#حدیث 46
#امیرالمؤمنین علیه السلام:
✨ «العَملُ كُلُّهُ هَباءٌ إلاّ ما اُخْلِصَ فيهِ »
👈 «کارها، همه بر باد است و فانی، مگر آنچه از روى اخلاص باشد»
📚 غررالحکم / ص 85 / حدیث 1430
🌐 @mabaheeth
#مطالعه
🗣 به قول يكی از آقايان: حرف مسائل معنوی را مي شود زد و منبرش را هم می توان رفت اما آخرش معنویت و آرامش عمل به دستورات و قواعد لازم دارد.
طرف به اين آيه برخورد كرده که «أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و يك ساعت هم در رابطه با آن صحبت كرده ولي خودش مي داند كه دلش آرامش ندارد.
اين خودش منشا يك تجديد نظر باید بشود كه قطعاً آيه صدق و حق است ولي چرا من آرام نمی گيرم و مطمئن نمی شوم؟
🌐 @mabaheeth
#خطبه 47 👈 [ خبر از آینده کوفه ]
💭 و من كلام له عليه السلام في ذكر الكوفة :
✨ كأَنِّي بِكِ يَا كُوفَةُ تُمَدِّينَ مَدَّ الْأَدِيمِ الْعُكَاظِيِّ تُعْرَكِينَ بِالنَّوَازِلِ وَ تُرْكَبِينَ بِالزَّلَازِلِ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّهُ مَا أَرَادَ بِكِ جَبَّارٌ سُوءاً إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِشَاغِلٍ وَ رَمَاهُ بِقَاتِلٍ. ┅┄┈┄┅┄┈┄┅┄┈═✾•••✾═┅┄┈┄┅┄┈┄┅┄┈
ترجمه :
💡درباره كوفه ؛
✨ اى كوفه تو را مى نگرم كه چونان چرم هاى بازار عكاظ كشيده مى شوى، زير پاى حوادث لگد كوب مى گردى، و حوادث فراوان تو را در بر مى گيرد، من به خوبى مى دانم، ستمگرى نسبت به تو قصد بد نمى كند مگر آن كه خداوند او را به بلايى گرفتار سازد يا قاتلى بر او مسلّط گرداند.
🌐 @mabaheeth
#خطبه 48 👈 [ ضرورت آمادگى رزمى ]
💭 و من خطبة له عليه السلام عند المسير إلى الشام قيل إنه خطب بها و هو بالنخيلة خارجا من الكوفة إلى صفين :
✨ الْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا وَقَبَ لَيْلٌ وَ غَسَقَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا لَاحَ نَجْمٌ وَ خَفَقَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ غَيْرَ مَفْقُودِ الْإِنْعَامِ وَ لَا مُكَافَإِ الْإِفْضَالِ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ مُقَدِّمَتِي وَ أَمَرْتُهُمْ بِلُزُومِ هَذَا الْمِلْطَاطِ حَتَّى يَأْتِيَهُمْ أَمْرِي وَ قَدْ رَأَيْتُ أَنْ أَقْطَعَ هَذِهِ النُّطْفَةَ إِلَى شِرْذِمَةٍ مِنْكُمْ مُوَطِّنِينَ أَكْنَافَ دِجْلَةَ فَأُنْهِضَهُمْ مَعَكُمْ إِلَى عَدُوِّكُمْ وَ أَجْعَلَهُمْ مِنْ أَمْدَادِ الْقُوَّةِ لَكُمْ .
✍️ قال السيد الشريف : أقول يعني عليه السلام بالملطاط هاهنا، السمت الذي أمرهم بلزومه و هو شاطئ الفرات و يقال ذلك أيضا لشاطئ البحر و أصله ما استوى من الأرض و يعني علیه السلام بالنطفة ماء الفرات و هو من غريب العبارات و عجيبها .
┅┄┈┄┅┄┈┄┅┄┈═✾•••✾═┅┄┈┄┅┄┈┄┅┄┈
ترجمه :
💡 هنگام حركت براى جنگ با شاميان، در نخيله كوفه در 25شوّال سال 37هجرى قمرى ايراد فرمود؛
✨ ستايش خداوند را سزاست، هر لحظه كه شب فرا رسد، و پرده تاريكى فرو افتد، ستايش مخصوص پروردگار است هر زمان كه ستاره اى طلوع و غروب كند، ستايش خداوندى را سزاست كه نعمت هاى او پايان نمى پذيرد، و بخشش هاى او را جبران نتوان كرد، پس از ستايش پروردگار، پيشتازان لشكرم را از جلو فرستادم، و دستور دادم در كنار فرات توقّف كنند، تا فرمان من به آنها برسد، زيرا تصميم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوى جمعيّتى از شما كه در اطراف دجله مسكن گزيده اند رهسپار گردم و آنها را همراه شما بسيج نمايم، و از آنها براى كمك و تقويت شما يارى بطلبم.
✍️ سیدرضی ره : (منظور امام علیه السلام از «ملطاط» آنجايى است كه دستور توقّف داد، «كنار فرات» كه به كنار فرات يا دريا «ملطاط» هم مى گويند. و امام عليه السّلام از كلمه «نطفه» آب فرات اراده كرده كه شگفت آور است)
🌐 @mabaheeth