معبر۱۷
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌹 خاکریز خاطرات (ما که نمیتوانیم بوق بسازیم، چطور میخواهیم هواپیما بسازیم؟)
به مصطفی برخورده بود.
شرکتی که برای ایران خودرو قطعه تولید میکرد بوقهایش تستهای استاندارد بین المللی را جواب نمیداد.
میخواستند از آفریقای جنوبی یک خط تولید دست دوم بخرند.
اینها را یکی از دوستانمان گفت که تاره آنجا کار گرفته بود.
همان دوستمان واسطه شد و رفتیم پیش رئيس شرکت،
گفتیم بگذارد ما هم روی پروژهی بوق کار کنیم.
با اصرار راضی شد اما جدی نگرفتمان.
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
چهارم عید برگشتیم تهران.
قرار بود برایمان هتل رزرو کنند.
رفتیم شرکت،
دیدیم خبری نیست.
مدیرعامل هم رفته بود مسافرت.
گفتم: "مصطفی ولش کنیم بریم."
گفت: "نه، حالا که تا این جا اومدهایم."
روزها میرفتیم کارخانه و شبها بر می گشتیم خوابگاه.
غذا نان و تخم مرغ میخوردیم یا نان و شیره انگور که از شهرمان آورده بودم.
شوفاژخانهی خوابگاه تا بعد تعطیلات بسته بود.
شب با سه تا پتو تا صبح میلرزیدیم.
چهار پنج روز مو به مو خط تولید را بررسی کردیم تا گیر کار را فهمیدیم؛
ابعاد قالب را با بوق یکی گرفته بودند.
تا قبل از سیزدهم عید کارمان تمام شد.
با ابعاد درست تست زدیم و سه چهار نمونه تحویلشان دادیم،
رفت ساپکو و همه تایید شد.
از ده میلیون پاداشی که قولش را داده بودند
نفری سیصد هزار تومان
برایمان چک کشیدند.
مصطفی همان را هم نگرفت.
میگفت:
"ما که برای پول این کار را نکردیم."
📚 منبع: کتاب "یادگاران" (کتاب شهید احمدی روشن، انتشارات روایت فتح)
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌷نثار روح مطهر دانشمند هستهای شهید "مصطفی احمدیروشن" صلوات🌷
@mabar17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
📺 لطفاً ببینید
📽 ما علیاکبران تو میشویم《رژهی یگانهای حاضر در میدان از مقابل فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی)》
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌸خجسته میلاد با سعادت حضرت علیاکبر(علیهالسلام) و روز جوان مبارکباد🌸
🌻اللهُـمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنهای🌻
@mabar17
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
این پدر را چنین پسر باید
این پسر را چنان پدر باید
کربلا درس میدهد به همه
زیر پای پدر، پسر باید ...
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌹صَلَّي اللهُ عَلیکَ یا أَبا الحَسَنِ
السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِي وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ🌹
@mabar17
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌕 حضرت امام حسین علیهالسلام خطاب به حضرت علیاکبر علیهالسلام فرمودند:
☀️ «أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک؛ تو شبیهترین مردم از جهت خلقت، اخلاق و گفتار به رسولت هستی».
🌹السَّلامُ عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ🌹
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
بر جلوه و اجلال محّمد صلوات
بر چهره و تمثال محّمد صلوات
دیدند چو رخسار علی اکبر را
گفتند که بر آل محّمد صلوات
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌸فرخنده ولادت پر از نور و سرور گل سرخ باغ احمدی، آینهی جمال محمدی، حضرت علیاکبر(علیهالسلام) و روز جوان خجسته و مبارڪ باد🌸
@mabar17
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
📺 لطفاً ببینید
📽 حال و هوای حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) در روز ولادت حضرت علی اکبر(علیهالسلام)
🌹 بفرمایید زیارت
🌙 امشب شب جمعه است،
شب زیارتی سیدالشهداء حضرت امام حسین علیهالسلام،
رو به قبله دست به سینه:
صلیالله عَلَيْكَ يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌸ولادت با سعادت حضرت علیاکبر (علیهالسلام) و روز جوان مبارکباد🌸
@mabar17
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌹 یادی از سردار شهید علیاکبر جمراسی (●ولادت: ۱۳۴۷، تلخاب اراک ☆ ○شهادت: ۱۳۹۰، سردشت ☆ ■مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر"علیهالسلام" قم)
❤️ گاهی که با هم مینشستیم از خاطرات دوران جنگ برایم میگفت.
