اصلا بگذار همه بروند، اما تو بمان
بودنِ تو جای خالی همه را پُر میکند🌿 .'
‹ مَبـهوت ›
باز یک سال گذشت . .
این یک سالی که قابل تحمل نبود,
روزای سختی رو پشت سرگذاشتم که فکر
نمیکردم بگذره
ولی گذشت .روزایی که آدما با حرفاشون و
کاراشونو تهمت زدناشون زدنم
زمینقلبمو مچاله کردن و ازشون گذشتم
و با یه لبخند خودمو به بیخیالی زدم
با زانوی زخمی و قلبی
شکسته با روحی خسته بازم مقاومت
کردم یه من قوی از خودم ساختم این یک
سال بهم نشون داد که چه کسی تا الان
پای روح خستم نشسته و چه کسی در این
آوارگی ولم کرده روزای سختی رو گذروندم
شبایی که با کلی فکر و درگیری و بغض
سر رو بالشت میزاشتم و فقط این بالشتم
شاهد اشکام و بی خوابی هام بود
شبایی که گریه هامو با پتو خفه میکردم که
احیانا کسی صدامو نشنوه روزایی که با
خنده های فیک گذشت و یه سریا بهم یاد
دادن که به هرکسی اعتماد نکن :)
فیالحال نمیدونم دلیل اشکام چی هست
شاید از سر شوقه یا شایدم از خستگی
روح و دلتنگی زیاد . . .
آره خلاصه : یک سال از درد وغصه و اشک
ریختنا و پستی و بلندی های زندگیم گذشت
مَنِ عزیزم ممنونم با این همه درد و غصه
ناتوانی بازم صبور و قوی بودی و خواهی
بود،،،از خدا میخام این یک سالی که به
سنم اضافه شده هیچوقت غم و غصه
جلوی خنده و قهقهه های از ته دلم رو
نگیره و به آنچه میخام برسم .
تـولــدم مبارك :) :)🌿
{به قلم ʜ.ɴ بماندبهیادگارر𝟏𝟒𝟎𝟐/𝟵/𝟳}}