گفت: اگه اربعین نرفتی کربلا برای سه ساله ارباب گریه کن.
گفتم: چطور؟
گفت: آخه اونم اربعین نرفت کربلا...😭
@mabareshohada
قبل از خواب زمزمہ ڪنیم🍃🌸
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
✨"خداونداااا✨
آخر و عاقبت ڪارهاے ما را
ختم بہ خیر ڪن ..."🍃🌸
🌙آرامش شب نصیب تون😴🌙
@mabareshohada
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#صفحه_420
🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺
❄️🍃🌹🍃❄️
420_Page.MP3
896.6K
☘️🌺☘️
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_420_قرآن_کریم
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
دل #شهید جنتی است که
#ملائک بدان غبطه می خوردند
آری #جنتی که جز حضور دائم چیزدگری نیست
#وعند_ربهم_یرزقون
سلام صبح تون بخیر
روزتون شهدایی
🏴
@mabareshohada
🍃🌷🕊
🌷آقا مهدی همیشه به بنده میگفت: که سفر زیارتی #امام_حسین (علیه السلام) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن❌حتی اگر شده سالی یک مرتبه آن هم در موقع #اربعین شهادت امام حسین (علیه السلام) خود را به #کربلا برسان👌
🍃حتی اگر شده فرش خانهات را بفروش و مقدمات سفر #کربلا را مهیا کن و این سفر را ترک نکن‼️ و این شاخصترین سخنی بود که آقا مهدی درباره سفر #اربعین به بنده میگفت.
#شهید_مهدی_نوروزی 🌷
راوی: همسر شهید
#حب_الحسین_یجمعنا
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
1_111238662.mp3
4.86M
🌴رفیقامو بردی کرببلا پس من چی😭😭😭😭😭
🌴قاطی زائرا پا برهنه ها پس من چی😭😭😭😭
🍃🌺🕊
✨✨حی علی الصلاة✨✨
#نماز_اول_وقت شهید مهدی زین الدین
"از بچگی یادش داده بودم که نمازهایش را اول وقت بخواند. فرمانده لشکر هم که شد،این قدر رعایت میکرد که رزمندههای دیگر هم به نماز اول وقت عادت کرده بودند و به فرمانده شان نگاه میکردند. بعد از شهادتش، چهار نفر از دوستانش در چهار شهر مختلف، خواب دیده بودند. همه یک خواب، که مهدی را با لباس احرام روی کعبه ایستاده است و طواف کنندهها را هدایت و فرماندهی میکند. از او میپرسند: «آقا مهدی! چی شده که شما اینجا هم فرمانده هستی و این مقام را داری؟ » مهدی میگوید: «این برای همان نمازهای اول وقتی است که در دنیا خواندم»."
(به نقل از پدر شهید)
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سالروز_ولادت
🌺لحظات ناب بندگی
🌺در یک قرار معنوی
🌺بر سر سجاده عاشقی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#کلام_یار 🎼💔🌹
#غرور 😌
مصطفی خیلی بی ریا بود...🙃
💔ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها.
🖤کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده.
💔صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود:
🖤چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها...
💔دوستی رو چند روز قبل جایی دیدم که از همرزمان شهید بود .میگفت : مصطفی رو لحظه شهادت هم دیدم
🖤میگفت : همیشه موقع عملیات بچه هارو جمع میکرد یک گوشه و میگفت که هیچوقت مغرور نشید به اینکه اینجا چه کاره اید... میگفت همه را در یک سطح میدونست وفرق نمیگذاشت.
💔میگفتن که هر جا به معبری میرسیدند که خطرناک بود مصطفی خودش اول میرفت تا اگر اونجا تو تیررس دشمن بود سپر انسانی بقیه بشه و نگذارد بقیه صدمه ببینن.
🖤همون اقا میگفت: با دشمن فاصلمون کم بود رفیقمون رفت برگ درخت زیتون بیاره برای استتار که یهو با تیر زدنش. میگفت اون یک تیکه زیر آتش بود...
💔مصطفی رفت زیر آتیش دشمن و اون شهید را بیرون کشید.
#شهید_مصطفی_صدرزاده 💛
🏴
@mabareshohada