4_297669198144866684.MP3
837.2K
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_209 قرآن_کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹
ای معنیِ دمیدن خورشیـد
در غبار ...
وقتی که پا به ساحتِ
این خانه می نهی
حس میکنم که بوی تــو ،
بوی شکفتن است ...
موی تـو نیز
وصلت صبــح است و
آبشار …
🌷شهید احمد مجدی نسب🌷
📎سـلام، صبحــتـون شهـــدایـی🌺
@mabareshohada
🔹🔸🔶🔷🔹🔸
🌷ماجرای توسل شهید بروجردی به امام زمان(عج)🌷
✨ #قسمت_اول
یکی از همرزمان شهید بزرگوار، #محمد_بروجردی (فرمانده عملیات غرب کشور) چنین نقل می کند که:
جلسه ای داشتیم. وقتی که از جلسه برگشتیم،
شهید بروجردی به اتاق نقشه رفت و شروع به بررسی کرد.
شب بود و بیرون، در تاریکی فرو رفته بود.
ساعت دوی نیمه شب بود، می خواستیم عملیات کنیم.
قرار بود اوّل پایگاه را بزنیم، بعد از آنجا عملیات را شروع کنیم.
جلسه هم برای همین تشکیل شده بود.
با برادران ارتشی تبادل نظر می کردیم و می خواستیم برای پایگاه محل مناسبی پیدا کنیم.
بعد از مدتی گفت وگو هنوز به نتیجه ای نرسیده بودیم.
باید هر چه زودتر محلّ پایگاه مشخص می شد،
و الّا فرصت از دست می رفت و شاید تا مدت ها نمی توانستیم عملیات کنیم.
چند روزی می شد که کارمان چند برابر شده بود و معمولاً تا دیروقت هم ادامه پیدا می کرد.
خستگی داشت مرا از پای در می آورد.
احساس سنگینی می کردم، پلک هایم سنگین شده بود
و فقط به دنبال یک جا به اندازة خوابیدن می گشتم تا بتوانم مدتی آرامش پیدا کنم.
بروجردی هنوز در اتاق نشسته بود، گوشه ای پیدا کردم و به خواب عمیقی فرو رفتم.
قبل از نماز صبح از خواب پریدم.
بروجردی آمد توی اتاق، در حالی که چهره اش آرامش خاصی پیدا کرده بود
و از غم و ناراحتی چند ساعت پیش چیزی در آن نبود.
دلم گواهی داد که خبری شده است.
رو به من کرد و پرسید: #نماز امام زمان(عج) را چطور می خوانند؟
با تعجب پرسیدم: حالا چی شده که می خواهی نماز #امام_زمان (عج) را بخوانی؟
گفت: نذر کرده ام و بعد لبخندی زد...
#ادامه_دارد
🌷 @mabareshohada
🔹🔸🔶🔷🔹🔸
🌷ماجرای توسل شهید بروجردی به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف )🌷
✨ #قسمت_دوم
گفتم: باید مفاتیح را بیاورم. مفاتیح را آوردم و از روی آن چگونگی نماز را خواندم.
نماز را که خواندیم، گفت: برو هرچه زودتر بچه ها را خبر کن.
مطمئن شدم که خبری شده وگرنه با این سرعت بچه ها را خبر نمی کرد.
وقتی همه جمع شدند گفت: برادران باید پایگاه را اینجا بزنیم،
همه تعجب کردند.
بروجردی با اطمینان روی نقشه یک نقطه را نشان داد و گفت:
باید پایگاه اینجا باشد. فرمانده سپاه سردشت هم آنجا بود.
رفت طرف نقشه و نقطه ای را که بروجردی نشان داده بود، خوب بررسی کرد.
بعد در حالی که متعجب، بود لبخندی از رضایت زد و گفت: بهترین نقطه همین جاست،
درست همین جا، بهتر از اینجا نمی شود.
همه تعجب کرده بودند. دو روز بود که از صبح تا شام بحث می کردیم، ولی به نتیجه نمی رسیدیم؛
حتی با برادران ارتشی هم جلسه ای گذاشته بودیم و ساعت ها با همدیگر اوضاع منطقه را بررسی کرده بودیم.
حالا چطور در مدتی به این کوتاهی، بروجردی توانسته بود بهترین نقطه را برای پایگاه پیدا کند؟
یکی یکی آن منطقه را بررسی می کردیم،
همه می گفتند: بهترین نقطه همین جاست و باید پایگاه را همین جا زد.
رفتم سراغ برادر بروجردی که گوشه ای نشسته بود و رفته بود توی فکر.
چهره اش خسته نشان می داد، کار سنگین این یکی دو روز و کم خوابی های این مدت خسته اش کرده بود.
با اینکه چشم هایش از بی خوابی قرمز شده بودند
ولی انگار می درخشیدند و شادمانی می کردند.
