانى كه اطراف او نشسته بودند نمود و گفت: ما نمىگوييم اينها از نامههاى على بن ابىطالب و از سخنان اوست بلكه مىگوييم: از نامههاى ابوبكر است و نزد فرزندش محمد بوده و ما آنها را مطالعه مىكنيم و از آن بهره مىگيريم. اين نامهها همچنان در خزاين بنىاميّه وجود داشت تا زمانى كه عمر بن عبد العزيز به حكومت رسيد و او آشكارا بيان كرد كه اينها از احاديث على بن ابىطالب (علیهماالسلام) است.