از همرزمان شهیدش و اینکه چگونه آنها به شهادت رسیدهاند
و او جامانده است،
به خصوص از "شهید مصطفی بیگی"
و نحوه شهادت او.
♦️ میگفت:
«با هم در آمبولانس بودیم
و در حال حمل مجروحین که ماشین توی جاده گیر کرد.
به محض اینکه برای هل دادن ماشین پیاده شدم،
خمپارهای کنار آمبولانس زمین خورد.
"مصطفی بیگی" به شهادت رسید و من زنده ماندم.»
🌷 در خصوص "شهادت" با حالتی توام با حسرت و سوز درونی میگفت:
«همه میمیرند و از دنیا میروند،
اما مرگی که با شهادت باشد
خیلی فرق میکند.
اول و آخر مرگ هست
ولی شهادت کجا و مرگ عادی کجا؟»
🎤 راوی: مهران جمراسی(فرزند شهید)
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "علیاکبر جمراسی" و شهید "مصطفی بیگی" صلوات🌷
@mabar17
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌹 خاکریز خاطرات (خدایا ما هر کاری از دستمان برمیآمد، کردیم)
✅ سال ۶۱ داشتیم آماده میشدیم برای عملیات محرم.
من هم تازه جانشین مهدی☆ شده بودم.
تقریباً كارهای تاكتیكی و شناساییمان كامل بود.
كانالی را دشمن به عنوان مانع كنده بود كه میگفتند «ضد خودرو» و تقریباً پنج متر عرض و سه تا چهار متر هم عمق داشت.
⬅️ خلاصه معبرهایمان جواب داده بود.
گردانهایمان زیر پای دشمن بودند
و به قول خودمان: "همه چی ردیف بود".
🛌 خودمان هم گرفتیم توی سنگر راحت خوابیدیم كه شب بعد،
عملیات را داشته باشیم.
🕷حشرات آنجا خیلی زیاد بود،
🦂 عقرب و رتیل داشت.
⁉️ یكباره آخر شب سردم شد.
بیدار شدم.
یك لحظه حس كردم چیزی گوشهی سنگر غیر طبیعیه!
اول ترسیدم نكنه حشره كسی را زده؟
یك مقدار بیشتر دقت كردم،
دیدم مهدی است.
🌷 برزنت كف سنگر را زده بود كنار و صورتش را به طور كامل گذاشته بود روی خاک و حالا توی شرایطی كه همهی كارهای عملیات ردیف بود، داشت با خدا مناجات میكرد
و میگفت:《خدایا!، ما هر كاری از دستمان برمیآمد، كردیم. از اینجا به بعدش با تو!》
♦️ توی اون فضایی كه همهی تلاشش را كرده بود و مطمئن به حركت بود،
باز اونطوری گریه میكرد
و این حالاتش ما را كه غافل بودیم، بعضی وقتها به خود میآورد.
☆سردار شهید مهدی زینالدین فرماندهی لشکر ۱۷علیبنابیطالب"علیهالسلام"(تابستان ۱۳۶۱ تا پاییز ۱۳۶۳)
🎤 راوی: سردار حاج احمد فتوحی
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "مهدی زینالدین" صلوات🌷
@mabar17
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌹 گزیدهی وصیتنامهی شهدای عزیز:
🌷 شهید داود یزدیان:
♦️《ای مردم! به خون تمام شهدا شما را قسم میدهم که موازین و مقدسات اسلام را احترام بگذارید.》
🌷 شهید محسن انصاری:
♦️《توکلتان به خدا زیاد باشد و در مقابل کفر بایستید.》
🌷 شهید محمد مظفریپور:
♦️《از شما میخواهم که ادامه دهندهی راه خون شهدا باشید.》
🌷 شهید سید محمدجواد موسوی:
♦️《بدانید که دشمنان شما هر روز یک توطئه برای شما میچینند با وحدت توطئهها را خنثی کنید.》
🌷 شهید جواد آموسی:
♦️《هیچ وقت راهی، جز راه الله را نپذیرید.》
🌷 شهید حبیب حسینیان:
♦️《خواهران حجاب اسلامی خود را مراعات کنید...》
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌷نثار ارواح مطهر شهیدان والامقام صلوات🌷
@mabar17