پهلوی او نشستم، دلم می خواست هرچه زودتر بفهمم جریان از چه قرار است.
گفتم: چطور شد محلی به این خوبی را پیدا کردی،
الآن چند روز است که هرچه جلسه می گذاریم و بحث می کنیم به جایی نمی رسیم.
در حالی که لبخند می زد گفت:
راستش پیدا کردن محلّ این پایگاه کار من نبود.
بعد در حالی که با نگاهی عمیق به نقشة بزرگ روی دیوار می نگریست ادامه داد:
شب، قبل از خواب توسل جستم به وجود مقدس امام زمان(عج) و گفتم که ما دیگر کاری از دستمان برنمی آید
و فکرمان به جایی قد نمی دهد، خودت کمکمان کن.
بعد پلک هایم سنگین شد و با خودم نذر کردم که اگر این مشکل حل شود،
به شکرانه نماز امام زمان((عجل الله تعالی فرجه الشریف )) بخوانم.
بعد خستگی امانم نداد و همان جا روی نقشه به خواب رفتم.
تازه خوابیده بودم که دیدم آقایی آمد توی اتاق.
خوب صورتش را به یاد نمی آورم. ولی انگار مدت ها بود که او را می شناختم،
انگار خیلی وقت بود که با او آشنایی داشتم.
آمد و گفت که اینجا را پایگاه بزنید.
اینجا محل خوبی است و با دست روی نقشه را نشان داد.
به نقشه نگاه کردم و محلی را که آن آقا نشان می داد را به خاطر سپردم.
از خواب پریدم، دیدم هیچ کس آنجا نیست.
بلند شدم و آمدم نقشه را نگاه کردم، تعجب کردم،
اصلاً به فکرم نرسیده بود که در این ارتفاع پایگاه بزنیم
و خلاصه اینگونه و با توسل به وجود مقدس امام زمان((عجل الله تعالی فرجه الشریف )) مشکل رزمندگان اسلام حل شد.
✍برگرفته از: امام زمان((عجل الله تعالی فرجه الشریف )) و شهدا، سلیم جعفری، ص 49. به نقل از: آقای شفیعی.
📜مجله موعود
🌷 @mabareshohada
دو سه سالش بود، که نماز می خواندم کنارم می ایستاد و کارهای مرا تکرار می کرد☺️ حتی اصرار می کرد برایش چادر بدوزم😐 هرچه می گفتم که فقط خانم ها چادر سر می کنند به خرجش نمی رفت آخرش هم دوختم
دلم نمی آمد☺️ به محسن نه بگویم یکی از خصلت های زیبای حاج محسن تواضع بی نظیر ایشون بود🙂 که همیشه زبون زد همه بچه ها چه تو بسیج و چه تو هیئت بود👌 برای مثال، همیشه برای ماها که افتخار رفاقت باهاش رو داشتیم باعث غرور بود🙂 که رفیقمون و بچه محلمون از تکاورای ارتش هست☺️، اما آقا محسن هم با اینکه غرور خاصی رو نسبت به ارتش داشت هر وقت که تو جمع بسیجیا بود خودشو بسیجی می دونست👌 و اگه کسی تو جمعی که بچه بسیجی ها بودن ایشون رو با القاب نظامیش خطاب می کرد شدیدا ناراحت می شد🙂 و می گفت من اگرم الان تو ارتشم به برکت حضورم تو بسیج و دستگاه اهل بیته 😍
🌺 #شهید_محسن_قوطاسلو
راوی:یکی از شاگردان شهید در پایگاه بسیج حبیب ابن مظاهر ولاد🌹
@mabareshohada
می رود قافله ی عمر،چه ها می ماند..⁉️
هر که غفلت کند از قافله جا می ماند
شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس است
که به رویش اثر ِلکه و "ها" می ماند
باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنی
خوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند
هر که نیکی کند و دست کسی را گیرد
دست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند
هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشد
آخر ِقصــــه گرفتـــــــار ِبلا می مانـــد
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada
🍃🌺🕊
عجیب ترین چیزے ڪه در گلزار شُهدا دیدم:
" دیدم مردهاے بر زندهاے فاتحه مےخواند..."😞
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#یادشهـدا
#شادی_روح_شهدا
#صلوات
🍃🌺🕊
@mabareshohada
🌹
🌷هیچ خوشبختی بزرگتر از
🌸آرامش فکری نیست
🌷الهی آرامش و شادی
🌸همیشه همراهتون
🌷خوش خبری زنگ در خونتون
🌸
و گل خنده
🌷از روی ماهتون کم نشه
عصرتون بخیر ☕️
آخر هفته تون سرشاراز آرامش🌸
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🍃✨🍃✨🍃
🕗 ساعت دوباره هشت
دلم می تپد عجیب ❤️
مثل کسی که گم شده درغربتی غریب 💚
🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌹
🌹 علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌹
🌹 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌹
🌹 و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌹
🌹 و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌹
🌹 الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌹
🌹 صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌹
🌹 زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌹
🌹 کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌹
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃🕊🌷
4_297669198144866690.MP3
784.2K
