eitaa logo
‹ مَبـه‍‌‌وت ›
10.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
263 ویدیو
0 فایل
اینجا ؟! _ چنل‌صرفاً‌ دلی‌هست‌ خالی کردن حرفای دل _ [ تَراوشاتِ‌ذهنِ‌دختر‌دهه‌هشتادی‌ ] _ گه‌گاهی‌ناشناس‌‌گذاشتن _ | برای همه می‌نویسم تا یک نفر بخواند | متولد شده در: 𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟒/𝟐𝟏 کپی: ازعکس های شخصی‌ممنوع! شرایط= @sharayet_m
مشاهده در ایتا
دانلود
"🌝🌿"
‌تا کسی رخ ننـماید ز کسی دل نبرد دلبر ما ، دل ما برد و به ما رخ ننمـود .(:
هی رد شو از این کوچه و هی دل ببر از ما
تو فلسفه ی بودنِ این پنجره هایی!
ماییم و سینه ای که در آن مآجرای توست!
رک بگویم: از همه رنجیده‌ام، از غریب و آشنا ترسیده‌ام! بی خیال سردی آغوش‌ها .‌. من به آغوش خودم چسبیده‌ام . .
نیامدی و دیر شد . . .
- شعر بخونیم
دفتر ِ شعر ِ مرا خواندی ُ عاشق نشدی ؟ بر دل ِ سنگ ِ تو ُ دفتر ِ شعرم لعنت .
در قنوت ِ خود دعا کردم فراموشت کنم ، حاجتم در سجده اما دیدن ِ روی ِ تو شد .
هر که اشعار مرا خوانده دلش نرم شده ، شعرهایم دل ِ او را که نیاورده به چنگ .
توی یک شعر نوشتم که نرو میمیرم ؛ خواندش ُ خنده کنان گفت : الهی چه قشنگ .
من‌ که‌ شاعر نیستم‌ گاهی‌ فقط‌ با دیدنت ، واژه‌ها را به‌ تماشای‌ ِ تو‌ دعوت‌ میکنم .
هدایت شده از ‹ مَبـه‍‌‌وت ›
「بِســـم‌ِرَب‌ِّاُـو❥︎」
🌝'🤎
عشق فقط اونجا که مولوی میگه : من زخـم تو را به هیچ مرحـم ندهم‌یک مـوی تورو به هر دو عالـم ندهم :)🫀
بسیار زخم بر تن داریم و هیچ مرحمی برای درمان نیست !"
‏غم انگیزترین قسمت زندگی اینه که خواب کسی رو ببینی ‏که میدونی دیگه توی بیداری هیچ وقت نمیتونی ببینیش :)
قدر همدیگه رو بدونید :)
‹ مَبـه‍‌‌وت ›
قدر همدیگه رو بدونید :)
نزارید بعد از دست دادنش حسرت رو دلتون باشه بخاطر چند لحظه دیدنش برید بهشت الزهرا . .
‹ مَبـه‍‌‌وت ›
چشم انتظار باشی که بیاد به خوابت برا چند لحظه هم‌صحبت‌شدن،باهاش
دو دقیقه گوش کن :) فکر کن کسی که دوسش داری بمیره فکر کن باید لباس مشکی بپوشی‌ بری سر خاکش فکر کن دیگه نیست باهاش حرف بزنی فکر کن باید گل بخری بری سر قبرش فکر کن باید همه حرفاتو‌ به یه تیکه سنگ بزنی فکر بری سر قبرش‌ اسمشو‌ بلند صداش بزنی ولی دیگه نتونه‌ بهت بگه جانم! فکر کن دیگه نیست دلت تنگ شه بری ببینیش دیگه نتونی بغلش‌ کنی فکر کن… دیدی سخته پس قدر همدیگرو‌ بدونیم :)!
قناعت میکنم با درد ، چون درمان نمی یابم ؛ تحمل میکنم با زخم ، چون مرحم نمی بینم . . .
-شعر بخونیم
صبر کن خانه معطّر بشود بعد برو گل این باغچه پرپر بشود بعد برو
ترسم این است که مشرک بشوم از تب تو صبر کن دل به تو کافر بشود بعد برو
چشم من تر شده از آمدن و رفتن تو صبر کن چشم تو هم تر بشود بعد برو
صبر کن این چمدان حرفْ فراوان دارد خاطرش از تو مکدّر بشود بعد برو
رنگ موهای تو و چهره‌ی من هردو سیاه چهره با چهره برابر بشود بعد برو