eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
532 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
870 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔹آخرین‌باری كه حسین را دیدم ۱۵ روز قبل از شهادتش بود، و بسیار ناراحت و دلگیر از اینكه به تهران آمده است. او از من و مادرش خواست كه برای زیارت شهداء به بهشت‌زهرا برویم و ما هم رفتیم. 🔸 پس از اینكه بر سر مزار دوستانش فاتحه‌ای خوانیدم به خانه برگشتیم. وی به مادرش گفته بود كه مادر دلم خیلی گرفته است شما نمی‌دانید در جبهه چه خبر است، آنجا بهشت است. انسان باید آنجا باشد تا درك كند جبهه یعنی چه؟ 🔹موقع رفتن ساكش را برداشت و او را از زیر قرآن رد كردیم. در لحظات آخر با گرمی مرا در آغوش گرفت و روبوسی كردیم و گفت: حاجی‌آقا مرا دعا كن تا موفق شوم. من هم گفتم: برو انشاءالله موفق می‌شوی.» 🌷 شهادت : عملیات مسلم‌ابن‌عقیل۱۳۶۱ ، سومار ، اصابت کاتیوشا به خودرو 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💐🌷💐 •• 🌺 #پیــامکی_از_بهشت مـردم ... مـا خلق شدیم تا روح را به پـرواز درآوریم این پـرواز و عروج بدون ویرانی جسم امکان ندارد سنگین شدن و تن پروری بال پـرواز انسان را می‌شکند. 🌷 #شهید محمد بلباسی 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
قبل از خواب زمزمہ ڪنیم🍃🌸 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً ✨"خداونداااا✨ آخر و عاقبت ڪارهاے ما را ختم بہ خیر ڪن ..."🍃🌸 🌙آرامش شب نصیب تون😴🌙 @mabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ❄️🍃🌹🍃❄️
413_Page.MP3
937.9K
☘️🌺☘️ ✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🍃🌹 خیال خوب تو در سینــــه بردیم شفـــــق از آفتـــــــاب آمد نشانی به پیشـــــــت ماند دل با ما نیامد دل از تو کی رود چون دل‌ستانی 🏴 @mabareshohada
▪️جهت محفوظ ماندن از بلاهای ماه صفر #ده مرتبه خوانده شود لطفا لطفا سلامتی امام زمان (عج) را نیز مد نظر مبارکتان قرار دهید. ▪️دعای حضرتشان بدرقه راه امروزتان ان شاء الله @mabareshohada
متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب !! این جوانمرد ، همیشه با و‌ضو بود. می گفتند ، عبدالحسین ، چه خبر از وضع کسب و کار؟! می گفت ، الحمدلله ، ما از خدا راضی هستیم ، او از ما راضی باشه !! هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود ، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می خواست ، عبدالحسین دریغ نمی کرد ، می گفت ، برای هر مقدار پول ، سنگ ترازو هست. وقتی که می شناخت که مشتری فقیر است ، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید ، مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش ،‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت ، را دو برابر پول مشتری ، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند ، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت ، توی روزنامه ، دوباره بر می گرداند به مشتری. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت ، بفرما مابقی پولت. عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست !! این جوانمرد با مرام ، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید..... 📕 جوانمرد قصاب 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🏴 @mabareshohada
🕊🌷🕊 لحظه تولد تو شروع پرواز است بـرای پرستوها و خاطرہ ماندنی برای تمام آسمانها #پاسدار_مدافع_حرم 🌷شهید جاویدالاثر رحیم کابلی #سـالروز_ولادت 🌹🍃 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🕊🌷🕊 لحظه تولد تو شروع پرواز است بـرای پرستوها و خاطرہ ماندنی برای تمام آسمانها #پاسدار_مدافع_حرم 🌷ش
خیلی کم خانه بود اکثراً ماموریت بودند.... اطرافیان همیشه اعتراض می‌کردند و به من می‌گفتند که شما چگونه تحمل می‌کنید؟؟ بچه‌ها یک دل سیر پدرشان را ندیدند.... یک روزی به او گفتم:«خسته نشدی؟ نمی‌خواهی استراحت کنی؟» گفت:«مگر دنیا چقدر است که من خسته شوم؟ برای استراحت هم وقت زیاد است.... شهید شدن براش مسجل شده بود، از این باب هیچ تردیدی نداشت، دائم می‌گفت من می‌رم سوریه شهید می‌شم، اونوقت از شما برای دیدار با حضرت آقا، دعوت می‌شه، وقتی رفتید اونجا، حتماً از ایشون بخواه که برام دعا کنه که وقتی شهید شدم، در زمان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده بشم و در رکاب ایشون بجنگم و دوباره شهید بشم. شهید رحیم کابلی 🌷 یادش گرامی با 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌺 ﷽؛ «مسافرین گرامی پرواز شماره ی 395 به مقصد جده، هرچه سریع تر به هواپیما سوار شوند. هواپیما آماده حرکت می باشد.» برای آخرین بار هم اعلام کرد، اما مگه می تونست سوار بشه؟ ساعت حرکت هواپیما با اذان ظهر مطابق شده بود. عمره مهم تر بود یا نماز اول وقت؟! بالاخره تصمیم گرفت. بی خیال بلیط و تمام زحمت هایی که کشیده بود شد. رفت نمازخونه و نمازش رو خوند. بعد از نماز، به سالن فرودگاه اومد تا به شهرش برگرده. بلندگو اعلام کرد: «با عرض پوزش از تأخیر در پرواز شماره 395، نقص فنی پیش آمده برطرف شده است. مسافرین هرچه سریع تر به هواپیما سوار شوند.» لبخندزنان خدا رو شکر کرد و سوار هواپیما شد. چند سال بعد توی محراب عبادتش، شهیدش کردن. دومین شهید محراب رو می گم؛ شهید رحمة الله علیه 📚 دو رکعت قصه ؛ ص 51 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