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_210 قرآن_کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹
﷽
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
یارب چہ شود زان گلنرگس خبرآید🍃
آن یـار سفر ڪردهے ما از سفـر آید❤️
شام سیہ غیبٺ ڪبـرے بہ سر آید
امـیـد همہ منتظران منتظـر آیـد⚡️
❤️تعجیل در #ظهــور 3 صلوات❤️
@mabareshohada
#پیامے_به_رفقا
🇮🇷 وقتی صداے پاے بهمن از کوچہ پس کوچہهاے خاطرهها بہ گوش تو میرسد،
🌹 گویی شهیدانند کہ آمدهاند براے بیعت دوباره...✌️
براے هشدار و تذکر و بیدارے...☝️
🇮🇷بهمن کہ از راه میرسد، شهیدان پیمان نامهے خونین شهادت را برای تجدید امضاے تک تک ما مےآورند🕊🕊
🌹 تا فراموش نکنیم کہ باغبان لالہ ها امام مهربان بود و سایبان لحظہ ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است...🍃
🇮🇷 هر بهمن امام است کہ دوباره بر بال ملائک بہ دیدارمان مےآید و کوچہهای باغمان را پر از نسترن و نیلوفر مےنماید...💔❤️
🌹گام هایش همہجا یاس مےکارد و گل محمدی بہ خانہها هدیہ مےکند...👌
🇮🇷بهمن همیشہ در راه است...✌️
🏴دهہی فجر امسال همزمان شده با ایام فاطمیه(س)💔
باور داریم این بانوی والامقام و بی نظیر اسلام بودند کہ در اصل انقلاب شگرفے عظیم برپا کردند...☝️
▫️و همچنین پسر ایشان حضرت حجة ابن الحسن العسکری کہ در فراق مادر عزادار هستند...💔
💟 اللهم عجل لولیک الفرج 💟
#انقلاب_فاطمے
#شکوه_پا_برجا
#آغاز_دهه_پنجم_انقلاب_اسلامی✌️
@mabareshohada
زیارت امــــام مہــــ💐ــدے عجل الله تعالی فرجه الشریف
در روز جمعــــــہ
💕 جمعه روز حضرت صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و بنام آن حضرت است و همان روزى است كه ایشان در آن روز ظهور خواهد کرد.
💛 السَّلامُ عَلَیْكَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مَوْلایَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَیْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْكَ،
💛 و أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَكَ وَ التَّابِعِینَ وَ النَّاصِرِینَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْكَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیَائِكَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ هَذَا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلَى یَدَیْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِینَ بِسَیْفِكَ وَ أَنَا یَا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ یَا مَوْلایَ كَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِكَ الطَّاهِرِینَ.
__________________________
ما منتظر منتقم فاطمه.س هستیم ❤️
🌺🍃 @mabareshohada 🍃
#خاطرات_شهدا 🌷
#گذرے_بر_سیره_شهید
💠احمد راه کربلا را انتخاب کرده بود
✦⇠شهید کربلایی احمد حاجیوند الیاسی متولد 1369/10/26 و اهل شهرستان اندیمشک است.✨
✦⇠همزمان با آغاز محرم حال و هوای احمد عوض میشد و او بیتاب #عزای_حسین میگریست و بر سینه میزد و نوای یا حسین سر میداد و همیشه میگفت: محمد، اگر میخواهیم حسینی شویم باید این راه را ادامه دهیم و اگر عزای سالار شهیدان یک دهه است ما دو دهه به عزاداری بپردازیم.✨
✦⇠احمد میگفت: محمد، آدم با کلام حسینی نمیشود، باید #راه را شناخت و در مسیر آن حرکت کرد، راه حسین(ع) #شجاعت و #حضور است، آدم با سکوت و یک جا ایستادن حسینی نمیشود، برای حسینی شدن باید بلند شد، باید ایستاد و باید #حرکت کرد.✨
✦⇠پس از آغاز حمله کوردلان داعشی و هتک حرمت به حرمین شریفه اهل بیت(ع) او تاب و انتظار شهادت در منظر بانوی کربلا را تکرار و تکرار میکرد و سرانجام در 12 بهمن ماه سال 94 به آرزوی خود رسید و آسمانی شد.✨
✍راوے : برادر شهید
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
نثار روح مطهرش #صلوات
@mabareshohada
🍃✨🍃✨🍃
🕗 ساعت دوباره هشت
دلم می تپد عجیب ❤️
مثل کسی که گم شده درغربتی غریب 💚
🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌹
🌹 علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌹
🌹 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌹
🌹 و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌹
🌹 و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌹
🌹 الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌹
🌹 صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌹
🌹 زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌹
🌹 کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌹
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃🕊🌷